گفتگو

گفتگوی “سوزی میحراب” با ماموستا سید عبدالقادر عزیزی – پاوه

ماموستا سید عبدالقادر عزیزی - پاوه

مصاحبه ماموستا سید عبدالقادر عزیزی امام جمعه و دعوتگر و فعال دینی:

– سوزی محراب : خدمت شما استاد بزرگ عرض سلام داریم. از سایت سوزی میحراب خدمت رسیده ایم. ممنون می شویم خودتان را به علاقمندان این سایت معرفی بفرمایید و بیوگرافی مختصری از خودتان (شامل تاریخ و مکان تولد، تحصیلات، ازدواج، تعداد فرزندان و…) را برای ما بیان بفرمایید.

ماموستا سید عبدالقادر: با سلام به یاران سوزی میحراب، امید است همانند بزرگان دینی حامی دین و محراب باشید و سوز و عشق و علاقه دینی را به نهایت برسانید.

اینجانب به هر مجموعه ای که در زمینه دین و دینداری و تبلیغ آیین اسلام حرکت کند، علاقمند بوده و هستم. امید است این سایت نیز در جهت رونق بخشیدن به تمایلات فطری جوانان بوده و در زمینه خدمت به دین قرار گیرد.

این جانب سید عبدالقادر عزیزی؛ فرزند سید عزیز اهل روستای خانقاه در شهرستان پاوه، استان کرمانشاه تابع کشور ایران می باشم.

متولدسال ۱۳۲۹ شمسی هستم. در شش سالگی طبق معمول به مدرسه دولتی رفته و در سال دوم دبیرستان شروع به تحصیل علوم دینی نمودم.


 – سوزی محراب: چی شد که راهی حُجره شدید؟ نزد کدام اساتید و در چه شهرها و روستاهایی درس خوانده اید؟ خارج کوردستان هم تحصیل کرده اید؟

ماموستا سید عبدالقادر: مرحوم پدرم ماموستای آیینی بوده و در روستاهای دشه و گلال و خانقاه به تدریس قرآن و وعظ و ارشاد و امامت جمعه و جماعت کمر همت بسته بود.

طبق شور و شوقی که در پدرم، برای تبلیغ دین مبین بود ، این جوهر مبارک در من نیز تأثیر داشت و خواهان و علاقمند به تحصیل و ادامه این راه شدم و در نتیجه عازم حجره شدم و در سال ۱۳۳۷ به مدرسه پاوه خدمت ماموستا ملا زاهد ضیایی رفتم و به تحصیل علوم پایه پرداختم،

تا سال ۱۳۴۵ به مدت هشت سال در حجره های مختلف به این فضل و لطف الهی پرداختم.

اولین شغلی که برای امرار معاش انتخاب کردم، کتاب فروشی بود که با علاقه زیاد کتاب‌های مناسب را از شهرهایی چون سنندج و سقز و تهران و قم خریداری می کرده و در اختیار علاقمندان که بیشتر آنها جوان بودند، قرار می دادم.

در این مدت بود که مجذوب تصوف شدم و در جلسه ختم و ذکر و… با عزیزانی چون جناب ماموستا عبدالرحمان و مرحوم کاک ناصر سبحانی شرکت می کردیم که بسیار از نظر روحی و روانی برایمان جذاب و پسندیده بود.

در سال ۱۳۵۴ ازدواج کردم و اکنون دارای چهار پسر و سه دختر می باشم.

اولین حجره و مدرسه تحصیل من در پاوه و سپس در مرادآباد روانسر نزد ماموستا شیخ محمد سعید بود و بعداً به مریوان و عراق رفته و در عراق نزد ماموستا شیخ صدیق در (سه رگه ت) و در خورمال نزد ماموستا ملا محمد، پدر ماموستا صلاح الدین بهاءالدین ادامه تحصیل دادم و سپس به روستای دزاور از توابع پاوه در خدمت ماموستا ملا احمد نعمتی مدتی را گذراندم و بعدها برای بار دوم به مرادآباد برگشته و تقریباً پنج سال در خدمت ماموستا شیخ محمد سعید سپری کردم، همچنین حدود یک سال دیگر در دولت آباد در خدمت ماموستا ملا مجید بودم. بعداً در حالی که حامل نامه مرحوم شیخ عثمان بودم راهی شهرستان پیرانشهر در آذربایجان غربی عزیمت نمودم و در خدمت مرحوم ماموستا ملا محمد بوداغی به تحصیل پرداختم و جلد دوم جمع الجوامع را در خدمت ایشان فرا گرفتم.

چند سالی ؛ چون تعداد طلبه ها اندک بود به تنهایی دروس حجره را تدریس می کردم ؛ سپس به جنوب ایران سفر کردم و در آنجا روش نوین تدریس طلاب  علوم دینی  را به درستی آموختم و کردم و پس از بازگشت سعی نمودم به سبک آنان در مدرسه علوم دینی خانقاه تدریس کنم ؛ امری که که با مخالفت عده ای روبرو شد؛ ولی همچنان با توکل بر خدا این روش  را ادامه دادم و نتیجه ای مطلوب بدست آوردم.

 

بعد از مدتی از جماعت تقاضا کردم که مدرس دیگری را برای همکاری من در تدریس جحره بفرستند که ایشان جناب ماموستا ملا محمود ویسی را معرفی کردند و ایشان را به حجره فرستادند…

حجره حال و اوضاع مناسب تری به خود گرفت و کم کم طلبه های زیادی از نقاط مختلف کشور راهی حجره شدند ،تلاش و برنامه ریزی دقیق ماموستا محمود ویسی و روش تربیتی ایشان، باعث جذب بیشتر علاقمندان به طلبگی، از مناطقی چون شیراز و جنوب و بنادر گرفته تا خراسان و زاهدان و سراوان و ارومیه و سقز و بانه و مهاباد و سنندج و سرپل و مریوان شد و این مایه افتخار بزرگ ما بود…

ماموستا ملا محمود حدود ۱۴ سال در مدرسه ما در خانقاه مشغول فعالیت و تدریس بودند و ما نیز از وجود ایشان بسیار بهره مند شدیم. اجره عندالله.

همچنین ماموستا ویسی مدرسه علوم دینی خواهران را نیز در پاوه تأسیس کرد؛ خواهرانی که همچون برادران، تمامی علوم را فرا می گرفتند….

حالا حدود ۲۰ سال است که این مدرسه خواهران پایدار است و فعالیت هایش ادامه دارد.

در سال ۹۴ مراسم اجازه نامه و فارغ التحصیلی  ۴ برادر و ۱۳ خواهر در خانقاه اجرا شد.

استقبال مردم پاوه از مدرسه دینی خواهران خوب بود و این را با چشم خود مشاهده کرده ام و به آن افتخار می کنم‌. الحمدلله این مدرسه خواهران الان با حدود ۳۰ طلبه و ۷ مدرس مرد و دو مدرس خواهر برقرار است.


 – سوزی میحراب: همچنان که مستحضرید این روزها طلبگی و تحصیل علوم دینی در بیشتر مناطق خیلی کم رنگ و در برخی مناطق خاموش شده است! دلایل آن را در چه می بینید؟ در این گناه نابخشودنی مقصر اصلی کیست؟

ماموستا سید عبدالقادر: همانطور که اشاره فرمودید متأسفانه شور و شوق و علاقه ای نسبت به تحصیل علوم دینی و بخصوص طلبگی در بین مردم مسلمان ما نمانده است….

بنظر این جانب الان بایستی روش تدریس تغییر پیدا کند و از آن روش سنتی و قدیمی در مدیریت کلاس‌های طلاب پرهیز کرد و روش و سبکی نوین در حجره ها پیاده شود .

برای تدریس طلاب و فعالیت دینی و تربیت دعوتگر سه پیشنهاد دارم 

 اول: پذیرش طلبه از طریق آزمون

این که با هماهنگی شخصیت های علمی که در نهادهای دولتی هستند و یا قابل اعتما مسئولین می باشند ،  دانشگاه علوم دینی(دولتی یا آزاد) دایر کرد و از طریق کنکور و آزمون افراد علاقمند را پذیرش نمود .
 دوم: پذیرش طلبه از میان دانش آموزان

اینکه از طریق همان نظام طلبگی؛ دانش آموزان شهر و روستا را مطابق برنامه ای درست و به کمک خیرین، به مدت چهار سال از سال نهم الی دوازدهم پذیرش نمود و آموزش داد.
 سوم:پذیرش طلبه از میان دانش جویان

اینکه از میان دانشجویان طلاب علوم دینی را پذیرش و آموزش داد..

به نظر برای احیای مدارس علوم دینی این سه راه می تواند پاسخ گو باشد و راه دیگری نمی تواند جواب گوی این مشکل باشد.


– سوزی محراب: امروزه شایع شده که گویا در حجره ها و مدارس علوم دینی و مساجد، افراط و تفریط شکل می گیرد یا طلاب تندرو و افراطی پرورش می یابند و یا طلبه های صوفی مشرب و ناسازگار فارغ التحصیل می شوند! آیا این ادعا صحت دارد؟ چه نصیحتی برای طلاب جوان علوم دینی دارید؟

ماموستا سید عبدالقادر: در مورد علاقه طلاب به اهل تصوف و برادران سلفی باید گفت : بله؛ این ادعا درست است،  این دو قشر متاسفانه هر دو احساساتی برخورد کرده و طولی نمی کشد که خاموش می شوند، امروزه بایستی با دانش روز به مبارزه با الحاد و کفر رفت.

لازم است این مطلب فراموش نشود که داعی و روحانی باید کار و حقوق مُکفی داشته باشد، یا از طرف مردم پشتیبانی شود تا با عزت بتواند وظیفه سنگین دعوت و اصلاح و تبلیغ را انجام دهد. ‌به نظر اینجانب دعوتگران دینی علاوه بر مسجد اگر در اداره آموزش و پرورش نیز استخدام شوند بیشتر می توانند موفق باشند.


– سوزی میحراب: شواهد حاکی است که جنابعالی ضمن اشتغال به ماموستایی، برای امرار معاش به شغل هایی همچون کتابفروشی و مغازه داری اشتغال داشته اید؟ محاسن این عزت نفس را برای ما برشمارید و همچنین بگویید آیا این کار باعث کم کاری ماموستا در انجام وظایف محوله اش در مسجد و حجره نمی شود؟

ماموستا سید عبدالقادر: بله درست است، بنده قبل از انقلاب و بعد از آن و الان نیز در کنار ماموستایی و کار دعوت، برای امرار معاش زندگی خود شغل هایی همچون کتابفروشی و مغازه داری (خشکبار) داشته و دارم؛ ولی کتابفروشی را که با مشارکت ماموستا  رحمان یعقوبی اداره می کردیم، بیشتر می پسندیده و با روحیه ام سازگارتر بود؛ چنان که در آن دوران ماموستا با رفتن به سنندج، سقز، ارومیه تهران، قم و دیگر شهرهای ایران، کتابهایی مفید و مورد علاقه خوانندگان و مشتریان خاص تهیه می کرده و با استقبال پرشور جوانان مواجه می شدیم و این از بهترین دوران شغلیم بود.

الان هم برای گذران زندگی روزمره و سربلندی خود و خانواده مشغول مغازه داری هستم و به آنچه از جانب خدایم برایم مقدر شده راضی ام.

البته این کار برای ماموستایی که بخواهد اهل تحقیق و مطالعه‌ی بروز باشد، بسیار وقت گیر است؛ به نحوی که کمتر می تواند به مطالعه و تحقیق در زمینه های مختلف بپردازد، به همین خاطر حضور در مغازه برایم بسیار ملال آور است ولی چاره ای ندارم …

با این حال و علی رغم ضیق وقت الحمدلله از هر فرصتی استفاده کرده و کتابهای مورد علاقه و مفید را با علاقه ای که به آنها دارم، مورد بررسی و تحقیق قرار می دهم و نیز در بسیاری از کارهای اجتماعی روستا، مشارکت داشته و برطرف نمودن اختلافات خانوادگی و حل مشکلات مردم را جزء وظایف شخصی خود دانسته و در رفع آنها کوشا هستم.

بحمدالله طبق برنامه ریزی دقیق، خللی در زمینه تدریس اینجانب به طلبه ها پیش نیامده است و برای بالابردن کیفیت تدریس و تنوع آن از ماموستایان عزیز و بزرگواری کمک گرفته ام که جادارد از همین جا دستشان را فشرده و ممنونشان هستم. و الحمدلله تاکنون مشکل خاصی برای اداره حجره و مسجد پیش نیامده و اگر هم بوده ، به یاری الله متعال رفع گردیده است.


– سوزی میحراب: همچنان که می بینیم در این دوره و زمانه رابطه و مراجعه جوانان جهت پرسش از دین، به ماموستایان دینی به شدت کاهش پیدا نموده است، تحلیل شما از این وضع نامطلوب و شکاف چیست؟ چرا در گذشته شرایط اینگونه نبود؟

ماموستا سید عبدالقادر: علت دوری جوانان از دین را می توان در چند علت زیر مورد بررسی قرار داد:
علت اول، تأثیرپذیری جوانان و مردم از عملکرد نامطلوب دولت هایی که خود را اسلامی معرفی می کنند ولی در عمل فرسخ ها فاصله دارند ؛ چون مردم هر نقصی را که در هر زمینه ای می بینند، از اسلام دانسته و چهره نامطلوبی از دین برای جوانان نمایش داده می شود.
علت دوم، ناتوانی علما در زمینه های مختلف؛ آنان نتوانسته اند درد و غم و نگرانی مردم را درک و با آنان همراه باشند و فاصله ای خاص بین علما و جوانان به چشم می خورد، تا جایی که جوانان، دیگر علما را در جوابگو دانستن به مشکلات و سوالاتشان امین ندانسته و به مکتب های مختلف دیگری روی آورده اند که این بسیار تأسف برانگیز است.

در ضمن جوانان با روی آوردن به دنیای مجازی، فاصله زیادی با کتاب و مطالعه و علما پیدا کرده اند و از این جهت خودشان مقصرند!


– سوزی میحراب: دعوت و دعوتگری در فضای مجازی را چگونه ارزیابی می کنید؟ آیا حضور دعوتگران توانمند در این فضای بیکران را ضروری می دانید؟

ماموستا سید عبدالقادر: فضای مجازی ضرورتی است که نمی توان از آن دور افتاد، بلکه می توان بوسیله آن دعوت دینی را به حد اعلا رساند. وجود علمای فهیم و حکیم و علیم و دعوتگر قوی می تواند خیر و برکاتی به ارمغان بیاورد. چون الان دیگر هر خانه و خانواده ای، از فضای مجازی استفاده می کند و با توجه به شواهد، بیشتر وقت مردم صرف همین دنیای مجازی می شود و چه بهتر که داعیان حکیم و علیم از این طریق جوانان و مردم را به دین اسلام سوق دهند که ان شاالله بهترین ثمر را در بر خواهد گرفت.


– سوزی میحراب: یکی از پدیده های وقت گیر در زندگی ماموستایان ما، حضور مدام در مجالس ترحیم مرگان (فاتحه خوانی) است، چه پیشنهادهایی برای شرعی ‌کردن این سنت اجتماعی و مذهبی دارید؟

ماموستا سید عبدالقادر: تعزیه یک عرف اجتماعی است که مردم هر منطقه طبق آداب و رسوم آنجا مراسم را برگزار می نمایند و اگر علما و مردم همکاری کنند، این نوع آداب و رسومات تغییرپذیر هستند؛ علما بایستی در کم رنگ کردن این عرف، بیشتر تلاش و مبارزه نمایند.

لازم به یادآوری است در منطقه ما- پاوه- که قبلاً سه روز در مسجد تعذیه بوده، الان به یک روز کاهش پیدا کرده است و از این لحاظ مشکلی هم پیش نیامده و علما نیز همچون سایر مردم، نیم ساعت اول و نیم ساعت آخر به مسجد رفته و سخنرانی کوتاهی نیز ارائه می دهند.

در بقیه مناطق و جاهای دیگر نیز بایستی این عمل به حداقل برسد و واقعاً تعزیه با سبک کنونی عادتی ناپسند و ناخوشایند است و هیچ گونه جنبه عبادی و ثواب هم ندارد، مگر در حدی برای دلگرمی صاحب عزا، البته تعزیه اگر طبق رسوم پسندیده اسلامی اداره شود ، خیر دنیا و قیامت برای مرده و زنده در پی خواهد داشت.


– سوزی میحراب: حضور زنان و کودکان در مساجد جهت شرکت در نماز جماعت، آموختن قرآن و احکام دینی در سال‌های اخیر در بیشتر شهرها و روستاها رایج شده است، فواید این حضور را بیان کنید؟
چه توصیه هایی برای زنان مسجد و مربیان شان دارید؟

ماموستا سید عبدالقادر: در مورد آمدن زنان به مسجد و کلاس باید عرض کرد که نصف جامعه ما را خواهران و مادران و دختران و کودکان تشکیل می هند، پس حضور آنها در مساجد و کلاس‌های تربیتی و دینی لازم و ضروری است و نباید به بهانه‌های موهوم آنان را از مسجد و برنامه های دینی دور نگه داشت، بایستی آنها را تشویق کرده و به سوی چنین مکانهایی سوق داد، چه بسا یک خانم برای بیرون رفتن از منزل وقت و زمان زیادی می گذارد و حتی برای  کلاس‌های ورزشی و هنری و… برنامه ریزی می کند! پس چرا نباید خانم های مسلمان در این مکان‌های دینی و قرآنی و مساجد حضور داشته باشند؟ اگر چه دین اسلام برای ورزش و هنر، ارزش خاصی قایل است؛ پس یک بانو می تواند با برنامه ریزی دقیق در زندگی خود به همه جنبه های روحی و روانی و عقیدتی خود برسد و جای بسی افتخار و دلگرمی است که الحمدلله برخی از زنان جامعه ما چنین تلاش و علاقه وافری در این زمینه نشان می دهند.

اگر جوانان اوقات فراغتشان را پیش ما پر و سپری نکنند پس کجا این کار را بکنند؟

باید دانست که امن ترین برای آموزش و تربیت جوانان مساجد است و بس.


سوزی میحراب: اگر نصیحتی خطاب به مجموعه سوزی میحراب دارید بفرمایید.
واپسین سخن و توصیه شما را پذیراییم.

ماموستا سید عبدالقادر: با تشکر فراوان از این مجموعه با ارزش و ثمربخش که بدون وقفه و از جان و دل مشغول دعوت مسلمانان و مردم  هستند. چه بسا از طریق سوزی میحراب انسان‌هایی از علوم و فنون و شریعت دین مبین اسلام آگاه و روشن شوند و در واقع این سایت و کانال پل ارتباطی ما با افرادی است که آنان را ندیده ایم .. امید است اجر دنیا و قیامت نصیبتان گردد. اجرکم عندالله و جزاکم الله عنا و عن المسلمین خیرا کثیرا.

نصیحت من به همه علاقمندان آن است که:

  • از معنویات بهره بگیرند
  • نماز شب و ذکر و دعا جایگاه خاصی در زندگی روزمره اشان داشته باشد.
  • از عیش و نوش و زیاده روی در آن دوری کنند.
  • همنشینی با صالحان و اهل دل امری بسیار مهم است که سرنوشت انسان را تغییر خواهد داد،پس در این زمینه کوشا باشند
  • آخرین عرضم این است که نباید ما خود را کامل بپنداریم و سعی کنیم خود را از تکبر دینی بدور داریم
  • نبایستی به تنهایی حرکت کنیم و با جمع بودن یک امر ضروری در پیشبرد دین و اصلاح فرد است.
  • در میان جمع زیستن بودن وظیفه اصلی همگان است 
  • با دست در دست هم نهادن و با یکرنگ بودنمان، شیاطین را نابود خواهیم کرد.
    از دعای خیرتان ما را بی نصیب نفرمایید.

سید عبدالقادرعزیزی. پاوه/خانقاه
مصاحبه کننده: بیان عزیزی

نمایش بیشتر

بیان عزیزی-پاوه

استان کرمانشاه - پاوه مترجم - نویسنده

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا