اصول

زحمات و خدمات صحابه (رض) به سنت نبوی (۱۵-۵)

زحمات و خدمات صحابه ( رضوان الله علیهم ) به سنت نبوی (۵)
ترجمه: حمید محمودپور – مهاباد
صحابه ی بزرگوار (رض) جایگاه مطهر و شریف سنت نبوی را فهمیدند و ارزش آن را دانستند و نصوص امر کننده به تبلیغ علم را فراگرفتند و رسول الله (ص) را بسیار دوست داشتند؛ از این رو به پیامبر(ص) بسیار نزدیک شدند و به گوش دادن به احادیث ایشان و اجرای آن افزودند و به بهترین روش ممکن آن را به نسل های پس از خود انتقال دادند.
خوانندگان کتب علم به روشنی می فهمند که صحابه (رض) زحمات و کوشش های فراوانی برای خدمت به حدیث نبوی انجام داده اند و از همین راه توانسته اند که سنت رسول الله (ص) را حفظ نمایند و آن را با همان لطافت و طراوات خود به نسل های بعدی؛ آن چنان که خدای عزَّ و جلَّ خواسته بود؛ انتقال دهند. آنان توانستند که از راه تلاش های فراوان به این نتیجه برسند و همین زحمات و کوشش ها موجب حفظ سنت در دل ها و فهم آن با خردها و تدوین آن در کتاب ها و نشر و پخش آن در بین مردم و اجرا و عملی نمودن آن در تمامی زمینه های زندگی گردید.
در این جا بارزترین زحمات و خدماتی را بیان خواهم کرد که از راه آن ها روشن می شود که اصحاب به خاطر خدمت به سنت، رنج و زحمت کشیده اند و راه و روشی را که در پیش گرفته اند؛ تنها به خاطر صیانت و حفاظت از آن بوده است:
خامساً: اجتهاد صحابه (رض) در موضوعاتی که هیچ نصی در مورد آن نیست وارائه ی این اجتهادات به پیامبر (ص) برای بیان حکم شرع در باره ی آن ها همراه با بینش عمیق و فهم دقیق:
صحابه ( رضوان الله علیهم ) نادان و اهل بیهوده کاری نبودند؛ بلکه آنان خردمندترین مردم و پاک دل ترین آنها به شمار می آمدند. ایمان به دل هایشان راه یافت و قلب های آنان سرشار از عشق و محبت نسبت به رسول خدا (ص) شد؛ پس انوار نبوت در سخنانشان ظاهر شد. پیامبر (ص) اقدام به لغو و بی اعتبار شمردن عقل هایشان یا جلوگیری از شکوفایی استعدادهایشان نکرد؛ بلکه آنها را به اجتهاد تشویق می نمود و اشتباهات آنان را اصلاح می کرد؛ تا این که پس از ایشان (ص) به فضل و عنایت نعمت ها و استعدادهایی که خدای عزّ و جلّ به آنان بخشیده بود و سپس به لطف سیاست شفاف رسول خدا (ص) در تعلیم و آموزش تفکر و اجتهاد به آنان، به علما و امامان بزرگی تبدیل شدند.
ابن القیم می گوید: صحابه (رض) در زمان پیامبر (ص) در بسیاری از احکام اجتهاد کرده اند واجتهاد برایشان سخت نبوده است.[۱]
اکنون نمونه هایی از اجتهادهای صحابه (رض) در زمان حیات پیامبر (ص) و بیان این اجتهادات در حضور ایشان (ص) را برای روشن شدن حق در آن موضوعات ذکر خواهیم کرد:
۱- از أبو جُحیفه روایت شده که گفت: پیامبر (ص) میان سلمان (رض) و أبو درداء (رض) پیمان برادری بست، سلمان به دیدن ابودرداء رفت، سلمان دید که ام درداء (رض) بدرفتاری می کند، پس به او گفت: تو را چه شده است؟ ام درداء گفت: برادرت ابودرداء نیازی به دنیا ندارد. ابودرداء آمد و غذایی برای سلمان آماده کرد. سلمان به او گفت: بخور. ابودرداء گفت: من روزه هستم. سلمان گفت: تا تو نخوری، من نخواهم خورد، پس ابودرداء غذا خورد. وقتی شب فرا رسید، ابودرداء رفت تا شب زنده داری کند، سلمان گفت : بخواب، پس خوابید، سپس برخاست تا عبادت کند، باز هم به او گفت: بخواب. زمانی که آخر شب فرا رسید؛ سلمان گفت: الآن برخیز، پس با هم نماز خواندند و سلمان به او گفت: قطعاَ پروردگارت بر تو حقی دارد و نفست بر تو حقی دارد و خانواده ات بر تو حقی دارد، پس حقِ هر صاحب حقی را ادا کن. سپس ابودرداء نزد پیامبر(ص) آمد و ماجرا را برایش بازگو نمود، پیامبر(ص) به او فرمود:«سلمان راست گفت.»[۲] می بینیم که ابودرداء اجتهاد سلمان (رض) را برای پیامبر (ص) نقل می کند و پیامبر (ص) نه تنها اجتهادش را تایید می کند؛ بلکه کارش را می ستاید.
۲- از عمرو بن العاص (رض) روایت می شود که گفت: در شبی سرد، در غزوه ی ذات السلاسل، محتلم شدم، پس ترسیذم که مبادا در اثر غسل، بمیرم، از این رو تیمم گرفتم و همراه با یارانم نماز صبح را خواندم. اصحاب ماجرا را به اطلاع پیامبر (ص) رساندند، پس فرمود: « ای عمرو نماز را در حال جنب با یارانت خواندی؟» من هم چیزی را که مرا از غسل کردن بازداشت، به اطلاع پیامبر (ص) رساندم و گفتم: من از خدا شنیدم که می فرماید: « خودتان را نکشید، بی شک خدا نسبت به شما مهربان است.» رسول خدا (ص) خندید و چیزی نفرمود. [ ۳]
۳- از عبدالله بن عمر (ص) روایت می شود که پیامبر (ص) در جنگ احزاب فرمود: « هیچکس نماز عصر جز در میان بنی قریظه نخواند. » برخی از اصحاب نماز عصر را در میان راه خواندند و برخی گفتند: نماز نمی خوانیم تا این که به بنی قریظه برسیم و بعضی گفتند: نماز می خوانیم، پیامبر (ص) چنین امری را ازما نخواسته است، ماجرا را برای ایشان (ص) ذکر کردند؛ اما هیچ یک از طرفین را نکوهش نفرمود.[۴]
پس صحابه (رض) اجتهاد می کردند و آن را در زمان حیات پیامبر (ص) به عرض ایشان می رساندند و پیامبر (ص) یا آن را تایید می کرد یا آن را برایشان اصلاح می نمود. هنگامی که پیامبر (ص) وفات یافت و عصری که در آن قانون گذاری الهی در کتاب و سنت به پایان رسید و دو اصل بزرگی که مرجع شریعت بود، کامل گردید و عصر صحابه (رض) آغاز شد و علم فقه شروع به رشد و توسعه نمود و اصحاب (رض) با وقایع و حوادثی روبرو شدند که در زمان پیامبر (ص) چنین اموری رخ نداده بود، چاره ای جز شناخت حکم خدای عزّ و جلّ در این موارد نبود.
از سویی دیگر، فتوحات اسلامی و ظهور قضایا و مسایل جدید ناشی از آن، پی بردن به حکم شریعت در آن را ضروری می نمود؛ بنا بر این صحابه (ص) به جستجوی احکام این مسایل و وقایع نو پرداختند و اجتهاد نمودند و آرا و نظریات خویش را در پرتو قواعد شریعت و اصول کلی آن و شناخت مقاصد شریعت به کار گرفتند و این چنین صحابه (رض) با آن حوادث و وقایع همنوا شدند و احکامش را با مراجعه به کتاب خدای عزّ و جلّ و سنت پیامبرش (ص) استنباط کردند و اگر حکمی را در آن دو نمی یافتند، به اجتهاد روی می آوردند و اجتهاداتشان را در پرتو قواعد دین و نصوصش به اجرا درمی آوردند و بدین شکل علم زیادی را برایمان به ارمغان آوردند.

[۱] إعلام الموقعین عن رب العالمین؛ ازابن قیم الجوزیه، ۱/ ۲۰۳٫
[۲] بخاری آن را در صحیحش، کتاب الصوم، باب مَن أقسم على أخیه لیُفْطِر فی التطوُّع، ولم یَرَ علیه قضاءً إذا کان أوفق له، ۴/ ۲۴۶، شماره: ۱۹۷۸ با اسناد صحیح روایت کرده است.
[۳] ابو داود آن رادر سننش با همین لفظ، کتاب الطهاره، باب إذا خاف الجنب البرد أیتیمم؟ ۱/ ۹۰، شماره: ۳۳۴، و أحمد در مسندش ۱۳/ ۵۰۷، شماره: ۱۷۷۳۹، والدارقطنی در سننش کتاب الطهاره، باب التیمم ۱/ ۱۷۸، وبیهقی در السنن الکبرى، کتاب الطهاره، باب التیمم فی السفر إذا خاف الموت أو العله من شده البرد، ۱/ ۲۲۵ با اسناد صحیح روایت کرده اند، من می گویم: إسنادش صحیح لغیره است؛ در آن یحیى بن أیوب الغافقی وجود دارد، بسیار راستگو است، اما اشتباه می کند، ابوداود در روایتی با ألفاظی نزدیک به آن از یزید بن أبی حبیبٍ عمرُو بن الحارث بن یعقوب، ۱/ ۹۰، شماره: ۳۳۵، با او موافق است و این راوی مورد اعتماد است؛ تقریب التهذیب، ۱/ ۴۳۷ شماره: ۵۱۶۶٫
[۴] بخاری آن را در صحیح خود با همین لفظ، کتاب المغازی، باب مرجع النبی صلى الله علیه وسلم من الأحزاب ومخرجه إلى بنی قریظه ومحاصرته إیاهم، ۷/ ۴۷۱، شماره: ۴۱۱۹، ومسلم نیزدر صحیحش با الفاظی نزدیک به آن، کتاب الجهاد والسیر، باب المبادره بالغزو، وتقدیم أهم الأمرین المتعارضین، ۳/ ۱۳۹۱، شماره: ۱۷۷۰ آن را با اسناد صحیح بیان کرده اند.
http://www.alukah.net/sharia/0/111851/#ixzz4aHmljmdF

نمایش بیشتر

حمید محمودپور

@نویسنده و مترجم @ آذزبایجان غربی - مهاباد @ شغل : دبیر آموزش و پرورش

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا