اندیشهشبهات

تاریخ دین یا تاریخمندی دین

چند روز قبل ، باب مطلبی را گشودیم که مرتبط بود به تفاوت دین و تاریخ دین ، که در محافل روشنفکری زیاد مورد بحث و فحص است و با آب و تاب از آن بحث می شود ..
در این بخش از عرایضم ، سعی خواهم کرد این مطلب را با توضیح بیشتری خدمت دوستان عرض کنم تا در این لغزشگاه حساس قدم های استوار و راسخی برداشته شود و خدای ناکرده بی راهه را با راه اشتباه نگیریم .
تأکید می کنم که این مطلب ( تفاوت دین و تاریخ دین ) پرتگاه خطرناکی است و چنانچه در پرتو براهین و دلایل روشنگر حرکت نکنیم ، احتمال راه گم کردن و سقوط به درّه های حیرت و ضلالت بسیار بالاست .

قبل از هر چیز باید بدانیم که دین چیست و تاریخ دین کدام است ؟

در واقع ما با دو سؤال روبرو هستیم و به توفیق پروردگار در مسیرِ پاسخِ صحیحِ این دو سؤال گام برمی داریم:

سؤال اوّل : دین چیست ؟

پاسخ : در قرآن کریم در ۴۹ مورد کلمه ی دین آمده است ، که از مجموع آنها معنای حقیقی دین ، هویدا خواهد شد ، همه می دانیم که قرآن به عنوان غنی ترین و کامل ترین خاستگاه دین ، در مورد شناخت دین ، حرف آخر را می زند و هیچ منبع دیگری همچون قرآن مورد اعتبار و اطمینان نیست ..

این جانب تمام موارد چهل و نه گانه را در قرآن یکی یکی مورد تحقیق و بررسی قرار دادم و حقیقت معنای دین را کما هو حقّه فراچنگ آوردم …
اگرچه هریک از آیاتی که کلمه ی دین در آنها وارد شده است جلوه ای از جمال دین را نمایش می دهند ، اما آیات ۴۰ یوسف و ۳۰ روم و ۵ بیّنه ، با وضوح و شفّافیّت بیشتری به معرّفی دین می پردازند ، به ویژه در سه آیه ی یاد شده ، صفت قیّم یا قیّمه برای دین آمده است ، مثلا در آیه ی ۴۰ سوره ی یوسف می فرماید ، ( إن الحکم إلّا للّه ، أَمَرَ أن لا تعبدوا إلّا إیّاه ، ذالک الدّین القیّم ) حکم فقط از آنِ خداست ، أمر کرده است که جز او را نپرستید ، این است دینِ استوار …
بر اساس این آیه ی شریفه ، دین یعنی بندگی خدا مطابق راه و روشی که پروردگار عظیم در کتاب مقدس بیان فرموده است ، به تعبیر دیگر ، دین یعنی منهج عبادی ( اسلام ) که خداوند در قرآن ترسیم فرموده است ..

آیه ی ۳۰ سوره ی روم نیز بر همین مطلب تأکید دارد ، آنجا که می فرماید:
فأقم وجهک للدّین حنیفا ، فطرة الله الّتی فطر النّاس علیها ، لا تبدیل لخلق الله ، ذالک الدّین القیّم و لکنّ اکثرالنّاس لا یعلمون
ترجمه : روی خود را به پاکی متوجّه دین ( اسلام ) کن ، آن دینی که فطرتِ خداست و ساخته و پرداخته ی اوست و انسان ها را متمایل و متناسب با آن آفریده است و این است دین و آیینِ استوار و پایدار ، اما بیشتر انسان ها این حقیقت را نمی دانند ..

آیه ی پنجم سوره ی بیّنه نیز همان تعریف و تفسیر را از دین ارائه فرموده است که می فرماید: وما أُمِروا إلّا لیعبدواالله مخلصین له الدّین ، حنفاء و یقیمواالصلاة و یؤتواالزّکات و ذالک دین القیّمة ..

ترجمه: اهل کتاب از جانب خدا مأمور نشده بودند مگر به اینکه خدا را خالصانه بندگی کنند و نماز بگذارند و زکات بپردازند و این ، آیین استوار و برتر است..

در این آیه ی شریفه نیز به سبک و سیاقِ آیات قبلی دین تعریف شده است ..

خلاصه ی معنای آیات نامبرده در تعریف دین این است ، که دین یعنی بندگی خالصانه ی پروردگار مطابق راه و روشی که در کتاب مقدّس تعریف شده است و رسول گرامی صلّی الله علیه و سلّم آن را تبیین نموده است..
بدین ترتیب دین را از منظر صریح ترین نصوص دینی تعریف نمودیم و الحق آیات مذکور در تعریف دین هیچ گونه غموض و خفائی را برجا نگذاشتند و در کمال شفّافیت به بیان معنای دین پرداختند ..

حال می رسیم به سؤال دوم که مربوط است به تاریخ دین و اینکه تاریخ دین چیست و چه فرقی با دین دارد ؟

پاسخ :

تاریخ دین ، مانند تاریخِ هر پدیده ی دیگری عبارت است از اتفاقات و حوادثی که در زمان ها و مکان های مشخص ، دین با آن ها روبرو شده است ، مثل چگونگی عملکرد پیامبر صلی الله علیه و سلّم در خصوص قضایای گوناوگون در مکّه و مدینه و بقیه نقاط شبه جزیره ی عربستان و همچنین تمام فعل و انفعالات مسلمانان در جهان اسلام که بسیاری از آنها ثبت تاریخی شده اند و بسیاری هم به فراموشی سپرده شده اند ..

با همین مختصر از سخن در مورد تاریخ دین ، معلوم می شود که فرق بین دین و تاریخ آن از کجا تا بکجا است ، بدیهی است دین معصوم است و هیچ خطایی به آن راه ندارد اما تاریخ دین غیر معصوم است و ممکن است بعضی از قطعات آن مثبت و خوشایند بوده باشد و بعضی دیگر ناخوشایند ..

گفتنی است دین و تاریخ دین در عین ارتباط وثیقی که باهم دارند تفاوت های آشکاری هم باهم دارند و هرکسی که کم ترین شناختی از دین داشته باشد به این تفاوت ها واقف است و بسیار بعید است آدم دین شناس تفاوت های این دو را گم کند و به خلط مبحث بپردازد ؛ مگر کسی که سواد چندانی از این مقوله نداشته باشد ، که البته نظر او نفیا و اثباتا فاقد ارزش است !
به نظر می رسد عمدتا کسانی که به تخطئه دین می پردازند دوست دارند دین و تاریخ آن را باهم قاطی کنند و چون راهی برای معیوب نشان دادن دین ندارند لذا به عملکردِ بعضا نادرستِ دین داران متوسل می شوند و آن را همچون پُتکی بر سرِ دین فرود می آورند تا لااقل انسان های خام و ناپخته را به شُبهه بیندازند..

پس معلوم و مسلّم است که دین خصوصیّات و ویژگی های خاصّ خود را دارد و هرگز با تاریخ دین مشتبه نمی شود و جایی برای این دغدغه وجود ندارد که خلط مبحثی روی دهد …

اما آیا نواندیشان دینی وقتی که می گویند نباید دین را با تاریخ دین اشتباه گرفت ، همین معنی را مدّنظر دارند ؟ یا منظور دیگری دارند ؟!

در واقع و با استماع نظریه ی طیف نواندیشان دینی ، کاملا معلوم است که آن ها وقتی که وارد این مقوله می شوند دیدگاه کاملا متفاوتی دارند و دین و تاریخ دین را یکی می بینند و می گویند دین تاریخ مند است و معتقدند که دین را در هر عصر و زمانی باید بازخوانی کرد و رنگ و صورت جدیدی از دین ارائه کرد ، کسانی مانند مجتهد شبستری و ملکیان و عبدالکریم سروش بیش از دیگران بر این مطلب تاکید دارند و وقتی که دایره ی عرضیات دین را بیش از اندازه توسعه می دهند کارشان بدین معنی است که جز موارد اندکی از اصول دین ، بقیّه ی اصول و واجبات دین باید مورد بازبینی و تجدید نظر قراربگیرند…

اساسا وقتی که می گویند: دین را نباید با تاریخ دین قاطی کرد منظور و هدف اصلی شان این است که دین را نباید از منظر دیندارانِ زمان پیامبر نگاه کرد چون نگاه پیامبر و یاران پیامبر به دین تاریخی شده است و به تاریخ پیوسته است و به درد امروز دین و دین داران نمی خورد ..

نواندیشان برای دفاع از این رویکرد فکری خود می گویند دین صامت و ساکت است و هیچ قرائتی از دین قرائت رسمی نیست و هرکسی می تواند بر اساس تلقی خاص خود از دین نظر بدهد !!

پرواضح است که حاصل این افسارگسیختگی از تعریف دین به کجاها ختم می شود و از کجاها سر در می آورد .. بدیهی است که در این صورت به تعداد زمان و مکان و انسان های روی زمین صورت ها و اشکال متعدّد از دین پدیدار می شود و دین هیچ کسی با آن دیگری مشابهتی نخواهد داشت .

ودینی که رسالت اصلی اش امّت سازی و پی ریزی أمّت واحده است چنان متفرّق و متلاشی خواهد شد که تا قاف قیامت أمّتی از دل آن بیرون نیاید ، متأسّفانه بعضی از دوستان نیز گاه و بی گاه اصطلاحات آقایون را ورد زبان قرار می دهند و به تکرار آن می پردازند و توصیه ی این ارادتمند به دوستان این است که پا به این پرتگاه نگذارند و تا سرحدّ امکان از آن بر حذر باشند .

عبدالرحمان سبحانی – اشنویه

از طريق
عبدالرحمان سبحانی
منبع
sozimihrab
نمایش بیشتر

عبدالرحمان سبحانی

@نویسنده و مترجم @ آذزبایجان غربی - اشنویه @ فعال دینی و دعوتگر اسلامی

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

همچنین ببینید
بستن
دکمه بازگشت به بالا