تربیت فرزندانخانواده

در این گونه موارد ما و فرزندانمان با هم اختلاف نظر داریم!

نویسنده : دکتر جاسم المطوع 

خیلی اتفاق می افتد که از این گله مندیم که رفتار فرزندانمان را نمی فهمیم یا بالعکس آنان رفتارهای ما را نمی فهمند ؛ واقعیت این است که ما و فرزندانمان در نگاه به چیزها و مفاهیم متعددی اختلاف نظر داریم؛ شاید ما براین باور باشیم که فرزندانمان منظور و مراد ما زا می فهمند در حالی که این گونه نیست ! 

برای اینکه این بابت بیشتر روشن شود ده مثال  را به محضرتان می رسانم که ما و فرزندانمان در نگرش نسبت به آن ها اختلاف نگرش داریم و گمان می کنیم آنان از روی عمد به مخالفت با ما مبادرت می ورزند و در اثر آن اقدام به تنبیه آنان می کنیم ، حال اینکه عمدی در کار نیست ؛ ولی نگاهشان با ما متفاوت می باشد.

مثال۱) مفهوم زمان .

زمان ، نزد ما با ساعت و ثانیه مقایسه می شود ؛ ولی زمان نزد آنان با تفریح و بازی سنجیده می شود ؛ لذا آنان تا وقتی که به بازی و سرگرمی مشغول هستند ، حسابی برای زمان نمی کنند..

 این اختلاف دیدگاه ، باعث می شود که آنان خواسته ها و دستورات ما را لبیک نگویند و – برای مثال – نمازشان را به تاخیر اندازند ؛ چرا که اولویت نخست نزد آنان تفریح و سرگرمی است نه پایبندی به زمان.

مثال۲) مفهوم مکان

ما خیلی نسبت به این حساس هستیم که زمانی اشیاء را مورد استفاده قرار دهیم که هر چیز مرتب و منظم و در مکان خود گذاشته شده باشد ؛ در حالی که آنان مرتب به جابجایی اشیاء می پردازند تا محتویات آن را کشف نمایند ؛ آنان و بویژه کودکان خردسال تا سن ۹ سالگی در درجه اول به جدایی و تفکیک اشیاء می اندیشند و سپس آن را به کار می گیرند و مرتب در صدد کشف مجهولات هستند!

مثال۳)گوش دادن .

ما به هر کس که با ما سخن می گوید ؛ خواه سخنش را بپسندیم یا خیر، گوش فرا می دهیم ؛ ولی آنان بویژه پس از عمر پنج سالگی سخن طرف را ابتدا می سنجند و سپس به آنچه می پسندند گوش فرا می دهند .

 اگر از فرزندت بخواهی چند کار را که علاقه ای به آن ندارد را انجام دهد ، معمولاً خودش را به چیزهای دیگری سرگرم می کند تا بدین وسیله خواسته شما را پاسخگو نباشد!

مثال۴) مفهوم صبر

ما از صبر زیاد و فراوانی برخورداریم ؛ زیرا به نتایج و فواید آن چشم می دوزیم ؛ در حالی فرزندان ما بر برآورده شدن کارها اصرار داشته و شکیبایی اشان اندک است ؛ چرا که نگاه آنان به  صبر متفاوت است !

مثال۵) مفهوم بازی:

ما بازی را به دو بخش تقسیم می کنیم ؛ انفرادی و دسته جمعی ؛ در حالی که از منظر آنان بازی به چهار شیوه انجام می پذیرد ؛ گاهی به صورت انفرادی ، گاهی به شیوه گروهی ، گاهی به سبک همکاری و گاهی نیز صرفا جنبه تفریحی دارد. 

مثال۶) مفهوم ارتباط چشمی ؛ ما اگر بدون ارتباط بصری به سخنان فرزندانمان گوش فرا دهیم فکر می کنیم که با آنان در ارتباطیم ؛ ولی آنان این گونه فکر می کنند که اگر ارتباط چشمی مان قطع شود نسبت به آنان و سخنشان بی توجهی کرده ایم.

مثال۷) زبان بدن:

ما وقتی با فرزندانمان سخن می گوییم به سخن گفتن بیشتر اهتمام می ورزیم تا بدن ؛ در حالی که آنان بیشتر به زبان بدن توجه می کنند  تا سخن و این تفاوت باعث می شود که ما این گونه فکر کنیم که آنان چیزهایی را در درونشان مخفی می کنند !

مثال۸) دوست خیالی :

 وقتی کودکانمان را مشاهده می کنیم که هنگام بازی، هم بازی خیالی برای خود فرض نموده و یا وقتی در حمام با خود سخن می گویند فکر می کنیم که مشکلی دارند و کارشان اشتباه است ؛ در حالی که آنان از رها نمودن خیال و فرض نمودن دوست خیالی که با او هم سخن و هم بازی شوند لذت می برند.

مثال۹) به چالش کشیدن در میان جمع :

 ما گاهی به سرودن شعر یا رنگ لباس فرزندمان می خندیم ؛ آن هم به قصد اینکه اشتباهش را اصلاح کند ؛ در حالی که او این حرکت ما را اهانت تلقی کرده و گمان می کند که هدف ما این بوده که او را به چالش بکشیم.

مثال۱۰) بازی با اندام های تناسلی:

ما این کار را یک اشتباه تلقی می کنیم و گاهی قضیه را بزرگ نموده و فرزندمان را متهم می کنیم به اینکه عکس و فیلم سوپر مشاهده نموده و یا مورد آزار جنسی قرار گرفته است  در حالی که شاید فرزند ما دچار خارش شده یا در اندام های تناسلی اش احساس گرما کرده است یا اینکه او متوجه شده که ما چه قدر نسبت به بازی او با اندام های تناسلی اش حساسیت داریم پس خواسته که بر حساسیت ما بیفزاید!

پس از برشمردن ده مفاهیمی که نگاه ما نسبت به آن با فرزندانمان تفاوت دارد شایسته است این سوال اساسی را مطرح کنیم که چه کار کنیم که این تفاوت دیدگاه باعث نشود که فرزندانمان را درک ننماییم و در نهایت رابطه پدری و فرزندی مان آسیب نبیند؟

پاسخ این سوال در دو گام عملی نهفته است ؛ گام نخست: آگاهی و گام دوم عبارت است از گفتگو ..

منظور ما از آگاهی این است که مربیان و والدین تفاوت نگاه بزرگان و کوچک ترها در تفسیر رویدادها و مفاهیم یادشده را بفهمند.

گام دوم نیز این است که ما با درک تفاوت دو دیدگاه ، با فرزند مان به گفتگو بنشینیم  و به او بگوییم که زمان را باید با دقیقه و ساعت سنجید نه با تفریح و بازی ؛ زیرا ما وظایف و مسئولیت هایی داریم که باید آن ها را انجام دهیم ؛ پس مدیریت زمان ، مقدمه موفقیت است.

با این گونه گفتگوهای آگاهانه و صمیمی ، فرزندان بیشتر با مفاهیم دهگانه آشنا خواهند شد و به مرور از اختلاف نظر ما در تفسیر مفاهیم یادشده کاسته خواهد شد و متوجه این نکته خواهیم شد که خشم و عصبانیت در این گونه مواضع پاسخگو نخواهد بود وتنها گفتگو و تفاهم اساس هرگونه ارتباط ممتاز و موفق پدر و مادران  با فرزندانشان می باشد و بس.

 ترجمه : یوسف ساجدی

از طريق
یوسف ساجدی
منبع
sozimihrab
نمایش بیشتر

یوسف ساجدی

نویسنده و مترجم و مدرس دانشگاه

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا