اندیشهشبهات

رابطه علم و دین

علم و دین

در مورد رابطه ی علم و دین لازم است هر دو مفهوم، و همچنین انتظار از آنها خوب شکافته شود تا به قضاوت صحیح و موجهی نایل آییم.
اگر از مفهوم علم شروع نماییم، علم مفهوم بسیار گسترده ای است که هر نوع دانستنی را شامل می شود و طبق تعریف قدیم آن و بر این اساس که وحی یکی از مهم ترین منابع معرفتی بشریست، نه تنها متون دینی علم به حساب می آیند بلکه به عنوان مادر علوم بسیاری از شاخه های علمی از آن منتج شده است.
حال اگر مفهوم جدید علم به معنای، آزمون، مشاهده، تجدید و تکرار و ابطال پذیری آن را در نظر گیریم دوباره با طیف گسترده ای از علوم مواجه می شویم که بسیاری از رشته های علوم انسانی هم در زیر مجموعه ی علوم تجربی وارد می شوند.
آن چه در مورد این علوم بایستی مد نظر داشت، گستره ی نفوذ و حریم ورود آن علوم می باشد به گونه ای که پس در نظر داشتن حوزه ی دخالت علوم تجربی عیان می گردد بسیاری از آن چه در محافل علمی امروزی به عنوان قطعیت علمی به حساب می آید، اصلا در چارچوب تعریف صحیح علمی نمی گنجد.
به عنوان مثال همین نظریه ی داروین که امروزه در عرصه ی زیست شناسی، انسان شناسی و ‌جانور شناسی، اندیشه ی غالب و قطعی حاکم بر این محافل است، اگر در ترازوی علوم تجربی وزن گردد، چنان وزن علمی آن پایین است که تنها وزن دانشمندان معتقد به آن این اندیشه را نگه داشته است.
در ثانی در عرصه ی علوم تجربی که عقل محدود آدمی، به کمک حواس محدود با هستی نامحدود ارتباط برقرار می کند، با وجود مجهز شدن حواس به ابزار و‌ وسایل امدادی قطعیت گویی خویش سخنی غیر علمی است،
علوم تجربی که نتیجه برخورد ذهن پرسش گر آدمی با طبیعت پیرامونش است، با نوعی سوال کنجکاوانه آغاز، با ارایه فرضیه و آزمایش آن وارد مراحل بعدی گشته و سپس فرضیه های اثبات شده سر از نظریه در آورده و پس از مراحل بسیاری قانون می گردند.
به طور حتم هنگام موازنه دین و علم بایستی جایگاه آن چه علم به حساب می آید مشخص گردد، آیا می توان با ارایه فرضیه و نظریه به جدال با دین شتافت.
آیا تحمیل فرضیه، نظریه و یا بسیاری از آن چه که اصلا علم به حساب نمی آید بر دین ، جفایی بزرگ در حق هر دوی آنها نیست؟
سپس در پایان شناخت علمی علم بایستی جایگاه علوم را شناخت، در خوشبینانه ترین حالت اگر چنان چه‌ نتیجه تحقیقات یک عالم منجر به قانون گردد، کاری که عالم انجام داده کشف قانون و سنتی از سنن حاکم بر این کره ی خاکی است نه ایجاد و خلق این سنن و قواتین
در واقع دانشمند علمی در نتیجه ی جهد و تلاش خویش به سنتی یا قانونی از آن چه در هستی وجود دارد رسیده است. رسیدنی که بدون امدادهای غیبی امکان پذیر نبوده است، چنان چه در مورد کاشف حلقه ی بنزن اشاره می نمایند که آن را در خواب دیده است یا بسیاری از تحقیقات دیگر دانشمندان که بدون دخالت نیروهای ماورایی( قضا وقدر الهی) امکان پذیر نبوده است هر چند در علم امانیست مدرن آن را منتسب به شانس و احتمال می نماید.
حال که تصویری جامع از علم در پیش چشم قرار گرفت بایستی سراغ دین رفت و دین را زیر تیغ جراحی برد، آن را شکافت وغدد چرکین و تومور های کشنده را از بدنش خارج نمود، آن گاه وارد موازنه با علم نمود.
نکته بسیار مهم در اظهار نظرهایی که دیده ام این‌است که؛
بسیاری از افراد جامعه در یکی از آن دوران ها( قرون وسطی اسلامی یا مسیحی، مدرن و یا پست‌مدرن) زندانی هستند و با اندیشه ی آن دوران در مورد پیرامون خویش اعم از علم‌ و دین و پدیده ها و گزاره های علمی و دینی قضاوت می کنند. جمع کثیری هم مقلد یکی از این دوران ها هستند بدین معنا زندانی زندانی ها هستند.
همین باعث شده ما شاهد آشفتگی فراوانی در اظهار نظرها باشیم.
احساس می کنید شما به کدام دوران تعلق دارید؛
…… قرون وسطی مسیحیت
……. قرون وسطی اسلامی
……. دوران مدرن
……. دوران پست مدرن
……. مقلد یکی از این دوران ها

 

یوسف سلیمان زاده

نمایش بیشتر

یوسف سلیمان زاده

@ استان کردستان - سقز @ نویسنده و فعال مدنی @ دبیر آموزش و پرورش

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا