شخصیت هاگفتگو

مصاحبه اختصاصی سوزی میحراب با ماموستا خلیل تیباش

مصاحبه اختصاصی سوزی میحراب با ماموستا خلیل تیباش

پیشگفتار:
در هر جامعه‌ای انسان‌های بزرگی وجود دارند که زینت بخش آن هستند، کسانی که با ارائه خدمات ماندگار، وفاداری خود را به مردمان و جامعه خویش ثابت کرده‌اند. در برخی جوامع نسبت به این انسان‌های بزرگ با احترام و تجلیل رفتار می‌شود ولی متاسفانه در کشورهای جهان سوم و اسلامی غالباً نه تنها خبری از این بزرگ‌داشت‌ها و تقدیرها نیست بلکه گاهاً در حق آنان اجحاف هم صورت می‌گیرد، یکی از اقشار تاثیرگذار در جوامع علما و دعوتگران هستند،که این روزها بیش از هر زمان دیگری غریب و تنها به نظر می‌رسند.

عالمان بزرگی با کوله باری از خدمت و تدریس و افتاء در کردستان سراغ داریم که در حیات و مماتشان کسی از آنان تجلیل نکرده و نامی از آنها برده نمی‌شود، علما و دعوتگرانی هستند که تمام عمر خود را وقف مسجد و حجره و دعوت و تالیف کرده‌اند ولی متاسفانه بی‌نظمی و یا خود سانسوری باعث شده که زمانی را برای نوشتن خاطرات و بیوگرافی خود اختصاص ندهند؛ به همین خاطر است که نسل امروز چیزی درباره خدمات و زحمات آنان نمی‌دانند!

ناگفته نماند که بخشی از این تقصیر به این عالمان برمی‌گردد و بخشی نیز به فرزندانشان و بالاخره بخش دیگر نیز به اصحاب رسانه که آن‌گونه که شایسته است برای معرفی آنان گام برنداشته است. چندی پیش در نشستی که توسط نمایندگی ولی فقیه در امور اهل سنت استان آذربایجان غربی در شهر ارومیه تشکیل شد و چند تن از مدیران سوزی میحراب نیز به این نشست دعوت شده بودند با یکی از مهمانان خوشنام این نشست جناب ماموستا خلیل تیباش (بیناری) که برای نخستین بار به خدمتشان می‌رسیدیم آشنا شده و از ایشان خواستیم که مصاحبه و گفتگویی با ایشان ترتیب دهیم که نام برده با طیب خاطر این پیشنهاد را پذیرفتند.

ماموستا خلیل تیباش یکی از معدود دعوتگرانی است، که در منطقه‌های ارومیه و مرگور و ترگور و صومای برادوست خدمات فراوانی ارائه داده و زحمات فراوانی کشیده است. در این گفتگو بر آنیم که گوشه‌ای از این تاریخ که او ساخته است را از زبان شیرین خودش برای نسل حاضر و آیندگان بازگو کنیم.
امیدواریم مصاحبه پیش رو در این زمینه مفید واقع گردد.

سپاسگزار برادر ان گرامی استاد خالد ایوبی نیا  هستیم که زحمت تایپ اولیه و مرتب کردن مصاحبه را تقبل کردند و همچنین از زحمات استاد ابراهیم مهرابیان که دوباره به تایپ و بازنویسی پاسخ های مفصل تر مصاحبه شونده عزیز پرداخت متشکریم.

 آنچه پیش روی شماست اصلاح شده مصاحبه است که در مرداد ماه سال 1402 و توسظ ماموستا مهرابیان انجام پذیرفته است

———————————————————————————————
سوال 1- سوزی میحراب سلام علیکم؛
خدمت شما استاد گرامی عرض سلام و احترام داریم؛
سوزی میحراب: اگر چه شخصیت ماموستا تیباش برای بیشتر اهل قلم، شخصیتی شناخته شده است، ولی شناختن بزرگان از زبان خودشان چیز دیگری است بنابراین ممنون می‌شویم خودتان را معرفی بفرمایید: (تولد، ازدواج، تعداد فرزندان، محل سکونت فعلی، شغل..).

 

ماموستا تيباش:
بسم الله الرحمن الرحيم الحمد للّه رب العالمين والصلاة والسلام على رسول الله رحمة للعالمين
اینجانب خلیل تیباش مشهور به (خلیل بیناری) در سال ۱۳۳۷ هجری شمسی در روستای براسپ محال مرگور بخش سیلوانا از توابع شهرستان ارومیه در خانواده‌ای روحانی و مذهبی چشم به جهان گشوده‌ام، اکنون در سن ۶۵ سالگی از کار افتاده و مشغول قرائت قرآن مجید و مطالعه کتاب‌های علمی و به‌روز از جمله [معمای جهان، و فیزیولوژی بدن انسان و دو هزار دانشمند در جستجوی خدا، و امثال آنها…]هستم.
همچنین نویسندگی کار و پیشه این بنده حقیر است؛ متاهل و دارای سه فرزند پسر می‌باشم، و در شهرک مهمان شهر زیوه مرگور سکونت دارم،بعد از چندین سال خدمت و وظیفه در قالب ماموستایی در چند روستا در بخش سیلوانا و بخش سرو بودم.

———————————————————————

سوال۲- استاد گرامی و محترم، لطفاً از دوران طلبگی‌تان برای ما توضیح بفرمایید: که کجا؟ و نزد چه اساتیدی؟و چند سال درس خوانده‌اید؟ آیا خارج از کشور هم درس خوانده‌اید؟

ماموستا تیباش: دوران طلبگی دوران سخت و بسیار مهم و سرنوشت سازی برای بنده بود؛ در سن ۲ سالگی از مهر و محبت پدرم مرحوم ملا عبدالله بیناری محروم ماندم، تا دوران ۱۰-۱۲ سالگی نزد عموها و دایی‌هایم بودم و در فصل بهار عموها، مرا همراه با پسر عموهایم به چوپانی می‌گماشتند و بعد از مدتی متوجه تعدادی کتاب‌های کهنه و فرسوده شدم که در دکور خاکی اتاق کوچکی به ابعاد ۳ در ۴ قرار داشتند؛ وقتی قضیه را پرسیدم گفتند که پدر مرحومت یک عالم دینی و مدرس و امام جمعه و جماعت بوده است و من تنها فرزند بازمانده اش هستم! با خود تصمیم گرفتم که نباید بگذارم که کتاب‌هایش بی صاحب بماند، لذا در سال ۱۳۵۱ هجری شمسی راهی حجره‌های علوم دینی کردستان شدم و در روستایی به نام (دزگر) در منطقه مرگور در خدمت ماموستا ملا محمد نوزاد که در مقطع متوسطه تحصیل می کرد و در خدمت استاد محترم ماموستا ملاصالح شمس دربند، مشغول تحصیل علوم دینی بود، زانوی تلمذ به زمین گذاشتم، بعد از آن ۳ سال به خدمت دایی محترم و گرامی ام مرحوم ملا موسی عبدالله زاده که آن هم در دوران تحصیلیش به سر می‌برد، رسیدم و کسب فیض بردم و کتاب‌هایی همچون جامع‌المقدمات صرف و نحو تا نیمی از کتاب سیوطی را خواندم و بعد از آن مدتی در خدمت ماموستا خلیل عمریان پور مشغول تحصیل بودم،که ادامه کتاب سیوطی و کتاب شرح نظام و کتاب مغنی الطلاب تا بحث تناقض را در خدمت ماموستا عبدالکریم عبدالله زاده فرد دایی بزرگم بودم و از آن جا تا جمع الجوامع در خدمت استاد مرحوم ماموستا احمد اشنویی عارف و عالم توانمند ادامه تحصیل دادم و همچنان در خدمت چندین اساتید متفرقه مشغول به تحصیل بودم تا بالاخره در سال ۵۷ به خدمت استاد مجیز ماموستا رشید برهانی رسیدم، این عالم ربانی تا اون موقع بیش از پنجاه عالم دینی در خدمتش اجازه نامه افتا و تدریس دریافت کرده بودند من نیز مفتخر به اجازه‌نامه علوم دینی در خدمت این اندیشمند جهانی شدم.
– جمعاً به مدت ۶ سال علوم متداول که علمای دینی در مناطق کردستان تحصیل می‌کنند، را به پایان رساندم. لازم به ذکر است عرض کنم تمام تحصیلاتم در داخل کشور بوده است و برای کسب علوم به هیچ کشوری نرفته‌ام.

—————————————————————————————————-
سوال۳: استاد گرامی بفرمایید که به جز حوزه تحصیلات و مدارک دانشگاهی هم دارید؟
ماموستا تیباش: خیر متاسفانه در دوران شروع به تحصیل در مناطق ما چیزی به نام مدرسه دولتی به جز در چند روستای پر جمعیت وجود نداشت، البته از عمر قانونی تحصیلات بنده در مدارس دولتی هم گذشته بود،زیرا آن زمان طلبه علوم دینی بودم و کتاب صمدیه در علم نحو می خواندم، پس از آن سرباز معلمانی موسوم به سپاه دانش به روستاهای دوردست و کوهستانی آمدند که تنها یکی از عموهایم به نام ماموستا ملاعلی نامجو که به رحمت خدا پیوسته است، یک کتاب ابتدایی  به نام اکابیر الف و بای فارسی را یاد گرفتم و چون ارتباطات در آن زمان از طریق نامه نویسی بود ماموستاهای حجره هر نامه‌ای که دریافت می‌کردند را پس از خواندن بر طاقچه حجره می‌گذاشتند من هم نامه را بر می‌داشتم و آن با انشا و املا حفظ می‌کردم و برای یکی از دوستانم می‌نوشتم تا بدینگونه زبان فارسی و نامه نویسی را یاد بگیرم!

———————————————————————————————-
سوال۴- آیا علاقه به علوم دینی در خانواده شما نیز ریشه دوانیده است ؟ بدون تعارف بگویید چرا اغلب قریب به اتفاق فرزندان علماء از راه و روشی که پدرانشان داشته و دارند خجالت می‌کشند و طلبه علوم دینی نمی‌شوند ؟!
ماموستا خلیل تیباش:جواب سوال شما به چندین عامل برمی‌گردد ۱- وضعیت زمان و مکان که خیلی سریع به جلو رفته و تغییر کرده است، ۲- عدم پایبندی به اصول و اخلاق یک عالم دینی و اظهار عدم رضایت از زندگی است،۳- والدین دائماً در حضور فرزندان در مجادله و جر و بحث در باره مسایل اقتصادی هستند، این هم یکی دیگر از عوامل عدم علاقه فرزندان به راه و روش پدرانشان است،۴- درآمد امامان جمعه و جماعت در دست اهالی روستا یا در محله شهر در دست اهالی تابع مسجد می‌باشد، امری که باعث شده فرزندان‌شان احساس حقارت کنند. پیامبر محبوب صلی الله علیه و سلم می‌فرماید: دست پایین و نیازمند در نظر جامعه ارزش کمتری دارد و عامل آخر این است که فرزندان علما هیچ امیدی به آینده طلبگی ندارند، چرا که از طرف نظام رسمی و دولتی حقوق کافی دریافت نمی‌کنند و از مزایای بازنشستگی در سنین بالا نیز محروم می‌باشند.
بنده بعد از پایان تحصیلات علوم دینی مدت طولانی بی کسب و کار بودم و همچنان بعد از چندین سال مسافرت به کشور عراق دوباره به کشور خودمان بازگشتم و در سن ۳۲ سالگی ازدواج کردم و ثمره این ازدواج ۴ تا پسر به نام‌های عبدالمتین ، عبدالمومن ، فاتح و مادح می باشد؛ عبدالمومن در سن ۲ سالگی درگذشت و خدای مهربان این امانت را از ما گرفت، و سه پسر دیگرم را از همان دوران کودکی به مدارس دولتی فرستادم و مشغول به تحصیل شدند. بنده به عنوان یک روحانی آرزو داشتم و آرزومندم که حداقل یکی از آنها به لباس پر افتخار روحانیت درآید و دوتای دیگر همزمان با علوم دانشگاهی و آکادمی، علوم دینی را نیز فرا بگیرند ولی متاسفانه خودشان نسبت به فراگیری علوم دینی علاقه نشان ندادند و تحصیل در مدارس دولتی و دانشگاهی را ترجیح دادند،! بنده از تعلیم و تربیت آنان غافل نبوده ام و از سرنوشتشان غفلت نورزیده ام چرا که لازم می‌دانم هر فرد مسلمان از تربیت جگر گوشه‌هایش باید نگهبانی و محافظت نماید، روخوانی قرآن مجید را با تجوید قرآن کریم به همه اشان یاد داده ام.
هم اکنون فرزند ارشد خانواده بعد از گرفتن مدرک لیسانس در دانشگاه صنعتی ارومیه و انجام خدمت سربازی دوباره کنکور داده و در دانشگاه علوم پزشکی سنندج قبول شده است و در حال حاضر سال سوم دانشگاه را سپری می‌کند، فاتح نیز از دانشگاه شهید بهشتی تهران فارغ التحصیل شده و اکنون در شهر ارومیه مطب بینایی سنجی دایر کرده است و مشغول طبابت است، مادح برادر کوچک شان نیز تا مقطع دیپلم درس خوانده است و مشغول آمادگی برای امتحان کنکور سراسری ۱۴۰۲ است .

————————————————————————————
سوال۵- امروزه اغلب ماموستایان ما در شبکه‌های اجتماعی (وات ساپ، اینستاگرام ، تلگرام و فیسبوک) حضور دارند و به تبلیغ دین می‌پردازند، معایب و محاسن این حضور مجازی را در چه چیزی می‌بینید؟ فضای مجازی مانند تیغه دو لبه است،جنبه مثبت و منفی دارد همچون تلویزیون و ماهواره و امثال آنان، اگر از لبه مثبت استفاده شود مفید است و اگر از جنبه منفی استفاده گردد مضر است آیا این کار را گامی به سوی به‌روز شدن ماموستایان به حساب نمی‌آورید؟
ماموستا تیباش: من فضای مجازی را یک فرصتی طلایی برای اساتید گرامی و محترم می‌دانم همچنان که دشمنان دین از این فضا استفاده می‌کنند برای افکار پست و منفی و تلاششان را برای اینکه باطل خود را بر حق غالب و پیروز گردانند از هر وسیله بهره می‌گیرند و شب و روز در تلاش هستند، ولی خوشبختانه ما مسلمانان اساتید با علم و حکمت و قلمِ اقیانوس مانندی داریم که جواب همه ترفندهای دشمنان مغرض و قسم خورده را در آنِ واحد می‌دهند و در هیچ زمان و مکان زمینه‌ای نمی‌‌ایستند و برق آسا ترفند آنها را نقش بر آب می‌کنند و آنان را به دین مبین اسلام دعوت می‌کنند، این بهترین فرصتی است برای داعیان و غواصان دریاهای عمیق و اسرارآمیز مکتب فرامکتب اسلام انسان ساز و اسلام ناب محمدی. من شخصاً از کانال‌های واتساپ و یوتیوب استفاده می‌کنم و هم اکنون  برای ذخیره مقالات بلند و کوتاه وبلاگ هم دارم، به نظر اینجانب استفاده از این فضاها برای استادان گرامی یک فرصت طلایی است، امیدوارم که ارتباط مستقیم با سایت‌های دانشمندان و علمای مغرب زمین هم داشته باشند و از دانش آنها بهره بگیرند.

——————————————————————————–
سوال۶- همچنان که استحضار دارید در زمان‌های گذشته پدران و پدربزرگان ما فرزندانشان را جهت تحصیل علوم دینی روانه حجره‌ها می‌کردند ولی امروز از این چنین بزرگان خبری نیست، جناب عالی دلایل عدم رغبت جوانان و نوجوانان نسبت به دروس دینی و طلبگی را چگونه بیان می‌کنید؟
ماموستا تیباش: در زمان پدران و پدربزرگان ما چیزی به نام مدارس دولتی وجود نداشت و حتی چنین مدارسی به ذهن‌شان هم نمی رسید، دوم اینکه شرایط زندگی استادان از نظر اقتصادی پایین‌تر از دیگر اقشار جامعه است و همچنین وابستگی عالمان دینی به مردم، یکی از اسباب عدم رغبت فرزندانشان به علوم دینی می‌باشد، یکی دیگر هم این است که وظیفه بعضی از پیش نمازان جمعه و جماعت تبدیل به کانال درآمد شده است نه وظیفه دعوت.


———————————————————————————-
سوال ۸- ماموستایان کردستان امروزه از چه مشکلاتی رنج می‌برند؟ در کل وضع مالی و مادی‌شان را چگونه ارزیابی می‌فرمایید؟

ماموستا خلیل تیباش: خلاصه وار عرض می‌کنم که بیشتر مشکلات ناشی از نبودنِ فضای آزاد برای بیان مطالب که در مغزشان خطور می‌کند و وابستگی به‌مردم برای تامین زندگی معمولی است، پیامبر بزرگ اسلام صلی الله علیه و سلم می‌فرماید: دست پایین در نظر جامعه بی‌ارزش است، نبودِ حقوق کافی برای امرار معاش روزانه و عدم تعیین سِنّ مشخصی برای بازنشستگی مزید بر علل دیگر می باشد.

———————————————————————————-

سوال ۹- اگر از شما بخواهیم سه شخصیت تاثیرگذار در زندگی و در دوران تحصیلی‌تان را به ما معرفی کنید آنها کیاند؟
ماموستا تیباش: مادر مرحومم و عموی بزرگوارم حاجی ملا حسن و هر دو دایی و عالم گرامی ملا عبدالکریم عبدالله‌زاده فرد و مرحوم ملا موسی عبدالله‌زاده فرد.

———————————————————————————-
سوال ۱۰ – تلخ‌ترین خاطره شما در طول تدریس و خدمت دینی‌تان را می‌شنویم؟

ماموستا تیباش: از دست دادن استاد و داییم مرحوم استاد ملا موسی عبدالله‌زاده و توجه نکردن طلاب به حفظ و تلاش در درس‌هایشان و هدر دادن عمر پر بها در عنفوان جوانی و فاصله گرفتنم از کتاب، مطالعه، تحقیقات، تدریس، تألیف و فعالیت های دینی.

———————————————————————————-
سوال ۱۱ – استاد عزیز و ارجمند، آیا تاکنون کتابی، رساله‌ای به رشته تحریر درآورده‌اید؟ آیا ذوق شعری هم دارید؟ به نظر شما چرا به طور عام تالیف و ترجمه در بین علما ضعیف است؟
ج ۱۱ – بله ، تا به حال دو کتاب بنده به نام‌های [ازدواج موفق و پایدار] و [اسلام و اعترافات دانشمندان هستی شناس] به زیور چاپ آراسته شده‌اند؛ کتابی به نام کتابی حول محور آیه کوتاه برای مجوز چاپ به ارشاد تهران فرستاده شده است آیه ۲۱ سوره ذاریات که خداوند می‌فرماید: در وجود شما نشانه‌هایی است برای شناخت عظمت خدا، آیا آنها را نمی‌بینید؟
دو کتاب نیز ترجمه کرده‌ام به نام‌های [قدر و قضا] تالیف ماموستا ملا علی باپیر و کیف تکون اسعد الناس فی العالم، تالیف ماموستا ابوبکر توفیق فتاح و یک وبلاگ اینترنتی هم دارم برای ذخیره کردن مقالاتم و این دو کتاب ترجمه شده، که هنوز چاپ نشده‌اند و در حال حاضر مشغول تالیف سه کتاب هستم، به نام‌های [مقام زن در قرآن و سنت] چرا قرآن؟! چون منظم‌ترین کتاب دنیا به نام قرآن در جواب کسانی منفعت طلب که از غرب و به خصوص از آمریکا پول دریافت می‌کنند و در سایت‌هایشان پخش کرده‌اند که قرآن بی‌نظم‌ترین و در آمیخته‌ترین کتاب جهان است خداوند در منطق وحی بیان فرموده است که در آسمان‌ها به مانند زمین جاندارهایی به مانند جانداران زمین وجود دارند، برای مثال این آیه ۲۹ از سوره شورى ((وَمِنْ آيَاتِهِ خَلْقُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَمَا بَثَّ فِيهِمَا مِنْ دَابَّةٍ ۚ وَهُوَ عَلَىٰ جَمْعِهِمْ إِذَا يَشَاءُ قَدِيرٌ))
برخی از نشانه‌های (پی بردن به خدا و قدرت) او، آفرینش آسمان ها و زمین و همه‌ی جنبندگانی است که در آن دو پدیدار و پراکنده کرده است، و او هر وقت که بخواهد می‌تواند آنها را گرد آورد.بنده علاقه به شعر دارم ولی ذوق و طبع شعری ندارم و به نظر بنده بیشتر علما به کارهای حاشیه‌ای سرگرم‌اند و از مطالعه و تحقیقات فاصله گرفته‌اند و قسمتی هم سواد کافی ندارند و اغلب از اعتماد به نفس برخوردار نیستند؛ مشکلات خانواده هم یکی از موانع است و مانع دیگر اینکه هر یک از ماموستایان در جنبه‌ای تخصص دارند و خیلی کم پیدا می‌شوند در تمام علوم عقلی و نقلی جامع باشند.

———————————————————————————-

سوال ۱۲ – عده کثیری از علماء به نسبت مساجد خالی و عدم مشارکت جوانان در نمازهای جمعه و جماعت گلایه دارند؟ ریشه مشکل کجاست؟ چرا در زمان‌های گذشته همه اقشار مسلمانان با علماء و روحانیون ارتباط تنگاتنگی داشتند؟

ماموستا تیباش: فهرست وار به عرضتان می‌رسانم علت عدم حضور اقشار مختلف به خصوص جوانان ۱- تحت تاثیر قرار گرفتن جوانان مسلمان با مدارک عالی از کاردانی تا مقطع دکترا به کانال‌های شبهه افکن و اسلام ستیز که مستقیماً  از غرب تغذیه می‌شوند. ۲- نفوذ دشمنان اسلام در چاپ کتاب های دینی از قرآن و سنت گرفته، تا کتاب‌های دانشمندان کفرشناس ۳- غافل ماندن اساتید و امامان مساجد برای ارائه دادن سخنرانی، وعظ و نصیحت و همچنان دوری افراد آکادمی از مطالعه و تحقیقات و ناتوانی آنان در مناظرات با اسلام ستیزان ۴-عاجز ماندن از ارائه دادن مسائل علمی و به روز و تکرار مکررات مطالب گذشته و خسته کننده، و دوری مخاطبان از گوش دادن به این مواعظ. ۵- عدم حضور بعضی از امامان مساجد در نمازهای پنجگانه، حتی جامعه عوام به چشم سرشان دیده‌اند که موذن در حال اذان دادن است، ولی پیشنماز مسجد از درب مسجد رد شده و وارد مسجد نمی‌شود به بهانه اینکه مهمان دارم به فراخوان الهی حی علی الصلاه اهمیت نداده و به مهمانانی که اهل نماز جماعت نیستند لبیک گفته‌اند و از نماز خودشان گذشته‌اند، والله اعلم. و چندین عامل دیگر که در این مصاحبه ذکر همه عوامل باعث طول کلام خواهد می شود.

———————————————————————————-

سوال ۱۳ – استاد گرامی با علما و روحانیون منطقه و پیرامون خودتان ارتباط و تماس دارید؟ یا خیر؟ گویا ارتباط علما با همدیگر ضعیف است؟! چرا؟
ماموستا تیباش – اینجانب با همه علمای منطقه بدون توجه به افکار و عقاید مختلف ارتباط خوب و حضوری دارم، اما علت ارتباط ضعیف به چند عامل برمی‌گردد ۱- سوءظن به افکار و عقاید همدیگر و استفاده از احادیث ضعیف و غریب بعضی‌ها برای اینکه در راستای تایید و ترجیح نظراتشان باشد ۲- طرفشان حتماً باید کتاب‌های زرد و قدیمی داشته باشد و الاّ مورد قبولشان نیست؛ این هجمه‌های امروزه به دین مبین اسلام  در کتاب‌های صفحه زرد و قدیمی و چاپ‌های لبنان پیدا نیست، واقعاً محروم ماندن از نظر علمای جدید و کتاب‌هایشان مانند امام شهید حسن البنا و امام شهید سید قطب و استاد محمدقطب وغیره…جهالت است.
۳- در مواعظ و خطبه‌ها برای مردم اظهار می‌کنند که غیبت گناه نابخشودنی است، اما خودشان از تریبون مساجد و جلسات خصوصی همفکرانشان غیبت را جایز می‌شمارند و گناه نمی‌دانند!
۴- چسبیدن بعضی از علما به اقوال و احادیث ضعیف و دوری جستن از قوی‌ترین منابع دینی قرآن و سنت برای اینکه خود را بر حق و دیگران را باطل جلوه دهند اگر استفاده از اقوال و احادیث ضعیف عالمانه و عامدانه باشد برای تحمیل افکار و اغراض شخصی باید در روز رستاخیز جوابگوی خدای عادل و دانا و توانا باشند.
۵- در زمان بحث و مناظره، من هم حرف خودم را دارم هرچند به همه علما احترام قائلم ولی در حین دفاع از باورهای خود چیزی برای گفتن دارم، متاسفانه بعضی هم با مطالعه چند کتاب ساده و فارسی ادعا می‌کنند می گویند: ما هم مانند امامان مجتهد در مذهب و دانشمندان نمونه هستیم؛ همه ما انسانیم و در انسانیت فرقی نداریم ولی علم و دانش اقیانوس بی‌مانندی هستند و این مقوله چیزی دیگر است.

———————————————————————————-

سوال ۱۴ – متاسفانه در برخی از مناطق و از جمله منطقه شما شاهد اختلاف مذموم در بین علما هستیم!! این همه حسادت و تفرقه برای چیست؟!
ماموستا تیباش: مستر همفر جاسوس انگلستان در کشورهای ترکیه و عراق در صد و چند سال گذشته کتابی را از وزیر مستعمره انگلیس دریافت کرده بود، طرح‌ها و نقشه‌های تضعیف کردن ادیان و به خصوص دین مبین اسلام در آن کتاب ثبت و در متن آن جای داده بودند وزیر، به مستر همفر تقدیم کرده بود تا در مدت سه هفته مطالعه نماید و دوباره به کتابخانه وزارت تحویل دهد، در کتاب اعترافات خود چنین می‌گوید: ما در یک قرن پیش فعالیت و تلاش شدیدی به راه انداخته بودیم تا در بین علمای اسلام اختلاف بیندازیم و توانستیم در این نقشه‌ها به اندازه‌ای پیش برویم. دوم : اینکه تعصب خشک بعضی از عالمان مسلمان نسبت به کتاب‌های علمای قدیم و امامان مجتهد یکی دیگر از این عوامل است.

———————————————————————————-

سوال ۱۵ – آیا با توجه به اینکه حجره‌های علمای دینی آن چنانی وجود ندارند و اغلب علمای تراز اول یا پا به سن بالا گذاشته و یا دار فانی را وداع گفته‌اند؛ نسبت به آینده دین اسلام و علما احساس خطر نمی‌کنید؟ راه حل چیست؟ و چه باید کرد؟
ماموستا تیباش: خیر؛ احساس خطر نمی‌کنم، چرا که خداوند در منطق وحی، در چندین جای قرآن تصریح کرده است، که ما قرآن را نازل کرده‌ایم و ما حافظ و نگهدار آن هستیم، کسی یا چیزی که خداوند قادر، خالق هستی، محافظت آن را به عهده خود گرفته باشد دیگر ما از چیزی واهمه نداریم، دوم: درست است که در حدیث شریف آمده (( موت العالِم موت العالَم)) ولی خوشبختانه کسانی که در زیر چتر علم و دانشِ عالمان بزرگ پرورده شده‌اند، آن خلأ و نبودِ آن عالمان به رحمت خدا پیوسته‌اند، را پُر کرده‌اند و حتی بعضی از شاگردان آنان با مدارک بالای علمی و آکادمی دست یافته‌اند، سوم: اینکه در حدیث مبارک آمده است، در رأس هر صد سال فردی را می‌فرستیم برای احیای دین، یعنی غربال کردن اسلام ناب، از عرف و عادات و خرافات.

———————————————————————————-
سوال ۱۶ – گویا در حجره‌ها و مدارس علوم دینی کردستان گاهی طلبه‌های تندرو و افراطی و سریع المجادله فارغ التحصیل می‌شوند و از این جهت مردم بدان توجه و عنایت نمی‌کنند؟! آیا این ادعا را تا چه حد قبول دارید؟
ماموستا تیباش: بنده چند مقاله در زمینه اینکه اصلاً افراط و تندروی به نفع اسلام و مسلمانان نیست نوشته‌ام بلکه به نفع دشمنان قسم خورده اسلام است تندروی، دوم اینکه افراط و تندروی باعث اختلاف و دشمنی و بدبینی در بین علما و نخبه‌های جامعه اسلامی می‌شود و حتی افراط گرایی باعث زاییده شدن احزاب تروریستی امثال داعش و غیره… می‌باشد.

———————————————————————————-

سوال۱۷- اخیرا شاهد اختلافات علمای منطقه در حوزه‌های مختلف، از جمله: اعلام ماه مبارک رمضان  و اول شوال و عید مبارک قربان و مقدار فطریه و غیره…هستیم، آیا اینگونه اختلافات را طبیعی و رحمت می‌دانید یا غیر طبیعی و نقمت ؟!
ماموستا تیباش: نخیر ، سوا از اینکه رحمت نیست، حتی من آن را غیر طبیعی و نقمت می‌دانم و امکان دارد دست دشمنان اسلام در آن دخیل باشد و باید علما، تیزبین و ریزبین بوده و از ترفند از خدا بی‌خبران آگاه باشند، چون شروع و پایان ماه‌ها در همه مناطق با هم باعث اتحاد و یکپارچگی خواهد شد خداوند در کتاب خود قرآن مجید می‌فرماید:النساء آیه59 يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَأُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ ۖ فَإِنْ تَنَازَعْتُمْ فِي شَيْءٍ فَرُدُّوهُ إِلَى اللَّهِ وَالرَّسُولِ إِنْ كُنْتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ ۚ ذَٰلِكَ خَيْرٌ وَأَحْسَنُ تَأْوِيلًا
ای کسانی که ایمان آورده‌اید! از خدا (با پیروی از قرآن) و از پیغمبر (خدا محمّد مصطفی با تمسّک به سنّت او) اطاعت کنید، و از کارداران و فرماندهان مسلمان خود فرمانبرداری نمائید (مادام که دادگر و حقّگرا بوده و مجری احکام شریعت اسلام باشند) و اگر در چیزی اختلاف داشتید (و در امری از امور کشمکش پیدا کردید) آن را به خدا (با عرضه‌ی به قرآن) و پیغمبر او (با رجوع به سنّت نبوی) برگردانید (تا در پرتو قرآن و سنّت، حکم آن را بدانید. چرا که خدا قرآن را نازل، و پیغمبر آن را بیان و روشن داشته است. باید چنین عمل کنید) اگر به خدا و روز رستاخیز ایمان دارید. این کار (یعنی رجوع به قرآن و سنّت) برای شما بهتر و خوش فرجام‌تر است.

———————————————————————————-

سوال ۱۸- بطور عام دینداری در کردستان را چگونه ارزیابی می‌کنید؟ آیا همچنان می‌توان ادعا کرد بیش از ۹۵٪درصد کردها مسلمان هستند؟
ماموستا تیباش:  دینداری در همه قرون و اعصار نوساناتی داشته است؛ گاهی خیلی ضعیف و گاهی قوی بوده است، امروزه رشد اسلام گرایی در قاره‌ای مانند آسیا و خاورمیانه ضعیف است در حالی که در کشورهای پیشرفته مثل آمریکا و اروپا رو به ترقی نهاده است و هر روز به آمار مساجد و مسلمانان که به وسیله علم فیزیک، شیمی، علوم تجربی و علوم انسانی خدا را درک کرده اند نه مانند مسلمانان تقلیدی  که نماز و احکام اسلامی را به صورت عادت انجام می‌دهند،افزوده می شود؛  اگر سوال شود در حال نماز خواندن با خداوند چه می‌گویی، فکر می‌کنند نماز عبارت است از نشست و برخاست، بدون معنی و مفهوم، همچنین همه احکام اسلامی فلسفه دارند که باید به آنها اهمیت داده شود؛ دوم اینکه در بعضی کشورها، جامعه رو به طرف علمانیت و مارکسیستی سوسیالیستی منحرف شده‌اند، در مقطعی از تاریخ بعضی از مسلمانان به خصوص جوانان تحصیل کرده و دارای مدارک عالی علمی، قیام علمی و فرهنگی می‌کنند و جامعه را از انحراف و چپ شدن دوباره، به سوی خداشناسی و مکتب فرامکتب اسلام انسان ساز برمی‌گردانند، زیرا خدای منان فرموده است . الإسراء آیه81 وَقُلْ جَاءَ الْحَقُّ وَزَهَقَ الْبَاطِلُ ۚ إِنَّ الْبَاطِلَ كَانَ زَهُوقًا
و (مشرکان را بترسان و بدیشان) بگو: حق فرا رسیده است (که یکتاپرستی و آئین آسمانی و دادگری است) و باطل از میان رفته و نابود گشته است (که چندتا پرستی و آئین تباه و ستمگری است). اصولاً باطل همیشه از میان رفتنی و نابود شدنی است (و سرانجام پیروزی از آن حق و حقیقت بوده و هست).

الإسراء آیه81 وَقُلْ جَاءَ الْحَقُّ وَزَهَقَ الْبَاطِلُ ۚ إِنَّ الْبَاطِلَ كَانَ زَهُوقًا و (مشرکان را بترسان و بدیشان) بگو: حق فرا رسیده است (که یکتاپرستی و آئین آسمانی و دادگری است) و باطل از میان رفته و نابود گشته است (که چندتا پرستی و آئین تباه و ستمگری است). اصولاً باطل همیشه از میان رفتنی و نابود شدنی است (و سرانجام پیروزی از آن حق و حقیقت بوده و هست).

———————————————————————————-

سوال ۱۹- علت یا علل فاصله گرفتن مردم با علما و مسجد، خدا و اسلام، را در چه می‌دانید ؟ چرا جوانان برای یافتن پاسخ سوالات دینی‌شان کمتر به علما مراجعه می‌کنند؟! با این مساجد خلوت چه می‌توان کرد؟
ماموستا تیباش: یکی از اعترافات مستر همفر جاسوس انگلیس این است که از طرف دشمنان اسلام علیه علما و امامان جمعه و جماعت تبلیغ جدی می‌شود که روحانیت مسلمان استثمارگر و خونخوار ملتند تنها مادیات برایشان مطرح است و نیز جوانان تحصیل کرده بدون تحقیق تحت تاثیر تبلیغات مغرضانه دسته‌های تبشیری قرار می‌گیرند،این همه خدمات دینی و اجتماعی روحانیون را نادیده می‌گیرند و کم اهمیت جلوه می‌دهند.
سوا ۲۰- استاد تیباش آیا با عشایر مناطق مرگور، ترگور، براندوزچای، سومابرادوست آشنایی دارید تا چه اندازه رابطه‌تان با سران آنها گرم است؟
ماموستا تیباش: سادات _ هرکی _  آله کانی _  بگزاده عباسی _ بگزاده بینار _ هناره _ عبدویی _ خلوفی _ خدری _ پاچکی _ برادوستی _ دوستکی _ دری _ شه‌ری_  موقری _ بوطی _ فنکی _ شه‌فه‌سوری _ زندشتی _ ره‌وند _ سورچی _ مام سال _ نیسانی _ شیخ‌زاده _  هه‌رتوشی _ مه‌رگه‌وه‌ری _ ماله شالی _ حصاره‌یی و بایی، هر یک از این عشایر تقسیم بر چند شاخه‌های دیگر شده‌اند، قسمت عمده برادوستی و هه‌رکی در کردستان عراق و ایران ساکنند و قسمت زیاد عبدویی، نیسانی، بگ‌زاده بیناری، بگزاده عباسی در کشور ایران سکونت دارند و سادات در سه کشور ایران عراق و ترکیه سکونت دارند و بقیه عشایر در هر سه کشور همجوار فارس زبانان و ترک و عرب به زندگی خود ادامه می دهند؛ ولی از نظر جمعیت و تعداد افراد عشیره هه‌رکی و برادوستی و عبدویی و سادات از دیگر اقوام کرد بیشترند بنده با تمام این طوایف و سران و افراد سرشناس این عشایر رابطه صمیمی و آشنایی خوبی دارم و از طوایفی که شناخت کمتر دارم یا اینکه از قلم افتاده اند معذرت می‌خواهم.

———————————————————————————-

سوال ۲۱- استاد عزیز آیا غیر از وظیفه روحانیت در گذشته و حال کار یا شغل دیگری هم داشته‌اید؟ و در کل، حالا به چه کاری مشغول هستی؟
ماموستا تیباش: بله ؛ همزمان با وظیفه روحانیت، از سال ۱۳۶۹ شروع به خرید و فروش حیوانات باری مانند اسب و قاطر کردم و مدتی کتاب فروشی راه اندازی کردم ولی متاسفانه در آن وقت تنها مدارس دولتی ابتدایی یا راهنمایی در مناطق ما وجود داشتند و هیچ نظمی در بازار نبود تمام بازاری‌هایی که اشیای دیگر را به فروش می‌رساندند ابزار و لوازم التحریر را هم می‌فروختند به همین خاطر در یک سال ۶۰ هزار تومان متضرر شدم، در مقطعی از تاریخ، آزادانه از مرز ترکیه انواع کالا به کشورمان سرازیر می‌شد از جمله شکر و روغن بنده هم چند مدتی مشغول این کار بودم تا توانستم هزینه‌های ازدواج خود را تهیه کنم، بعداً به دنبال روستایی برای سکونت و خدمت به دین مبین اسلام گشتم، که به وسیله عموها و داییم و برادرم که همگی روحانی بودند روستایی را برای من پیدا کردند به نام روستای {کلاسی} که از نظر درآمد مادی خیلی ضعیف بود که در سال اول ۶۴ هزار تومان عاید بنده شد و در سال دوم تنها درآمدم به ۹۴ هزار رسید، چند طلبه را به همان روستا جذب نمودم همزمان با وظیفه روحانیت مشغول تدریس علوم ابتدایی صرف و نحو شدم و به مدت یک سال از عوامل جرجانی و تصریف زنجانی تا مقطع جامی مدارسه نمودم در مدت ۲۲ سال امام جمعه و جماعت و بعضی اوقات تدریس، تنها در دو روستای کم درآمد دیگر به نام {ماستک}و{ملاباستک} خدمت کردم و اکنون نزدیک به ۱۲ سال است که از کار افتاده و در منزل نشسته و مشغول مطالعه و تحقیق و تالیف و ترجمه هستم.


———————————————————————————-
سوال ۲۳- استاد گرامی در خاتمه مصاحبه، چه توصیه‌ای دارید؟ گوش جان می‌سپاریم.
ماموستا تیباش: برای زحمات برادران سختکوش در کانال و سایت سوزی میحراب و دست‌اندرکاران آن، از خداوند بخشنده مهربان، آرزوی توفیق دارم ان‌شاءالله اسوه خوبی برای دیگر کانال‌ها باشید و همچنان از خداوند خواهانم، همه غم خواران دین برحق اسلام را از حسادت حسودان مغرض و کینه توزان منافق و الحاد ملحدین محفوظ بدارد.
اجرکم عنداللّه
دل را به جز یاد خدا شاد مکن/ با یاد او از کس دیگر استعانت مکن.
دل خانه کعبه است، ویران مکن/  آن را به جز از یاد او، آباد مکن.

ربنا انت ولینا فاغفرلنا و انت خیرالغافرین
و آخر دعوانا ان الحمدلله رب العالمین

انا الحقیر المذنب؛ خلیل تیباش (( بیناری)).

مصاحبه کننده: خالد ایوبی نیا

 

نمایش بیشتر

خالد ایوبی نیا

استان آذربایجان غربی - ارومیه مترجم - نویسنده فعال دینی و حافظ قرآن

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

همچنین ببینید
بستن
دکمه بازگشت به بالا