اندیشهشبهات

اسلام در ذات خود ندارد عیبی …

اسلام ما چقدر گنجایش دارد ؟

  خداوند اسلام و قرآن را پندی برای جهانیان قرار داده (قلم آیه ۵۲) و پیامبرش را رحمه للعالمین معرفی نموده است. آیا به راستی مسلمین با وضع کنونی شان در جایگاهی هستند که جهانیان را پند دهند و همای رحمت شان بشریت را با تمام ادیان و مذاهب و….. فرا بگیرد؟ به راستی چه شده که امروز اسلام دین وحشت و خشونت و جهل و تعصب و عقب ماندگی معرفی می شود؟!

    در اسلامی که خداوند معرفی می کند ملت ها و قومیت ها صرفا جهت تعارف و تکافل و تعاون با یکدیگر به وجود آمده اند و ارزش واقعی انسانها نزد خدا به تقوی شان است  (حجرات ۱۳)که آن را هم فقط خدا می داند و هر نوع ادعای تقوی خود بی تقویی آشکار است . به راستی اگر ما مسلمان هستیم چرا در تمام کشور های اسلامی مشکل بزرگی در مورد حقوق اقوام داریم و چرا اقوام مختلف با وجود مسلمان بودن این همه به جان یکدیگر افتاده اند؟ آیا اسلام ما گنجایش اقوام مختلف را دارد ؟

  خداوند زمین را از آن خود دانسته و امکانات آن را برای تمام بندگان خود به طور مساوی مسخر ساخته است . به راستی اگر ما مسلمان هستیم چرا این همه مناطق جغرافیایی محروم و کم برخوردار در کشورهای مسلمان داریم ؟ گنجایش جغرافیایی اسلام ماچه قدر است ؟

  قرآن و سنت ، مسلمین را به تفکر و تدبر در نصوص و صاحب نظران را به استنباط احکام فرا خوانده است و از طرفی خداوند عقل، فهم و درک انسان ها را متفاوت آفریده که خود منجر به تفاوت در برداشت و اختلاف در نظرات می شود و مذاهب مختلف فقهی در احکام عملی اسلام به وجود می آید و خداوند این تنوع و تعدد را درآیات بی شمار قرآن از جمله در جریان داوری متفاوت داوود  و سلیمان  در یک مسئله (انبیاء۷۸-۷۹) به رسمیت شناخته است  و پیامبر در جریان نماز عصر در روز جنگ بنی قریضه و مواقع متعدد دیگر مهر تایید بر آن نهاده است… به راستی اگر ما مسلمان هستیم چرا مشکل اصلی امروز جهان اسلام جنگ  مذاهب مختلف اسلامی است؟ آیا اسلام ما گنجایش مذاهب مختلف را دارد؟

  فرشتگان در مورد خلقت آدم به پروردگارشان نظر مخالف می دهند و ابراهیم با خدایش در مورد قوم لوط به مجادله می پردازد و داوود و سلیمان در یک مسئله دو حکم متفاوت صادر می کنند و ابوبکر و عمر در مورد اسیران بدر هر یک نظری می دهند … اما ما جریان ها و مدارس فکری متعدد را بر نمی تابیم و مردم را به خاطر فکر و اندیشه متفاوتشان تکفیر و تفسیق می کنیم . اگر واقعا مسلمان هستیم آیا این رفتار ما اسلامی است؟ به راستی اسلام ما برای جریان ها و مدارس فکری متعدد چقدر گنجایش دارد؟  

  خداوند برای تلاش گران راه دعوت و هدایت جهت رسیدن به پروردگارشان راه های متعددی پیش روی آنان قرار می دهد.(عنکبوت۶۹) اما در پندار ما راه رسیدن به خدا فقط یک جاده یک طرفه ای است که ما در آن حرکت می کنیم و لازم است همگان راه خود به سوی خدا را بر اساس فکر و اندیشه و راه و روش ما بپیمایند . به راستی اسلام ما برای جماعت ها و گروه ها ی تبلیغی و دعوی متعدد چه قدر گنجایش دارد؟

  قرآن کسانی که مرتکب اشتباه بزرگی مانند جنگ با یکدیگر شده اند را اهل ایمان و برادر یکدیگر  معرفی می کند(حجرات۹-۱۰) و آنان را به صلح و سازش فرا می خواند. یعنی در اسلامی که خداوند معرفی می کند اشتباه قتل تحمل می شود اما به راستی اسلام ما چه قدر گنجایش تحمل اشتباه را دارد؟

 خداوند مساجد را متعلق به خود می داند(جن۱۸) و او خدای تمام جهانیان است و کعبه را به عنوان اولین عبادتگاه برای مردم بنیان نهاده است(آل عمران۹۶) اما ما  مساجد را به مذهب ، فقه خاص ، جریان خاص ، فکر خاص، قبیله خاص یا فرد خاص قرار داده ایم …. به راستی چرا در اندیشه ما مساجد نمی تواند تمام مسمانان یا حداقل همه ای اهل مذهب را در خود جای دهد؟!

  خداوند مومنان را برادر می خواند(حجرات۱۰) اما امروز مسلمان با مسلمان ، سنی با شیعه، سنی با سنی و.. با یکدیگر می جنگند و همدیگر را به راحتی می کشند. آیا این مسئله نشانگر گنجایش و ظرفیت بسیار محدود در اسلام ما نیست ؟

  در قرآن بیش از هزار و هفتصد مورد واژه گفتگو به کار رفته است ؟ و مشرکین ، کفار و اهل کتاب را به گفتگو فرا خوانده است و برخی از مسلمانان شعار گفتگوی تمدن ها را سر می دهند…..  اما به راستی خود مسلمانان چقدر اهل گفتگو با یکدیگر اند و چرا همیشه فقط با زبان شمشیر با یکدیگر سخن میگویند .

 رحمت خداوند نتنه تنها همه ی افراد بلکه همه ی اشیاء را در بر  گرفته است و عذابش فقط به افراد خاص تعلق می گیرد…… اما متاسفانه خشم و کینه و نفرت و دشمنی مسلمان شامل همه ی مردم می شود و دایره رحمتش بسیار محدود است.

  خداوند به کفار، مشرکین ، یهود ، نصاری و مجوس حق اظهار نظر می دهد…. اما امروز مسلمانان به جای خود که بسیاری از علماء اسلام برای دیگران و حتی هم صنفان خود این حق را قائل نیستند و به قدری که از مطرح شدن نظرات مخالف وحشت دارند از مرگ نمی ترسند.

  وضعیت نابهنجار مورد اشاره در بالا چنان واضح و روشن است که هیچ نیازی به استدلال ندارد و نکات منفی ذکر شده چنان تیشه به ریشه اسلام و مسلمین وارد می سازد و امت را تکه پاره ساخته که مسلمانان با وجود کثرت عددی به گفته رسول خدا به کفی مانند کف سیل تبدیل شده اند و کفار دارند یکدیگر را مانند کسی که مردم را به غذا خوردن دعوت می دهند به کشتن مسلمانان فرا می خوانند.

  پس ای مسلمانان و ای علماء اسلام و ای حاکمان مسلمان آیا وقت آن فرا نرسیده که ازانحصار گرایی و خود حق بینی دست برداریم ؟ آیا وقت آن فرا نرسیده که به جای تلاش مستمر جهت محدود کردن  اسلام در مذهب ، فقه ، جریان فکری و دعوی خود هر آن چه داریم از مذهب ، فقه و غیره را زیر مجموعه اسلام بدانیم و نه کل اسلام و گنجایش اسلام خود را افزایش دهیم  تاهمه ی مسلمانان زیر پرچم آن جمع شوند؟

 آیا وقت آن فرا نرسیده که دیگر به جای خدا ننشستیم و مردم را زود هنگام به بهشت وجهنم نفرستیم؟

آیا وقت آن فرا نرسیده که دیگر خدا را انتقام جویی که با گرز آهنینش همواره مجرمان را دنبال می کند معرفی نکنیم بلکه او را رحمان و رحیم و غفار و کریمی معرفی کنیم که شب و روز دروازه های رحمتش بر روی گناهکاران و توبه کنندگان باز است.

 به گمان من وقت همه ی این کارها فرا رسیده است .  پس بیایید همگی از افکار و اندیشه هایی که خدا ، رسول و قرآن را کوچک می سازد و امت را تکه پاره می کند دست بکشیم و صادقانه به سوی خدا توبه کنیم باشد که توبه ی ما پذیرفته شود و وضعیت آشفته امت سرو سامان بگیرد.

ای غنچه خوابیده چو نرگس نگران  خیز            کاشانه ای ما رفت بتاراج غمان خیز

از ناله ی مرغ چمن از بانگ اذان خیز         از گرمی هنگامه ی آتش نفسان خیز

از خواب گران خواب گران خواب گران خیز                          از خواب گران خیز

فریاد ز افرنگ و دلاویزی افرنگ           فریاد ز شیرینی و پرویزی افرنگ

عالم همه ویران ز چنگیزی افرنگ         معمار حرم باز به تعمییر جهان خیز

از خواب گران خواب گران خواب گران خیز             ازخواب گران خیز

حسین تیموری – تایباد

از طريق
حسین تیموری
منبع
sozimihrab
نمایش بیشتر

ســــۆزی میــــحڕاب

سایت ســــۆزی میــــحڕاب در آذرماه 1392 با همت جمعی از اهل قلم خوشنام و گمنام تاسیس شد ســــۆزی میــــحڕاب بدون جنجال و در اوج عملگرایی به ترویج مبانی میانه روی می پردازد ســــۆزی میــــحڕاب با هیچ جریان و هیچ احدی درگیری ندارد ســــۆزی میــــحڕاب رسالتی جز همزیستی و دگرپذیری ندارد

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا