اصول

ارتباط آتش نوروز و آتش پرستی!!

جشن نوروز جشن آتش پرستی نیست
در ابتدای بهار هر سال مردم آریایی نژاد بر اساس عرف و عادت بعد از اینکه فصل سرما و یخبندان به سر آمد و آب و هوای بهاری با لطافت و خرمی و شادابی کوه ها را رنگی دگر بخشیده ، به استقبال این هوای تازه ودل گیر می آیند ومراسمی پراز نشاط و شادی بر گزار می کنند و این روز را روز نو یا نوروز می نامند.
کلمه “نوروز” در حقیقت رمزی است که بیانگر زندگی و به تصویر کشاندن یک داستان افسانه ای که رمز رستگاری ملتی است که مورد ظلم وستم واقع شده است ، قهرمان این داستان مورد احترام همه اقوام آریایی می باشد و ملت کُرد نیز به آن افتخار می کند و به مناسبت یاد بود آن هرساله مراسم هایی را تدارک می بینند و در ایام نوروز مهمان طبیعت می شوند و در دشت ها و کوه ها به گشت و گذار می پردازند ، ولی بهتر است بدانیم که اساساً نوروز از کجا سر چشمه گرفته است و از نظر تاریخی مبدا آن کجاست و این عرف وعادت چگونه شکل گرفته است؟؟
آرای مختلفی درباره آن مطرح شده است و هر کس براساس ایده و فکرخویش به این موضوع می نگرد ولی همه در این که نوروز در رابطه با یک موضوع مهم تاریخی مطرح است متق القول هستند ؛ ولی در این میان عده ای نوروز را جشن آتش پرستی می دانند
و در رسانه های جمعی و برنامه های مختلف ماهواره ای به طور مستقیم و غیر مستقیم می خواهنداین مراسم را به آتش پرستی مرتبط سازند..
و اینکه در کانال های تلویزیونی و به مناسبت های گوناگون ، برافروختن آتش را به شیوه ای گسترده پوشش می دهند، این مهم بیانگر این واقعیت است که می خواهند نوعی آتش پرستی را ترویج دهند و برای آن توجیه کافی بیاورند!!

@آیا واقعاً نوروز جشن آتش پرستان است؟
تاریخ نوروزآنقدر کهن است که به دوران قبل از واقعه قوم نوح که هیچ تاریخ نگاری تا به حال به آن حتی اشاره ای نکرده است ، بر می گردد.
(کاوه و ضحاک) که قوی ترین و مهم ترین افسانه های کُرد می باشندو تاریخ نویسان زرتشتی آن را به دوران شش یا هفتم قبل از میلاد ارجاع می دهند
ولی کامل بصیر می گوید: نوروز به 25 صده قبل از میلاد و حتی بیشتر نیز بر می گردد ، من نیز این رای را صحیح تر می دانم.
@تاریخ نویس کورد حسن محمود حمه کریم می گوید : نوروز قبل از ابراهیم خلیل نیز بوده است ؛ چون در دوران حضرت ابراهیم همه مردم به صحرا رفتند و وی آن روز را برای شکستن بت ها تعیین نمود و خوب است بدانیم که حضرت ابراهیم 1641سال قبل از میلاد مسیح متولد شده است.
هرملتی بر اساس اعتقاد و باور های خویش به گونه ای که هماهنگ با باورش باشد مسئله نوروز را تفسیر می کند ؛ برای همین است که اساس آن را افسانه ای طبیعی و یا مذهبی می دانند ؛ برای نمونه آن را روز جشن طبیعت می دانند و می گویند نوروز جشن شادمانی وسرور است ؛ زیرا با سپری شدن فصل یخبندان ، فصل بهار با خرمی و شادابی می آید.
و بعضی آن را رمز و نمونه پیروزی نور و حق بر ظلمت و باطل می دانند و دیگران معتقدند نوروز یک جشن کاملاً سیاسی است و بیانگر پیروزی کاوه کورد بر ضحاک خونخوار است ؛ ولی مسعودی و مقریزی و طبری که هر سه تاریخ نویس مشهور بوده اند معتقدند در زمان هخامنشیان جشن نوروز را به عنوان سال تازه جشن می گرفتند و احمد خانی در حکایت کاکه مم و.. آن را جشن طبیعت می پندارد.
@به نظر بنده جشن نوروز از جریان کاوه وضحاک قدمت بیشتری دارد ولی رویداد و جریان کاوه مصادف با این روز بوده است ، بنابراین طرفداران این رای ، دو جشن (جشن پیروزی کاوه و سال تازه )را همزمان برگزارکرده اند بنابراین جشن نوروز از یک طرف جشن قوم آریایی ها به طور عموم می باشد و ملت کورد نیز هم جشن پیروزی کاوه را جشن می گیرند و هم شریک جشن باستانی قوم آریایی می باشند.
@دو دیدگاه دیگر در این رابطه وجود دارد:
یکی دیدگاه سیاسی است و آنرا به مناسبت یادبود تاج گذاری جمشید می دانند که برای اولین بار توانست حکومتی مقتدر وجامعه ای هماهنگ ایجاد نماید و مردم از پراکندگی و سرگردانی و بی قانون نجات بخشد.
و دیدگاه دیگر اقتصادی است واین جشن ارتباط مستقیمی با وضعیت معیشتی مردم آن زمان دارد که در آن دوران اکثریت مردم به علت عدم امکانات قدرت کافی برای رویارویی سرما و یخبندان را نداشتند و در نتیجه دچار قحطی و مشکلات فراوان می شدند ولی هنگامی که بهار فرا می رسید در حقیقت مژدگانی رستگاری و نجات آنان از فقرو فلاکت بود.
شاعر کورد استاد هیمن موکریانی نیز آن را جشن اقتصادی و رفاه می داند .
@@رابطه حضرت ابراهیم ونوروز
جشن نوروز از ددوران حضرت ابراهیم نیز قدیمی تر به نظرمی رسد در این روز همه اقشار جامعه از شهر بیرون می رفتند و تا غروب آن روز برنمی گشتند و حضرت ابراهیم خلیل درست در این روز فرصت را غنیمت شمرد و بیماری را بهانه قرار داده و از شهر بیرون نمی رود و در هنگام ظهر که شهر کاملاً خالی از سکنه بود به بت خانه رفته و همه بت ها به جز بت بزرگ را با تبر تکه تکه می کند وتبر را روی شانه بت بزرگ قرار می دهد!!
نمرود پادشاه ستمگر ، آتش بسیار بزرگی را برای سوزاندن حضرت ابراهیم خلیل بر می افروزد ولی به فرمان الله آتش ، قدرت سوزاندن این پیامبر هُمام را از دست می دهد و به دستور خدا سرد و سالم می شود و حضرت ابراهیم این منادی توحید و یکتا پرستی نجات پیدا می کند و این رویداد بعد از هجرت ابراهیم خلیل ( دهان به دهان ) شده و بعد از سیصد سال به صورت افسانه ای درآمد.
پس آتش افروختن به صورت سه یادبود در هر سال تکرار می شود
اولین یادبود نوروز بیانگر سال تاره می باشد
دومین یادبود به مناسبت نجات یافتن حضرت ابراهیم(ع) از آتش نمرود ستمگر
-سومین یاد بود پیروزی مقتدرانه کاوه آهنگر بر ضحاک خون ریز که مصادف با نوروز بود.
بنابراین با صرف نظر از این که حضرت ابراهیم ، روز نوروز را برای درهم کوبیدن بت ها انتخاب کرد و نمادی از آن است در حقیقت سه جشن در یک جشن جمع شده است به این ترتیب برافروختن اتش در اول بهار نشان آتش پرستی نیست و این قضیه حتی از جریان زردتشت نیز کهنه تر است
*جشن نوروز از آن چنان اهمیتی برخوردار است که منحصربه قوم آریای نبوده است
بلکه بسیاری از قوم های سامی متاثر بوده اند و آن ها نیز این ایام را گرامی می داشتند و در ادوار بسیار قدیم نیز این روز حائز اهمیت بوده است ؛ سریانی ها ،کلدانی ها و سبیتکان قبل از میلاد مسیح جشن نوروز را برپا می کرده اند که آثار باستانی باقی مانده گویای این حقیقت است.
همچنین فراعنه مصر نیز این جشن را برپا داشته اند. هم اکنون نیز در مصر و تونس جشنی به نام “شم النسیم” وجود دارد که همان جشن نوروز است
اقوام کلدانی و آشوری و بابلی جشن نوروز را داشته اند و به دیده بزرگ به آن نگاه کرده اند.
این تجلیل ها از نوروز ادامه داشت تا وقتی آیین اسلام گسترش پیدا کرد و اسلام وارد ایران شد ، ابتدا در زمان خلیفه دوم حضرت عمر فاروق (رض)از برپایی این جشن ممانعت به عمل آمد ولی در زمان خلافت حضرت علی (رض) بعد از اینکه فرهنگ مردمان این مرز و بوم با فرهنگ اصیل اسلامی عجین شد ، پخش شیرینی در این روزها مُجاز شد و در زمان خلفای اموی و عباسی وعثمانی رسماً به عنوان جشن سال نو ، گرفته شد و خودشان در آن شرکت می کردند ؛چون برایشان معلوم بوده است که این جشن نمادی از اتش پرستی نبوده و ربطی به آن ندارد بلکه رابطه تنگاتنگ با سرما و یخبندان داشته است .
شاعر کورد استاد پیرمرد در جواب آنان که معتقدند که برافروختن آتش نمادی از آتش پرستی است می گوید: چطور ممکن است آتشی که با دستان خویش روشن می کنیم و سپس خاموش می نماییم آن را پرستش کنیم ؟
همچنان که در روزنامه مرداد ماه شماره 1 سال 1393 میلادی نویسنده و مورخ کورد می گوید: جشن نوروز ربطی به آتش پرستی ندارد و نباید اینطور غلط تفسیر شود ؛ بلکه جشن پیروزی کاوه بر ضحاک و رمز رستگاری حضرت ابراهیم از اتش نمرود و روز طبیعت می باشد.
منابع
1-نوروز نامه(محمد عبدالرحمن زنگنه)
2-ایه شماره 58 سوره انبیا
3- کاوه ونوروز دربین افسانه و ایین (حسن محمودمحمد کریم1998)
4-روزنامه گلاویژشماره 1 سال1943
5-روز نامه ژین شماره 820 سال 1947
هاشم زوورئاوه‌ر – نه‌غه‌ده

 ترجمه از کوردی : نارنج بایزیدی آذر – مهاباد

نمایش بیشتر

نارنج بایزیدی آذر

@ مترجم @ آذزبایجان غربی - مهاباد

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا