اصول

شفاعت درقران

شفاعت فضلی است از جانب خداوند متعال که در روز قیامت با آن تعدادی از بندگانش را گرامی می دارد سپس به آنها اجازه می دهد که شفاعت کنند برای کسی که خداوند از بین مخلوقاتش بخواهد، از بین کسانی که شرک یا کفر نورزیده اند، پس در سایه آن ترس و وحشتی که مردم در آن غرق در عرقشان هستند و ترس ها از هر سمت و سویی آن ها را در بر گرفته هر انسانی آرزو می کند که راه خروجی و سوراخی بیابد تا از عذاب خدا و کیفر او نجات یابد،در این حالت رحمت و فضل خداوند آشکار می شود پس آرزوهای بنده گانش به ناامیدی مبدل نمی شود بلکه به پیامبران و اولیای خود اجازه شفاعت می دهد و پیامبر(ص) شفاعت عظمی در بین خلائق و شروع شدن حساب انجام می دهد و پیامبر(ص) در مورد گنهکاران امتش شفاعت می کند و پیامبران دیگر هم(ع) شفاعت می کنند و شهداء هم برای خویشاوندان خود شفاعت می کنند و دانشمندان نیز شفاعت می کنند و نوزاد برای پدر و مادرش شفاعت می کند و افراد دیگری هم که خداوند به ایشان اجازه دهد شفاعت می کنند در روزی مهیب که در آن مردم به این شفاعت ها نیاز دارند.
پس شفاعت این است که برگزیدگان خلق در روز قیامت برای بالا بردن درجات اقوام یا دفع یا رفع یا تخفیف کیفرشان واسطه می شوند و آن در حقیقت خود برای شفاعت کننده تکریم است و برای شفاعت شده رحمت است. و برای اهمیت شفاعت ذکرش در تعدادی از آیات آمده است ولی این آیات در ذکر خویش بین نفی و اثبات مقید دور می زند و ما همه ی این آیات را ذکر می کنیم و معانی آن ها را بیان می داریم و توضیح می دهیم که چگونه این آیات – با وجود اختلاف در ظاهرشان – متفق هستند و اختلاف ندارند و جمع می شوند و فرقی با هم ندارند.
خداوند تعالی می فرماید : ((وَاتَّقُوا یَومَاً لا تَجْزی نَفسٌ عَن نَفْسٍ شّیئَاً و لا یُقْبَلُ مِنْها شَفْاعَةٌ و لا یُؤْخَذُ مِنْها عَدْلٌ و لا هُم یُنصَرون))بقره 48
یعنی : و بترسید از روزی که از دست کسی برای کسی دیگر چیزی ساخته نیست و از او شفاعتی پذیرفته نمی شود و از کسی جایگزین پذیرفته نمی شود و کسی به یاری کسی بر نمی خیزد و نمی توانند همدیگر را یاری کنند.
و ظاهر آیات عمومیت دارد یعنی نفسها روز قیامت را شفاعت شافعان سودی نمی رساند ولی سیاق آیات دلالت می کند که مراد از این نفوذی که شفاعت ها سودی برای آنها ندارند همان نفوس کافر هستند که شرک ورزی و به پروردگارشان کفر ورزیده اند پس به خاطر بزرگی گناهانشان مجالی برای رحمت خداوند باقی نگذاشته تا شامل آنها شود چه با واسطه و چه بدون واسطه و این دلیل آن است که مراد از این آیه کفاری هستند که آیات قبل از آنها سخن رانده است و بیان می کند که مخاطب آنها همان یهود می باشند . خداوند تعالی فرموده ایت : ((یا بنی اسرائیل اذکروا نعمتی)) ای بنی اسرائیل نعمتم را یاد کنید. امام طبری در تفسیرش فرموده : همانا خداوند عزوجل اهل این آیه را با آنچه که ایشان را با آن مخاطب قرار داده است، خطاب قرار می دهد . زیرا ایشان از یهود بنی اسرائیل بودند و می گفتند : ما فرزندان خداوند و دوستداران و محبوبان و فرزندان پیامبرانش هستیم و پدران ما نزد او برای ما شفاعت خواهند کرد. پس خداوند عزوجل به ایشان خبر داده است که در روز قیامت کسی به جای کسی دیگر پاداش داده نمی شود و شفاعت هیچ کسی درباره ایشان پذیرفته نمی شود تا حق هر صاحب حقی گرفته شود پس خداوند – جَلَّ ذکرهُ – ایشان را ناامید کرده از آنچه که نفس هایشان به نجات از عذاب خدا طمع می ورزیدند با تکذیب ایشان حقی را که شناختند و خلافشان در دستور خدا نسبت به پیروی کردن از محمد(ص) و آنچه را که از جانب او جل جلاله برای ایشان آورده است با شفاعت پدرانشان و غیر آن ها از همه ی مردم و ایشان را باخبر کرده که آن نزد خدا برای ایشان سودی ندارد مگر توبه و بازگشت به سوی او از کفرشان و به از گمراهیشان و کسی را که در بین ایشان مُسن تر بود امام قرار داد برای تمام کسانی که بر منهاج و روش مانند ایشان بودند تا مُلحِدین به رحمت خدا طمع نداشته باشند.
و خداوند تعالی فرموده است : وَاتَّقُوا یوماً لا تَجزي نَفْسٌ عَن نَفْسٍ شیءاً مِنها عدلٌ و لا تَنْفَعُها شفاعةٌ وَ لا هُم یُنْصَروُنَ بقره 123
یعنی : و از عذاب روزی خود را در امان دارید که از دست کسی برای کسی دیگر چیزی ساخته نیست و بجای کسی همانند و بلاگردانی پذیرفته نمی شود و شفاعت و میانجگری به او سودی نمی رساند و کسی به یاری کسی بر نمی خیزد و یاری نمی شوند. و این آیه همانند آیه قبل از خود بنی اسرائیل را مخاطب قرار داده است و سخن در آن مانند آیه سخن قبل می باشد.

و خداوند تعالی فرموده است :(یا أَیُها الَّذینَ آمَنوا أَنْفِقُوا مِمَّا رَزَقْنَاکُم مِنْ قَبْلِ أنْ یَأتي یَوْمٌ لا بَیعٌ فیهِ وَ لا حُلَّةٌ و لا شَفاعَةٌ وَ الکَافِروُنَ هُمُ الظَّالِمُونَ) بقره 254 یعنی : ای کسانی که ایمان آورده اید از آنچه بهره شما کرده ایم صرف کنید قبل از آنکه روزی فرا رسد که در آن نه داد و ستدی و نه دوستی و رفاقتی و نه شفاعتی است و کافران ستمگرند.
اگر چه در این آیه مخاطب مؤمنین هستند و نفی در آن عام است، اما از عام مخصوص می باشد و تخصیص آن با ادلّه صریح و صحیح است که شفاعت پیامبر(ص) را در مورد گنهکاران گناههای کبیره ثابت می کند. و باز ممکن است گفته شود که شفاعت منفی همان است که خداوند اجازه ی آ> را نمی دهد، یعنی شفاعتی که تصور شود که شفاعت کننده بدون اجازه ی خداوند، انجام دهد، اما شفاعتی که خداوند اجازه ی آن را بدهد، شفاعت منفی نیست بلکه در آیات و احادیث مثبت هستند.
و خداوند تعالی فرموده است : ((لا یَملِکُون الشَّفَاعَةَ اِلَّا مَنِ اتَّخَذَ عِندَ الرحمنِ عَهداً)) مریم 87 یعنی آنان نمی توانند شفاعت کنند مگر کسی که با خداوند رحمان عهد و پیمان دارد. این آیه دلیل بر اثبات شفاعت است و منفی به اطلاق نیست بلکه مشروط به ایمان است و آن مقصود به عهد در آیه است. امام طبری در تفسیر این آیه می گوید : ای محمد این کافران به پروردگارشان، چیزی ندارند، روزی که خداوند پرهیزکاران را گروه گروه به شفاعت حشر می کند، زمانی که بعضی از اهل ایمان برای بعضی دیگر نزد خداوند شفاعت می کنند {الا من اتخذ منهم الرحمن}(مگر کسی که با خداوند رحمان عهد و پیمان دارد} در دنیا {عهدی} با ایمان به او و تصدیق پیامبرش (ص) و اقرار کردن به آنچه که آورده است و عمل کردن به آنچه که به آن فرمان داده است.
خداوند تعالی می فرماید : ((یَومَئِذٍ لا تَنْفَعُ الشَّفَاعَةُ اِلَّا مَنِ اتَّخَذَ لَهُ الرّحمنُ وَ رَضيَ لَهُ قَولاً)) طه 109 یعنی در آن روز شفاعت سودی نمی بخشد مگر کسی که خداوند رحمن به او اجازه دهد و سخنش را بپسندد . و این آیه شفاعت را ثابت می کند و برای آن دو شرط قرار می دهد. شرط اجازه ی خداوند و راضی بودن او به سخن شفاعت شده و سخن و قول او و شهادت توحید است. پس این آیه با آنچه که قبل از آن آمده پیوند می خورد که شفاعت شامل کافر نمی شود به خاطر کفرش.
و خداوند تعالی می فرماید : ((وَ لا تَنْفَعُ الشَّفَاعَةُ عِندَهُ اِلَّا لِمَن اَذِنَ لَهُ)) سبأ 23 یعنی : و شفاعت نزد او سودی ندارد مگر برای کسی که به او اجازه دهد . و این آیه همانند آیه قبلش می باشد.
و خداوند تعالی می فرماید : (قُل لِلهِ الشَّفاعةُ جَمیعاً لَهُ مُلکُ السَّمواتِ و الأَرض ثُمَّ اِلَیهِ تُرجَعُون) الزمر آیه44 یعنی : بگو هر گونه شفاعتی از آن خداست مالکیت آسمانها و زمین از آن خداست سپس به سوی او باز گردانده می شوید. و این آیه امر شفاعت را همه به سوی خدا باز می گرداند پس اوست که به شفاعت کننده اجازه می دهدکه شفاعت کند و اوست که اراده می کند تا برای شفاعت شده شفاعت شود و او قادر است که منع شفاعت کننده و شفاعت شده را بکند همانطور که او می تواند آن را عطا بفرماید پس کله امور به دست اوست چه منع کردن و چه بخشیدن.
و خداوند می فرماید : (وَ لا یَملِکُ الَّذینَ یَدعُونَ مِنْ دونِهِ الشَّفاعةَ اِلَّا مَنْ شَهِدَ بِالحَقِّ وَ هُم یَعْلَمُونَ) سوره الزخرف 86 و معبودهایی که مشرکان به جز خدا به فریاد می خوانند و می پرستند قدرت و توانایی هیچگونه شفاعت و میانجگری را ندارند مگر کسانی که آگاهانه بر حق شهادت و گواهی داده باشند. و در این آیه خطاب خداوند به کفاری است که بت ها و سنگ ها را می پرستیدند پس به ایشان فرموده : همانا کسی که شما ایشان را از بت هایتان فرا می خوانید و امیدوارید که برای شما شفاعت کنند، اصلاً نمی توانند شفاعت کنند و تنها کسی می تواند شفاعت کند که خداوند‌‌به آنان اجازه شفاعت بدهد و آن ها هم همان پیامبران و فرستادگان خدا هستند پس از ایشان پیروی کنند و به آنچه که از جانب خداوند آورده اند ایمان بیاورید تا شامل شفاعتشان بشویید
منبع : شبکه الالوکة
ترجمه : ابراهیم عمری

 

نمایش بیشتر

ابراهیم عمری

@نویسنده و مترجم @ آذزبایجان غربی - مهاباد @ شغل : بازنشسته آموزش و پرورش

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا