گفتگو

درباره “خوارج” چه می دانید؟!

خوارج وپیدایش آنها
پیدایش فرقه ها وگروه ها درست بعداز شهادت عثمان بن عفان رضی الله عنه شروع شد ؛ چون شهادت ایشان باعث پیدایش بسیاری از مشکلات گردید البته در این میان بسیاری انگشت اتهام و تقصیر را به سمت یکدیگر دراز می کردند.
بعد از این واقعه – ترور حضرت عثمان- بسیاری از صحابه با حضرت علی در مدینه بیعت کردند ، نظر حضرت علی این بود که فعلاً به قاتلان حضرت عثمان کاری نداشته باشند و پس از استقرار دولت به آن رسیدگی کنند ولی نظر حضرت معاویه برآن بود که ابتدا از قاتلان قصاص گرفته شود وجمعی نیز در شام با او بیعت نمودند .

درنتیجه مسلمانان  به دو دسته تقسیم شدند وپس از مدتی کار این دو گروه به کار زار کشید و در اثنای جنگ قضیه تحکیم به میان آمد وقرار شد با تعین دو نفر به عنوان حَکم اختلاف ها از بین رفته وجنگ به پایان رسد، هر چند علی رضی الله عنه مخالف این امر بود چون پیروزی ایشان بر گروه دیگر نزدیک بود ؛ اما همراهان وی اصرار می کردند که امر تحکیم را بپذیرد.
علی از روی ناچاری قبول کرد، اما طولی نکشید که کسانی که پافشاری می کردند علی رضی الله عنه تحکیم را قبول کند، پشیمان شده واعلان کردند که باید قران حَکم باشد و از علی جدا شده و تازه او را تکفیر هم نمودند…

بعد از آن مسلمین به سه گروه تقسیم شدند: گروهی همراه علی رضی الله عنه ، گروهی همراه معاویه رضی الله عنه و گروه سوم : کسانی که خود را از این کشمکش ها دور کردند و بی طرف نشستند.
پس از آن عقاید تشیع ظهور کرد و تنها علی را تایید می کردند سپس عقیده تشیع بعد از شهادت حسین بن علی به یک عقیده کلامی تبدیل شد.
امام ابن تیمیه خلاصه ای از مهم ترین اعتقادات گروه ها و فرقه های پیداشده پس از قتل خلیفه سوم حضرت عثمان از جمله خوارج  را اینگونه بیان می نماید:
به نظر ایشان خوارج تنها قرآن رابه عنوان مصدر تشریع قبول دارند وبر این باورند که تنها باید از قران تبعیت کرد ؛ اما آنها از سنت و جماعت خارج شده اند وتوجهی به سنت نمی کنند وبه گمان آنها سنت تضادهایی با قران دارد مثل رجم مُحصَن ، حد نصاب اموال سرقتی وبه اعتقاد آنها پیامبر می تواند ظالم باشد.!
خوارج عثمان و علی (رضی الله عنهما)وکسانی که از آنها تبعیت کردند را تکفیر نموده چون به عقیده خوارج ، آنها به غیر ما انزل الله حُكم کردند که مخالف دستور قرآن است وهر کس به خلاف قرآن عمل کند کافر است.
همراه با افکار خوارج افکار تشیع نیز ظهور پیدا کرد و آنان معتقد بودند که ائمه معصوم بوده وعلم آنها همه کائنات را در بر می گیرد.

آنها  قول امامان معصوم خود را پذیرفتند چون معتقد بودند که آنها معصومند و مصدر تشریعی آنها اقوال امامانشان می باشد.
امافرقه قدریه  به باطل گرویدند ودر مورد یقین به دوفرقه تقسیم شدند:
1-فرقه ای که شریعت را ازمیان برداشتند و به کلی منکر قدریا برخی از آن شدند واراده و تقدیر الهی را انکار کردند.
2- فرقه دوم تقدیر (قدر ) را نفی کردند ودر باطن منکر شریعت شدند و  حقیقت شریعت را انکار می کنند و می گویند : فرقی میان امر و نهی خداوند ویا دوستان و دشمنان الله وجود ندارد!!. … پس منکر حکمت و اراده خداوند متعال شدند.

همانگونه که گفته شد عده ای از اهل ظلم و فتنه عثمان رضی الله عنه را به شهادت رساندند وبعد از آن مسلمانان دچار تفرقه شده و جنگ صفین پیش آمد واین جنگ به مثابه انفجار حقد وکینه در سینه مسلمین بود.
در این جنگ بود که قضیه تحکیم را به میدان آوردند و در نتیجه آن خوارج قیام کردند.
معاویه رضی الله عنه بیعتی که باعلی رضي الله عنه شده بود را قبول نداشت چون معتقد بود اصحاب حل و عقد در امر بیعت متفق القول نبوده اند
و بر آن بود که باید قبل از تعیین خلیفه قصاص خون عثمان بن عفان گرفته شود.
و به نظر علی رضی الله عنه بیعت با او کاملاً  درست بوده چون کسانی که با او بیعت کردند همان کسانی بودند که با ابوبکر و عمر عثمان بیعت کرده بودند وآنها از مهاجرین و انصار بودند.
پس دليل کسی که منکر بیعتی باشد که توسط مهاجرین و انصار صورت گرفته بی معنا و مفهوم است.
علی ابن ابی طالب رضی الله عنه معتقد بود که هر کسی که از این جماعت خارج شده ومخالف این بیعت باشد باید با او جنگید.
اما معاویه رضی الله عنه نیز موقف خود را نیک می پندارد به این دلیل که عثمان ناجوانمردانه شهید شد و معاویه ، خود را ولیّ دم عثمان می دانست و در نتیجه خواهان قصاص قاتلین شد واین آیه را برهان خود قرار داد: ﴿ وَمَنْ قُتِلَ مَظْلُومًا فَقَدْ جَعَلْنَا لِوَلِيِّهِ سُلْطَانًا فَلَا يُسْرِفْ فِي الْقَتْلِ إِنَّهُ كَانَ مَنْصُورًا ﴾ [الإسراء: 33] هر كس كه مظلومانه كشته شود ، به صاحب خون او ( كه نزديكترين خويشاوند به او است ، اين ) قدرت را داده‌ايم ( كه قاتل را به مجازات برساند ) ولي نبايد او هم در كشتن اسراف كند بي‌گمان صاحب خون ياري شونده است]
اهل شام معاویه را تایید کرده و با او بیعت نمودند وبه معاویه اطمینان خاطردادند که با مال وجان تمام سعی خود را برای گرفتن قصاص خون حضرت عثمان خواهند کرد تا زمانی که یا انتقام گرفته می شود یا جان خود را در این راه از دست می دهند.
در بسیاری از منابع تاریخی مسئله جدل و عقل گرایی خوارج با علی رضی الله عنه ذکر شده که تصویری از معتقدات خوارج است که بعضی از آنها در کتب خودشان نیز مذکور است.
شعار خوارج (لا حُكم إلا لله)بود بمعنی هیچ حُکمی غیراز حُکم الهی مورد پذیرش نیست.
اما علی در مقابل این شعار بی سخن نبود چون او به کتاب خدا اشنایی کامل داشت وخوب می دانست که با پذیرش تحکیم این مسئله تمام شدنی نیست، پس فرمود:کلمه ای حق و نیکو که مقصود از آن باطل است.
خوارج در تكفير کردن عثمان وعلي رضی الله عنهما یک دلیل دارند آنهم حُکم به غیرما انزل الله است و می گویند: چون علی به جای کتاب خدا دو نفر را حَکم قرار داد وخود را از ولایت مومنین بر کنار کرد وبه رأي خود حُكم کرده پس او کافر است.
ودر موردعثمان مي گويند: چون او امراء ظالم را به ریاست مسلمانان گماشته و حُکم به غیرما انزل الله کرده پس او هم کافر است.
اما اهل سنت و جماعت دربیان اشتباهاتشان و رد آنها می گویند:
مثلاً در مورد حُکم به غیرما انزل الله خداوند در بسیاری از مسائل انسان را حَکم قرار داده ﴿ يَحْكُمُ بِهِ ذَوَا عَدْلٍ مِنْكُمْ ﴾ [المائدة: 95] دو نفر عادل از ميان خودتان به معادل بودن آن قضاوت كنند.
وهمچنین خداوند می فرماید: ﴿ وَمَا اخْتَلَفْتُمْ فِيهِ مِنْ شَيْءٍ فَحُكْمُهُ إِلَى اللَّهِ ﴾ [الشورى: 10] وأيضًا: ﴿ فَرُدُّوهُ إِلَى اللَّهِ وَالرَّسُولِ ﴾ [النساء: 59] وقال: ﴿ وَإِذَا جَاءَهُمْ أَمْرٌ مِنَ الْأَمْنِ أَوِ الْخَوْفِ أَذَاعُوا بِهِ وَلَوْ رَدُّوهُ إِلَى الرَّسُولِ وَإِلَى أُولِي الْأَمْرِ مِنْهُمْ لَعَلِمَهُ الَّذِينَ يَسْتَنْبِطُونَهُ مِنْهُمْ وَلَوْلَا فَضْلُ اللَّهِ عَلَيْكُمْ وَرَحْمَتُهُ لَاتَّبَعْتُمُ الشَّيْطَانَ إِلَّا قَلِيلًا ﴾ [النساء: 83]
درآیه اول حُکم الی الله ودر آیه دوم الی الرسول ودر آیه اخرالی اولی الامر
این آیه صریح قران است که بسیاری از احکام را به علما واگذار می نماید ودر مواردی که در قران مذکور نیست علما حُکم می دهند
پس خوارج به چه دلیلی می گویند (لا حكم إلا لله)؟
دلیل آنها برای تکفیر عثمان و علی هیچ اساسی ندارد چون آن دو خلافتشان و ایمانشان به اجماع ثابت شده و برای تکفیر آنها هیچ حجتی نیست.
سپس در اواخر عهد صحابه فرقه قدریه ظهور پیدا کردند ؛ آنها در مورد احکام شرعی پروردگار امر و نهی و وعده و وعيد مومن و کافرسخن گفته و در این مسائل گمراه شده واقوالشان چیزی جز باطل نیست
مثلاً برای تکفیر کسی که مرتکب گناه کبیره شده دلایلی از قران را آورده و خود را با تاویل این آیه خشنود کرده اند
مثلا در : ﴿ وَمَنْ يَكْفُرْ بِالْإِيمَانِ فَقَدْ حَبِطَ عَمَلُهُ ﴾ [المائدة: 5] و هر کس که به اسلام کافر شود عملش ناچيز شود و در آخرت از زيانکاران خواهد بود

و همچنین آیه  ﴿ إِنَّا هَدَيْنَاهُ السَّبِيلَ إِمَّا شَاكِرًا وَإِمَّا كَفُورًا ﴾ [الإنسان: 3]ما راه را بدو نموديم يا سپاسگزار خواهد بود و يا ناسپاسگزار.

وقوله سبحانه وتعالى: ﴿ هُوَ الَّذِي خَلَقَكُمْ فَمِنْكُمْ كَافِرٌ وَمِنْكُمْ مُؤْمِنٌ ﴾ [التغابن: 2] شما را آفريد برخى از شما كافرند و برخى مؤمن

به نظر آنهاانسان یا کافر است یا مومن و درجه سومی بین ایمان وکفر وجود ندارد ؛ کسی که کافر شود اعمالش پوچ عبث است
و ایمان راس هر کردار نیکی است وهر کسی یکی از واجبات یا اوامر الهی را ترک کند بی ایمان است وکسی که بی ایمان باشدکافر و مشرک است.یعنی با ترک هر امری چه بزرگ وچه کوچک یا با انجام هر منهیاتی چه بزرگ وچه کوچک انسان کافر می شود
به خاطرکج فهمیشان از قران فرقی برای گناه صغیره وکبیره قائل نیستند.
واین در حالیست که خداوند بین صغیره وکبیره فرق گذاشته : ﴿ إِنْ تَجْتَنِبُوا كَبَائِرَ مَا تُنْهَوْنَ عَنْهُ نُكَفِّرْ عَنْكُمْ سَيِّئَاتِكُمْ وَنُدْخِلْكُمْ مُدْخَلًا كَرِيمًا ﴾ [النساء: 31] اگر از گناهان كبيره‌اي بپرهيزيد كه از آن نهي شده‌ايد ، گناهان صغيره‌ي شما را ( با فضل و رحمت خود ) از شما مي‌زدائيم وشما را به جايگاه ارزشمندي ( كه بهشت برين است ) وارد مي‌گردانيم. .
وهمچنین در سنن أبي داود والنسائي وغيرهم آمده که ابی هریره – رضي الله عنه – آنرا روایت نموده: اجتنبوا السبع الموبقات الشرك بالله والسحر وقتل النفس التي حرم الله إلا بالحق وأكل الربا وأكل مال اليتيم والتولي يوم الزحف، وقذف المحصنات المؤمنات الغافلات «از هفت گناه نابود كننده اجتناب كنيد». گفتند: اي رسول خدا! آنها كدامند؟ فرمود: «شرك به خدا، سحر، كشتن انسان بي گناه، خوردن ربا، خوردن مال يتيم، فرار از جهاد و تهمت زنا به زنان پاكدامن و بي خبر از فساد».
واین حدیث به این معنی نیست که گناهان کبیره تنها هفت عدد هستند چون بیشتر از هفتاد حدیث در مورد گناهان کبیره موجود است درتفسیر این حدیث که اشاره به هفت گناه کبیره است شاید پیامبر در آنحظه به این تعداد علم داشته
اما ارجح اینست که کلمه هفت در همه احادیث ،  نشان از بزرگی امر است.
ودر صحیحین از ابن مسعود امده که – : أَيُّ الذَّنْبِ أَعْظَمُ عِنْدَ اللَّهِ؟ قَالَ: «أَنْ تَجْعَلَ لِلَّهِ نِدًّا وَهُوَ خَلَقَكَ». قُلْتُ: إِنَّ ذَلِكَ لَعَظِيمٌ، قُلْتُ: ثمَّ أَيُّ؟ قَالَ: «وَأَنْ تَقْتُلَ وَلَدَكَ تَخَافُ أَنْ يَطْعَمَ مَعَكَ». قُلْتُ: ثمَّ أَيُّ؟ قَالَ: «أَنْ تُزَانِيَ حَلِيلَةَ جَارِكَ». عبدالله بن مسعود – رضي الله عنه – مي گويد: از نبي اكرم – صلى الله عليه وسلم – پرسيدم: بزرگترين گناه نزد خداوند چيست؟ فرمود: «شريك قرار دادن با خدا، در حالي كه تو را آفريده است». گفتم: اين، گناه بزرگي است. بعد از آن، چيست؟ فرمود: «كشتن فرزندات از ترس فقر و گرسنگي». پرسيدم: بعد از آن؟ فرمود: «زنا با زن همسايه».
خداوند هم در تصدیق فرموده پیامبر این ایه را نازل فرمود: : ﴿ وَالَّذِينَ لَا يَدْعُونَ مَعَ اللَّهِ إِلَهًا آخَرَ وَلَا يَقْتُلُونَ النَّفْسَ الَّتِي حَرَّمَ اللَّهُ إِلَّا بِالْحَقِّ وَلَا يَزْنُونَ وَمَنْ يَفْعَلْ ذَلِكَ يَلْقَ أَثَامًا * يُضَاعَفْ لَهُ الْعَذَابُ يَوْمَ الْقِيَامَةِ وَيَخْلُدْ فِيهِ مُهَانًا * إِلَّا مَنْ تَابَ وَآمَنَ وَعَمِلَ عَمَلًا صَالِحًا فَأُولَئِكَ يُبَدِّلُ اللَّهُ سَيِّئَاتِهِمْ حَسَنَاتٍ وَكَانَ اللَّهُ غَفُورًا رَحِيمًا ﴾ [الفرقان: 68 – 70]
و كسانيند كه با الله ، معبود ديگري را به فرياد نمي‌خوانند و پرستش نمي‌نمايند ، و انساني را كه خداوند خونش را حرام كرده است ، به قتل نمي‌رسانند مگر به حق ، و زنا نمي‌كنند . چرا كه هر كس ( يكي از ) اين ( كارهاي ناشايست شرك و قتل و زنا ) را انجام دهد ، كيفر آن را مي‌بيند…………
امام ابن التیمیه بدعت خوارج را اولین بدعت وارد شده در اسلام می داند چون آنها مسمانان را تکفیر کرده وخون واموال آنها را حلال دانسته وبین امام و جماعت ومملکت فرق گذاشتند ومملکت خویش را دار الهجره نامیدند و سرزمین مسلمانان را دار الکفر و دار الحرب نامیدند
و ازجهتی دیگر خوارج  در فهم قرآن دچار اشتباه شده و گمراه شده اند
یکی از اشتباهاتشان در تکفیر کردن مسلمان به خاطر گناهان است به طوری که مردم را به دونوع تقسیم کرده اند 1- مومنی که هیچ گناهی ندارد 2- کافری که هیچ نیکیی ندارد
واین در حالیست که خداوند امت اسلام را به سه دسته تقسیم می کند : ” ظالم لنفسه، ومقتصد، وسابق بالخيرات..
خداوند می فرماید: ﴿ لَّذِي أَوْحَيْنَا إِلَيْكَ مِنَ الْكِتَابِ هُوَ الْحَقُّ مُصَدِّقًا لِمَا بَيْنَ يَدَيْهِ إِنَّ اللَّهَ بِعِبَادِهِ لَخَبِيرٌ بَصِيرٌ * ثُمَّ أَوْرَثْنَا الْكِتَابَ الَّذِينَ اصْطَفَيْنَا مِنْ عِبَادِنَا فَمِنْهُمْ ظَالِمٌ لِنَفْسِهِ وَمِنْهُمْ مُقْتَصِدٌ وَمِنْهُمْ سَابِقٌ بِالْخَيْرَاتِ بِإِذْنِ اللَّهِ ذَلِكَ هُوَ الْفَضْلُ الْكَبِيرُ * جَنَّاتُ عَدْنٍ يَدْخُلُونَهَا يُحَلَّوْنَ فِيهَا مِنْ أَسَاوِرَ مِنْ ذَهَبٍ وَلُؤْلُؤًا وَلِبَاسُهُمْ فِيهَا حَرِيرٌ * وَقَالُوا الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي أَذْهَبَ عَنَّا الْحَزَنَ إِنَّ رَبَّنَا لَغَفُورٌ شَكُورٌ * الَّذِي أَحَلَّنَا دَارَ الْمُقَامَةِ مِنْ فَضْلِهِ لَا يَمَسُّنَا فِيهَا نَصَبٌ وَلَا يَمَسُّنَا فِيهَا لُغُوبٌ ﴾ [فاطر: 31 – 35] آنچه از كتاب ( قرآن ) به تو پيام داده‌ايم ، حقّ است ، و تصديق كننده‌ي كتابهاي آسماني پيش از خود است . قطعاً خداوند از ( اوضاع ) بندگان خود كاملاً آگاه ( و به احوالشان ) بينا است . سپس كتاب ( قرآن ) را به بندگان برگزيده‌ي خود ( يعني امّت محمّدي ) عطاء كرديم . برخي از آنان به خويشتن ستم مي‌كنند ، و گروهي از ايشان ميانه‌روند ، و دسته‌اي از ايشان در پرتو توفيقات الهي در انجام نيكيها پيشتازند . اين ( سبقت در خيرات ) واقعاً فضيلت بزرگي است ………
تقسیم امت اسلامی به سه دسته مطابق سه نوع مذکور در حدیث جبریل است (الإسلام) و(الإيمان) و(الإحسان)
بر می گردیم به بحث خوارج ،خوارج کسانی بودند که در اعتقادات و بیاناتشان افراطی بودند ، درست بر ضد آراء و معتقدات خوارج که طرف مقابل را تکفیر می کردند.
در کتبی که در مورو گروهها نوشته شده همگی به این رأی رسیده اند که مقصود حدیث که می فرماید: در آخر زمان، گروهي كم سن و سال و نادان مي آيند كه سخنان خوبي از قرآن به زبان مي آورند ولي از اسلام، خارج مي شوند همانطور كه تير از كمان، خارج مي شود، همان خوارج هستند.

منبع : سایت یا له من دین
ترجمه: اسماعیل امینی (شوی بانه )
امام وخطیب روستای کانی زرد سردشت

نمایش بیشتر

اسماعیل امینی

@نویسنده و مترجم @ آذزبایجان غربی - سردشت @ شغل : امام جماعت و خطیب

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا