اصحابتاریخدعوت اسلامیسیره نبوی

پیامبر خطاب به وحشی: نمی خواهم دیگر تو را ببینم!

نمی خواهم دیگر تو را ببینم!

ترجمه: رسول رسولی کیا- نویسنده و مترجم

روز بدر، در درجه اول روز حمزه بن عبدالمطلب بود، شیر شجاع در آن روز حمله کرد و از خود دلاوری به نمایش گذاشت، از کنار هیچ تفنگداری نگذشت مگر اینکه او را بر زمین زد و بر هیچ جنگجویی عبور نکرد مگر او را از پای درآورد! چگونه می تواند این گونه ندرخشد در حالی که قریش، او را شکارچی شیران نامیده بودند و پیامبر صلی الله علیه و سلم نیز او را شیر خدا و شیر پیامبر لقب داده بود؟!

در کشتن جنگاوران دشمن ید طولایی داشت تا جایی که قریش او را مسئول نخست شکست خود در بدر می دانست! و بیش از یک خانواده خواستار انتقام از حمزه بودند! وحشی پسر حرب، برده ای بود که در پرتاب تیر با کمان مهارت خاصی داشت؛ به او وعده داده بودند اگر در نبرد اُحُد، حمزه را از پا دربیاورد، از بردگی آزاد خواهد شد و همین گونه شد، اولین فرمانده ارتش در تاریخ اسلام به شهادت رسید و وحشی از بردگی رها شد! زمانی که پیامبر صلی الله علیه و سلم مکه را به تصرف درآورد و فتح کرد، وحشی از بیم انتقام کار زشتی که انجام داده بود به شهر طایف گریخت و فرار کرد، سپس به او گفتند: محمد صلی الله علیه و سلم یک پیامبر است، او در صدد انتقام شخصی نمی باشد و همچنین او گفته است: اسلام، گذشته – تاریک انسان ها را نادیده می گیرد؛ اگر پیش او رفته و مسلمان شوی، آن را می پذیرد و تو را خواهد بخشید!

پس وحشی نزد پیامبر صلی الله علیه و سلم آمد، وقتی آن حضرت او را دید خطاب به او گفت: تو وحشی هستی؟!

پاسخ داد: بله. پیامبر صلی الله علیه و سلم از وی پرسید: آیا تو حمزه را کشتی؟

وحشی جواب داد: قضیه همان است که به تو رسیده است و اکنون آمده ام تا گواهی دهم که هیچ معبود راستینی نیست جز الله و تو فرستاده و پیامبر خدایی!!

پیامبر صلی الله علیه و سلم به او فرمود: آیا می توانی چهره ات را از من دور بداری و تو را نبینم؟!

بعد از آن، دیگر همدیگر را ملاقات نکردند، زمانی که پیامبر صلی الله علیه و سلم دار فانی را بدرود گفت و مُسیلمه کذاب ادعای پیامبری کرد، وحشی به عنوان جنگاوری از لشکر مسلمانان از شهر خارج شد و با تیرکمانش مُسیلمه را از پا درآورد! و بعدها می گفت: با این تیرکمانم بهترین و بدترین مردم را کشته ام؛ حمزه بن عبدالمطلب و مُسیلمه کذاب!

“آیا می توانی چهره ات را از من دور نگهداری؟!”

این است ایستگاه اصلی و لُبّ کلام !

اسلام گذشته را نادیده می گیرد و پیامبر صلی الله علیه و سلم  نمی تواند اسلام کسی که به عنوان یک مسلمان نزد وی آمده است را به خاطر کار زشتی که در زمان ناآگاهی انجام داده است، نپذیرد، حتی اگر آن شخص قاتل عمویش باشد! به همین خاطر بود که اسلام آوردن وحشی را پذیرفت، ولی آن حضرت پدر و مادرم فدایش باشند نمی تواند از قفس انسانی خود بیرون بیاید؛ او نیز مانند سایر انسان ها برخی چیزها را دوست دارد و از برخی بدش می آید و نمی خواهد تا زمانی که پلک چشمش می زند چهره وحشی را ببیند!

آن حضرت با پذیرفتن اسلام آوردن وحشی، شریعت پروردگارش را پیاده نمود، ولی نتوانست از حقش گدشت کند، زیرا او همواره داغدار از دست دادن عمو و فرمانده ارتش و یکی از دلاورترین لشکریان اسلام بود!

گذشت در وقت توانایی یکی از ویژگی های مردان با فضیلت است و از آنجا که رسول خدا بافضیلت است پس وحشی را بخشید؛ اما بخشش یک چیزی است و دوست داشتن چیز دیگر!

بعضی اوقات دیگران به شدت ما را آزار می دهند و زخم های عمیقی بر ما وارد می کنند که تا آسمان ها و زمین باقی است بهبود نمی یابد و گاهی کسانی برای آشتی، پادرمیانی می کنند و ما نیز گذشت پیشه می کنیم؛ ولی دوست نداریم آنان را بار دیگر در کنار خود ببینیم و نمی خواهیم دیگر چهره اشان را ببینیم؛ زیرا با هر بار دیدنشان درد آن ضربه ای که بر ما وارد کرده است تازه می شود و زخمی که در ما ایجاد کرده و هنوز بهبود نیافته است، تازه می شود!

کسی که علی رغم بخشش نمی خواهد همه چیز به حالت عادی برگردد، لزوماً او را نباید انتقام جو فرض کرد! زیرا اگر انتقام جو بود اساساً گذشته را نادیده نمی گرفت، ولی او زخمی دارد که ما باید ضمن درک طبیعت زخم ها، او را درک کنیم!

نویسنده روسی در این باره می گوید: وقتی کسانی به شما خیانت می کنند و انگار که بازوهای شما را قطع می کنند، می توانی آنان را ببخشی، ولی نمی توانی با آن ها معانقه و روبوسی بنمایی!

نویسنده: ادهم شرقاوی

از طريق
رسول رسولی کیا
منبع
https://sozimihrab.org/
نمایش بیشتر

رسول رسولی کیا

@نویسنده و مترجم @ آذزبایجان غربی - مهاباد @ شغل : دبیر آموزش و پرورش

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا