خانواده

حجاب، محدودیت یا مصونیت(۲-۱)

 

اسلام بهترین آئین زندگی و تضمین کننده سعادت دنیا و آخرت است ، تعالیم اسلام تنهابه مراسم عبادی منحصر نیست بلکه تمام شئون فردی و اجتماعی بشر را در بر می گیرد .

زنان در هر جامعه بیش از نیمی از جمعیت آن را تشکیل می دهند در طول تاریخ جوامع بشری نسبت به نقش زن وظایف و حقوق او دیدگاههای متفاوتی داشته اند .

قبل از اسلام تمدن های شرقی زنان را لکه ی ننگی بر دامن بشریت می پنداشتند ، رومیها معتقد بودند که زنان ارزشی بالاتر از کالاهای خانه ندارند ، یونانی ها زنان را حزب شیطان قلمداد می کردند ، در تورات تحریف شده زن موجودی است مقرون به لعنت ،در تعالیم کلیسا زنان همچنان خس و خاشاک یا علفهای هرزه در باغ بشریت محسوب می شود ، در جوامع عربی زن از بدو تولد محکوم به قتل و اعدام بود ، دختران از حق حیات محروم بودند .

در جوامع هندی هنوز رسم دخترکشی و رسم ((ستی)) (سوزاندن زن هنگام وفات شوهر ) ادامه دارد ،

حتی امروزه با تمام ادعاهای فمنیستی، وقتی زنان ازدواج می کنند نام فامیلی شان به نام فامیلی شوهرانشان تغییرمی کند؛ رسمی که مربوط به دوره قرون وسطا می باشد و معتقد است زنان به صورت کامل اموال و دارایی مرد محسوب می شوند. این سنت زن را به عنوان یک انسان که می تواند به کمال برسد نمی پذیرفت و تنها به او به عنوان یک کالا می نگریست. امروزه هم بسیاری از فمنیست ها وقتی ازدواج می کنند نام فامیلی شان به نام فامیلی شوهرشان تغییر می کند.

به طور مسلم جهان بینی اسلامی هیچکدام از این دیدگاههای جاهلی و افراطی را مورد تایید قرار نمی دهد ،اساس تعالیم اسلامی بر عدل و اعتدال استوار است .

از آنجائی که تعالیم اسلام زائیده تفکر بشر نیست و از منبع وحی سرچشمه می گیرد ، لذا در همه ی ابعاد عدل و اعتدال را در نظر گرفته است و برای هر یک از دو قشر زن و مرد ضمن مساوات در حقوق ، وظایف خاصی مناسب حالشان بیان نموده است :

یکی از وظایف و تکالیف مهم زن مسلمان حفظ حجاب و پوشش می باشد .

 قرآن به ضرورت پوشش (حجاب) و رعایت آن اشاره داردومیفرماید((…وَلْیَضْرِبْنَ بِخُمُرِهِنَّ عَلَىٰ جُیُوبِهِن…َّ))[نور /۳۱]

(زنان مومن باید روسریهای خود را برگریبانشان بزنند .)

در اینجا لفظ ((لیضربن)) فعل امر است (امرغایب) و امر شارع برای ((وجوب)) می آید به دلیل آنکه در همان سوره ی نور می فرماید: ((فلیحذر الذین یخالفون عن امره ٲن تصیبهم فتنه ٲو یصیبهم عذاب ٲلیم )) [نور/ ۶۳]

یعنی ( کسانی که با امر او مخالفت می ورزند ، از اینکه فتنه ای با عذابی دردناک به آنان رسد، بپرهیزند .)

در اینجا چند نکته در خور یادآوری است . یکی آنکه تعبیر ((لیضربن)) برای بستن و محکم کردن روسری ها بر گریبان بکار رفته تا روسری نلغزد و موی سر نمایان نشود ؛ دیگر آنکه ((خمر)) جمع ((خمار)) است که در لغت به معنای(( ما تغطی به المر‌ٲه رٲسها))می آید یعنی: آنچه زن سرش را بدان می پوشاند. همانگونه که در قاموسهای عربی آمده است(جیوب) نیز به معنای گریبانها می آید که جمع ((جیب)) باشد .

پس آیه به لفظ امر فرمان می دهد که زنان با ایمان باید دنباله ی روسری های خود را بر گریبانشان زده و محکم کنند تا موی سر و گردنشان پوشیده شود .

باز می فرماید :یَا أَیُّهَا النَّبِیُّ قُل لِّأَزْوَاجِکَ وَبَنَاتِکَ وَنِسَاءِ الْمُؤْمِنِینَ یُدْنِینَ عَلَیْهِنَّ مِن جَلَابِیبِهِنَّ ذَٰلِکَ أَدْنَىٰ أَن یُعْرَفْنَ فَلَا یُؤْذَیْنَ وَکَانَ اللَّهُ غَفُورًا رَّحِیمًا [احزاب /  ۵۹]

ای پیامبر! به همسران و دخترانت و زنان مؤمنان بگو: «جلبابها [= روسری‌های بلند] خود را بر خویش فروافکنند،این کار برای اینکه شناخته شوند و مورد آزار قرار نگیرند بهتر است؛(و اگر تاکنون خطا و کوتاهی از آنها سر زده توبه کنند) خداوند همواره آمرزنده رحیم است.

 در این آیه  واژه جلباب (با کسر جیم) در اصل مصدر فعل رباعی «جلبب» است که از مصدر، اسم ذات اراده شده،نام پوشش ویژه ای قرار گرفته است.تعبیر از اسم ذات به وسیله مصدر،باعث شده است که مبالغه در پوشاندن را بفهماند،به گونه ای که دلالت بر معنای پوشش بزرگ و کامل کند. به رغم وجود اختلاف در تفسیر معنای جلباب حتی کسانی که تصریح کرده اند در معنای آن اختلاف است نیز قبول دارند که در اصل لغت به معنای پوشش گسترده و فراگیر است که ظاهر و روی همه بدن را بپوشاند و روی لباس های دیگر پوشیده می شود.

باز می فرماید :

یَا نِسَاءَ النَّبِیِّ لَسْتُنَّ کَأَحَدٍ مِّنَ النِّسَاءِ إِنِ اتَّقَیْتُنَّ فَلَا تَخْضَعْنَ بِالْقَوْلِ فَیَطْمَعَ الَّذِی فِی قَلْبِهِ مَرَضٌ وَقُلْنَ قَوْلًا مَّعْرُوفًا[احزاب/۳۲٫۳۳]

ای همسران پیامبر! شما همچون یکی از زنان معمولی نیستید اگر تقوا پیشه کنید؛ پس به گونه‌ای هوس‌انگیز سخن نگویید که بیماردلان در شما طمع کنند، و سخن شایسته بگویید.

درقرآن مردان موظف به نگهداری چشمان خود از نامحرم بوده و زنان نیز همانند مردان مکلف به این کار هستند، اما علاوه برآن ، در خصوص معاشرت و رفتار عملی ، به احکام دیگری موظف شده اند که دال بر این است که برای حفاظت اخلاقی تنها حفظ چشم کافی نیست.بلکه ضوابط و احکام دیگری مورد نیاز و ضروری است .

 اما قبل از مطرح کردن  شبهات وارده بر مسئله حجاب در اسلام و پاسخ به آنها ، به این نکته اشاره می کنیم که پوشش یا حجاب تنها مختص اسلام نبوده بلکه قبل از اسلام ، در میان ادیان و مکاتب و اقوام مختلف دیگر متداول و مرسوم بوده است .

 

حجاب در ادیان و مکاتب دیگر:

بی گمان یکی از وهم ها و پندارهای شایع به ویژه در میان غربیان این است که می گویند : حجاب و تن پوش آبرومندانه با شرم و حیا ، نظامی از بدعت هاست و از پدیدهای نو ظهور اسلامی است ، اما با پژوهش در منابع دیگر ادیان و مکاتب دیگر در می یابیم که حجاب و تن پوش شرعی در میان عبریان از زمان حضرت ابراهیم (ع) معروف و متداول بوده و همچنان در میان آنان در روزگار تمام پیامبرانشان تا بعد از ظهور نصرانیت معروف مانده است .

٭حجاب در شریعت یهودیت :

در سفر تکوین اصحاب بیست و چهارم (۶۳-۶۶) و در اصحاح سی و هشتم از سفر تکوین (۱۴- ۱۱)  و همچنین در سفر تکوین (۲۴: ۱۵و۱۶ ) در رابطه با پوشش و حجاب صحبت شده و اینکه زنان خودشان را در برابر مردان نامحرم می پوشاندند .

٭ حجاب در نصوص نصرانیت :

در رساله نخستین ((پولس)) به خانواده اش در مورد لزوم پوشش و رعایت حجاب آمده است (اصحاح ۱۱، ۶-۴ )و باز در (اصحاح ۱۴ – ۱۳-۱۱) در مورد اهمیت نقاب آمده است که : ((  بی گمان نقاب شرف است برای زنان )) .

کنت ((هنری دی کاستری)) می گوید: چه بسا انجیل درباره حجاب بیشتر دقت نموده است ، لیکن بدان عمل نمی کنند مگر قومی که آنان را به نعمت کمال اختصاص داده است.

همچنین آدرس های زیر در کتاب مقدس (انجیل ) به پوشش حجاب واهمیت آن پرداخته است .

[  (البطرس ۳: ۶-۳) ، (اتیموثاوس ۲: ۱۰-۹) ، (۱- کورنثوس ۱۱: ۱۱ ) و (متی ۵ : ۲۸) ، ( کورنثوس ۱۱: ۶ ) ]

بی گمان هر کس تاریخ را بخواند ، به خوبی می داند که حجاب زن قرنها پیش از اسلام ، معروف و متداول بوده است .

در تمدن یونانی پیش از فروپاشی آن ، حجاب زن در آنجا معروف بوده است و عفت و پاکدامنی و مصونیت ذاتی زن ، از گرانبهاترین چیزهایی بوده که جامعه بدان افتخار می کرده است .

همچنین حجاب در میان آشور قدیم ، و در تمدن سومریان نیز معروف بوده است . و حجاب در عصر جاهلی عرب نیز متداول بوده است.

 با وجود این همه دلیل و مدارک از اقوام و ادیان پیش از اسلام و  تصریح آیات قرآن واحادیث  پیامبر(ص)به وجوب رعایت پوشش (حجاب)وجوداجماع امت برفرضیت این حکم ، مسئله حجاب مورد انکار و نقدبعضی افراد،چه آنانی که به نام روشنفکر درجامعه اسلامی وجود دارند و چه مخالفین اسلام به نام دفاع از حقوق زن و فمنیسم ، لذا بر آن شدیم که در حد توان به رفع شبهاتی در این زمینه با مراجعه به کتب و آثار علما ، بپردازیم .

 

استاد مطهری در کتاب خود به نام حجاب می گوید :  «به عقیده ما ریشه اجتماعی پدید آمدن حریم و حایل میان زن و مرد را درمیل به ریاضت، یا میل مرد به استثمار زن، یا حسادت مرد، یا عدم امنیت اجتماعی، یا عادت زنانگی نباید جست و جو کرد و لااقل باید کمتر در اینها جست و جو کرد. ریشه این پدیده را در یک تدبیر ماهرانه غریزی خود زن باید جست و جو نمود.»

ایشان با دیدی بسیار روشن، به تفاوت های ذاتی و جسمی و روانی بین زن و مرد اشاره می کند. از نوشته های ایشان این گونه اثبات می شود که بسیاری از قوانینی که در اسلام وجود دارد براساس تفاوت های ذاتی و روانی بین زن و مرد پایه گذاری شده است. در واقع اسلام با اتصال به منبع لایزال وحی، دقیق ترین احکام را در رابطه با روابط زنان و مردان وبه خصوص در رابطه با حجاب زنان ارائه کرده است .

  در باره ی حیا و عفاف در زن و تمایل به ستر و پوشش خود از مرد نظریاتی ابراز شده  که دقیق ترین آنها این است که حیا و عفاف و ستر و پوشش تدبیرى است که خود زن با یک نوع الهام برای گران بها کردن خود و حفظ موقعیت خود در برابر مرد به کار برده است. زن با هوش فطری خود و با یک حس مخصوص به خود دریافته است که از لحاظ جسمی نمی تواند با مرد برابری کند و اگر بخواهد در میدان زندگی با مرد پنجه نرم کند از عهده زور و بازوی مرد بر نمی آید  و از طرف دیگر نقاط ضعف مرد را در همان نیازی یافته است که خلقت در وجود مرد نهاده که او را مظهرعشق وطلب و زن را مظهر معشوقیت و مطلوبیت قرار داده است ، پس نقطه ضعف مرد را در برابر خود دانست همان‏طور که متوسل به زیور و خودآرایى و تجمل شد که از آن راه، قلب مرد را تصاحب کند، متوسل به دور نگه داشتن خود از دسترس مرد نیز شد. دانست که نباید خود را رایگان کند بلکه بایست آتش عشق و طلب او را تیزترنماید و درنتیجه مقام و موقعیت خود را بالا برد.مرد همیشه

 بی اعتنایی زن نسبت به خود را ستوده است، مرد برخلاف آنچه ابتدا تصور مى ‏رود، در عمق روح خویش از ابتذال زن و از تسلیم رایگان او متنفر است.

مرد همیشه عزت و استغناء و بى ‏اعتنایى زن را نسبت به خود ستوده است.

  در اثبات این مسئله

که حجاب دلیلی روانی و فطری دارد و اسلام به همین خاطر بر روی آن تأکید دارد، نقل است که .«به قول ویل دورانت، آداب جفت جویی عبارت است از حمله برای تصرف در مردان، و عقب نشینی برای دلیری و فریبندگی در زنان… مرد طبعاً جنگی و حیوان شکاری است، عملش مثبت و تهاجمی است. زن برای مرد همچون جایزه ای است که باید آن را برباید.»

همچنین در … یکی از مجلات زنانه از آلفرد هیچکاک ـ که به قول آن مجله به حسب فن و شغل فیلم سازی خود درباره زنان تجارب فراوان دارد ـ ‌نقل می کند:

«من معتقدم که زن هم باید مثل فیلمی پر هیجان و پرآنتریک باشد؛ بدین معنی که ماهیت خود را کمتر نشان دهد و برای کشف خود مرد را به نیروی تخیل و تصور

زیادتری وادارد. باید زنان پیوسته برهمین شیوه رفتار کنند؛ یعنی کمتر ماهیت خود را نشان دهند و بگذارند مرد برای کشف آنها بیشتر به خود زحمت دهد.»

همان مجله در شماره دیگری از همین شخص چنین نقل می کند:

زنان شرقی تا چند سال پیش به خاطر حجاب و نقاب و رویبندی که به کار می بردند خود به خود جذاب می نمودند و همین مسئله جاذبه نیرومندی بدان ها می داد، اما به تدریج با تلاشی که زنان این کشورها برای برابری با زنان غربی از خود نشان می دهند حجاب و پوششی که دیروز بر زن شرقی کشیده شده بود از میان می رود و همراه آن از جاذبه جنسی او هم کاسته می شود.

در باب تفاوت های جسمی بین زن و مرد باید گفت : زن در عین دارا بودن مشترکات، از جهاتی با مرد اختلاف دارد. چون ویژگی های ساختمانی متوسط زنان نظیر: مغز، قلب، شریان ها، اعصاب، قامت و وزن، طبق آنچه که درکالبدشناسی توضیح داده شده است، از متوسط مردان درهمان ویژگی ها مؤخرتر است و این مسئله موجب شده است که جسم زن لطیف تر و نرم تراز مرد باشد و در مقابل، جسم مرد درشت تر و سخت تر باشد. و احساساتی لطیف نظیر:دوستی، رقت قلب، زیبا گرایی و آرایش جویی در زن بیشتر، واندیشه گرایی در مرد فزون تر شود. بنابراین، زندگی زن «احساس گرا» و زندگی مرد «اندیشه گرا» است.»

در میان طیف فمنیسم نیز آراء متفاوت و مختلفی دراین باره به چشم می خورد که بعضی ها به شیوه ای افراطی با آن برخورد نموده و بعضی دیگر منصفانه و معقولانه به آن نگریسته اند .

از جمله نگرشهای متعادل میتوان به  موج سوم فمنیستی که از دهه ۹۰ آغاز شد اشاره کرد که ، تفاوت جنسیی میان زنان و مردان را فراتر از ساختار های جسمی و بدنی دانسته و با گرایش به رفع هر گونه تبعیض و نابرابری، معتقد است باید به تفاوت میان افراد به عنوان یک ارزش اجتماعی احترام گذاشت.

 یکی از این افراد “هلن واتسون” است که می توان  با بررسی مقاله او با عنوان “زنان و حجاب “به ترجمه آقای مرتضی بحرانی ، فمنیسم های موج سوم را در ارتباط با حجاب تا اندازه ای دریافت.

 واتسون در مقاله خود مسئله گرایش به حجاب را واکنش های فردی زنان دانسته و با بررسی آیات قرآن در ارتباط با حجاب سعی می کند  به ریشه داشتن این مقوله در تفکر دینی مسلمانان اشاره کند و در ادامه با بررسی زندگی دونفر از زنان مسلمان در جایگاه دانشجو وشاغل، برگزیدن حجاب را به عنوان یک انتخاب آزادانه که ریشه در باور و تفکر آن ها داشته وحتی نوعی فمنیسم معکوس و اعتراض علیه مصرف گرایی و غرب گرایی محسوب میشود، جلوه دهد.

اومعتقد است با وجود آن که نوع حجاب در میان زنان مسلمان متعدد و متنوع است اما با این وجود، هدف عملی و نمادین همه زنان ریشه در یک چیز دارد که آن هم حفظ حیا و شرم از برهنگی است و در واقع زنان حجاب را برای مصون ماندن از نگاه مردان و حفظ حرمت و حیای خود انتخاب می کنند .

فلسفه حجاب

 علت و فلسفه پیدا شدن حجاب چیست؟ چطور شد که در میان همه یا بعضى ملل باستانى پدید آمد؟ اسلام که دینى است که در همه دستورهاى خویش فلسفه و منظورى دارد چرا و روى چه مصلحتى حجاب را تأیید و یا تأسیس کرد؟

 در باب علت پیدا شدن حجاب نظریات گوناگونى ابراز شده است و غالباً این علتها براى ظالمانه یا جاهلانه جلوه دادن حجاب ذکر شده است. ما مجموع آنها را ذکر مى‏ کنیم. نظریاتى که به دست آورده‏ ایم بعضى فلسفى ،بعضى اجتماعى ، بعضى اخلاقى ، بعضى اقتصادى و بعضى روانى است که ذیلًا ذکر می ‏شود:

  1. میل به ریاضت و رهبانیت (ریشه فلسفى).
  2. عدم امنیت و عدالت اجتماعى (ریشه اجتماعى).
  3. پدرشاهى و تسلط مرد بر زن و استثمار نیروى وى در جهت منافع اقتصادى مرد (ریشه اقتصادى)
  4. حسادت و خودخواهى مرد (ریشه اخلاقى).
  5. عادت زنانگى زن و احساس او به اینکه در خلقت از مرد چیزى کم دارد، به علاوه مقررات خشنى که در زمینه پلیدى او و ترک معاشرت با او در ایام عادت وضع شده است (ریشه روانى).

علل نامبرده یا به هیچ وجه تأثیرى در پیدا شدن حجاب در هیچ نقطه ای از جهان نداشته است و بى‏ جهت آنها را به نام علت حجاب ذکر کرده ‏اند و یا اگر فرضاً در پدیدآمدن بعضى از سیستمهاى غیراسلامى موثر بوده باشد، در حجاب اسلامى تأثیر نداشته است یعنی حکمت و فلسفه ه‏اى که در اسلام سبب تشریع حجاب شده، نبوده است.

 حقیقت امر این است که در مسأله پوشش- و به اصطلاح عصر اخیر حجاب- سخن در این نیست که آیا زن خوب است پوشیده در اجتماع ظاهر شود یا عریان؟

بلکه روح سخن این است که آیا زن و تمتعات مرد از زن باید رایگان باشد؟ آیا مرد باید حق داشته باشد که از هر زنى در هر محفلى حداکثر تمتعات را به استثناى زنا ببرد یا نه؟.

اسلام که به روح مسائل مى‏ نگرد جواب مى ‏دهد: خیر، مردان فقط در محیط خانوادگى و در کادر قانون ازدواج و همراه با یک سلسله تعهدات سنگین مى‏ توانند از زنان به عنوان همسران قانونى کامجویى کنند، اما در محیط اجتماع استفاده از زنان‏ بیگانه ممنوع است. و زنان نیز از اینکه مردان را در خارج از کانون خانوادگى کامیاب سازند به هر صورت و به هر شکل ممنوع مى‏ باشند.

فلسفه پوشش اسلامى به نظر ما چند چیز است. بعضى از آنها جنبه روانى دارد و بعضى جنبه خانه و خانوادگى، و بعضى دیگر جنبه اجتماعى، و بعضى مربوط است به بالابردن احترام زن و جلوگیرى از ابتذال او.

حجاب در اسلام از یک مسأله کلى ‏تر و اساسى ترى ریشه مى‏ گیرد و آن این است که اسلام مى‏ خواهد انواع التذاذهاى جنسى، چه بصرى و لمسى و چه نوع دیگر، به محیط خانوادگى و در کادر ازدواج قانونى اختصاص یابد، اجتماع منحصراً براى کار و فعالیت باشد. برخلاف سیستم غربى عصر حاضر که کار و فعالیت را با لذتجوییهاى جنسى به هم مى‏ آمیزد اسلام مى ‏خواهد این دو محیط را کاملًا از یکدیگر تفکیک کند.

 علت اینکه در اسلام دستور پوشش اختصاص به زنان یافته است این است که‏ میل به خودنمایى و خودآرایى مخصوص زنان است. از نظر تصاحب قلبها و دلها مرد شکار است و زن شکارچى، همچنانکه از نظر تصاحب جسم و تن، زن شکار است و مرد شکارچى. میل زن به خودآرایى از این نوع حس شکارچیگرى او ناشى مى ‏شود.

در هیچ جاى دنیا سابقه ندارد که مردان لباسهای بدن نما وآرایشهاى تحریک کننده به کار برند. این زن است

که به حکم طبیعت خاص خود مى‏ خواهد دلبرى کند و مرد را دلباخته و در دام علاقه به خود اسیر سازد. لهذا انحراف تبرّج و برهنگى از انحرافهاى مخصوص زنان است و دستور پوشش هم براى آنان مقرر گردیده است .

 

گردآوری : یونس سلیمان زاده

ادامه دارد

نمایش بیشتر

یونس سلیمان زاده

استان آذربایجان غربی- بوکان نویسنده و مترجم فعال و دعوتگر دینی

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا