ادبیات

“ضرب المثلهای عربی و معادل فارسی آنها”

ضرب المثل

“ضرب المثلهای عربی و معادل فارسی آنها”

✍ عبدالسلام رمضانی – دیواندره

1. مَنْ طَلَبَ شیئاً وَ َجَدَّ وَجَدَ. (عاقبت جوینده یابنده بوَد.)

2. مَنْ صارَعَ الحقّ صَرَعَــهُ. (هر که با حق در افتد ور افتد.)

3. الیَـدُ الواحدةُ لا تُــصفّق. (یک دست صدا ندارد)

4. وَهَبَ الأمیرُ ما لا یَـمْلِک. (از کیسه خلیفه می‌بخشد)

5. لا یمدح العروسَ إلّا أهلُها (هیچ کس نمی‌گوید ماست من ترش است)

6. مَنْ قَــرَعَ باباً و لَجّ وَلَجَ. (عاقبت جوینده یابنده است)

7. من طلب العُلی سَهِرَ اللیالی. (گنج خواهی در طلب، رنجی ببر.)

8. لکلّ مقام مقال. (هر سخنی جایی و هر نکته مکانی…)

9. الکلام یجرّ الکلام. (حرف حرف می‌کشد.)

10. باتَ یَشوی القراح. (آه ندارد که با ناله سودا کند)

11. ما هکذا تورد یا سعد الإبل (این ره که تو می‌روی به ترکستان است)

12. کلّ رأس به صداع (هر سری دردی دارد)

13. من طلب أخاً بلا عیب بقی بلا أخ. (گل بی‌خار خداست)

14. من حَفَرَ بئراً لأخیه وََقَعَ فیها. (چاه مکن بهر کسی، اول خودت دوم کسی)

15. تَسْمَع بالمُعیدی خیرٌ مِن أن تَراه. (آواز دهل شنیدن از دور خوش است)

16. لکلّ فرعون موسی. (دست بالای دست بسیار است)

17. ماحَکّ ظَهری مثلُ ظُفری. (کسی نخارد پشت من جز ناخن انگشت من)

18. کلم اللسان أنکی مِن کلم السنان (زخم زبان از زخم شمشیر بدتر است)

19. کالمُسْتَجیر من الرّمضاء بالنّار. (از چاله به چاه افتادن)

20. لا تؤخّر عمل الیوم إلی غدٍ. (کار امروز را به فردا می‌فکن)

21. لا یؤخذ المرء بذنب أخیه (کسی  به خاطر گناه برادرش مؤاخذه نمی‌شود.)

22. لکلّ جدید لذّة. (نو که آمد به بازار کهنه، شود دل آزار)

23. لا یُلدَغُ العاقلُ من جُحر مرّتین (آدم خردمند دوبار از یک سوراخ نیش نمی‌خورد.)

24. عند الشدائد تعرف الإخوان (دوست آن باشد که گیرد دست دوست در پریشان حالی و درماندگی)

25. غاب القطّ إلعب یا فار (گربه نیست پس ای موش بازی کن، هر کاری می خواهی بکن.)

26. فعل المرء یدلّ علی أصله (از کوزه همان برون تراود که در اوست)

27. فوق کلّ ذی علم علیم (دست بالای دست بسیار است)

28. أظهرُ من الشمس. (آشکارتر از خورشید است.)

29. قاب قوسین أو أدنی (کنایه از بسیار نزدیک بودن)

30. الصبر مفتاح الفرج (گر صبر کنی زغوره حلوا سازی)

31. الطیور علی أشکالها تقع (کبوتر با کبوتر باز با باز، کند همجنس با همجنس پرواز)

32. عاد بخُفَّی حنین ـ عاد صفر الیدین (دست خالی بازگشت ـ دست از پا درازتر برگشت)

33. أین الثَـری و أین الثریّا؟  (دانه‌ی فلفل سیاه و خال مهرویان سیاه، هر دو جانسوزند ولی این کجا و آن کجا)

34. زاد الطّین بلّه (قوز بالا قوز شد.)

35. خیر الناس من ینفع الناس (بهترین مردم کسی است که به مردم نفعی برساند)

36. بیضة الیوم خیر من دجاجة الغَد. (سیلی نقد به از حلوای نسیه)

37. بلغ السّکین العظم (کارد به استخوان رسید)

38. عصفور فی‌الید خیر من عشرة علی الشجرة. (سرکه نقد به ز حلوای نسیه)

39. ربّ سکوت أبلغ من الکلام (چه بسا سکوتی که از سخن گفتن شیواتر است)

40. السکوت أخو الرّضا. (سکوت علامت رضاست)

41. رحم الله إمرئ عمل عملاً صالحاً فأتقنه (کار نیکو کردن از پر کردن است)

42. حبه حبه تصبح قبه (قطره قطره جمع گردد و انگهی دریا شود)

43. الحسود لا یسود (حسود هرگز نیاسود)

44. الحقّ مرّ .(راستی تلخ است)

45. خیر الأمور أوسطها (اندازه نگهدار که اندازه نکوست، هم لایق دشمن است و هم لایق دوست.)

46. خیر البرّ عاجله (در کار خیر حاجت هیچ استخاره نیست)

47. خیر الکلام ما قلّ و دلّ (کم گوی و گزیده گوی چون دُرّ، تا ز اندک تو جهان شود پر)

48. خالِفْ تُـعْرَف (مخالفت کن تا  مشهور شوی.)

49. لک یَفُتْ مَن لَمْ یَمُتْ ← ماهی را هر موقع از آب بگیری تازه است

50. الفائتُ لا یُستَدْرَکُ ← آب رفته به جوی نیاید

51. کالقابِضِ علی الماء ← آب در هاون کوبیدن- باد در قفس کردن

52. مَقْتَلُ الرَجُل بین فَکّیْهِ ← زبان سرخ سر سبز می‌دهد بر باد.

53. قُدّتْ سُیورُهُ مِنْ اَدِیمِکَ ← سر و ته یک کرباس‌اند

54. یُقدِّمُ رِجْلاً و یُؤخّرُ أُخْری ← یک پا پس یک پا پیش می‌کشد.

55. لَیسَ القَوادمُ کالخوافی ← خدا پنج انگشت را مثل هم نیافریده است.

56. مِنَ القَلبِ الی القَلبِ ← دل به دل راه دارد

57. اِقْلَع شَوْکک بِیَدک ←  کس نخارد پشت من جز ناخن انگشت من

58. لَوُقُلْتُ ثَمْره لَقال جَمْره ← اگر بگویم ماست سفید است می‌گوید سیاه است

59. القَولُ ینفذُ مالا تَنْفُذُ الِابَرُ ← با زبانش مار را از سوراخ بیرون می‌کشد

60. و بَعضُ القولِ یَذْهَبُ فی الرِّیاحِ ← حرف او و باد هوا یکی است

61. مِن کثَرهِ مَلّاحِیها غَرقتِ السَّفینهُ ← آشپز که دو تا شد آش یا شور می‌شود یا بی نمک

62. هَذا الکعکُ مِن ذاک العجین  ← سر و ته یک کرباس‌اند
تره به تخمش می رود  حسنی به باباش.

نمایش بیشتر

عبدالسلام رمضانی - دیواندره

سایت ســــۆزی میــــحڕاب در آذرماه 1392 با همت جمعی از اهل قلم خوشنام و گمنام تاسیس شد ســــۆزی میــــحڕاب بدون جنجال و در اوج عملگرایی به ترویج مبانی میانه روی می پردازد ســــۆزی میــــحڕاب با هیچ جریان و هیچ احدی درگیری ندارد ســــۆزی میــــحڕاب رسالتی جز همزیستی و دگرپذیری ندارد

نوشته های مشابه

یک نظر

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

همچنین ببینید
بستن
دکمه بازگشت به بالا