تاریخ

قله ی وفاداری(داستان عشق مردی به همسرش)

قال رسول الله(ص) (خیرکم خیرکم لنسائه)

این داستان واقعیت دارد

 اواکنون من را نمی شناسد ولی من او را خوب بخاطر دارم ومی شناسم.

داستان را دوستی برایم تعریف کرد؛صبح ، زود هنگام بود ، دربیمارستان بخش اورژانس به عنوان دکتر ودرمان آسیب های سطحی مشغول به کاربودم ساعت هشت ونیم بود مردی سال خورده باسن هشتاد سال وارد بیمارستان شد تا در سریع ترین زمان ممکن دستانش را که آسیب دیده بود درمان کنم  ، او گفت:دکترجان ؛ من ساعت نه باکسی قرار ملاقات دارم به همین خاطر خیلی عجله دارم پس کمک کن وزودتر زخمم را درمان نما.

ازاوخواستم برای درمان دستانش روی صندلی بنشیند  ؛ پس نشست ، وقتی که دستانش را مداوا می نمودم ازاو سؤال کردم:عجله ی شما بخاطر چه قراری است که می خواهی عقب نمانی؟؟درجوابم گفت:هرصبح برای صرف صبحانه با همسرم به خانه ی سالمندان می روم ! گفتم چرا مگر همسرت خانه ی سالمندان است؟؟! باچشمانی پر ازاشک گفت:آری متاسفانه اومدتی است دچاربیماری آلزایمر شده است …

 درمیان همین حرفا بود که زخمش رامعالجه نمودم سپس ازاو سؤال کردم:مگرهمسرت به خاطر دیر رسیدن شما ناراحت می شود؟؟  گفت:نخیر ، اومن را نمی شناسد! مدت پنج سال است که من را به خاطر نمی آورد؛ پس با حالت تعجب پرسیدم :  او تو را هم نمی شناسد باز می خواهی با او صبحانه بخوری وسعی می کنی در کنار او زندگی مشترک داشته باشی ؟!!!!

 مرد پا به سن گذاشته با نیشخندی دستانم را فشرد وخطاب به من  گفت: درسته که او من را نمی شناسد ولی من که اورا می شناسم وخوب هم می دونم اون کیه! و سپس گفت: تازه سعی می کنم تا زمانی که پیش او هستم اشکی ازچشمانم جاری نشود !!

من هم – که این داستان واقعی را تقدیم شما می کنم – می گویم همه ی ما زوج ها نیازمند همچنین عشق ووفاداری درمیان خود هستیم بخصوص در زندگی زناشویی ؛ چرا که عشق و وفاداری انسان ها پلی رابط میان آنان می باشد ؛ با نبودن وفاداری دلسوزی وغم خواری انسان ها نسبت به هم دیگر نیز ازبین می رود

خواهشمندم اگرشما هم بعد از خواندن این داستان اشک ازچشمانت جاری شد احساس خود را در پایین بنویسید

نویسنده : هیمداد خالد

منبع: ده نگی ئییسلام

مترجم : کامل ابراهیمیان

نمایش بیشتر

نوشته های مشابه

‫3 نظر

  1. ده ستو چاوت خوش بی برای خوشه ویستم کاک کامل خوای گه وره توفیقت بدات بوخدمه ت به دینو آئین وخدمه ت به سایتی مباره کی سوزی محراب

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا