بیش از یک سال در گروه -تلگرامی- بی خدایان عضو بودم و در این مدت از نزدیک مطالب گروه را دنبال می کردم. گاه گاهی با انها وارد مباحثه دو طرفه و یا چند طرفه می شدم. ادمین شان آرش تفریشی چندین بار منو از نوشتن منع نمود و چندین بار هم ریمو شدم ولی همچنان اصرار به ماندن در بین شان داشتم تا بلاخره دیشب مناظره ای را با یکی از آنها انجام دادم که فرجامش اخراج بنده از گروه برای همیشه بود.
بهشون یاداور شدم به طریقه کاملا علمی سه ویژگی بیخدایان را اثبات خواهم کرد و ازشون خواستم بر سر آن با من وارد مناظره شوند؛
….. ویژگی اول بی هویتی
…… ویژگی دوم بی سوادی
….. ویژگی سوم بی ادبی
در بخش بی هویتی ضمن تعریف هویت، بی هویتی بی خدایان را در چهار زیر مجموعه زیر مطرح نمودم؛
….. نبودن ملجا و مرجعی برای بیخدایان
……ارجاع بی خدایان به مرجع و ملجای کاملا سیال و غیر قابل اطمینان در منازعات( عقل و علم)
……عدم پایبندی به اصول و مبانی خویش و در سایه ی آن بر ادیان تاختن
….. نداشتن هویت ژنتیکی مشخص برای جامعه ی آرمانی بی خدایان
بنا به دلایل چهارگانه بالا در مورد هویت که بیشتر توضیح خواهم داد و همچنین بی سوادی و بی ادبی بی خدایان متاسفانه اکثریت دینداران وقتی وارد گروه آنها می شوند با نوعی سر خوردگی مواجهه شده، یا مجبور به ترک گروه شده یا به دلیل عصبانیت و به کار بردن الفاظ رکیک در راستای مقابل به مثل چهره ی اسلام را مکدر می نمایند یا در نهایت اسیر استدلال آنها شده و با آنها هم نوا می گردند.
به همین دلیل توصیه می کنم کسانی که آداب مناظره و گفتگو را نمی دانند و از مفاهیم اولیه علوم تجربی شناخت ندارند و همچنین سواد و علم کافی برای دفاع همه جانبه از اسلام را ندارند به هیچ وجه به گروه بی خدایان ورود نکنند و یا اگر به جهت تحقیق ورود می کنند لااقل ساکت باشند تا بیشتر چهره ی اسلام را مخدوش ننمایند.
اگر ما دینداران در سایه متون دینی( قران و سنت) و کتاب های فقهی برای خویش نوعی هویت دینی ساخته ایم و گزاره ها و اموزه های این کتاب ها به رفتار و کردار و گفتارمان سر و سامان می دهند و اخلاقیات را در درون مان نهادینه می نمایند بی خدایان در این زمینه به شدت دچار بحران هویت هستند و فاقد هرگونه مرجعی برای سامان بخشی اعمال شان هستند.
به همین دلیل این افراد بیشتر در نقش افراد تخریب گر که بر متون دینی می تازند ظاهر شده و به هیچ وجه برای آن چه تخریب نموده اند جایگزینی مطرح نمی نمایند.
بر همین اساس یکی از دلایل مقبولیت آنها در میان قشر تحصیل کرده و نوجوان و جوان همان نقش تخریبی شان و تاختن بر عقاید ابا و اجدادی خویش و خلط نمودن حق و باطل با همدیگر است.
یک خداناباور از خلا علمی جامعه نهایت استفاده را برده و در فضای مجازی از آزادی این فضا و بی هویتی خویش نهایت استفاده را برده و در زمینه های مختلف شبهات را بر علیه اسلام و متون دینی مطرح می نماید و چون امکان تبیین کامل آن شبهه در فضای مجازی فراهم نیست( تبیین یک شبهه و پاسخ ان گاهی به اندازه یک کتاب توضیح لازم دارد) در میان جمع دوستانش با کف و سوت کشیدن های آنها خویش را کاملا محق جلوه داده و دچار نوعی توهم خود حق پنداری گشته و خویشتن را قهرمان مبارزه با خرافات ابا و اجدادی دانسته و بر دینداران به دلیل مقلد بودن فخرفروشی می کند.
در واقع همین بی هویتی تبدیل به نقاط قوت آنها در جمع همفکران گشته است. از ان جایی که تخریب هم کار سهل و ساده ای است و از عهده ی هر کودک بی سودای بر می آید با نقش های تخریبی خویش بر اسب خیال تاخته و جامعه ی آرمانیش را به تصویر می کشد.
دیشب در راستای همین بی هویتی و پس از نقد علم مدرن و عقلانیت معاش برای تکیه ی اخلاقیات بر آن دو ( علم و عقل) از ایشان خواستم تا دیدگاه خویش را در مورد اخلاق جنسی بیان دارند.
دیدگاهی که مدام در سایه ی آن بر مسلمانان و رسول الله ص می تازند و مسلمانان را به دلیل چند همسری و تجاوز به کنیز و حوریان بهشتی، متهم به سکس می نمایند و حتی بارها رسول الله ص را به پدوفیل و همبستری با دختر نه ساله متهم نموده اند.
از ایشان پرسیدم که ایا سکس با مادر جایز است یا نه؟
و از ایشان درخواست کردم در صورت مثبت بودن و منفی بودن پاسخ شان دلیل ان را بیان دارند.
البته بنده از طرح این سوال اهدافی داشتم که متاسفانه چون جواب روشنی نداشتند نهایتا مرا از گروه اخراج نمودند؛
بنده از طریق طرح این سوال می خواستم بی هویتی، عدم پایبندیشان به اصول و مبانی خودشان را به آنها اثبات نمایم که ادمین شان آرش تفریشی مرا ریمو نمودند.
یوسف سلیمان زاده
ادامه دارد……
