در سوگ مردی از تبار سخاوت!

حاج حسن واحدی

رسول رسولی کیا

بامداد روز پنجشنبه مورخه پانزدهم تیر ماه سال ۱۴۰۲ هجری شمسی حاج حسن واحدی که از رجال خوشنام و نیکوکار منطقه بود، در بیمارستان مهاباد جان پاکش را به جان آفرین تسلیم کرد و دار فانی را بدرود گفت.


با شنیدن خبر درگذشت مرحوم حاجی حسن، اوقاتم تلخ شد و ضمن رضا به قدر خداوند یزدان، بسیار متاثر و آشفته حال شدم و از آنجا که خاطراتی با ایشان داشته ام خواستم یادداشتی در عزایش بنگارم، وقتی در گوگل و دیگر جستجوگرهای اینترنت دنبال رزومه این رادمرد گشتم و چیز خاصی گیرم نیامد بیشتر اطمینان حاصل کردم که او چون دنبال منت بر کسی و تشکر از سوی احدی نبود عمدا در رسانه های دنیوی اثری از خود نگذاشته و به ساپورت اعمال و کردارش توسط دستگاه دقیق خداوند لطیف خبیر بسنده کرده است!

خداوند #حاح_حسن_واحدی را رحمت کند، مرد بسیار دوست داشتنی و متفاوتی بود.

همیشه لبخند ملیحی بر لب داشت، با دوستان بسیار گرم و صمیمی، خوش مشرب و متواضع و بی نهایت محترم بود، اگر چه از مکنت بالای مالی برخوردار بود ولی هرگز اهل ادعا و افاده نبود، ساده زیستی و شیرین کلامی ویژگی بارز این مرد خدایی بود…

فراتر از این بود که وی را منسوب قشر و کسان بخصوصی دانست، در کارهای عام المنفعه و خیریه شُهره آفاق بود، دروازه خانه اش بر روی همه کسانی که ایده ها و مؤسسه های خیریه داشتند باز بود، کمتر فقیر و نیازمندی در منطقه بود که شماره تلفن ۰۹۱۴۱۴۲۰۲۹۱ مربوط به آن نیکوکار فقید را حفظ نباشد، وقتی در مجالس و محافل صدای گوشی مرحوم واحدی به صدا در می آمد معلوم بود تماس گیرنده شخصی است نیازمند، او دستش را جلوی دهانش می گذاشت تا اطرافیان متوجه نشوند و سپس بدون پرس و جو از وی می خواست شماره کارتی را برایش پیامک کند!

🔳نکته اینجاست که برای برخورداری از نیکوکاری و انفاق مرحوم حاجی حسن نیازی به دوندگی و امتنان نبود که آن خدا بیامرز خود حاضر بود فرسخ ها راه بپیماید تا صاحب خیرات بی ریا و بدون چشمداشتش را یافته و آن سهم معین را دو دستی تقدیمش کند، اینجانب شاهد بودم که بارها برای تقدیم خیرات با ماشین شخصی به خارج از استان سفر کرده است …

🔸اگر چه مرحوم حاجی حسن تحصیلات آکادمیک نداشت ولی بسیار هوشمند و دوراندیش بود، وقتی در باره موضوعی خانوادگی و اخلاقی و حتی سیاسی با او مشورت می کردی از نگاه هوشمندانه و مواضع حکیمانه اش مات می شدی!

🔹 مرحوم واحدی دوستدار همه دینداران و دعوتگران بود، در میان همه طیف های فکری دینی محبوبیت داشت، همه را قلبا دوست داشت و برایشان دعای خیر می کرد و مشوق نیکی و اصلاح بود، یادم میاد دو سال پیش که در دارالعلوم صلاح الدین ایوبی پیرانشهر مراسم اجازه نامه طلاب برگزار شد با اینجانب تماس گرفت و گفت: می خواهم به آن طلاب فارغ التحصیل کتابی ارزشمند هدیه کنم، چه کتابی را پیشنهاد می کنید؟! که در نهایت چهل کتاب سودمند را تقدیم آنان و مدرسان آن مدرسه دینی کرد..

🔳یکی از دوستان می گفت: رابطه صمیمی و محترمانه حاج حسن واحدی با جریانات فکری- دینی منطقه آنقدر سنجیده و صمیمی است که در منطقه پیرانشهر او را صوفی، در مهاباد، دعوتی و اصلاحی و در سردشت مکتبی می پندارند! در حالی که او همه را با یک چشم نگاه می کرد و دوستدارشان بود.

🔹خیلی دوستدار اهل قلم و بویژه در حوزه های دینی و تربیتی بود و از هرگونه حمایت مالی از نویسندگان و مترجمانی که بضاعت مالی نداشتند دریغ نمی کرد و همواره می گفت: خیّران ما کمتر در این حوزه ظهور و بروز پیدا می کنند !

🔸اگر چه خود و خانم مهربانش پا به سن گذاشته بودند ولی باز همواره سفره حاتم گونه اش گسترده و پهن بود، نکته متفاوت این بود که او در مهمان نوازی و پذیرایی از مهمان، سنگ تمام می گذاشت و اغلب خودش به پذیرایی می پرداخت و می گفت: دوست دارم خودم از مهمان عزیزم پذیرایی کنم!

🔹حاجی حسن در اغلب مراسم های دینی و ملی حضور داشت و اگر چه به سخنرانی نمی پرداخت و جزو عوامل اجرایی و خدماتی مراسم نبود ولی وقتی مراسم به اتمام می رسید آنقدر مورد استقبال و احوالپرسی شرکت کنندگان و دیگر مهمانان قرار می گرفت که به سختی می توان دست در دستش گذاشت و یا بوسه ای بر گونه هایش نواخت..

🔹خدا بیامرز حاجی حسن، در جامعه بسیار متفاوت و واحد بود و در بیشتر عرصه ها بویژه در بخش نیکوکاری واحد و پیشتاز بود و هر جا سخن از کار خیریه و عام المنفعه ای چون احداث و تجهیز بیمارستان و یا مسجدی بود نام آن پدر نیکوکار در صدر می درخشید..

حاجی حسن یک شخص نبود بلکه ابراهیم آسا امت قانتی بود که از توفیقات یزدانی و صفات ربانی ویژه و نابی برخوردار بود..

خداوند رحمتش کند که ساده و متفاوت زیست و نیکوکارانه دنیای فانی را بدرود گفت و قطعاً با نیکوکاران امت محشور خواهد شد..

یکی از دوستان می گفت: روز پنجشنبه جنازه مرحوم حاج حسن با بدرقه تعداد اندکی از مردم مهاباد و در غیاب صد در صدی ماموستایان راهی زادگاهش سردشت شد که این هم غربتی دیگر برای آن مرد کوچ کرده محسوب می شود

جامعه ما بسیار نیازمند اینگونه مردان و زنان خیّر و نیکوکار است که بدون تبعیض و منت و باران آسا همه را از رحمات و خیراتش بهره مند کند و خود را امانتداری تصور نماید که خداوند اموال و دارایی هایی را نزد او به ودیعه گذاشته است تا بدون تعلل و اعمال سلیقه و منت به صاحبانش تحویل دهد


خاضعانه دعا می کنم خداوند این مرد بزرگ را با نیکان و پاکان امت محمدی محشور بفرماید.

شانزدهم تیرماه سال ۱۴۰۲ هجری شمسی

خروج از نسخه موبایل