تاریخشخصیت هاگفتگو

مصاحبه‌ی اختصاصی با ماموستا عزیزالله عبدی- روانسر

گفتگویی صمیمی با ماموستا عزیزالله عبدی – روانسر

۱- سوزی میحراب: خدمت شما استاد بزرگ عرض سلام داریم. از سایت سوزی میحراب خدمت رسیده ایم. ممنون می شویم خودتان را به علاقه‌مندان این سایت معرفی بفرمایید و بیوگرافی مختصری از خودتان (شامل تاریخ و مکان تولد، تحصیلات، ازدواج، تعداد فرزندان و…) را برای ما بیان بفرمایید.

ماموستا عبدی: «بسم الله الرحمن الرحیم الذی خلق الانسان و علمه البیان و فضله علی کثیر مما خلق تفضیلا» بنده نیز خدمت مدیر محترم سایت سوزی میحراب و سایر دست اندرکاران و همکاران و اعضای محترم آن عرض سلام  و ادب و احترام دارم  و برایتان از خداوند متعال موفقیت بیشتر در راستای خدمت به دین اسلام و جامعه دینی، خصوصاً جامعه طلاب و ماموستایان دینی را خواستارم.
این جانب عزیز الله عبدی؛ متولد 1347 هجری شمسی در روستای مسکین آباد سفلی شهرستان روانسر، استان کرمانشاه چشم به دنیا گشودم. ابتدا تحصیلات دولتی خود را در شهرستان محل تولدم به پایان رسانده و در سال 1364 موفق به اخذ دیپلم تجربی شدم. سپس تحصیلات حوزوی خود را در شهرستان محل تولد و در مدرسه امام شافعی آغاز و در سال 1371 تحصیلات حوزوی خود را به پایان رسانیده و در خدمت استاد فاضل و بزرگوار و شهیر، مرحوم ماموستا محمد عزیزی برده رشی بانه ای، موفق به کسب اجازه نامه علمی و حوزوی شدم.

در سال 1372 ازدواج نموده و هم اکنون دارای دو فرزند دختر و یک پسر هستم و در سال 1387 مدرک کارشناسی ارشد خود را از دانشگاه تهران اخذ نموده و از سال 1372 تا کنون به تدریس علوم دینی در مدرسه علامه اقبال لاهوری روانسر و امامت در مسجد امام محمد غزالی و اقامه ی نماز جمعه در روستا و همچنین تدریس در دبیرستان های شهرستان مشغول هستم.


٢- سوزی میحراب: چی شد که راهی حُجره شدید؟ نزد کدام اساتید و در چه شهرها و روستاهایی درس خوانده اید؟ خارج کوردستان هم تحصیل کرده اید؟

استاد عبدی: بنده از همان اوایل انقلاب اسلامی ایران که مشغول تحصیل در مدارس دولتی بودم، با شروع بیداری اسلامی و حضور در کلاس های آموزش قرآن در پایه اول راهنمایی، موفق به فراگیری و ختم قرآن کریم شدم و از همان ایام با حضور در کلاس های قرآن و اخلاق و با تشویق ماموستایان دلسوز مدرسه ی امام شافعی شهرستان و عشق و علاقه ی خانوادگی به دین، علاقه مند به تحصیل علوم اسلامی شدم و بعد از اخذ دیپلم تجربی در سال 1364 هجری شمسی،جهت تحصیل علوم اسلامی روانه مدارس دینی به شیوه سنتی(حجره) شدم.

ابتدا تحصیلات خود را از مدرسه ی علوم دینی امام شافعی(رح) در روانسر آغاز نمودم و پس از یک سال جهت ادامه تحصیل، به شهر کرمانشاه رفتم و در مدرسه نو بنیاد راغب اصفهانی حکمت آباد آن شهرستان  با مدیریت ماموستا حسین محمدی به مدت 2 سال مشغول به تحصیل شدم. سپس جهت ادامه تحصیل به شهرستان مریوان رفته و چند ماه در مدرسه دینی کانی دینار به ادامه‌ی تحصیل پرداختم. بعد از آن به شهر سنندج رفته و چند ماهی را در خدمت ماموستا حسن پنجوینی – عراقی – در مسجد حسن آباد سنندج  درس خواندم. پس از آن روانه ی شهرستان بانه شده و با نام نیکی که از استاد فاضل و ارجمند، مرحوم ماموستا محمد عزیزی برده رشی شنیده بودم، مدت 1 سال و اندی در خدمت ایشان در روستای برده رش از توابع بانه تلمذ نمودم. سپس جهت ادامه و تکمیل دروس دینی به روستای “شوی” بانه رفتم تا در خدمت عالم شهیر و فرهیخته و نامی، ماموستا احمد شافعی، علوم اسلامی را تکمیل نمایم و پس از 2 سال تلمذ در خدمت ایشان در سال 1371 دوباره به برده رش بانه برگشتم و اجازه نامه علمی خود را از محضر استاد فاضل و ارجمند ماموستا برده رشی دریافت نمودم. و سپس جهت انجام خدمات دینی به دیار و زادگاه خویش برگشتم.

لازم به ذکر است در مدت تحصیل در شهر کرمانشاه و سنندج در خدمت اساتیدی همچون مرحوم ماموستا عمر ریشاوی از ماموستایان اهل عراق مدتی تلمذ نمودم..

متأسفانه هرچند بسیار علاقه مند به ادامه تحصیل در خارج از کوردستان ایران بودم، به علت پاره ای موانع و مشکلات نتوانستم به این آرزوی درونی خویش برسم.


٣- سوزی میحراب: دوران طلبگی تان را به یاد دارید؟ از آداب و رسوم طلبگى آن زمان بگویید؟ چه مواد درسی را می خواندید و برنامه درسی تان چند ساله بود؟ در دوران طلبگی تان، میزان توجه به درس هایی چون قرآن، تفسیر و حدیث چگونه بود؟ طلاب و حجره ها در عصر تحصیل شما از چه مشکلات و کمبودهایی رنج می بردند؟

ماموستا عبدی: همچنانکه اشاره شد، دوران طلبگی بنده همزمان با بیداری اسلامی بود و بنده با آن چنان ذوق و شوقی به تحصیل علوم دینی پرداختم که حاضر نبودم جهت ادامه ی تحصیلات دولتی، به دانشگاه بروم.
در زمان طلبگی ما آداب و رسوم تا حدودی تغییر کرده بود؛مثلاً ما دیگر راضی به راتبه و جمع آوری غذا و کمک خانه به خانه از مردم نبودیم و چیزی به نام سوخته و مستعد نداشتیم و کارهای حجره را عادلانه میان طلاب تقسیم می‌کردیم و به طلاب کم سن و سال بیشتر محبت نموده و حال و وضعشان را رعایت می‌کردیم.

مواد درسی حجره‌ها در زمان ما عبارت بودند از:

ادبیات عربی (صرف و نحو و لغت و بلاغت) منطق، فقه و اصول فقه و عقاید و دروس تفسیر و حدیث و علوم قرآن و علوم حدیث که در گذشته آن چنان جایگاهی در حجره ها نداشتند، به برنامه های درسی ما افزوده شد. طلبه در مدت 6 الی7 سال می بایست به تحصیل مشغول می بود.

حجره های ما براستی در آن زمان از مشکلات مادی و مشکلات سیاسی رنج می بردند و به بهانه های واهی سیاسی برخی از مسئولان وقت مراکز بزرگ اسلامی، به فکر اذیت و آزار طلاب و دور نمودنشان از فضا و محیط حجره بودند؛ به عنوان مثال بنده در طول ۷ سال تحصیل و دوران طلبگی با اینکه در آزمون های طلاب که توسط مراکز بزرگ و دایره روحانیت برگزار می شد شرکت می کردم، اما یک بار هم موفق به اخذ کارت شناسایی طلاب نشدم و بارها در بازرسی ها به بهانه سربازی مورد اذیت قرار می گرفتیم، اما با این وصف به طلبه بودن خود افتخار می کردیم.


۴- سوزی میحراب: به جز تحصیلات حوزوی مدارک دانشگاهی هم دارید؟ آثار و تألیفات و ترجمه چی؟ ذوق شعری هم دارید؟

ماموستا عبدی: بله، بنده علاوه بر تحصیلات حوزوی در سال 1387 موفق به اخذ کارشناسی ارشد فقه و حقوق شافعی از دانشگاه تهران شدم. متأسفانه تألیفاتی ندارم، اما کتایی را با عنوان “حلاوت ایمان” تألیف عبدالله ناصح علوان ترجمه کردم و اکنون در دسترس عموم می باشد.


۵- سوزی میحراب: در بین علما و ماموستایان دوران تحصیلی تان از چه کسی بیش از همه متأثر شده اید؟ در مورد شخصیت ایشان توضیح بفرمایید.

ماموستا عبدی: هر کدام از اساتیدی که بنده در خدمتشان توفیق تلمذ داشته ام، به نحوی بربنده تأثیرات علمی و اخلاقی و دعوی داشته اند، اما در این میان دو تن از اساتید بر بنده بسیار تأثیرگزار بودند، یکی از آنها استاد بزرگوار و عالم شهیر مرحوم ماموستا محمد عزیزی برده رشی رحمه الله که این بزرگوار هم از جانب علمی و هم اخلاقی و پایبندی به عبادات، بنده را زیاد تحت تأثیر خویش قرار دادند، زیرا همیشه با آمادگی و اشتیاق در جلسه تدریس حضور میافت و در نهایت متانت و صبر و حوصله مطالب را به طلبه می فهماند و از جهت عبادی به ندرت پیش می آمد که در جمعه و جماعت مسجد حضور نیابد و با رفتار خویش به ما می آموخت که برای کار دینی و تدریس و شغل روحانیت خویش بسیار ارزش قایل است. بارها قاطعانه می فرمود که: با هیچ قیمتی حاضر نیستم عمامه روحانیتم را با تاج پادشاهی عوض کنم!
دومین استادی که از او متأثر شدم و دوست داشتم همچون او در میدان تدریس و تبلیغ و دعوت حضور داشته باشم، استاد بزرگوار و ارجمند، ماموستا احمد شافعی(حفظه الله) بود که حالا در سلیمانیه کوردستان عراق به تدریس و تربیت طلاب دینی مشغول است. ایشان نیز با آنکه در آن زمان در عمر جوانی بودند، اما براستی از جهت توانایی علمی غنی و توانا و از جهت عبادی و اخلاقی و دعوی و نشاطات اجتماعی، الگوی خوبی برای اینجانب بود.

یاد دارم روزی به روستای برده رش جهت زیارت استادم برده رشی رفتم و ایشان در حال موعظه و نصیحت طلاب بودند و به آنها می فرمود: من باید بهنگام تدریس علوم همانند ماموستا احمد شافعی باشم و از روی تواضع ایشان را اصل قرار می دادند.


۶- سوزی میحراب: پس از فارغ التحصیل شدنتان چند سال به خدمت مقدس دعوتگری در کسوت ماموستایی پرداختید؟ نحوه تأمین معاش زندگی یک ماموستا و طلبه در منطقه شما چگونه است؟

ماموستا عبدی: بنده پس از فارغ التحصیل شدن تا به‌ حال به‌ فضل خداوند مشغول تدریس و اقامه ی جمعه و امامت مسجد فعالیت داشته ام و در این راستا در حد توان تا به حال کوتاهی نکرده ام.

در مورد معاش ماموستایان در منطقه ما بیشتر ماموستایان از شغل آزاد و بدون وابستگی به مردم امرار معاش می کنند. گرچه بنده این روش را نمی پسندم و معتقدم ماموستایان ما باید فراغت بیشتری جهت مطالعه و تحقیق و تبلیغ امور دعوی داشته باشند و این امر مستلزم آن است که مردم خود را در برابر خدمات ماموستایان مسئول بدانند و از روی رغبت جهت تأمین مایحتاج و امرار معاش آنان از هیچ تلاشی دریغ نورزند.

طلاب نیز به رسم جدید و با کمک و یاری خیرین منطقه و جمع آوری کمک های مردمی در مناسبت ها (همچون جمعه ها و اعیاد و…) تا حدودی تامین می‌گردند.


۷- سوزی میحراب: سالهاست کە شما بە تدریس و آموزش طلاب می پردازید؛ بفرمایید شیوە نوین شما در ادارە مدرسە علوم دینی چگونە است؟

ماموستا عبدی: مدرسه ی ما به صورت شورایی مرکب از مدرسین، اداره می شود و حتی الامکان تلاش شده مدرسه از تک محوری و مدیریت فردی خارج شود و مدیر مجری تصمیمات شورا است. علاوه بر مدیر اصلی، مدیری داخلی جهت اداره داخلی مدرسه و توجه به اوضاع طلاب در غیاب مدیر اصلی و مدرسین در نظر گرفته شده که ایشان نیز در جلسات شورای مدرسین شرکت می نماید.

تدریس دروس بصورت کلاسیک بوده و تا حد امکان تدریس دروس با توجه به توانایی و علاقه استاد مدرس تعیین می گردد و در طول سال در دو نوبت امتحان کتبی و منسجم از دروس برگزار می گردد. برای طلاب کارنامه ی درسی صادر و نسخه ای از آن در مدرسه بایگانی می شود.


۸- سوزی میحراب: همچنانکه مستحضرید این روزها طلبگی و تحصیل علوم دینی خیلی کم رنگ و در برخی مناطق خاموش شده است! دلایل آن را شما در چی می بینید؟ در این خطای نابخشودنی مقصر اصلی کیست؟ پدران، ماموستایان یا طرف ثالث؟

ماموستا عبدی: بنظرم دلایل کم رنگ شدن طلبگی و کم رونقی مدارس و حجره های دینی عوامل متعددی دارد از جمله:
۱- عوامل سیاسی و دست هایی پنهان جهت تعطیلی مدارس با بهانه هایی واهی و القاب گوناگون.
۲-مبهم بودن آینده ی طلاب و نامشخص بودن جایگاه اجتماعی و خدماتی آنان (بالاخره اگر تعدادی بتوانند در مساجد بعنوان امامان جمعه و جماعت خدمت نمایند، این امر برای همه ی آنها میسر نیست)
۳- فشار اقتصادی، خصوصاً بر جامعه روحانیت اهل سنت و مهیا نبودن امرار معاش مطمئن برای آنها.
۴- کاسته شدن از شأن و منزلت ماموستایان در جامعه و در بین مردم و تبلیغات گروه های سکولار و مخالف دین علیه روحانیت.
۵- عدم دغدغه ی دینی در میان جامعه و به نوعی بی نیازی مسبت به عالمان دینی، برخلاف سایر علوم مادی و رشته های آن و به نظرم در این راستا ابتدا خود ماموستایان که مراجع و رهبران جامعه هستند، مقصر بوده و نتوانسته اند مردمان را درست توجیه و ارزش و اهمیت اخروی این کار را برای خانواده ها تبیین کنند.

از طرف دیگر خانواده ها نیز در این کوتاهی شریکند، چون به اندازه ای که به تحصیل علوم مادی برای فرزندانشان اهمیت می دهند و هزینه می کنند، به مراتب خیلی کمتر به تحصیل علوم اسلامی و اخلاق دینی فرزندانشان توجه می کنند.

از سویی دیگر حاکمیت نیز با سخت گرفتن بر طلاب و روحانیت و تلاش جهت نظارت بیشتر بر مدارس دینی سبب شده تا عده ای که علاقه مند خدمت در این میدان هستند، صحنه را ترک و به قول معروف عطای آن را به لقایش ببخشند.


۹- سوزی میحراب: امروزه شایع است که گویا در حجره ها و مساجد و مدارس علوم دینی، افراط و تفریط شکل می گیرد؛ یا طلاب تندرو و افراطی پرورش می یابند و یا طلبه هایی حزبی و متعصب فارغ التحصیل می شوند! آیا این ادعا صحت دارد؟! اگر با طلاب جوان علوم دینی هم سخن شوی؛ در مقام نصیحت آنان، چه می گویید؟

ماموستا عبدی: این امر از ممکنات است و از امور مستحیل نیست، بله ممکنه در هر امری شخص دچار افراط و تفریط شود و خصوصاً در امر تحصیل علوم اسلامی و یا به قول برخی از طلاب حزبی شوند.

اما این امر مستلزم آن نیست که خدمات مدارس و پرورش عالم اسلامی نادیده گرفته شود؛ بلکه باید مدیران مدارس و مدرسین تلاش کنند، طلاب را میانه رو و بدور از افراط و تفریط تربیت نمایند.

این ادعا نباید موجب تعطیلی مدارس شود؛ مثلاً افراط و تفریط در نماز نیز ممکن است؛ اما با این بهانه نماز نباید تعطیل شود، بلکه باید اندیشه تصحیح گردد.


۱۰- سوزی میحراب: استاد گرامی؛ بە نظر شما طلبه شدن و طلبگی یک ضرورت دینی است؟ آیا می توان به جای حجره و طلبه به دانشجو و دانشگاه دل خوش کرد؟

ماموستا عبدی: بله طلبگی و تربیت و پرورش علمای دینی یک ضرورت دینی است. زیرا جامعه جهت پاسخگویی به سوالات دینی اش باید به اهل ذکر (علماء) رجوع کند‌. «فاسالوا اهل الذکر ان کنتم لاتعلمون» از علماء و دانشمندان دین بپرسید اگر خود عالم نیستید. پس مادام پرسیدن از علماء وظیفه ی امت اسلامی است تربیت و پرورش اهل ذکر و وجود آنان در جامعه نیز ضروری و واجب است.

به نظرم با اینکه دانشگاه دینی چیزی ارزشمند و مفید است، اما نمی‌تواند نقش حجره و مدارس دینی را ایفا نماید، زیرا از جهت بار علمی و توجه به خصوصیات عبادی و اخلاقی و محوریت دعوی طلاب و ایجاد احساس مسئولیت دینی و جایگاه اجتماعی هرگز دانشگاه نمی‌تواند خلاء نبود مدارس دینی را پر نماید. اما دانشگاه بعنوان مکملی افزون بر علوم و تأییدی بر علمیت طلاب علماء و طلاب را جهت خدمات بیشتر کمک نماید.


۱۱- سوزی میحراب: استاد بزرگوار؛ به نظر شما یک دعوتگر موفق در عصر حاضر باید دارای چه ویژگی هایی باشد؟ ماموستا و دعوتگر به روز یعنی چه؟

ماموستا عبدی: به نظرم یک دعوتگر موفق امروز باید قبل از هر چیز تا حدودی در علوم اسلامی و خصوصاً قرآن کریم و حدیث نبوی و سیره مبارک رسول خدا(ص) آگاهی کافی داشته باشد و با انگیزه ی قوی و توکل بر خداوند و اخلاص، وارد میدان دعوت شود. اما چون مخاطبین وی افراد جامعه است، بنظرم دعوتگر باید تا حدودی علم جامعه شناسی و خصوصیات جوامع بشری و همچنین روانشناسی و شناخت افکار و احزاب و گروه هایی که در جامعه ی اطراف او مشغول به فعالیت هستند را نیز بشناسد تا بتواند در میدان دعوت موفق بوده و مدعوین خویش را از گزند و آفاتی که در مسیر آنان است، حفظ کند.

با توجه به وضعیت جامعه و شرایط روز، درد و مشکلات و موانع جامعه و نیازهای آنان را شناسایی کرده و معلومات خود را بروز کند. 


۱۲- سوزی میحراب: بسیاری از کارشناسان –و البته مردم خداجو– بر این باورند که آشفتگی بسیاری در میان ماموستایان دینی کوردستان؛ بویژه در بخش صدور فتوا، اعلان زمان عیدهای رمضان و قربان و همچنین زمان اذان در مساجد به چشم می خورد؛ این بازار آشفته چرا؟!

ماموستا عبدی: بله چنین آشفتگی در موارد مذکور در میان ماموستایان کاملاً ملموس است و جای انکار آن وجود ندارد، بنظرم عامل اساسی در این آشفتگی، عدم ارتباط میان ماموستایان و نبود مرجعیت دینی است. یعنی کانالی وجود ندارد که ماموستایان را با هم مرتبط و هماهنگ نماید، اگر شورایی مستقل جهت تصمیم گیری و با انتخاب خود ماموستایان در هر استان وجود داشته باشد و با سایر استان ها ارتباط داشته باشند، تاحدودی می‌توان این آشفتگی را نظم بخشید.


۱۳- سوزی میحراب: همچنانکه می بینیم در این دوره و زمانه رابطه و مراجعه جوانان جهت پرسش از دین به ماموستایان دینی به شدت کاهش پیدا نموده است؛ تحلیل شما از این وضع نامطلوب چیست؟ چرا در گذشته شرایط این گونه نبود؟

ماموستا عبدی: به نظرم علت مراجعه کمتر جوانان به ماموستایان دینی، اولاً عمومیت ندارد و هنوز بسیاری از جوانان علاقه مند هستند که سوالات دینی خود را از ماموستایان مورد اعتمادشان بپرسند، اما علت این شکاف دو چیز است. یکی اینکه بسیاری از ماموستایان با صبر و حوصله و توانایی علمی کافی نسبت به پاسخگویی به جوانان اقدام نمی کنند و در ثانی جوانان به علت وجود فضای مجازی و ارتباط با دنیایی گسترده تر، شاید با یک سرچ کردن ساده، سریعتر و کاملتر به پاسخ بسیاری از سوالات خود می رسند. اما در گذشته چنین فضایی برای چوانان مهیا نبود.


۱۴- سوزی میحراب: یکی از پدیده های وقت گیر در زندگی ماموستایان ما حضور مُدام در مجالس ترحیم مُردگان (فاتحه خوانی) است؛ اولاً بفرمایید این عادت در منطقە شما چگونە است؟ ثانیاً آیا از ته دل از این عادت اجتماعی – دینی خشنود هستید؟ چه راهکاری را برای برگزاری مشروع این عادت دارید؟

ماموستا عبدی: امروزه قضیه ی تعزیه و فاتحه خوانی متأسفانه از حدود و ضوابط شرعی فراتر رفته و این امر نه تنها برای ماموستایان، بلکه برای عموم مردم به یک معضل تبدیل شده است. در منطقه ی ما با توجه به تبلیغات مکرر ماموستایان، زمان تعزیه به نصف روز و یا نهایتا یک روز تقلیل یافته. اما بنظرم می شود با مدیریت درست و هماهنگی میان ماموستایان در هر منطقه و توجیه صحیح مردم، آنان را قانع نمود که با استفاده از امکاناتی همچون تلفن، پیامک و استفاده از فضای مجازی این وظیفه شرعی-تعزیه و تسلی خانواده ی معزا- را به جا آورد و این مشکل را تا حدودی سروسامان بخشید که با این کار هم در زمان و وقت ماموستایان و مردم و هم از هزینه های مادی غیرضرور صرفه جویی می شود و هم از آمار حوادث و اتفاقات ناگوار -که بسیار شاهد آن هستیم- می‌توان کاست.


۱۵- سوزی میحراب: حضور زنان و کودکان در مساجد جهت شرکت در نماز جماعت، آموختن قرآن و احکام دینی در سال های اخیر در بیشتر شهرها و روستاها رایج شده است؛ خواستیم نظر شما استاد بزرگور را در این رابطه بدانیم. چه توصیه هایی برای آنان و مربیانشان دارید؟

ماموستا عبدی: بنظرم حضور زنان و بچه ها در مساجد و کلاس های قرآن نوید خوبی برای جامعه ی ماست. زیرا حداقل نصف جامعه ما را خانم ها تشکیل می دهند. اما متأسفانه قرن‌ها مورد بی مهری و بی توجهی قرار گرفته اند و از مجالس علم شرعی و تعلیم و تزکیه و مشارکت در نمازهای جماعت و جمعه و ارتباط با مساجد محروم مانده اند. درحالی که ما می دانیم در عصر نبوی بنابر روایات صحیح، پیامبر خدا(ص) زمان مشخصی را برای تعلیم و پاسخگویی به سوالات زنان تعیین فرموده بود.

پس شرکت زنان در چنین کلاس هایی امروزه بیشتر مورد نیاز است. زیرا زن در نقش مادری بعنوان اولین معلم و مربی فرزند محسوب شده و در مدیریت خانواده نقش اساسی برعهده دارد و آموزش بچه ها و ارتباط آنها با مساجد همچنانکه گفته اند، ماندگاریش چون نقش و کندکاری روی سنگ است. اما توصیه ام به مربیان آنان این است که بیشتر از آنکه می کوشند معلمی علمی برای شاگردانشان باشند، تلاش کنند الگویی عملی و نمونه ای زنده از آموزه های دینی باشند.


۱۶- سوزی میحراب: خوش ترین خاطره دوران طلبگی – و ماموستایه تی- و البته تلخ ترین آن را هم برای ما بیان بفرمایید؟

ماموستا عبدی: ایام طلبگی همراه با خاطرات تلخ و شیرین است. یکی از خاطرات تلخم در زمان طلبگی در یکی از حجره ها بود که خادم مسجد روزی نزدیک به نماز مغرب، به خاطر دخالت های بسیار ایشان در امور مسجد با من و یکی از طلبه های دوستم بشدت درگیر شد و با توجه به ذهنیت نادرستی که در مورد ما داشت، عده ای از اهالی اطراف مسجد را علیه ما تحریک و قبل از اذان مغرب با هیجان و عصبانیت من و دوستم را مورد سب و دشنام قرار دادند و برق و کنتور مسجد را قطع کردند و ما را به اتهام وهابی و شمسی بودن تهدید و از ما خواستند تا صبح حجره را تخلیه و از مسجد برویم. اما نهایتاً با میانجیگری عده ای دیگر و مقاومت ما تا حدودی وضعیت آرام گشت و خادم با ترک مسجد با ما و مسجد قهر کرد و این بعنوان خاطره ای تلخ در ذهنم باقی ماند و به لطف خداوند پس از مدتی موفق شدیم با عیادتی از وی که سخت در بستر بیماری بود، دلش را بجا بیاوریم و پس از آن ذهنیتش به نسبت ما تغییر کرد و از علاقه مندان و دوستان ما شد.
اما خاطره خوشم زمانی بود که در خدمت استاد احمد شافعی در شهرستان بانه تحصیل می‌کردم و ایشان برای اولین بار مراسم اجازه نامه و فارغ التحصیلی دوستمان ماموستا سلیمان رستمی – مهاباد – را برگزار می کرد و جمع زیادی از ماموستایان مناطق کردستان و ماموستایان عراقی را – که آنوقت در ایران بودند- به این مراسم دعوت کردند و به بنده تکلیف نمودند -با اینکه طلبه بودم- که باید در آن مراسم به مهمانان خیر مقدم بگویم. بنده نیز با اینکه برایم دشوار بود اما فرمان استاد را اطاعت کردم و در آن محفل که علمایی برجسته همچون ماموستا عثمان برزنجی(رح) و ماموستا برده رشی(رح) و استاد علی باپیر و… حضور داشتند، بر منبر رفتم و به مهمانان بزرگوار خیرمقدم گفتم و پس از پایان سخنانم ماموستا عثمان برزنجی(رح) که در آن زمان رهبر حرکت اسلامی بودند، از جایش برخاست و با آن قد رعنا و سیمای منور و ایمانیش، پیشانیم را بوسید و برایم دعای خیر فرمودند، آن لحظه ی دیدار و دعای خیر آن بزرگوار هرگز فراموشم نمی شود.


۱۷- سوزی میحراب: گویا در بین ماموستایان و طلاب علوم دینی هم علاقه به مطالعه کمرنگ شده است؛ چرا؟ در ضمن چرا عده ای از ماموستایان نامدار پس از مرگشان برای بسیاری از مردم ناشناخته اند؟

ماموستا عبدی: بله درسته در بین ماموستایان و طلاب هم علاقه به مطالعه تا حدودی کمرنگ شده، اما این امر عمومیت ندارد، زیرا بعضی ها مجدانه در مسیر تحصیل و تدریس و مطالعه‌ی علوم، شبانه‌روز به دنبال افزودن بر دانش خویش هستند. اما متأسفانه بسیاری از طلاب و عده ای از ماموستایان آن انگیزه و شوق و ذوق گذشته را برای مطالعه ندارند. به نظر بنده شاید یکی از دلایل مشکلات اقتصادی و دغدغه ی معیشت آنان باشد، چون به راستی بسیاری از ماموستایان ما با ماهیانه محدود و آن هم از جانب مردم، از عهده ی مخارج زندگیشان برنمی آیند و در نتیجه فراغت و انگیزه ی آن چنانی برای مطالعه ندارند و به قول معروف: «بابا آرد نیست، انسانی العلم» و طلاب نیز با آن انگیزه ی گذشته به سراغ علم و دانش نمی روند و با دیدن وضعیت معیشت ماموستایانشان، بی انگیزه تر می‌شوند و از طرفی جامعه نیز چون گذشته جهت پاسخگویی به سوالاتشان، سراغ ماموستایان نمی روند تا آنان را مجبور به مطالعه بیشتر نمایند. در حالی که در دنیای امروزی –بخاطر پیچیدگی امور و تخصصی شدن علوم– ماموستایان ما باید به مراتب مطالعات خود را افزون بخشیده و به اصطلاح به روز باشند.

اما در رابطه با قسمت دوم سوال: به نظرم به دو دلیل عده ای از ماموستایان نامدار ما برای بسیاری از مردم نه تنها در زمان حیات، حتی بعد از مرگشان ناشناخته هستند: 1- ماموستایان عالم و نامداری که اهل علم اند از روی ورع و تقوایی که دارند، خود دوست ندارند در میان مردم شاخص و دست نشان باشند و شاید این امر برای خودشان پسندیده باشد، اما از جهتی مانع از آن می شود که مردم آنان را بشناسند. 2- علت دوم اگر به شرح حال علماء گذشته دقتی بیاندازیم –اگر نگویم همه– اکثر آنان بواسطه ی شاگردانشان شرح حال و خصوصیات و شخصیت شان به جامعه معرفی شده است. اما متأسفانه در عصور اخیر شاگردان نسبت به شرح حال اساتید خویش بی اعتنا بوده و اهل قلم نیز در این راستا تا حدودی قصور داشته اند. امید است این دغدغه ی “سوزی محراب” مقدمه ای برای پرکردن این خلاء باشد.


۱۸- سوزی میحراب: دعوت و دعوتگری در فضای مجازی را چگونه ارزیابی می کنید؟ آیا حضور دعوتگران توانمند در این فضای بیکران را ضروری می دانید؟

ماموستا عبدی: مسلماً یکی از وظایف خطیر ماموستایان، دعوت جامعه و دعوتگری است. دعوتگر در این راستا از هر امر مشروعی می‌تواند جهت تبلیغ و دعوت دینی استفاده کند. امروزه به برکت پیشرفت تکنولوژی و ایجاد فضای مجازی، به نظرم فرصت مناسبی برای دعوتگران جهت تبلیغ افکار و اندیشه ی درست دینی فراهم شده و دعوتگران نه تنها در این راستا نبایستی کوتاهی کنند، بلکه حضور مؤثر آنان در چنین فضایی ضروری می نماید. زیرا بسیاری فرصت حضور در کلاس های دعوتگران و جمعه و جماعت و مجالس موعظه ی دعوتگران را ندارند، از طرفی دیگر بسیاری از شبهات و تشکیکات ضد دینی برای مردم و خصوصاً جوانان در فضای مجازی مطرح می گردد که این امر نیازمند دعوتگرانی است که با علم و حکمت و حلم و درایت خویش، بدانها پاسخ گویند. با استفاده از این فضا دعوتگر می تواند مرزها را درنوردیده و بانگ دعوت دینی را به همگان برساند.


۱۹- سوزی میحراب: واپسین سخن و توصیه شما را می شنویم.

ماموستا عبدی: توصیه ام به همه دعوتگران دلسوز –خصوصاً ماموستایان و مبلغان جوان– این است که در دنیای پرهیاهوی امروزی و نقشه های فراوان دشمنان، دین باید در نهایت حکمت و حلم و درایت و با تسلط بر شرایط و اوضاع جهان و دوروبر خود، باید در میدان دعوت وارد شویم و تفاوت منهج در شیوه ی دعوت- خصوصاً در میان جماعت های دینی که هر کدام با عنوانی و به شیوه ای دغدغه ی دین و دعوت را دارند– سبب نشود که هدف اصلی که تبلیغ درست دین و رضایت خداوند است، فراموش شود و خدایی نکرده بجای دعوت و همبستگی میان مسلمانان، با تأویلات و توجیهات و اجتهادات فردی عامل تفرقه و تشتت و تضعیف مسلمانان و تقویت دشمنان نگردیم. بلکه براستی در امور مورد اتفاق یاور هم و در امور اختلافی و اجتهادی تا حد امکان عذر همدیگر را بپذیریم و دلسوزانه به فکر رفع ایرادات و اصلاح عیوب همدیگر و سبب رحمت جهانیان باشیم. در پایان از خداوند متعال همدلی و اتحاد و همبستگی و عزت و سرافرازی تمامی دلسوزان دین مبین اسلام –از هر طیف و گروهی– را خواستارم و امیدوارم خداوند همه ما را از زمره ی داعیان مخلص و دلسوز دینش قرار دهد و ما را در قیامت با آنانکه بدان‌ها نعمت بخشیده، محشور گرداند. آمین یا رب العالمین.


۲۰- سوزی میحراب: استاد گرامی؛ از وقتی که در اختیار سوزی میحراب گذاشتید و از حوصله ای که در پاسخ ها بخرج دادید، صمیمانه متشکریم‌‌.

ماموستا عبدی: بنده نیز از شما و سایت بسیار مفید و ارزشمندتان و مدیریت آن بسیار متشکرم. امیدوارم تلاش‌های مخلصانه ی شما در ترازوی حسنات آخرتتان ثبت و خداوند سعی و تلاشتان را پذیرا و مبارک و اجر و پاداشتان را مضاعف بگرداند و نصرت و یاریش را نصیب همگان بفرماید.

با تشکر ؛ عزیزالله عبدی امام جماعت مسجد امام محمدغزالی (فرهنگیان) روانسر و مدرس مدرسه دینی اقبال لاهوری روانسر

مصاحبه کننده: رسول رسولی کیا
ویراستار: سوزی میحراب

از طريق
رسول رسولی کیا
منبع
sozimihrab
نمایش بیشتر

رسول رسولی کیا

@نویسنده و مترجم @ آذزبایجان غربی - مهاباد @ شغل : دبیر آموزش و پرورش

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا