دعوت اسلامیشبهات

بازی با کلمات و پرده پوشی شگرد مدعیان روشنفکری!

شگرد مدعیان روشنفکری!

امروز صبح با یکی از دوستانم که اتفاقا دارای سواد دانشگاهی است و سال ها در حوزه فکر و اندیشه ی دینی فعالیت می کند بر سر مسایل روشنفکری بحث و گفتگو داشتم . ایشان بر بنده ایراد داشتند که چرا برای قرائت ها و برداشت های متفاوت در حوزه ی اندیشه دینی احترام قایل نیستم و مدام از ایشان ایراد می گیرم?!

وقتی با ایشان وارد بحث بیشتر شدم دریافتم که ایشان هم بسان جمع کثیری از آحاد جامعه دینی متوجه خطر این نحله ی فکری( مدعیان روشنفکری) نشده است و اصولاً شناختی از دیدگاه های روشنفکری در باب دین و دینداری نداشت. وقتی به ایشان گفتم فرجام تلاش و‌جهد این مدعیان رفع قدسیت و حجیت از دین و‌رواج اباحی گری استT کاملا تعجب کرد که به ناچار مجبور شدم توضیحاتی خدمت ایشان ارائه نمایم.

در درجه ی اول به ایشان متذکر شدم که به هیچ وجه مخالف بروز قرائت ها و برداشت های متفاوت از متن دینی نبوده و آن را در راستای رشد و بالندگی فکری ارج می‌نهم و چنین قضاوتی را که برای فکر دیگران احترام قایل نیستم را نتیجه تبلیغات ناصواب کسانی دانستم که متاسفانه همیشه جبهه دینداران را بدون دلیل متهم به جمود و واپس گرایی و عدم تساهل و تسامح می کنند.
سپس دلیل مخالفت خویش با منهج و روش مدعیان روشنفکری را خدمت ایشان بیان داشتم و متذکر شدم: در این قضیه نمی توان به چنین اصلی استناد کرد که برادر دینی ات را اگر موافقت باشد همراهی کن و در اختلافات برایش عذر بیاور!
به ایشان گفتم اختلاف ما با این افراد اختلاف بر سر بودن و نبودن دینداری و زندگی مومنانه در این حیات خاکی است نه مسایل اختلافی فقهی بر سرجزئیات و اختلاف قرائت های درون دینی.
به ایشان متذکر شدم همچنان که خودتان واقف هستید ما قرآن را به لحاظ لفظ و‌معنا متعلق به خداوند دانسته و بر این اساس قایل به حجیت و قدسیت آموزه های دینی هستیم.( البته در مقاطعی از تاریخ اسلام بر سر این که آیا قرآن قدیم است یا جدید و یا لفظ آن الهی است یا هر دو بین نحله های فکری اسلامی اختلافات اساسی وجود داشت.)

برای این ادعای خویش دلایلی زیادی توسط علمای اسلامی ارائه شده است از جمله ؛
…. اعجاز بیانی قرآن و اعجاز در بعد فصاحت و بلاغت قرآن
….. اشاره قرآن به برخی قوانین رشته های علوم تجربی و صحه گذاشتن این علوم بر آن
….. ایمان آوردن جمعی از دانشمندان علوم تجربی به قرآن در سایه ی این اعجاز
و …. که در این زمینه می توان به کتاب های بی شماری مراجعه کرد.

ولی مدعیان روشنفکری ضمن اشاره به تضاد و‌تناقض در گزاره های متن آن را به لحاظ لفظ و‌ معنا متعلق به پیامبر صلی الله علیه و سلم می دانند؛ هر چند جمعی از آنها نقش خداوند را نیز در تولید قرآن در دستگاه وحیانی رسول الله موثر می دانند ولی این نقش به مانند تاثیر خداوند در شعر یک شاعر یا اثرپذیری خداوند در این نوشته های بنده است.

پس اولین تفاوت نگاه ما و‌نگاه این مدعیان روشنفکری به مبدا قرآن بر می گردد که ما قرآن را به لحاظ لفظ و‌معنا متعلق به خداوند می دانیم ولی آنها قرآن را زاده ی دستگاه وحیانی رسول الله صلی الله علیه و سلم می دانند که تاثیر خداوند بر این تجربه نبوی به مانند تاثیر خداوند بر سایر پدیده های طبیعی است.
برخی از مدعیان روشنفکری پا را فراتر نهاده و این تجربه را تنها مختص رسول الله ندانسته و بر این باورند که چنین تجربه هایی در میان انسان ها قابل تکرار بوده و همه انسان ها می توانند تجربه وحیانی داشته باشند!

تفاوت دوم ما و مدعیان روشنفکری در این است که آنها بر این باور هستند که پیامبر صلی الله علیه و سلم در تجربه وحیانی خویش متاثر از شرایط جامعه خویش بوده است و به جای نقش فاعل نقشی منفعل و متاثر را ایفا نموده است؛ در حالی که ما بر این باور هستیم که قرآن از طرف خداوند هر چند به زبان قوم نزول و در قالب صورت ها و اشکال عصر نزول آمده است ولی به جهت تاثیر گذاری روی مردمان عصر نزول و تمدن سازی برای کل بشریت به درازای زمان و مکان نازل شده است و خداوند احکامی فرازمانی و‌فرامکانی را در آن قالب ها و صورت ها گنجانده تا زمینه ساز سعادت دنیوی و اخروی بشریتی گردد که قرآن را چراغ هدایت خویش در تاریکی های صعب و‌دشوار دنیوی می داند.

مدعیان روشنفکری در قالب تاریخمندی همه گزاره ها و آموزه های دینی را وانهاده و آنها را متعلق به عصر نزول دانسته و مدعی هستند که از متن تنها هسته و‌ مغز آن مهم است که باید در پرتو آن شواهد تاریخی نصوص را کنار زد تا به هسته رسید و بسیار جالب است که رسیدن به آن مغز و‌ هسته را به علم و عقل جمعی متخصصان معاصر و تجربه وحیانی انسان های این عصر می سپارند چنان چه یکی از آنها چنین می گوید:«به صراحت اعلام می کنم که قایل به تغییر همه احکام هم احکام عبادی و هم احکام اجتماعی هستیم.»
در واقع ایشان بر این باور هستند که شیوه های عبادی مسلمانان از نماز و روزه و حج و ….. در قالب های ارائه شده است که مربوط به عصر نزول بوده و می توانند در عصر حاضر و یا آینده تغییر کنند؛ زیرا از نظر ایشان هم نص و هم فهم نص قابل تغییر است و تنها قایل به تجرید نصوص در شواهد تاریخی برای رسیدن به گوهر نصوص اند!

در ضمن ایشان تکلیف بشر مدرن برای مواجهه با متن را نیز مشخص کرده است؛ از نظر ایشان فرد می تواند با یک تجربه درونی و بهره گرفتن از تجربه دیگری شیوه ارتباط با خداوند را در بعد عبادی تغییر دهد.( قالبی که برای نماز و …. از سوی رسول الله ارائه شده است مربوط به عصر نزول بوده و حتی در آن عصر هم به اشکال مختلف ارایه شده است و قابل تغییر است.) و برای تغییر در شیوه ی احکام اجتماعی و بیرونی انسان هم می توان با رجوع به علم و عقلانیت جمعی و آخرین دستاوردهای علمی و تحقیقاتی در علوم مختلف از جامعه شناسی و ….. اقدام کرد.

پس دوست عزیزم اگر دقت کرده باشید و بخواهم به زبان کاملا عامیانه برایتان توضیح دهم بر اساس این منطق می توان در همه ی احکام عبادی، سیاسی، اجتماعی ، فرهنگی و ….. بازنگری کرد؛ به عنوان مثال من می توانم ادعا کنم بر اساس تجربه ی وحیانی که داشته ام و یا تجربه یکی از دوستانم نماز را به این شکل نخوانم چون این اشکال و قالب ها ( مراحل و‌ارکان و اوقات نماز) متعلق به عصر نزول و زیست جهان آن عصر بوده و به درد من و ارتباط من با خدایم نمی خورد، می توانم روزه هم نگیرم چون هسته و مغز روزه گرفتن رسیدن به تقوا است و‌ تجربه وحیانی من به من نشان داده است که در تقوا سرشار هستم و نیازی به روزه گرفتن ندارم و بر اساس این تجربه می توانم در سایر احکام عبادی تجدید نظر کنم.

بی شک احکام سیاسی، اجتماعی، خانوادگی و … هم که چون در قالب عصر نزول هستند به درد امروز نمی خورند و من مجبور به تبعیت از آنها نیستم بلکه از تحقیقات میدانی متخصصان در رشته های مختلف تبعیت می کنم‌!

به دوستم گفتم برادر عزیز حال دینداری خویش را با دینداری القایی از سوی این مدعیان روشنفکری مقایسه کنید آن وقت قضاوت کنید!

همچنان چه خدمت تان عرض کردم آن چه را که این مدعیان به نام دین عرضه می کنند( به جهت عوام فریبی و یا فریب خویش) مغزها و هسته هایی است که آن را هم به تجربه های سیال بشری و همچنین عقلانیت سود اندیش و علم مشاهده گر و تجربه گرا می سپارند تا معجونی به خورد انسان ها دهند که فرجام آن جز مرگ مغزی نیست.( البته این هسته ها را هم به این جهت نگه داشته اند تا به کلی ارتباط خویش را با دین قطع نکرده و مقبولیت عامه را از دست ندهند و گاهی با گفتن “قال الله و قال الرسول” و اطاعت از آن دو سر خویش و دیگران شیره بمالند.)
دوست عزیزم قضاوت را به شما می سپارم آیا این رواج اباحی گری و سلب حجیت و قدسیت از متن نیست؟


?یوسف سلیمان زاده …. سقز

از طريق
یوسف سلیمان زاده
منبع
https://sozimihrab.org/
نمایش بیشتر

یوسف سلیمان زاده

@ استان کردستان - سقز @ نویسنده و فعال مدنی @ دبیر آموزش و پرورش

نوشته های مشابه

‫2 نظر

    1. با سلام ممنون می شویم بجای تعیین تکلیف برای ما
      نقدهای علمی و مستدلتان را برای ما ارسال بفرمایید تا دیگران استفاده کنند

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

همچنین ببینید
بستن
دکمه بازگشت به بالا