ادیاناندیشه

الحاد لفظی یا گفتاری!

الحاد گفتاری یا لفظی؛ علل و درمان

نویسنده: عبده مصطفی دسوقی

جهان عربی به طور خاص و جهان اسلام، به طور عام، در حالتی از رهایی یافتن لفظی و انحراف و فروپاشی اخلاقی به سر می برد که بذرهای آن را پدران و نیاکان، نسل به نسل در دل های فرزندانشان کاشته اند؛ تا این که جامعه ها چنان در این موضوع قوی شده اند که سستی و تسلیم به آن ها راه نمی یابد و در تمام رفتارهایشان، پیروی از غرب غلبه دارد و ما تبدیل به انسان های فرصت طلبی شده ایم که دلهایمان کارهای پسندیده را نمی پذیرد و از کارهای ناپسند و زشت ناخوشایند نیست. این پدیده چنان رایج شده است که در گفتگوی میان ما آشکار است. این وضعیت پس از شکست انقلاب های بهار عربی برسر جوامع و جوانانمان روی داد، از این رو پس از انضباط و التزام و پایبندی، ذوب شدن در فساد و تباهی، جایگزین آن شد و موج های الحاد میان صفوف جوانانمان افزایش یافت و ثوابت و اصول تربیت بر صخره های گفتار زشت در هم شکست.

تمام این موضوعات ما را وادار به کسب آگاهی و اطلاع پیدا نمودن از این پدیده می کند که به آن اشاره کردم. این پدیده ی پنهان زیاد شده و به آتشفشانی تبدیل گشته است که از زیر پای ما فوران می کندو نزدیک است که آثار و نشانه های زمینی را که بالای آن قرار دارد از بین ببرد و گفتار و اعمال زشتی را که در بردارد، در آن می دمد.
خداوند با کلمه یا سخنی اقوامی را بالا می برد و ملت های دیگر را خوار و پست می گرداند و با گفتن سخنی اصلاح می شود؛ کسی که مستعد تغییر و اصلاح با شد و یا با کلمه ای بدنام می شود کسی که بدنام شود، پس سخن در اسلام ارزشمند است و بسیار اهمیت دارد.. طوری که بنده با کلمه ای وارد اسلام می گردد و با کلمه ای دیگر از اسلام بیرون می رود و با گفتن سخنی حلال و حرام از هم جدا می شود و با سخنی چیزی حرام می گردد و به خاطر سخنی تهمت زننده شلاق می خورد و به سبب سخنی ستمدیده یاری می شود و از ستمگر قصاص می گیرد و سخن ابزاری برای امر به معروف و نهی از منکر است.

خداوند متعال می فرماید:« وَمَثلُ كَلِمَةٍ خَبِيثَةٍ كَشَجَرَةٍ خَبِيثَةٍ اجْتُثَّتْ مِن فَوْقِ الأَرْضِ مَا لَهَا مِن قَرَارٍ » (إبراهيم 26)،« و سخن بد به درخت بدی می ماند که از سطح زمین کنده شده باشد- و در برابر وزش طوفان ها هر روز به گوشه ای پرتاب گردد و ثبات و – قراری نداشته باشد.» ابوهریره (رض) از پیامبر خدا (ص) روایت می کند که فرمود: « بنده سخنی را برای رضای خدا می گوید و به آن اهمیتی نمی دهد، در حالی که خدا به خاطر آن درجات او را بالا می برد و بنده ای دیگر سخنی می گوید که خشم و غضب خدا را به دنبال دارد، اما به آن اهمیت نمی دهد و به خاطرش به جهنم می افتد( بخاری، 6477) به همین دلیل اهمیت سخنی که رودرروی ما مجسم می شود وشفاف و علنی بیان می گردد، بدی و عیبی را که در آن است برای ما آشکار می گرداند.

از واقعیت موجود و حقیقی به سوی واقعیت فرضی با گسترش امواج فضایی – یا چیزی که می توان آن را واقعیت فرض یافضای مجازی بنامیم – باید از اخلاق کمک بگیریم تا ما را از حالت لغزش لفظی و زبانی و حرکتی که در آن به سر می بریم، نجات دهد.کلمات و سخنان زیادی از راه سریال ها و برنامه ها و امثال آن ها به خانه ها خزیده و راه یافته است؛ به طوری که سخن پیش از این که رواج یابد از هیچ عرف یا مرجعی چراغ سبزی ندیده است، بلکه خودش را به زور در زندگی تحمیل نموده است.

افرادی را می بینیم که برای زیاده روی در کاربرد الفاظ چنان می کوشند که مانند مزایده ی کالا در خواهد آمد که هریک از شرکت کنندگان با چانه زنی می خواهد کمی به قیمت کالا بیفزاید تا توجه دیگران را به خود جلب نماید. به عنوان مثال در صدا و سیما و مطبوعات و شبکه های ارتباط جمعی آن را شنیده ایم و دیده ایم؛ به طوری که فتنه ها امت اسلامی را مانند پاره های شب تاریک فرامی گیرد؛ آن گونه که فرد بردبار در آن حیران و سرگردان می شود و انسان صبحگاهان ایمان می آورد و شبانگاهان کافر می گردد و دینش را برای دریافت کالایی دنیویی می فروشد؛آنچنان که پیامبر (ص) فرموده است.

زمانی که مربیان و صاحبان اراده های عالی از دیدگان مردم پنهان گردند،ارزش لفظی و گفتاری یک امر واقعی، افرادش را به کرانه های الحاد می کشاند و افراد را چنان در اختیارخود در می آورد، که به صورت یک امر طبیعی در می آید و همه در میان جمع به آن افتخار می کنند و به آسانی مراسم و جشنواره هایی برای افراد هرزه و فاسد برپا می کنند و بی شرمانه علما و دین را به باد مسخره می گیرند.

منتقدی به نام طارق شناوی نوعی از انحراف لفظی یا گفتاری را چنین وصف می کند: «پیوسته به خانه هایمان راه می یابد و تنها با نظارت و جلوگیری از آن هرگز متوقف نخواهد شد؛ بلکه در ابتدا با اصلاح گفتمان در خیابان امکان جلوگیری از آن فراهم می آید، پس آیا این اقدام را از خودمان شروع خواهیم کرد؟ »

شبکه های اجتماعی مانند فیسبوک، تویتر، یوتیوب و وبلاگ ها، رسانه هایی هستند که میان ملحدین عرب بیشتر رواج دارند،به دلایل زیادی که مهمترین آن ها این است که به کاربران آن اجازه می دهد که همه ی مشخصات و جزئیات هویت شان برملا نشود.

علل الحاد لفظی یا گفتاری

استفاده کنندگان از این وسایل ارتباط جمعی، می دانند عللی را که منجر به لغزش های لفظی می شود چنان فراگیر است که از آن چیزی بوجود می آید که می توان به آن الحاد لفظی یا گفتاری گفت. از جمله علت های که باعث آن می شود عبارت هستند از: شهوت رانی و آزدی از قید و بندها و تعهدات دینی و اخلاقی و گسترش پارتی و بی عدالتی اجتماعی و توسعه ی بیکاری و عدم الگو و نظارت و شکست سیاسی و ورشکستگی اقتصادی و ناامنی .
پس اغلب ملحدین احساسات ایجاد خشم از خدا ( پناه بر خدای پاک و بی عیب )را بیشتر از بوجود آوردن احساسات انکار خدا (برمردم) تحمیل می کنند. از جمله عللی که آنان را به این کار وادار می کند،موارد زیر است:
1- موضع گیری آنان در برابر رفتار برخی از متدینان و غلبه و سرکوبی آنها
2- جوانان ناآشنا و نابینا از توانمندتر از خود تقلید می کنندو می کوشند که نقص و کمبود خود را تکمیل سازند و خود را مدرن نشان دهند.
3- وجود تناقضات عقلی یا مشکلات فلسفی و شبهات و توسعه ی تنفر و تحریک افکار عمومی از راه گفتمان دینی دور از میانه روی و اعتدال
4- وجود برخوردهای سیاسی و فقهی میان پیروان جریان های سیاسی – دینی

راه کارهای درمانی

پدیده ی تهاجمی الحاد که بر دل های جوانان امت ما غلبه کرده است، بخشی از آن به دوری از ثوابت و اصول دینی و اخلاقی و انحراف گفتاری برمی گردد که موجب گسترش روح ابتذال در میان مردم شده است،چه این پدیده در وسایلی باشد که مردمان از مردمانی دیگر مشاهده می کنند و آنها را به عنوان الگو و نمونه ایی دروغین برگزیده اند و یا در خیابان ها دیده باشند.چنین امری موجب یک خلأ وجدانی و روحی در قلب های جوانان شده است و در نتیجه باید فریادهای پرطنینی برای تعدیل و اصلاح مسیر امت و بازگشت آن ها به مسیر حقیقی اشان آغاز نمود.

پیش از معالجه ی انحراف لفظی و پرداختن به الحاد چندین مسیر ( خواه در سطح فردی یا اجتماعی یا در سطح دولت باشد) در پیش رو قرار دارد:

اولاً در سطح فردی:

راه کارهایی برای پیشگیری از لغزش های ناآگاهانه وجود دارد که عبارتند از:
1- بر هر فردی واجب است که با اخلاق نیک پاکدامنی خود را حفظ نماید و به ایمان مسلح گردد؛تا از این اصل غافل نماند که « خودت را اصلاح کن و دیگران را دعوت کن.»
2- باید بر اساس راه و روش شخصیت ها تلاش کند و به اخلاق بزرگان آراسته شود.
3- باید به بررسی مواردی که اوقاتش را پر می کند، بپردازد و آن را در بین صفحات شبکه های اجتماعی و فضاهای مجازی تلف نکند.
4- باید بر بالا بردن ارزش دین و اخلاق در میان دل های فرزندان جامعه ی اسلامی بسیار علاقه مند و حریص باشد.
ثانیا در سطح اجتماعی:اما در زمینه ی اجتماعی، مسؤولیت بیشتر و مراحل مربوط به آن بزرگتر و مهمتر است، از جمله ی آن ها عبارتند از:
1- آزادی دادن به علما و دعوتگرانی که تقوا و خوش أخلاقی آنان معروف است، تا این که افراد جامعه را تربیت کنند.
2- کاشتن بذرهای پاک اخلاق در میان دل های مردم و متعهد ساختن آنها به آن، تا میوه هایی بیرون دهد که مردم طعم آن را شیرین و زیبا احساس کنند.
3- ایجاد الگوی نیکی که بتواند همه را برسفره ی قرآن جذب نماید.
4- بکارگیری تریبون های رسانه های اجتماعی برای بیان ارزش ها و آداب اسلامی.
5- برگزاری کنفرانس ها و همایش ها و قطب یا محور قرار دادن علما.
6- پر کردن اوقات فراغت جوانان با آنچه برایشان مفید است.

ثالثاَ نقش دولت:

اما در سطح رسمی و دولتی، نقش هایی وجود دارند که اهمیت آن از موارد قبلی کمتر نیست؛ مانند:
1- ممنوع کردن خاستگاه ها و منشأهای انحرافات لفظی و الحاد از مردم و تحریم اخبارشان و بی توجهی به اعمال و رفتارهای آنان.
2- استفاده و بکارگیری رسانه ها و وسایل ارتباط جمعی در جهت ارائه ی کارهای هدفدار و نمونه هایی از نسل هایی که این دین را با صداقت و با روشی دوست داشتنی و جذاب برای مردم پذیرفتند و برای آن عمل کردند.
3- برگزاری مناظرات و گفتگوها با ملحدین و باطل نشان دادن دلایلشان، در صورتی که ملحدین برنگشتند و بر گمراهی خود ماندند، این کاربرای اندیشمندان مانند سپر است و از شدت فریبکاری های ملحدین می کاهد.
4- افزایش امنیّت برای بازداشتن منحرفان لفظی که قلباً برای الحاد تلاش می کنند.
5- برپا کردن عدل و داد در میان مردم و دادن آزادی ها؛ بدون آن که لطمه ای به آزادی های دیگران بخورد.

ترجمه: حمید محمودپور – مهاباد

از طريق
حمید محمود پور
نمایش بیشتر

حمید محمودپور

@نویسنده و مترجم @ آذزبایجان غربی - مهاباد @ شغل : دبیر آموزش و پرورش

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

همچنین ببینید
بستن
دکمه بازگشت به بالا