اندیشهدعوت اسلامی

وظایف دنباله روان پیامبرصلی الله علیه و سلم

کسانی که دنباله رو او هستند جهت تصحیح وتکمیل شدن ایمانش باید نام این رهبر ممتاز میان رهبران را همراه نام خالق خودشان الله ( جل جلاله)  در ادای شهادت وتسلیم شدن همیشه ی بنده ای که از خاک رسته وبه خدا پیوسته همچون یک سرباز میهن دوست که سرود صبحگاهی را هرروز زیر پرچم کشورش تکرار می کند از پادشاه ورهبرش تمجید می کند ؛ فرد مومن هم باید درحیات روزمره ی خودش نام خالق خود را همراه نام رهبر ممتاز وبرگزیده ی بشریت ]محمد مصطفی [ بیاورد تا اینکه ایمانش تکمیل وتصحیح شود ]اشهدان لا اله الا الله واشهد ان محمد رسول الله [ که آیه ]ورفعنا لک ذکرک/ شرح۴  [بیان گر تمجید ازرسول خدا است.

وحضرت محمد (ص) رهبری بود که درتاریخ شبیه ونظیر نداشته وهمراه خود امنیت ، آزادی ، ایمان وعدالت را برای جامعه ی بشریت به ارمغان آورده است وخداوند برای معرفی شخصیت ایشان فرموده اند

‏ لَقَدْ جَاءکُمْ رَسُولٌ مِّنْ أَنفُسِکُمْ عَزِیزٌ عَلَیْهِ مَا عَنِتُّمْ حَرِیصٌ عَلَیْکُم بِالْمُؤْمِنِینَ رَؤُوفٌ رَّحِیمٌ ‏ / توبه۱۲۸

‏بیگمان پیغمبری ( محمّد نام ) ، از خود شما ( انسانها ) به سویتان آمده است . هرگونه درد و رنج و بلا و مصیبتی که به شما برسد ، بر او سخت و گران می‌آید . به شما عشق می‌ورزد و اصرار به هدایت شما دارد ، و نسبت به مؤمنان دارای محبّت و لطف فراوان و بسیار مهربان است .‏

وهمچنین حضرت محمد(ص) رهبری بود که دوست ودشمن درباره ی او اتفاق نظر دارند به قول شهید علامه مفتی زاده ]رحمه الله [رهبری بود هه ژار لاوێن

که آیه۲۸ کهف بیان گر است:

“وَاصْبِرْ نَفْسَکَ مَعَ الَّذِینَ یَدْعُونَ رَبَّهُم بِالْغَدَاهِ وَالْعَشِیِّ یُرِیدُونَ وَجْهَهُ وَلَا تَعْدُ عَیْنَاکَ عَنْهُمْ تُرِیدُ زِینَهَ الْحَیَاهِ الدُّنْیَا وَلَا تُطِعْ مَنْ أَغْفَلْنَا قَلْبَهُ عَن ذِکْرِنَا وَاتَّبَعَ هَوَاهُ وَکَانَ أَمْرُهُ فُرُطًا”با کسانی باش که صبحگاهان و شامگاهان خدای خود را می پرستند و میخوانند و تنها رضای ذات او را می طلبند، و چشمانت از ایشان به سوی ( مستکبران و ثروتمندان و قدرتمندان) برای جستن حیات دینیوی برنگردان و از کسی فرمان مبر که به خاطر دنیا دوستی وآرزو پرستی دل او را از یاد خود غافل ساخته ایم و او به دنبال آرزوی خود روان گشته است ، پیوسته فرمان یزدان را ترک گفته است و کار و بارش همه افراط و تفریط بوده است.

یروی انها نزلت فی اشراف القریش حین طلبوا الی الرسول (ص) ان یُطرد فقراء المومنین من امثال بلال و صهیب و عمار و خباب و ابن مسعود اذ کان یطمع فی ایمان رؤوس القریش او ان یجعل لهم مجلسا غیر مجلس هولاء النفر، لان علیهم جباب تفوح منها رائحه العرق فتؤذی السادات من کبراء قریش .

ترجمه:

روایت شده که این آیه درباره ی بزرگان قریش نازل گردیده است. بدان هنگام که از پیغمبر (ص) درخواست کردند فقرای مومن همچون بلال و صهیب و عمار و خباب و ابن مسعود را از پیش خود براند اگر می خواهد که سران قریش ایمان بیاورند. یا اینکه برای سران قریش مجلسی ترتیب دهد جدا از مجلس فقیران مؤمن چون این فقیران مؤمن جبه ها و عباهایی به تن دارند که بوی عرق از آنها به مشام میرسد و سران بزرگوار قریش را می آزارد. حضرت محمد (ص) چشم طمع به ایمان آوردنشان دوخته و باخود گفت آنچه درخواست کرده اند انجام شوند. و خداوند آیه ی فوق را نازل کرد.

علامه مفتی زاده در توصیف پیامبر که دوستدار تهی دستان و حامی بینوایان بوده است چنین می فرمایند:

به گیانه که ی خۆت قه سم ڕۆڵە گیان

                                   خۆشه ویستی و خزمه تی بێ ده ستان

دڵ ئه کا وه ماڵ خودا و پێغه مبه ر

                                    شه یتان له که وشه ن ئه کاته ده ر

فه زای دڵ، وێنه ی هه وای کوردستان

                                  خه وش کا ڕه حمه ت وه به ره که ت باران

بو هه ژار لاوێن له زاڵم به سام

                             پێغه مبه ری خوا صه ڵوات و سه لام

  اهل صفه مدت ۱۰ سال درکنار پیامبر زندگی می کردند همگی تهی دست، ناتوان مالی ولی دوستدار پیامبر بودند. خدیجه ]س[  همسر پیامبر اکرم ]ص[دروصف ایشان می گوید:

 والله لن یخزیک الله ابدا إنک لَیصل الرحمَ وتحمل الکل وتعین علی نوائب الدهر ( رواه جابر)

ترجمه:  به خدا سوگند ؛ خداوند هرگز تو را خوار و گرفتار نمی کند چونکه باخویشاوندان رابطه داری و به درمانده وبی چیز کمک می کنی ودرحوادث روزگار یاور همگانی هستی.

عایشه (س[ درموردش فرموده اند ]کان خلقه القرآ ن [ ؛

اززبان دشمنانش هرقل امپراتور بزرگ روم وقتی که ابوسفیان بن حرب که دشمن بزرگ پیامبر ]ص[ بود قبل از مسلمان شدنش هر قل اورا درخواست کرد تا درمورد حضرت ازاو سوال کند و پرسید:

آیا نسب دارد درمیان شما چگونه است؟ آیا دروغ می گوید؟ آیا یارانش رو به افزایش هستند؟ آیا یارانش که با او تعامل کردند ازروی خشم ازاو دور می شوند؟ و به چه چیزی فرمان می دهد؟

ابوسفیان در جواب گفت:  بله اصل و نسبت دارد؛ یارانش رو به افزایش هستند، خیر دروغ نمی گوید، خیر یارانش که با او تعامل کردند ازروی خشم ازاو دور نمی شوند و به نماز ، راستی ، پاکدامنی و پیوند خویشاوندی امر می کند.

پس هرقل گفت : اگر این مرد همان گونه که گفتی باشد جای پای مرا تصرف خواهد کرد.

ودیگرتاریخ نویس انگلیسی به نام ]ویلز[ می گوید تاکنون تاریخ ، زمانِ تاریکتر، ناامید کننده تر وبدتر ازقرن ششم میلادی به خود ندیده بود ودنیا کامل فلج شده بود ، اروپا همانند پیکر مرد بزرگ جثه ای درآمده بود که مرده وفاسد وگندیده شده باشد تا اینکه محمد (ص) پیامبر مسلمانان پدیدار گشت.

شایان ذکر است پیامبر اسلام (ص) زمانی از جانب خدا برگزیده شد که در آن روزگار وضعیت جامعه طبق گفته ی استاد جلیل قدر محمد رشید رضا ( رحمه الله ) چنین بود:

 فهذه القاعده الأساسیه للدوله الاسلام أعظم اصلاح سیاسی للبشر قرّرها القرآن فی عصر کانت جمیع الامم مرهقه بحکومات استبدادیه استعبد تها فی امور دینها ودنیها وکان اول منفذ لها رسول الله (ص) فلم یکن یقطع امرا من امور السیاسه والإداراه العامه لائمه الا باستشاره اهل الرأی والمکانه فی الامه لیکون قدوه لمن بعده ثم جری علی ذالک  الخلفاء الراشدون.

ترجمه: بزرگترین اصلاح سیایی برای تاسیس حکومت اسلامی و نسل بشریت همان فرامین های قرآنی می باشند که پیامبر اسلام (ص) برای تشکیل دولت نوپای اسلام در مدینه ی منوره آنها را از قرآن اخذ نموده است. وپیامبر زمانی که آن حکومت را تشکیل دادند جامعه بشریت از طرف حاکمان مستبدی که انسان ها را در امور دین و دنیایشان برده خود کرده بودند، در شرف نابودی بود . وپیامبر اسلام(ص) در تاریخ برای اولین بار پنجره ی رهایی و آزادی را برای انسان ها از زور  زورداران و مستبدان بازکرده است و حضرت (ص) پایه های این حکومت را بر مبنی شورا و مشورت با اهل نظر و توانمندان علمی و فکری درجامعه نهادینه کرده تا اینکه قانون و قاعده ای برای زمامداران سیاسی و رهبران جامعه و کسانی هم که به دنبال آنان به قدرت می رسند، باشد. وسپس خلفای راشدین برای زمامداری امور همین مسیر را پیمودند.

رهبر سیاسی دیگربعد از حضرت رسول (ص) خلیفه اول ابوبکر صدیق (رض) بعداز بیعت تمام از طرف انصار ومهاجرین (رضی الله عنهم)  پیام تاریخی خود را در اولین خطبه در منبر رسول الله (ص) چنین بیان کردند:

قال(رض) اما بعد فقد ولیتُ علیکم ولَستُ بخیرِکِم فاذا استقمتُ فأعینونی و إذا زغتُ فقومونی .

ترجمه: بعداز حمد وثنای خدا به درستی که من حالا سرپرستی شما را عهده دار شده ام و چنین نپندارید که از بهترین های شما هستم پس اگر مشاهده کردید که خوب و صحیح وظیفه ی محوله ی را انجام میدهم، مرا یاری کنید واگر دانستید راه را کج کرده ام مرا راهنمایی کنید و به صراط مستیم بازگردانید.

وبعد از وی پیام رهبر سیاسی دیگر خلیفه ی دوم حضرت عمر ابن خطاب(رض) که به گواهی دوست و دشمن در تاریخ به تک تازمیدانداریِ عدل و عدالت مشهور است ، در اولین خطبه ی تاریخی اش جمع اصحاب را مورد خطاب قرار دارد و فرمود:

فقال عمر(رض): من رأی منکم فیَّ عوجاٌ فلیقومه ، فقال أعرابی لَو رأینا فیک عِوجاً لقوَّمناهُ بسیوفنا؛ فقال عمر(رض) الحمدلله الذی جعل فی المسلمینَ مَن یقوَمُ عِوج عمر بسَیفهِ.

ترجمه: اگر انحراف و کج روی را از من مشاهده نمودید مرا به راه راست برگردانید؛ در این میان فورا فرد اعرابی بلند شد و گفت: اگر کج روی و منحرف شدن از شما مشاهده نماییم با شمشیر هایمان شما را به راه راست بر می گردانیم. پس حضرت عمر(رض) فرمودند: سپاس میدارم خدایی را که در میان مسلمانان کسی را قرار داده که با شمشیر خود ، عمر منحرف شده را به راه راست بر می گرداند.

وپیام رهبر دیگر که به ادیب زمان، جامع القرآن، مزین المحراب و المنبر مشهور است ، حضرت عثمان بن عفان(رض) بعد از حضور در منصب خلافت راشده فرمودند قال عثمان(رض): أمری لأمرکم تبع.

ترجمه: فرمان های من بعد از مشورت با شما اجرایی می شود.

وبه همین روش خلیفه چهارم حضرت علی کرم الله وجهه که مشهور شده ی تاریخ و فاتح الخیبر و جان نثار نبی در شب هجرت پیامبر بود به منصب خلافت رسید.

به قول استاد محمد رشید رضا:

و إذا وجب الله المشاوره علی رسوله فغیره أولی ولا یصح أن لا یکون حکم الاسلام أدنی من حکم ملکه سبأ العربیه، فقد کانت مقیده بالشوری الخ…

زمانی که خداوند پیامبرش(ص)  را ملزم به مشورت در امورات کرده است پس انسانهای دیگر به مشورت کردن نیازمند نر هستند. وهم آیین اسلام که آیین همیشه ی انسانهاست نباید از حکومت ملکه ی سبأ (بلقیساء) که در زمامداری امور همیشه پایند مشورت بوده، جا بماند.

این رهبر بزرگوار که به *اسوه ی حسنه* از جانب پروردگار معرفی شده، وشاگرد نمونه اش در مدرسه ی دار الارقم بن ارقم که زانوی تلمیذی نزد استاد به خاک چسپانده، چنین تعریف از مربی و معلم خودش میکند؛یعنی حضرت عمر که میگویند: حضرت محمد(ص) قبل از نبوت هیچ امتیاز برتری از لحاظ علمی و بلاغتی برما نداشته است تا مرا تحت تاثیر خود قرار بدهد (( بل بالأخلاق وسلامه الفطرت فقط )) ترجمه:

و در یک کلام  میگوید آنچه مرا تحت تاثیر و شیفته و عاشق همیشه ی خود کرد ، اخلاق شایسته وبایسته ی این رهبر پاک سیرت و صورت بود. که همچون ماه تابان در آسمان آرزوی پاک و دیرینه ی نسل بشریت طلوع کرد و در خلال ۲۳ سال زمین و زمان را به آسمان وصل کرد.  و یارانش : یعنی انصار و مهاجرین(رض) ستاره گونه در اطراف او قرار گرفتند و می درخشیدند و نورافشانی می کردند. و شب های تاریک روزگار با اخذ پرتو و شعاع از خورشید فروزان خاتم نبوت محمد مصطفی(ص) راه را روشن میکردند و کاروان و قافله ی انسان بودن و انسایت را که سال ها بود از راه اصلی منحرف شده بود به راه اصلی بازگرداندند و همچون شمعی می سوختند و آنها را هدایت می کردندند و هر کدامشان همچون رهبر اسلام (یعنی حضرت محمد ص) در تونل زمان با اخلاق نیکو ورفتار خوب ، شمع گداز تاریکی ها شدند. چنانچه حضرت(ص) در تعریف اصحابش می فرمایند: کانو اصحاب زاهد اللیل و أسد النهار ترجمه: یاران من عابدان خلوت گاه شب بودند و شیران میدان حق و باطل بودند

چنانچه گذشت در حوزه دینداران رهبر وزمامدار امور باید بر مبنای شورا تعیین گردد،‌ وخداوند در قرآن برای اداره جامعه بشری دستور داده باید به صاحب نظران , اهل حل و عقد مراجعه شود

آیه۸۳ سوره نساء : وَإِذَا جَاءهُمْ أَمْرٌ مِّنَ الأَمْنِ أَوِ الْخَوْفِ أَذَاعُواْ بِهِ وَلَوْ رَدُّوهُ إِلَى الرَّسُولِ وَإِلَى أُوْلِی الأَمْرِ مِنْهُمْ لَعَلِمَهُ الَّذِینَ یَسْتَنبِطُونَهُ مِنْهُمْ وَلَوْلاَ فَضْلُ اللّهِ عَلَیْکُمْ وَرَحْمَتُهُ لاَتَّبَعْتُمُ الشَّیْطَانَ إِلاَّ قَلِیلاً ‏…

‏ ترجمه : ‏و هنگامی که ( خبر ) کاری که موجب نترسیدن یا ترسیدن است ( از قبیل : قوّت و ضعف ، و پیروزی و شکست ، و پیمان بستن با این قبیله و گسستن از آن قبیله ) به آنان ( یعنی منافقان یا مسلمانان ضعیف‌الایمان ) می‌رسد ، آن را ( میان مردم ) پخش و پراکنده می‌کنند ( و اخبار را به گوش دشمنان می‌رسانند ) . اگر این گونه افراد ، سخن گفتن در این‌باره را به پیغمبر و فرماندهان خود واگذارند ( و خبرهائی را که می‌شنوند فقط به مسؤولان امور گزارش دهند ) تنها کسانی از این خبر ایشان اطّلاع پیدا می‌کنند کاهل حلّ و عقدند و آنچه بایست از آن درک و فهم می‌نمایند..

راجع به مشکلاتی که در جامعه انسانی مطرح میشود اشاره میکند که انسان های کم صبر و تحمل و ماجراجو  هر وقت حادثه ای پیش می آید درباره ی آن حادثه شایعه سازی می کنند اما راه منطقی برای اینکه جامعه دچار آن نشود این است که در این مورد به ” اولو الأمر” مراجعه کنند. چرا؟ چون: ” اولو الأمر” راه چاره ی مشکل پیش آمده برای جامعه را می توانند ازقرآن  جستجو کنند، پس ازاین تعبیر متوجه می شویم که “اولو الأمر” دانشنمدان هستند، آگاهان هستند، کسانی هستند که به مسائل و مشکلات و نیازهای جامعه آگاهند. ونکته ی دیگر درباره ی ” اولو الأمر” این است که ” اولو جمع است و به معنی یک فرد در یک زمان نیست ، این هم یکی از اشتباهاتی است که فکر کنیم که” اولو الأمر” یعنی یک فرد. هرچند مقامان بالای علمی و اجتماعی داشته باشد, هر چقدر صمیمی و دلسوز برای مردم باشد. یک فرد هرگز از نظر قرآن این صلاحیت به او داده نشده که امور جامعه را به تنهایی بررسی کند و راه حل مناسب برای مشکلات پیدا کند. آنچه صلاحیت را از نظر قرآن دارد عبارت است از: جمع یا گروه، و این گروه را خداوند در جایی دیگر به نام شورا می نامد. ( آیه ۳۸ شوری)

 یعنی کار جامعه اسلامی با شورا اداره می شود، نه با یک فرد، هر چقدر واراسته و آگاه باشد .

ولازم به ذکر است امور جامعه برهمین منوال شورا می گذشت تا دوران زمامداری حضرت معاویه (رض) همیشه با شورا تمام مسائل از قیبل تعیین قوه ی مجریه و بقیه ی مسائل حل و فصل می شد. و حالا درمی یابیم که بنی امویان و بنی عباسیان شورا را نابود کردند. این دوتا حکومتشان شاهنشاهی و پادشاهی بود و با کودتا به حکومت رسیدند و بعد درمیان سلسلشان حکومت به طور ارثی ادامه یافت و این کاملا مخالف با خصلت خلافت است.

و ناگفته نماند، فقط تا زمان حضرت امام حسن(ع) بود که خلفای راشدین که با شورا و از طریق انتخاب به زمامداری قوه ی مجریه می رسیدند و استعمال کلمه ی ( خلیفه یا خلفا) نیز تا زمان خلافت وی درست است، بنابراین برای بنی امویان وبنی  عباسیان بایستی کلمه ی سلاطین یا شاهنشاهی به کار گرفته نه خلیفه.

وسلطنت موجب نابودی شورا شد و طبیعی است تفرق به وجود خواهد آمد چنانچه در جامعه اسلامی مشاهده می شود.

ناگفته نماند درحوزه دینداران بعد ازاین که زمامداری امور سیاسی که مبتنی بر مبنای شورا بود به سلطنت وپادشاهی بر مبنای کودتای وقدرت خواهی تغییر یافت به تخریب ساختمان مجلل ومعظم ]اسلام [که بانزول اولین آیه قرانی درغار حرا ازجانب رب الجلیل به واسطه ی سفیر وحی المرسلین ] جبرئل [ بر خاتم النبین محمد الامین ]ص[نازل گردید، منجر شد.                     

 سنگ بنایی این ساختمان دراین غار فراموش شده ی روزگار به یمنِ تبرّک اولین آیه قران ]اقرا باسم ربک الخ [ به                         سفارش خالق الارض و زمین واستادی جبرئیل امین ومعماری مهندس لم یقرأ مشهور کره ی زمین محمدِ طه و یاسین وامین ]ص[ ستونهایش پایه ریزی گردیدند این قدر محکم به اعماق زمین فرورفته اند که محکم ترشوند وهیچ باد وطوفانی درهر برهه وزمانی آنها را خم نکنند وبه آسمان صعود کنند. وبه اندازه ای بلند ومرتفع شدند که برکاخ های بلند دوران یعنی کاخ های قیصران روم وکاخ های کسرایان ایران تفوق پیدا کردند  وسایه ی این ساختمان معزز که]اسلام[است درخلال ۲۳ سال نزول وحی آسمانی وپیام رسانی النبی الامّی رحمانی ]الله[ ومدت ۳۰ سال خلافت راشده برحق اسلامی وقرآنی خیلی زود ازشبه جزیره عربستان تا اندلس به خدا پیوستانِ مشهور به محققان علم وصنعت دوستان گسترش یافته است وبه همین انگیزه بوده در امتداد زمان آیین اسلام برنامه ی خدادوستی وانسان دوستی برای همه ی جهان شده است. پس برای احیای دوباره ی این خدادوستی و انسان دوستی مؤمن به ( لا إله إالا الله)  باید به فطرت وسرشت پاک ونهان ]یعنی درون خود[ مجددا بازگشت نماید.

ناگفته نماند درحوزه ی دینداران بعضی ازرهبران وزمامداران امورمی بایسته با الهام گرفتن ازرهبرِ رهبران محمد المصطفی ]ص[ وخلفای برحق او ]رض[از ساختمان معظم مذکور حفاظت نمایند واگر نیازی به تعمیر وتزئین باشد آنرا تزئین وتعمیر نمایند ولی متاسفانه این قدر شیفته ی قدرت طلبی شده اند وبه اریکه ی ]صندلی[ قدرت چسبیدند وبه جای خدمت به انسانها جهت گسترش قلمرو حکومت خود آنها را برای صعود خودشان به پله تبدیل نموده اند. ودربعضی مواقع برای ماندن درقدرت وسلطه زیر این لوای اسلامی و قرآنی و با تکیه کردن به اسلام و قرآن و آیه هایش و سوره هایش قدرت طلبی ظالمانه ی بیشتری از خود نشان داده و نشان می دهند؛ روزی به نام سوره مبارکه انفال، روزی دیگر به نام سوره ی والفجر، و روزی هم به نام والتین و الزیتون و… تداوم قدرت طلبی در حیات سیاسی چنین رهبرانی  به جای تعمیر و تزئین آن منجر به تخریب و تقبح این ساختمان عظیم که (اسلام) است, می شود، که در این هزاره ی بیست و یکم در جهان اسلام آنرا مشاهده می کنیم.

به امید روزی که مسلمانان به خود آیند و مجددا گرداگرد این خا نه ی عظیم اسلام جمع شوند و حافظ خود و این خانه ی بی نظیر در هستی که اسلام است،بشوند.

منابع:

۱-         قرآن کریم

۲-         تفسیر نور / دکتر مصطفی خرم دل

۳-         تفسیر فی ضلال القرآن (عربی) / سید قطب ( رحمه الله)

۴-         استعداد لیوم القیامه / ابن حجر عسقلانی

۵-         وحی المحمدیه / د. محمد رشید رضا

۶-         الصّیام / شیخ علی طنطاوی

۷-         وحدت اسلامی / علامه احمد مفتی زاده ( رحمه الله)

۸-         آینه در اسلام / ماموستا محمد ربیعی ( رحمه الله)

۹-         قرآن شناسی / دکتر عبدالله احمدیان ( رحمه الله)

   إن شاء الله به ادامه (بحث اخلاق) در دو حوزه ی امانیسم به زودی خواهیم پرداخت.

یوسف عزیزپور / پیرانشهر

از طريق
یوسف عزیز پور
منبع
sozimihrab
نمایش بیشتر

یوسف عزیزپور

@ استان آذربایجان غربی- پیرانشهر @@ نویسنده و مترجم @ فعال اجتماعی و دینی

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا