نویسنده: سید محمد حسین فضل الله
آنچه در ذیل می آید نوشتاری از مرحوم آیت الله سید محمد حسین فضل الله از علمای لبنان است که ترجمه آن تقدیم خوانندگان ارجمند می گردد:
در موضوع [زن و مرد] یکی از مواردی که باید به آن بپردازیم، عقل زن است؛ آیا خداوند زن را کمعقلتر از مرد آفریده است یا این که نه، زن عین عقل مرد را دارد؛ یعنی قابلیت اندیشه ورزی، رشد، پیشرفت، گام نهادن به وادی معرفت و تعمق در آن را دارد؟
عقل زن
در میان مردم شایع است که عقل زن، از عقل مرد کمتر است. حتی برخی نسبت آن را نیز تعیین میکنند و میگویند که عقل زن، به نصف عقل مرد نیز نمیرسد.
در بعضی از روایات توصیف “ناقصات العقل والدین” هم درباره زنان آمده است ، همین معنا در حدیثی از پیامبر(ص) نیز آمده است ؛ آن حضرت در عبارتی به این مضمون به زنان میفرماید:
«ما رأیت من ناقصات عقل و دین أذهب للبّ الرجل الحازم من إحداکن، قلنَ: وما نقصان دیننا وعقلنا یا رسول الله؟ قال: ألیس شهاده المرأه مثل نصف شهاده الرجل؟ قلنَ: بلى، قال: فذلک من نقصان عقلها. ألیس إذا حاضت لم تصلّ ولم تصم؟ قلن: نعم، قال: فذلک من نقصان دینها؛ من هرگز مانند شما زنان، ناقص در عقل و ایمان ندیدهام ، یک مرد مؤمن و آگاه میتواند به وسیله شما گمراه گردد. یکی از زنان پرسید: ای رسول خدا نقص در عقل و ایمان ما چیست؟ او گفت: آیا شهادت و گواهی دو زن برابر با شهادت یک مرد نیست؟ گفتند: آری. او گفت: این هم نقص عقل شما … آیا درست نیست که شما زنها نمیتوانید در دوران قاعدگی نه روزه بگیرید و نه عبادت نمائید؟ گفتند: آری… او گفت: این هم دلیل بر نقص ایمان شماست.»(۱)
همین طور درباره زنان حدیثی از امیرالمؤمنین علی(ع) در نهج البلاغه آمده است که میفرماید: آنها «نواقصُ الاْیمان، نواقصُ الْحُظُوظ، نواقصُ الْعُقُول؛ زنان از نظر ایمان و بهره و خرد، کمبود دارند.»(۲)
آن حضرت در بیان علت این امر میفرماید: که نقصان خرد زن از اینجا روشن میشود که گواهی دو زن با گواهی یک مرد برابری میکند؛ بنابراین گواهی یک زن، با نصف گواهی یک مرد برابری میکند. بهرهشان نیز کمتر است؛ چون بهره مرد دو برابر بهره زن است: «فَلِلذَّکَرِ مِثْلُ حَظِّ الأُنثَیینِ» (۳) و نقصان ایمان آنان نیز به برکنار بودن از نماز و روزه در روزهای حیض برمیگردد.
میخواهیم آن چه را که در این باره از پیامبر (ص) و امیرالمؤمنین علی(ع) وارد شده است، مورد بررسی قرار دهیم.
سؤال این است: آیا عللی که ذکر شده اند، ثابت میکند که عقل زن از عقل مرد کمتر است؟ یا نه؟
*ملاک گواهی عادلانه است
وقتی موضوع را بررسی کنیم، به ویژه علت نقصان عقل زن را که میگوید گواهی دو زن با گواهی یک مرد برابری میکند، وقتی به آیات الهی مراجعه کنیم، میبینیم که خداوند میفرماید: «أَنْ تَضِلَّ إِحْدَاهُمَا فَتُذَکِّرَ إِحْدَاهُمَا الأُخْرَى» (۴).
این آیه در مقام بیان علت تعدد زنان در امر شهادت است.
برداشت ما این است که گواهی باید گواهی عادلانه باشد، فرقی ندارد که مرد باشد یا زن؛ زیرا گمراهی میتواند به دلیل فراموشی باشد یا غفلت. گواهی با حس، ارتباط دارد نه عقل؛ دیده است یا ندیده است؟ امکان فراموشی نیز وجود دارد؛ فرض کنید: انسان چیزی را دیده است، ولی موضوع آن را فراموش کرده است؛ به همین دلیل از روی غفلت، شهادت میدهد؛ این مسئله به عقل انسان، چه مرد باشد و چه زن، ربطی ندارد. خداوند متعال در باره آدم میفرماید: «وَلَقَدْ عَهِدْنَا إِلَى آدَمَ مِنْ قَبْلُ فَنَسِی وَلَمْ نَجِدْ لَهُ عَزْمًا» (۵)، در باره برخی از مردان نیز میفرماید: «قَالَ کَذَلِکَ أَتَتْکَ آیاتُنَا فَنَسِیتَهَا وَکَذَلِکَ الْیوْمَ تُنسَى» (۶). حتی بعضی گفتهاند، انسان به دلیل نسیان خود، انسان نامیده شده است. همین مطلب را شاعری چنین سروده است:
ما دعوه الإنسان من أنسه لکن دعوه الإنسان من نسیانه
انسان به خاطر انس گرفتنش، انسان نامیده نشده است؛ بلکه به خاطر نسیان خود، انسان نام گرفته است.
بنابراین نسیان و غفلت، حالتی طبیعی است که میتواند هم برای مرد و هم برای زن، روی دهد؛ عواملی در درون مرد و زن وجود دارد که باعث میشود انسان چیزی را فراموش کند یا مورد غفلت قرار دهد؛ بنابراین این آیه قرآنی از عقل زن سخن نمیگوید؛ بلکه منظور آیه تأمین عدالت است؛ زیرا در امر قضاوت، شاهد یک عنصر اساسی به شمار میآید. از این رو، شاهد باید عادل باشد و شرط عادل بودن این است که از دقت و بصیرت برخوردار باشد. برخی از دانشمندان گفتهاند که دقت زن از مرد کمتر است؛ بنابراین لازم است که زن دیگری نیز اضافه شود تا اگر یکی فراموش کرد، آن دیگری به او یادآوری کند. این به معنای عقل ناقص زن نیست؛ چون اگر عقل زن ناقص باشد، افزودن شدن یک زن دیگر، به معنای افزوده شدن یک عقل ناقص به عقل ناقص دیگر است که عقل کاملی به دست نمیدهد. به همین دلیل حرف ما این است که اگر یکی فراموش کرد، معمولاً نباید آن دیگری نیز فراموش کند!
*نقصان عقل به معنای نقصان دقت است
بنابراین میتوان چنین اندیشید که مسئله تعدد زنان در مقام گواهی دادن، به خاطر عقل ناقص زن نیست؛ بلکه برای تأمین عدالت است. شاید شاهد، عادل و مورد اطمینان باشد، ولی ممکن است که به اشتباه بیفتد یا فراموش کند.
به این ترتیب نقصان در عقل، به نقصان در دقت تفسیر میشود. در بَیّنه تعدد شاهد لازم است؛ از این رو با اضافه شدن یک مرد عادل به مرد عادل دیگر، شهادت دو مرد عادل پذیرفته میشود. اگر تعدد شاهد را به نقص عقل تعبیر کنیم، اقتضای آن نقص عقل مرد نیز هست؛ زیرا در شهادت مرد نیز تعدد لازم است و شهادت یک مرد پذیرفته نمیشود.
نقصان در بهره
اما بهره اندک که در فرمایش الهی آمده است: «فَلِلذَّکَرِ مِثْلُ حَظِّ الأُنثَیینِ». حقیقت این مسئله در احادیث ائمه (ع) آمده است. در کتاب وسائل الشیعه حدیثی از امام صادق (ع) ذکر شده است: ابن ابى العوجاء درباره این حکم شرعی به یکی از اصحاب امام صادق (ع) اعتراض کرد. گفت: «چرا زن بیچاره که از مرد ضعیف تر است، باید یک سهم از ارث ببرد و مرد که تواناتر است، دو سهم ببرد؟»
یکی از اصحاب این سخن را براى امام صادق (ع) نقل کرد. امام در پاسخ فرمود: «إن المرأه لیس علیها جهاد ولا نفقه ولا معقله؛ أی الدیه ـ وإنّما ذلک على الرجال، فلذلک جعل للمرأه سهماً واحداً وللرجل سهمین؛ براى این که جهاد و نفقه و پرداخت دیه بر عهده زن نیست و بر عهده مرد قرار داده شده است. از این رو برای زن یک سهم و برای مردم دو سهم قرار داده شده است.» (۷)
در روایت است که امام رضا (ع) نیز در پاسخ به پرسشی فرمود: «علّه إعطاء النساء نصف ما یعطى الرجال من المیراث، لأنّ المرأه إذا تزوّجت أخذت والرجل یعطی، فلذلک وفّر الله على الرجال، وعلّه أخرى فی إعطاء الذکر مثلی ما تعطى الأنثى، لأنّ الأنثى فی عیال الذکر إن احتاجت وعلیه أن یعولها وعلیه نفقتها، ولیس على المرأه أن تعول الرجل ولا تؤخذ بنفقته إن احتاج، فوفّر على الرجال ذلک؛ علت این که از میراث به زنان نصف سهم مردها داده میشود این است که زن چون ازدواج کند، میگیرد ولی مرد دهنده است. به همین جهت بر سهم مردها افزوده شده است؛ و علت دیگر این که سهم مرد دو برابر سهم زن است، این است که زن اگر احتیاج پیدا کند تحت کفالت مرد است و مرد مکلف است امور معاش او را تأمین کند و نفقهاش را بپردازد، اما زن نه مکلف است معاش مرد را تأمین کند و نه در صورتی که مرد محتاج شود، وظیفه دارد نفقه او را بپردازد.»(۸)
در روایت است که از امام صادق (ع) سؤال شد: «به چه دلیل سهم میراث مرد دو برابر زن شده است؟» حضرت فرمود: «لما جعل الله لها من الصداق؛ برای این که خداوند برای او مهریه قرار داده است.»(۹).
خلاصه این که خداوند سبحانه و تعالی وقتی از سهم زنان چیزی میگیرد، در برابر آن وظایفی را به عهده مردان قرار میدهد که زنان در قبال آن وظیفهای ندارند. زن وظیفه ندارد که مهریه بدهد. تأمین مخارج زندگی خود، شوهر و فرزندان بر عهده زن نیست. دیه عاقله نیز به عهده زن نیست. دیه عاقله را فقط مردان فامیل میپردازند.
نتیجه این که عملاً سهم زن از سهم مرد بیشتر میشود. برای مثال: اگر فردی بمیرد و ۳۰۰۰ دلار از خود به جای بگذارد، سهم مرد(پسر) ۲۰۰۰ دلار و سهم زن(دختر) ۱۰۰۰ دلار است. زن سهم خود را میگیرد و در بانک سرمایهگذاری میکند. وقتی ازدواج کرد، مهریه نیز میگیرد که به اندوختههای او افزوده میشود. در حالی که مدام از سهم مرد کاسته میشود. او باید مخارج زندگی را تأمین کند. حتی در شیر دادن، اگر زن از او مزد بخواهد (البته نباید از مزد زنان شیرده دیگر بیشتر باشد) مرد باید بدهد. از نظر احکام دینی، اگر در عقد ازدواج کار کردن در خانه شرط نشده باشد، زن میتواند از مرد مزد کارهای خود را بخواهد یا این که از روی مهر و محبت، به خواست خود این کارها را انجام دهد.
در این صورت آیا سهم زن بیشتر نیست؟ از این رو از باب شوخی همیشه عرض کردهام که این مردان هستند که باید خواهان حقوق برابر با زنان شوند؛ بنابراین نقصانی در بهره زن نیز وجود ندارد.
ادامه دارد
ترجمه و منبع: باشگاه خبرنگاران