اندیشه

عجیب تر ازخیال (دعوت با رفتار نه باگفتار)

عجیب تر ازخیال  (دعوت با رفتار نه باگفتار)

داستان مسلمان شدن شخصی به خاطر مهمان نوازی مسلمانی از او
محمد ستیفن لیکا، دعوتگرِ بزرگِ اسلام وایتالیایی تبار است او معتقداست اسلام با اخلاق زیبا است که انتشار می یابد نه صرفاً باسخن. اوبرای اینکه صورت واقعی مسلمانان را به جهان نشان دهد تصمیم گرفته سفری به دور دنیا داشته باشد ، وی با ماشین خود به بیشتر از پنجاه دولت سفرکرده وبرای اینکه سیمای فرهنگی (وواقعی) اسلام رابیش از پیش به دیگران نشان دهد سفرهای ایمانیش به انحاء عالم همچنان ادامه دارد.
داستان مسلمان شدن این بزرگمرد با وجود سادگیش درعصرما به خیال نزدیکتر است ولی درحقیقت خیالی است واقعی یا واقعیتی است خیالی که اسلام اتباعش رابرآن تربیت، واخلاق زیبایی است که یاورانش را به آن فرا می خواند ؛ چنانچه آنها(یاوران دین) به آن (اخلاق زیبا) تمسک جویند ودر حیات خویش آن را محقق سازند ، بیشتر مردم بدون اینکه نیازی به سخن وتبلیغ داشته باشند به دین اسلام می گروند همین شیوه هم بودکه باعث مسلمان شدن محمد ستیفن لیکا گردید.
این دعوتگربزرگ چه گونه مسلمان شد؟!!
بیاییدداستان عجیبِ اسلام آوردن محمد ستیفن لیکا راکه در یکی از سفرهایش بوقوع پیوسته،با هم بخوانیم
او می گوید داستان اسلام آوردن من به سبب رفتار زیبای یکی از برادران مسلمان ترکیه ای بود ، به این ترتیب که من برای سیاحت به ترکیه سفرکردم شب فرا رسید من راه را گم کرده ونشانی هتل را ازیکی از عابرین که از آنجا می گذشت پرسیدم.
اوگفت در این نزدیکی ها هتلی وجود ندارد دوست دارم امشب مهمان من باشی (پس از اصرار زیادی) همراه همسرم به خانه اش رفتیم در خانه اش پنج کودک ودو تا پیرزن را مشاهده نمودم باخودم گفتم که اینجا مکان امنی است پس از مدتی ما را برسرسفره ای که در اوج سادگی بود دعوت نمود شام را تناول کردیم با وجود خستگی سفر، احساس راحتی می کردیم وقت خفتن که آمد به ما گفت شما در این اتاق بخوابید ما جای دیگری برای استراحت داریم. صبح که شد ازخواب بیدار شدم وخواستم از این برادر به خاطر لطفی که در حق ما کرده بودتشکر نمایم از اتاق خارج شدم وچون روز بود وهوا روشن، می توانستم همه چیز را ببینم وقتی از اتاق بیرون آمدم متوجه شدم که تمام خانه اش همین اُتاقی بود که ما در آن استراحت کرده بودیم وجای دیگری برای استراحت نداشتند وصاحبخانه با پنج کودک ومادر وهمسرش در بیرون، زیر درختی ودر هوای خیلی سردی شب را سپری کرده بودند.نزدیک بوداز دیدن این صحنه سکته کنم ، پیشش رفتم وبه او گفتم تو دیوانه هستی؟ چرا این کار را کرده ای؟ اما او با چهره ای خندان به من نگاه کرد وگفت نه من دیوانه نیستم شما مسافرهستید برمن لازم است شما را یاری وآنچه در توانم هست نسبت به شما دریغ نورزم چون آیین ودینم این را ازمن می خواهد من مسلمانم. همینکه باسروسیمایی که مانند ماه می درخشید خطاب به من گفت: من مسلمانم ، سراسیمه شدم وهمسرم به گریه اُفتاد ،روبه همسرم کردم وگفتم ببین که چگونه اسلام را به ما معرفی کرده اند درحالی که رفتار این شخص مسلمان با ما چگونه است!
آن مرد- میزبان –  به ما گفت من چیز زیادی از اسلام نمی دانم ولی (برای شناخت بهترِاسلام) قرآن را یاد بگیرید وبرسنت پیامبرآگاهی یابید آنوقت اسلام را بخوبی می شناسید ، من هم فوراً به کتابخانه رفتم ویک مصحف قرآن وبعضی از کتاب های حدیث را خریداری نمودم وشروع به خواندن آنها کردم وتقریباً به مدت دو ماه به خواندن آنها ادامه دادم.
بعداز دوماه خداوند مهربان دلم را برای شهادتین آماده نمود وآن را برزبان جاری ساختم { أشهَدُ ان لا اله الا الله واشهدُ أنَّ محمداً رسول الله} شکر خدا در 17 ینایر سال 1993مسلمان شدم.
این تازه اول کار است.
داستان به اینجا ختم نشده بلکه در حقیقت داستان این نو مسلمان از همین جاآغاز می شود.
محمدلیکامی گویدازهمین ابتدای مسلمانیم شروع به کار دعوت نموده وجهت تبلیغ دین اسلام به بیشتر از 112کشور مسافرت کرده ام که(در نتیجة این سفرها) بیشترازهشتاد هزار نفر مسلمان شده اند، وهم اکنون در منطقة ما بیشتر از هشتاد هزار نفر مسلمان زندگی می کنند.
هنگامی که نتیجة این حرکت را دیدم مصمم شدم در ایتالیا کاری برای اسلام انجام دهم این بود که تصمیم گرفتم مرکز بزرگی را تأسیس نمایم تا محلی برای تعلیم قران واحادیث رسول خدا(ص) گردد این پروژه راشروع و الحمدلله کم کم به پایان آن نزدیک شده ایم.
می خواهم این حرکت در اگوشه گوشه  جهان انتشاریابد وهدفم آگاهی یافتن مردم بر اسلام است ؛ چون هرکس با دلی باز قرآن را بخواند به تأکید رأی ونظرش در بارة اسلام تغییر پیدا خواهد کرد واز هدایت رسول اکرم پیروی می نماید ، این آرزوی من است وبه خاطر محقق شدن آن نیز تلاش خواهم کرد وآرزومندم هنگامی که از بنای مرکز اسلامی در ایتالیا تمام شدم این حرکت(در جاهای دیگر نیز)ادامه یابد چون مسئولیت سختی برعهدة ماست ؛ خداوندمتعال به ما نعمت هدایت ونعمت اسلام را ارزانی داده پس ما هم در قبال انتشار این نعمت (ورساندن آن به مردم به شیوة درست) موظف هستیم.
این موضع مسلمانی ساده و بی بضاعت  ، اما صاحب فهم واخلاق رفیع اسلامی بود که رفتارش سبب نجات کافری از دوزخ می شود ؛  نه تنها همین ، بلکه اخلاق زیبای او باعث می شود که او تبدیل به دعوتگری بزرگ شده، وجهان را به خاطر دعوت به سوی پروردگار خویش درنوردد وسبب مسلمان شدن نزدیک به هشتادهزار نفر گردد وخدا می داند که هر کدام از این نو مسلمانها برای خدمت به این دین چه کارهایی کرده اند.
(در روزقیامت)پاداش مسلمان شدن این دعوتگر بزرگ وکسانی که به سبب ایشان مسلمان شده وهمچنین کارهایی که بخاطر پیشرفت اسلام انجام داده اند در کفه ی ترازوی این شخص ناشناخته قرار می گیرد وآن هم بخاطر فهم درست از اسلام ودعوت به سوی آن با اخلاق زیبا و عمل بوده نه صرفاً سخن گفتن.
ازخداوند مهربان مسئلت می نماییم که ما واین دعوتگر بزرگ اسلام را براین دین پایداروعاقبت خیر نماید.
منبع: اینترنت ترجمه: اسماعیل ابراهیمیان – مهاباد

نمایش بیشتر

اسماعیل ابراهیمیان

@نویسنده و مترجم @ آذزبایجان غربی - مهاباد @ فعال دینی و دعوتگر

نوشته های مشابه

یک نظر

دکمه بازگشت به بالا