دکتر محمد رمضان بوطی
عن أبی هریره رضیاللهعنه قال: سمعت رسول الله ﷺ یقول: ألا إن الدنیا ملعونه، ملعون ما فیها إلا ذکرَ الله تعالى و ما والاه، و عالماً و متعلماً. رواه الترمذی، و قال: حدیث حسن.
«دنیا و آنچه که در آن است منفور و ملعون است بجز یاد خدا و آنچه بندگان را به او نزدیک میکند و همچنین کسانی که به مشغول تحصیل علومی هستند که آنان را به خدا میرساند»
تردیدی نیست که این حدیث را پیامبر صلی الله علیه و سلم فرموده است و جزو احادیث صحیح به شمار میآید؛ اما بسیاری از مردم بر این حدیث اشکال وارد نموده و میپرسند: چگونه دنیا ملعون است در صورتی که دنیا از چارچوب تکلیف و از لیست مکلفین خارج است؟ مگر دنیا بجز فراخی زندگی که انسان از آن استفاده مینماید، چیز دیگری است؟ و مگر دنیا بجز مظاهری که خداوند از آن در آیه ٣٢ سوره اعراف یاد میکند، هست که میفرماید: « قُلْ مَنْ حَرَّمَ زِینَهَ اللّهِ الَّتِیَ أَخْرَجَ لِعِبَادِهِ وَالْطَّیِّبَاتِ مِنَ الرِّزْقِ » ؟! چگونه توشه و غذایی که دارای حس و عقل نیست ملعون میشود؟ چرا که لعنت نتیجهای از نتایج تکلیف و سودی از بهرههای امر و نهی است؟؟
گذشته از آن پیامبر صلی الله علیه در دنباله حدیث می فرماید: « إلاَّ ذِکرَ اللَّه تَعَالى و ما والاَه »«بجز یاد خدا و طاعتش» مگر یاد خدا روزی از روزگار جزو اشیاء دنیا محسوب شده است؟ و مگر یاد و طاعت خدا مظهری از مظاهر قیامت نبوده است؟
پس معنای حدیث پس از اشکال وارده که بسیاری آن را وارد میکنند، به چه معنا است؟
پاسخ :
درواقع (برادران بزرگوار) هدف از دنیای مورد نفرین خداوند در این حدیث، تعامل انسان با آن دنیا است پس نفرین خداوند متوجه خود کالا و غذای مورد نیاز مردم نیست ؛ بلکه متوجه تعامل انسان با آن کالاها و غذاها است؛ چرا که خداوند آن کالا و غذاها را برای استفاده انسانها در زندگی آفریده است
و آیه ۳۲ سوره اعراف که میفرماید: « قُلْ مَنْ حَرَّمَ زِینَهَ اللّهِ الَّتِیَ أَخْرَجَ لِعِبَادِهِ وَالْطَّیِّبَاتِ مِنَ الرِّزْقِ » یعنی: ( ای محمّد ! زشتی کارِ افتراء تحلیل و تحریم را بدیشان خاطرنشان ساز و به آنان ) بگو : چه کسی زینت های الهی را که برای بندگانش آفریده است و همچنین مواهب و روزی های پاکیزه را تحریم کرده است؟ بر آن مفهوم مصداق دارد .
و همچنین آیه ۲۵ سوره بقره نیز که میفرماید: «هُوَ الَّذِی خَلَقَ لَکُم مَّا فِی الأَرْضِ جَمِیعاً » یعنی: (خداوند آن کسی است که همه موجودات و پدیدههای روی زمین را برای شما آفرید) بر آن مفهوم دلالت دارد پس خداوند این کالا و غذاهای مادی را با اختلاف انواع و گوناگونی طعم و رنگ برای انسان و استفاده از آن آفریده است و نفرین خداوند از جهت ارتباط و نحوه استفاده انسان از دنیا بوجود آمده است.
شاید بپرسید: مگر چه ارتباطی میان انسان و این دنیا موجب نفرین است که چنین میفرماید؟ خداوند این جهان را به خاطر ما انسان ها آفریده که از آن بهره جسته و استفاده نماییم پس چه ارتباطی در این میان سبب نفرین و دوری از رحمت خداوند است؟
بزرگواران من ؛ آیا به گوشت حیواناتی که خداوند برای ما انسانها آفریده، توجه کردهاید که خداوند در بسیاری از آیات قرآن کریم آفرینش آنها را برای ما انسانها یادآوری میکند و بر مشرکین میتازد که چرا آن چیزهایی که برای شما حلال گردانده، بر خود حرام کرده و یا در مراسمات خرافی خود و برای بتها و شخصیت ها، آنها را به ناروایی ذبح میکنید؟ پس خداوند برای استفاده درست انسان ها از این نعمتها، به ما یادآوری میکند و اعلان میدارد که این حیوانات با ذکر و یاد خدا (بسم الله ) پاک میگردند.
خداوند در سوره انعام آیه ۱۲۱ میفرماید: «وَلاَ تَأْکُلُواْ مِمَّا لَمْ یُذْکَرِ اسْمُ اللّهِ عَلَیْهِ وَإِنَّهُ لَفِسْقٌ» یعنی: از گوشت حیوانی نخورید که (به هنگام ذبح عمداً) نام خدا بر آن برده نشده است (و یا با نام دیگران و یا به خاطر بتها سر بریده شده است) زیرا خوردن از چنین گوشتی، نافرمانی (از دستور خدا) است زیرا ذبح حیواناتی را که خداوند برای ما روا داشته است، اگر با نام و یاد و زیر فرمان او انجام نپذیرد، بدون تردید به فسق و نافرمانی (از دستور خدا) میانجامد و ذبحی که با فرمان خداوند و با نام و یاد وی صورت پذیرد، چنین ذبحی گوشتهای پلید و ناپاک را به گوشتهای پاک و پاکیزه تبدیل خواهد کرد و این همان چیزهایی هستند که خداوند در رابطه با گوشت حیوانات به ما خاطر نشان میکند و هشدار میدهد که باید ذبح حیوانات طبق فرمان او و با نام و یاد او جهت سلامتی جسم و جان انسانها انجام پذیرد؛ و این مطالب در رابطه با دنیا صدق می کنند زیرا دنیا با تمام امکاناتش همانند حیوانی است که خداوند بعنوان روزی به ما داده است، اما برای اینکه این روزیها حلال باشند، لازم است که با نام و یاد خدا همراه گردند؛ در نتیحه این مطالب در رابطه با دنیا تیز صدق میکند.
به نظر میرسد که ذکر این مطالب، معنای استثنای وارد شده در حدیث را نیز روشن میکند کند که میفرماید : “إلاَّ ذِکرَ اللَّه تَعَالى” زیرا ذکر خدا جزو کالای دنیوی نیست و هدف پیامبر صلی الله علیه وسلم از ذکر آن، روی آوردن به دنیا با انحراف دائمی، ستیز و انکار دین خدا است؛ پس این مطالب متوجه میکند که تنها در حالتی این نوع تعامل با دنیا پسندیده است که زیر مراقبه خداوند قرار گیرد، و آنوقت است که دنیا به بهشتی تبدیل خواهد شد که سراسر زینت و سرور است که تفسیر حدیث چنین خواهد که پیامبر صلی الله علیه وسلم فرمودهاند: تعامل با دنیا بدون همراهی با نام و یاد خدا، تعاملی است که انسان را گمراه میکند، و او را از هدایت باز میدارد، لکن شما بزرگوار میتوانید که وضیعیت نامطلوبِ دنیوی خویشتن را به وضعیت مطلوب اخروی تغییر دهید…
اما این تغییر چگونه امکان پذیر است؟ به خود ما انسانها بستگی دارد و در هر صورت دنیا و آنچه در آن است، آزمایشی برای ماست و مطالب مورد نظر در حدیث، در واقع شامل تمام تعاملات دنیوی، چه روگردانی و چه روی آوری به دنیا میشود و هر دو به صورت انفرادی منفور خواهند بود.
ثروتمندان نیز با دارایی خویش آزمایش میشوند بدین شیوه که سرمست دنیا شده و چنان غروری و تکبری به آنها دست میدهد که از یاد خدا دور شده و آنچنان به دنیا دلبستگی پیدا میکنند که گمان میبرند که در این دنیا همیشه و جاوید خواهند ماند و غافلند از اینکه بسیار سهل و ساده میتوانند خشنودی خداوند را به دست بیاورند! این است که پلیدی در یک لحظه به پاکی تغییر پیدا میکند.
فقیری که سرنوشتش نداری است، هنگامی که به قضا و قدر خداوند راضی نیست و به صبری که خداوند امر فرموده، رضایت ندارد و به خواهش و غرایز نفسی خود روی میآورد و در راستای آن به مال مردم چشم طمع داشته و زیر فشار غریزه خود دست به هر کاری میزند و از هر طریق نامشروعی کسب روزی میکند، چنین فقرایی سزاوار نفرینی هستند که در حدیث دیگری وارد شده است که میفرماید: «کاد الفقر أن یکون کفراً» نزدیک است که فقر، سبب کفر شود. مفهوم حدیث چنین نیست که پیامبر صلی الله علیه وسلم فقرا را از کفر، بی گناه جلوه دهد بلکه این از جانب پیامبر صلی الله علیه وسلم به نسبت فقرا هشدار است که امکان این وجود دارد که فقر سبب کفر شود زیرا هنگامی که فقرا از یاد خدا سرباز زده و از مراقبه خدا هراسی نداشته باشند، چنین انتظاری میرود. اما آنچه که به کفر منجر میشود، خود فقر نیست، بلکه فقری است که همراه با غفلت از خدا باشد.
و آنچه در خاتمه میخواهم به محضر شما خوانندگان گرامی عرض نمایم این است که یاد خدا درمان تمام مشکلات مسلمانان است؛ در حدیثی از پیامبر صلی الله علیه و سلم چنین آمده است: (إِنَّ لِکُلِّ أُمَّهٍ فِتْنَهً وَ إِنَّ فِتْنَهَ أُمَّتِی الْمَالُ) ترمذی. همانا هر امتی ابتلا و آزمایشی دارد و آزمایش امت من، ثروت و دارایی است.
در حدیث دیگری میفرماید: «مَا تَرَکْتُ بَعْدِی فِتْنَهً أَضَرَّ عَلَى الرِّجَالِ مِنَ النِّسَاءِ». (بخارى:۵۰۹۶) «بعد از خود فتنهای که بیشتر از زنان برای مردان ضرر و زیان داشته باشد، به جا نگذاشته ام».
ثروت و زنان دو آزمایش و امتحان بزرگی در زندگی هستند که بجز یاد خدا چیزی برای درمان آنها وجود ندارد؛ یاد خدا پناهگاهی است که انسان میتواند در کنار آن پناه بگیرد.
یاد خدا در هر جا و مکانی و یا در هر حدیثی که ذکر شده باشد، هدف مراقبه خداوند است و هر انسانی در زندگی خویش نیازمند این مراقبت است زیرا انسان همیشه زیر ذره بین و دوربینی شفاف با آخرین پکسل و با قویترین سمعک راز و نیازها را میشنود و با دیدی بسیار قوی حرکات و سکنات انسان را زیر نظر میگیرد، و با ماشین حسابی آخرین سستم، همه کردار و گفتار انسان را شمارش میکند در حالی که هیچ چیزی از قلم نمیافتد؛ زیرا خداوند آیه ۲۸۴ سوره بقره میفرماید: (وَإِن تُبْدُواْ مَا فِی أَنفُسِکُمْ أَوْ تُخْفُوهُ یُحَاسِبْکُم بِهِ اللّهُ فَیَغْفِرُ لِمَن یَشَاءُ وَیُعَذِّبُ مَن یَشَاءُ وَاللّهُ عَلَى کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ) و ( لذا ) اگر آنچه را که در دل دارید آشکار سازید یا پنهان دارید، خداوند شما را طبق آن محاسبه میکند، سپس هر که را بخواهد (و شایستگی داشته باشد) میبخشد و هر کس را بخواهد (و مستحق باشد) عذاب میدهد، و خدا بر هر چیزی توانا است.
در نتیجه باید هشیار باشیم که اگر یاد خدا انسان را از ارتباط با دنیا دور نگرداند، دنیا در یک لحظه به مصیبت و بلا تغییر مییابد، اما اگر یاد او با دنیا عجین شود، دنیا تبدیل به پاکی، سرور و شادمانی خواهد شد و انسان به خدا نزدیک و نزدیکتر میشود، پس کسی که ثروتمند است ثروتش تبدیل به تسبیحات خدا، و کسی که بینوا است، بینوایی وی، جهاد در راه خدا میآید.
ترجمه: احمد حسن زاده