اصولعقاید

سنت در فراق محمد صلی الله علیه و سلم

سنت در فراق محمد صلی الله علیه و سلم

جهانگیر بابایی


جهان قبل از رسالت، به مُردابی گندیده می ماند کەقرن ها غرق در تقالید و عرف و عادات ناپسند و نابابی بود که روح سرنشینان خود را بیمار نموده بود.
نبی خدا چون دریای خرد خروشان و صحابه بزرگوارش چون امواج سرکش و بلندی بودند که کشتی بە گل نشستە زندگی عصر برداری را به لرزه درآورد و دلمردگی و بی روحی مرداب آن را به شادابی و سرزندگی و تحرک و سرسبزی وا داشت.
نیرو و توان بی نهایت این دین روح بخش، از جزیره العرب پرکشید و مرزهای آهنین و مرگبار دو امپراطور آن وقت را درنوردید و از فراز دریاهای اروپا پافراتر نهاده و سلسله جبال زاگرس و هندوکش و هیمالایا و روسیه را درنوردید.
امروز پس از گذشت قرن ها از فراق آن ابر مرد قهرمان اخلاق و ادب، مسلمانان و پیروانی پرچمدار این دین گشته اند که خود چون دیگران، گرفتار لجنزار عادات و کردار هایی شده‌اند که بسیار دور از سنت پویای رسول ویاران متفکر اوست.

بر کسی پوشیده نیست که اصول اخلاقی و خدا پرستی و انسانیت، ثابت و پایدارند و نوع دوستی و مهر آفرینی، چون نگینی بر تارک انسانیت و ملت ها می درخشد و اسلام نیزمهر تایید، برآن نهادە است.
روش زندگی از معماری وآراستگی و نوع تعامل با جغرافیای مناطق وفرهنگ ها در حال تغییر و دگرگونی است و با توجه به موقعیت زمان، باید شیوەی زندگی خود را برگزید. محمد بە سان حکیمی کاردان، حکمت و خردورزی را به مغز و اندیشەی بشر ازدست و پاافتادە تزریق نمود. حکمت را گمشده مٶمن و باورمند معرفی کرد. از نظر آن عالی جناب، کسی که مدام از چشمه جوشان و زلال حکمت، بهرە نبردو سیراب نگردد به همان مرض کشندە جاهلیت و دگم اندیشی قبل از اسلام، مبتلا می گردد. جاهلیت نوعی، حرکات و رفتار و بروز تفکراتی است که هر انسانی با هرطرز فکر و اندیشه دینی و غیردینی گرفتار آن می‌شود.

در این عصر متمدن و رو به توسعه، کە ثانیه ها و دقایق نیز برای تغییر و دگرگونی و شکوفایی اهمیت دارند مسلمانان را چه شده است که به نام دین و سنت رسول خدا، بر رفتار ها و عاداتی تاکید می نمایند که مربوط به ادوار و زمان نسل های گذشته بوده است و در آن دوران جزو شکوفا ترین شیوه زندگی بوده و مورد تایید و تقلید سایر ادیان و ملت ها قرار گرفته است. چه می شود که نقد درون دینی و درون مذهبی، به صورت خودجوش و پویا در میان ما شکل بگیرد قبل از آنکه دیگران از روی غرض، نقاط ضعف ومشکلات و نارسایی های پیروان رسول خدا را دست نشان کنند هیٲتی از داوران مٶمن و باورمندو پیامبر دوست، چون پزشکی حاذق ومتخصص، بە این امرمهم بپردازند. فشار و اصرار،بر انجام و تکرار کارهای بی اهمیت، به بهانه سنت رسول خدا، نه تنها کمکی به ترویج و گسترش رفتار و کردار آن بزرگوار نمی نماید بلکه اسوه بودن و مهربانی و انسان دوستی او را زیر سوال می‌برد. اگر امروز شخص شخیص رسول خدا، در میان ما بود و یا از گوشەای، رفتار و اعمال پیروانش را می نگریست به این کارها رضایت داد؟ یا مهرتٲیید بر آن می نهاد؟او کە خود زمانی، قربانی پوچ اندیشی غرق شدگان تقلید کورکورانه افراد جامعه بود وهزاران اتهام ناروا را به جان خرید امروز چگونه ناراستی و کج اندیشی ما را بر می تافت؟ ما با چه رویی، در روز قیامت، پیش آن بزرگوار حاضر شویم و سنگ سنت دوستی اورا برسینە بکوبیم.
قرآن می فرماید:” هنگامی که کلمات و جمله های ما،خوانده شد با دقت گوش جان بسپارید و بسیار متین و آرام ساکت بمانید تا شاید از جوی حکمت آن بهره مند شوید.”

روز عید بعد از نماز صبح قرآن را با صدای دلخراش بلندگوهای مساجد می خوانند ولبیک سر می دهند. فکر می کنم صحن بلندگوی شهرها و روستاها را با صحرای عرفات اشتباهی گرفته ایم. آخرکدامین مسلمان باچشمانی خواب آلودو بدنی سست، در این تاریک روشن صبح و درون رختخواب، به صدای بلندگوی مسجد نشینان گوش می‌دهد و حظ معنوی برمی گیرد!
ما چون مسلمان امروزی، با رفتار نازیبای خود، شأن و منزلت قرآن را سبک می نماییم بگذارید کسانی که درون مساجد اعتکاف نموده اند و با اشتیاق و وضوگرفتە و دل بە مهر معشوق سپردە اند بهرە ببرند. چرا مردم را عادت داده ایم که باید آنها را با صدای بلند صدا بزنیم تا به دنبال عبادات و خداپرستی بیایند مگر امکانات پیام رسانی امروز ،در اختیار ما قرار ندارد؟ بلندگوی روی مساجد در مقابل آن، پشیزی نمی ارزد.
جوانی برومندو مٶمن، گلایە می نمودکە هرسال در عید قربان، مو برتنم سیخ می گردد چون در اوج تهیدستی و اجارە نشینی، ١٠ گرم گوشت بە ما نمی رسید و روزها و هفتەها ذهن خانوادەی تهیدست من را مشوش می نمود. مردم عید قربان را چون سفرەی رنگینی برای فامیل پروری و خودنمایی و اظهار وجود و شکم پرستی، بە کار می برند و این سنت حسنە را زیرساطور ابهام و پرسش می برند.
بزرگ‌منشی رسول اکرم، به حدی بوده که از روی شتر پایین آمده و شخصاً چیزی را که لازم داشته برداشته است. کرامت همراهان خود را حفظ نموده و با دید برده و خدمتکار، به آنها نگاە نکردە. قرآن هشدار می دهد که هرگز با صدای بلند بر دیگران نهیب نزنید. مبادا در مقابل رسول اکرم صدایتان را بلند کنید چون صفت چهارپایان است.

پیامبر به نظم و برنامه ریزی و وقت شناسی شهره بوده است، الگوی عملی زندگی بوده وقت کشی و بی نظمی در کارهای شخصی او دیده نشده چه برسد به امور جامعه و سیاست و مردمداری آن مرد حکیم.
در مسجدی نماز عید به اتمام می رسد ولی بعد از نیم ساعت دیگر، هنوز صدای تکبیر و لبیک و الله اکبر گفتن، بر بام مسجد دیگری به گوش می‌رسد و شهر را کر می نماید چه می شود در روز عید که سالانه دو بار انجام می شود با هماهنگی امامان و پیش نمازان مساجد، در یک ساعت مشخص بدون مزاحمت و سر و صداو آشوب، هم شعارهای دینی خوانده شود و هم سر وقت نماز ادا گردد.
بی نظمی در این زمان و در این عصر، آن هم در کسوت پیروی از رسول خدا و پیشوای دینی، گناهیست نابخشودنی.
قرآن چه زیبا بر مشرکان و بت پرستان و پیروان ادیان دیگر، نهیب می‌زند که چرا برعادات گذشتگان و آبا و اجدادی خود چنگ زدەاید؟ چرا از تغییر و دگرگونی و نوآفرینی می ترسید و با لهو لعب، وقت گرانبهای خود را می گذرانید؟

بزرگترین خیزش قرآن و جنبش و حرکت رسول خدا، برای این بوده که انسان از جمود وقبض فکری و روزمرگی، نجات یابد و چون چشمەای جوشان و رودخانه‌ای متحرک بخروشد تا پویایی و سرزندگی را صید نماید و آلودگی ها را بپالاید.
مولوی آن عارف معرفت اندیش، چه زیبا، قلب آیات قرآن را باتیغ درایت و فهم، جراحی کردە و صوفیان را به وقت شناسی و به روز بودن فکرو رفتار تشویق می‌نماید. “صوفی ابن الوقت باشد ای رفیق نیست فردا گفتن از شرط طریق” زیبایی و شکوفایی امروزو حال هرکسی، بەگذشته درخشان و آینده پویا، منجرخواهد شد.

جای بسی تأسف است اگر جوان هوشمندی به عنوان متجدد و آیندەنگر، که خود را دوستدار رسول اکرم بداند و همیشه با قرآن و حضرت، مونس و همدم بوده و زندگی خود را بر پایه های محکم ایمان و محبت بنا نهاد باشد هرگاه بخواهد قرائت و برداشت شخصی وکجی فهمی و ناهمواری برادران دینی خود را راست گرداند و یا هشداری از روی مهربانی سر دهد بە از راه بدر گشته و کج اندیش و فریب خورده متهم می‌شود. همین عوامل سبب شده که دروازە نقد درست و حکمت اندیشی و فلسفه اسلامی، ویران گردد وطوفان سهمگین دیکتاتورمنشی و استبداد، برمحیط سیاسی و علمی و فرهنگی جهان اسلام، سایە بیفکند.
این علوم با ارزش که زمانی چهره دین اسلام را در سراسر جهان به خردمندی و تعقل اندیشی، معرفی نموده بود و چون تاج طلای محافل علمی جهان بود، امروز بی‌رحمانه مورد قضاوت و شبیخون به ظاهر متفکران و روشن اندیشان قرار گیرد و پیروان دین پویایی اسلام را در لاک دفاعی قرار دهد و با چنگ و دندان از هویت دینی و اعتقادی خود دفاع نمایند.
بگذارید بار دیگر مجالس و نشست‌های علمی و مناظره ها و جدل‌های فیلسوفان و متکلمان و عارفان وعالمانی، چون ابوعلی سیناها و امام فخر رازی ها و غزالی ها و سعدی ها از سر گرفته شود تا بار دیگر، بر جهانیان روشن گردد که محمد سردمدار حکمت و عرفان و فلسفه بوده است و پیروانش مردان صلح و آرامش و شیران دربیشە خفتە وفرشتگان شب بیدارند.


جهانگیر بابایی، سردشت، عید قربان ۱۴۰۱

نمایش بیشتر

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا