اصول

درسهایی از داستان موسی و دختران شعیب(۲-۱)

هنگامی که داستان موسی علیه السلام را در سوره‌های مختلف قرآن تلاوت می کنیم ، به پندها و اندرزها و نکات بسیار ظریفی برخورد می کنیم که هر کدامشان بسان ایستگاهی می‌ماند که ضروری است در کنار یکایک آنها توقفی نموده و درسها و نکات لازم را از آنها استخراج کنیم.

در این نوشتار در ایستگاهی توقف می‌کنیم که لحظات فرار موسی علیه السلام را از دست فرعون مصر به سوی شام ، برای ما نشان می دهد.

پروردگار متعال در ابتدا در مورد این سفر و کوچ می‌فرمایند:((وَلَمَّا تَوَجَّهَ تِلْقَاءَ مَدْیَنَ قَالَ عَسَىٰ رَبِّی أَنْ یَهْدِیَنِی سَوَاءَ السَّبِیلِ))سوره القصص ۲۲

و هنگامی که به (جانب شهر) مدین رو آورد؛ گفت :«امید است پروردگارم مرا به راه راست هدایت کند».

۱-در این اینجا حسن نیت و اعتماد به خدا و همچنین امید به آینده که از گذشته به مراتب بهتر خواهد شد،به خوبی قابل فهم و دریافت می باشد.

سپس خداوند می فرماید:((وَلَمَّا وَرَدَ مَاءَ مَدْیَنَ وَجَدَ عَلَیْهِ أُمَّهً مِنَ النَّاسِ یَسْقُونَ وَوَجَدَ مِنْ دُونِهِمُ امْرَأَتَیْنِ تَذُودَانِ ۖ ))[قصص: آیه ۲۳]وچون به (چاه) آب مدین رسید، بر آن (چاه) گروهی از مردم را دید که (چهارپایان خود را) آب می‌دهند، و در کنار آنان دو زن را دید که (گوسفندان خود را) باز می دارند)».

۲-معنی عمومی آیه :هنگامی که موسی در نزدیکیهای مدین (معان) به آبی می‌رسد و ازدحام مردم را برای آب دادن چهارپایان  خود می بیند ، چشمش به دو زن می‌افتد که آنان نیز قصد آب دادن چهارپایان خود هستند،اما به خاطر عدم اختلاط با مردان در گوشه ای منتظر مانده اند تا کار بقیه مردم تمام شود.

در اینجا “تذودان” به معنی بازداشتن گوسفندان است ، که در علت این بازداشت اختلافاتی به شرح زیر وجود دارد:

الف:بر سر آن آب کسانی قویتر از آنان بوده که این امکان برایشان فراهم نبوده که آنها در وهله اول گوسفندان خود را آب دهند.

ب:رای دوم این است که: دوست نداشتند که مزاحمتی برای بقیه ایجاد کنند.

ج:رای سوم این است که: به خاطر قاطی نشدن گوسفندان خود عقب کشیده بودند.

د:رای دیگری هم این است که: به خاطر عدم اختلاط با مردان بوده که خود را کنار کشیده اند تا کار مردم تمام شود و در آخر آنان نیز جلو بیایند و به راحتی و بدون هیچ مزاحمتی گوسفندان خود را آب دهند.

۳-وضعیت آن دو دختر به خوبی بیانگر این نکته بود که سابقه تربیت نیکویی هستند و از این روی است که با مردان اختلاط نمی‌کنند.

۴-موسی از آن دو دختر نزدیک می شود و خطاب به آنها می گوید: “قال ما خطبکما” { گفت :«کار شما چیست ؟ چرا گوسفندان خود را آب نمی دهید ؟!}

این جمله در اینجا اشاره دارد به اینکه وقتی که مردی می خواهد با زنی بیگانه سخن بگوید،بایستی به اندازه نیاز و بدون مقدمات و نرمی و دلنوازی سخن بگوید؛ همانند موسی علیه السلام “ما خطبکما”.

۵-جواب آن دو دختر جوان به موسی : “قالتا لا نسقی ” “گفتند:« ما (آنها را) آب نمی دهیم تا چوپانها باز گردند (و بروند)”

از این جمله کوتاه می فهمیم که :سخن زن با مرد بیگانه بایستی بدون مقدمه و برانگیختن احساسات و عواطف صورت گیرد و این به معنی ادب سخن گفتن زن تفسیر می شود ؛ چیزی که ضروری و لازم است که ما نیز دخترانمان را بخصوص در این برهه از زمان که برخی بانوان مرتکب  سهل انگاریهای زیادی در هنگام صحبت کردن با مردان بیگانه در شیوه سخن گفتن،تن صدا،ناز و عشوه،شیوه راه رفتن و حرکات بدن و دست و پا هنگام رفتن به بازار و مسافرت، می شوند،تربیت کنیم.

۶-چه چیزی سبب شده که این دختران گوسفندانشان را آب ندهند؟

جواب این است : “حتی یصدر الرعاء” (تا چوپانها باز گردند) یعنی تا زمانی آن مکان از مردان خالی نشود ، ما نمی رویم وکارمان انجام نخواهیم داد.

اینجا هم دختران شعیب علیه السلام راه و روشی خوب و تربیتی اصیل را به ما یاد می دهند تا زن همانند گوهری مخفوظ و مصون نگهداشته شود و در نتیجه اختلاط با مردان بیگانه مورد آزار و بی احترامی قرار نگیرد زیرا بی گمان آدمی در چنین حالاتی گرفتار شیطانی میشود که نتایج ناخوشایندی را بدنبال خواهد داشت.

۷- “وابونا شیخ کبیر” «و پدر ما پیر کهنسال است (و توانایی این کار را ندارد)».

بیان این جمله از طرف دختران شعیب هم به این علت است که دلیل خروج خود را برای این کار بیان کنند ؛ که پدری پیر دارند و مردی دیگری هم در منزل ندارند که به آنان خدمت بکند.

۸-درسی دیگری که این دو دختر به ما می آموزند ، احساس مسیولیت آنان برای کار در بیرون از خانه در غیاب نبودن مردان می باشد که اسلام مسئولیت اصلی مخارج زندگی و حمایت مادی از زنان را بر عهده مردان گذاشته است.

هنگامی موسی جواب آنان را می شنود ، به کمک آنها می شتابد:

(فَسَقَىٰ لَهُمَا ثُمَّ تَوَلَّىٰ إِلَى الظِّلِّ فَقَالَ رَبِّ إِنِّی لِمَا أَنْزَلْتَ إِلَیَّ مِنْ خَیْرٍ فَقِیرٌ)القصص:۲۴

{پس (موسی) برای گوسفندان آن دو آب داد، سپس رو به سایه آورد،آنگاه گفت : « پروردگارا! من هرخیری که بر من بفرستی نیازمند هستم»}.

۹-شتافتن به انجام کار نیک و به فریاد رسیدن ستمدیدگان که از بزگوارترین و پاکترین صفاتی انسانی است ، درس بزرگی را به ما خواهد آموخت.

۱۰- “ثم تولی الی الظل ” (سپس رو به سایه آورد) درسی که اینجا در این داستان یاد می گیریم این است که : نباید در مقابل کارهای نیکی که انجام می دهیم ، منتظر تشکر و قدردانی طرف باشیم ، بلکه خدمت خود را انجام می دهیم و بر می گردیم ، همچنانکه موسی علیه السلام این کار را انجام داد.

همچنین از آیه برداشت می شود که : در آن هنگام خورشید بسی سوزان بوده و به این دلیل بوده که موسی بلافاصله به زیر آن سایه می شتابد.

این هم دلیلی است بر کمال اخلاق موسی در خدمت به آن دو دختر در آن گرمای سوزان.

۱۱-خداوند از زبان موسی می فرماید : “رب انی لما انزلت الی من خیر فقیر “.

از این جمل چه درسی می آموزیم؟

یاد می گیریم که  : بندگان به هر مکان و جایگاهی برسند ، باز هم نیازمند خدا هستند “فقراء الی الله “

۱۲-در آن هنگام که موسی زیر سایه آن درخت نشسته بود ، چه چیزی روی داد؟

“فجاءته إحداهما تمشی علی استحیاء”.  «آنگاه یکی از آن دو (زن) در حالی که با نهایت  حیا گام بر می داشت، نزد او آمد ».

حیا فقط در لباس و سخن خلاصه نمی شود ، بلکه یکی از بزرگترین صورتهای حیا ، حیا در راه رفتن است، زیرا بسیای از زنان از راه رفتنشان پیداست که حیایی در وجودشان نیست و زنانی هم وجود دارند که راه رفتنشان گنجی از حیا و آزرم را با خود پخش می کنند.

۱۳-نتیجه حیا به غیر از نیکویی چه چیز دیگری می تواند باشد ، دختر شعیب علیه السلام را بنگریم که حیای وی چگونه پیامبری را به سوی آن خانواده جلب می کند و با دختر آنان تشکیل خانواده می دهد.

۱۴-دختر شعیب علیه السلام با متانت کامل و بدون مقدمه و تمجید وتعریف به موسی می گوید : ” إِنَّ أَبِی یَدْعُوکَ لِیَجْزِیَکَ أَجْرَ مَا سَقَیْتَ لَنَا “ {القصص :۲۵ }

(گفت :«همانا پدرم تو را دعوت می کند؛ تا مزد آب دادن (گوسفندان) را که برای ما انجام دادی، به تو بدهد»)

می‌بینیم که رغبت پدرش را برای دیدن موسی به میان می آورد نه اینکه جمله یا عبارتی ذکر کند که دال بر رغبت و علاقه خودش برای دیدن موسی باشد ؛ این است اسلوب و روش صحیح هنگام برخود با مردان نامحرم و بیگانه.

          ترجمه: سلیمان قادری

نمایش بیشتر

ســــۆزی میــــحڕاب

سایت ســــۆزی میــــحڕاب در آذرماه 1392 با همت جمعی از اهل قلم خوشنام و گمنام تاسیس شد ســــۆزی میــــحڕاب بدون جنجال و در اوج عملگرایی به ترویج مبانی میانه روی می پردازد ســــۆزی میــــحڕاب با هیچ جریان و هیچ احدی درگیری ندارد ســــۆزی میــــحڕاب رسالتی جز همزیستی و دگرپذیری ندارد

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا