اصولحدیث

چرا در زمان رسول خدا ، حدیث، مانند قرآن تدوین نشد؟!

حدیث نبوی

چرا سنت و فرمایشات رسول اکرم همچون قرآن تدوین و ثبت نشده است؟!
☆ در این عصر اخیر خاورشناسان موفّق شده اند که تأثیر به سزایی بر عقول مسلمانان داشته باشند و حتّی خیلی راحت توانسته اند با نوشته و کتاب هایی بر محور این موضوع مانور دهند و به همگی تحمیل کنند که سوای قرآن نباید به هیچ گفته و نوشته ای دیگر از پیامبر پایبند بود.

و برای اینکه نظریه خویش را به اثبات برسانند به بحث های علمی بی اساس دست زده اند، که به وهم خودشان بوی انصاف داده و دور از کینه و غرض و امیال نفسانی آن‌ها می باشد…

البته نظرات،گفته ها و نوشته های آنان از جانب دانشمندان دینی با پاسخ ردّ  مواجه شده است! لیکن آنها از خودشان سمومی به نام معرفت و آزادی نقد،ترشّح نموده اند؛ هرچند این سناریوهای آنها از علم و مباحث مستدلّ،نقد و بررسی بی گرد و خش تهی هستند.
ـ بر همین مبنا کتاب‌هایی از جانب شاگردان این خاورشناسان حول اسلام به صورت عمومی و در باب حدیث نبوی به صورت خصوصی کم ظهور نیستند ولی کتاب‌هایشان چندان طرفدار ندارند و چنگی به دل نمی زنند.
ـ در حقیقت این نوع مسائل شبهه برانگیز و مشکوک برانداز آینه ای هستند که خاورشناسان -مستشرقین- افکار خویش را در آن می بینند.
ـ یکی از این نویسنده های کینه ای که حدیث نبوی را قبول نداشته و فقط تکیه بر قرآن نموده است شخصی است بنام دکتر توفیق صدقی …

وی چندین مقاله در مجله المنار “به نام اسلام فقط قرآن است و بس”دارد و بعد از وی جناب احمد امین در کتابش”به نام طلوع اسلام”در این کتاب فصلی ویژه را به حدیث نبوی اختصتص داده که از افکار مستشرقین ـ بدون اینکه خود را به آنها نسبت دهد ـ فاصله چندانی نگرفته است.
 دنباله رو آنها نیز کسی نیست جز آقای محمود ابوریه… وی کتابی تالیف نموده”به نام روزنه ای بر سنّت محمّدیه”..

او در این کتاب گمانه ها و اتهامات زیادی به حدیث نبوی وارد کرده است … او در این کتاب سخنان خاورشناسان پیشین را با گفته های خاورشناسان نوظهور جمع نموده است، حتّی این جسارت را به خود داده و نوشته که: سنّت مظهر اختلاف و تناقض است و دستبرد تحریف قرار گرفته است.
ـ اهداف شوم آنها از این شکّاکیّت در مورد منبع دوم تشریع اسلام از دروازه طعنه وارد کردن بر حُجِیّت سنّت است…

در واقع با این عناوین شبهه برانگیز می خواهند،مسلمانان عمل به سنّت را کنار بگذارند.
ـ یکی دیگر از این دنباله روهای خاورشناسان می نویسد: اگر سنّت امری ضروری می بود، قطعاً خداوند منّان آن را مانند قرآن عظیم حفظ می نمود{إِنّا نحن نَزّلنَا الذِّکرَ و إِنّا له لحافظون}حجرـ۹  و خود پیامبر اسلام نیز به این امر به مانند قرآن دستور به کتابت می داد!
ـ همچنین می‌گویند: فرمودهٔ رسول الله که می فرماید: به من قرآن و شبیه قرآن نازل شده است ،اگر این قول صحیح می بود،پس نباید رسول اکرم مانع کتابت حدیث می شد؟! و باید دستور می داد  حدیث را همانند قرآن تدوین نمایند…

و در ادامه می گویند: اگر چنین باشد پس رسول خدا از سنت و حدیث اظهار بی نیازی نموده است ؛ در حالی که امکان ندارد رسول اکرم از نصف وحی دست کشیده باشد ؛ که در این صورت جمله مشهور وی” من رسالت را ابلاغ نموده و امانت را تحویل داده ام” از دایره صحّت خارج می شود!

راستی چرا صحابه از تدوین نصف دیگر شریعت امتناع ورزیده اند؟  در این صورت همه آن ها گناهکار محسوب می شوند؟!
ـ در جواب باید بگوییم : همچنان که خدای عزّوجلّ بقای این شریعت مقدّس را تا لحظه خواست خویش تعیین نموده است؛ همچنین بندگان را به انجام کار طاقت فرسا دستور نمی دهد  و مشقّت و سختی را نمی خواهد بر دوش آنها دو چندان نماید.
ـ امری واضح و مبرهن است که عرب آن زمان ملّتی بی‌سواد بودند و افراد باسواد و کاتب در میان آن ها به ندرت پیدا می شد ؛ همچنین ادوات نوشتن در بین آن ها خیلی کم وجود داشت و حتی قرآن عظیم را بر روی برگ درخت خرما و استخوان و پوست حیوانات قید می کردند.

و پیامبر گرامی اسلام نیز بعد از بعثت دوره اندکی از عمر مبارکش بین صحابه زیست؛ بنابر این کتابت حدیث و سنت و جمع‌آوری افعال و اقوال و تقریرات وی توسط یاران آن حضرت در اوج مشقت و صعوبت قرار داشت و باید برای این کار طاقت فرسا افراد زیادی از صحابه مشغول می شدند در حالی که آنها نیز باید به کسب و کار روزمره خویش و به زندگی و رسیدگی به امور منزل می‌پرداختند؛ علاوه بر تبلیغ و تبیین دین مبین اسلام…
ـ همانطور که اشاره رفت آنها همگی کتابت را بلد نبودند و افراد نویسنده بین آنها انگشت‌ شمار بودند در صورتی که به صحابه امر شده بود تمام همّ و غمّ خویش را معطوف حفظ و کتابت قرآن کنند، به شیوه‌ای که هیچ یک از حروف و کلمات از قلم نیفتد،در آن صورت اختلاط سنّت با قرآن و لو اینکه کلمه ای باشد اتّفاق می افتاد؛خصوصاً در آن زمان که نزول وحی تکمیل نشده بود و همچنین لحظه‌ به‌ لحظه آیات نورانی قرآن بر جان و قلب رسول اکرم و مسلمین نازل می‌شد.
ـ به همین منوال دغدغه‌ای که برای حافظان قرآن از قبیل ترور و قتل انتظار می‌رفت در مورد حافظان حدیث چندان دل پریشانی وجود نداشت،چون واقعاً آمار صحابه هایی که راوی حدیث بودند خیلی زیاد بود و بیمِ این که اصحاب برای انتقال حدیث با تابعین دیدار نداشته باشند،موجود نبود.
ـ یکی دیگر از اسباب تدوین نشدن حدیث این است،که سنّت شامل خیلی از وقایع و رخدادهای لحظه ای و آنی می‌شد و جمع‌آوری آنها به یقین کاری بس دشوار بود.
اگر اصحاب نبی اکرم ،همه احادیثی را که به دستشان رسیده بود را جمع می‌کردند؛ شاید این کار باعث می‌شد تابعین احادیثی را که اصحاب موفّق به روایت آنها نشده بودند،مردود اعلام دارند.
ـ علاوه بر این جمع آوری همه سنّت در کتاب ها موجب می شد که مردم به این کتاب ها رو کنند و قرآن را ترک نمایند؛ از این رو لازم دیدند که با زبان و شفاهی آن را روایت کنند و البته بعضی از احادیث را هم بنویسند.
ـ گذشته از این، قرآن با سنّت فرق دارد از این لحاظ که خواندنش عبادت و نظم در نگارش این کلام نورانی معجزه حساب است؛ پس روایت کردن و کتابت آن با معنی درست نیست باید آنگونه که نازل شده آن را روایت و نگارش کرد…

اگر فقط به ذهن حافظان اکتفا شود احتمال آن می‌رود که حرفی به آن اضافه شود یا از آن حرفی کم گردد یا کلمه ای به جای کلمه دیگری قرار گیرد در حالی که مقصود از سنّت لفظ آن مدّنظر نبوده و انتقال معنی مهّم است؛از این رو خواندن آن عبادت محسوب نمی شود و خداوند با نظم و ترتیب قرارندادن حدیث،انسان ها را مجازات نمی کند؛ و البته که روایت آن به صورت معنایی درست است…

اصلاً روایت معنای آن نوعی آسان گیری برای اُمّت در زمینه تحمّل و ادای صحیح آن است.
ـ پیامبر اکرم همه دین را به مردم ابلاغ کرده و خداوند به این ابلاغ شهادت داده است( ای فرستاده خدا محمّد مصطفی هر آنچه از سوی پروردگارت بر تو نازل شده است به تمام و کمال به مردم برسان و اگر چنین نکنی رسالت خدا را به مردم نرسانده ای و خداوند تو را از اذیّت و آزار مردم محفوظ می دارد،خداوند گروه کافران را موفّق نمی گرداند و به راه راست هدایت نمی نماید) مائده ۶۷
اینکه سنّت دوشادوش قرآن حرکت می کند دلیل بر آن است که پیامبر دین را به اُمّتش ابلاغ نموده است…

به عبارتی دیگر نصف دیگر دین فروگذاشته نشده و بر خلاف گمانه زنی بعضی‌ها،همه دین تبلیغ شده است…

همگان می دانند که اصحاب پیامبر دارای حافظه های قوی، دلهای پاک و ذکاوت زیادی بوده اند؛ این امر موجب شده که آنگونه که سنت را شنیده اند در راه تبلیغ آن کوشش نمایند و این حدیث پیامبر اکرم را سرلوحه کار خود قرار دهند( خداوند خوشبخت گرداند کسی را که از من سخنی می شنود و آنطور که شنیده،برای مردم نقل می نماید چه بسا تبلیغ کننده باهوش تر از شنونده باشد)سنن ترمذی [العلم عن رسول الله-۱۶۱۹ ماجاء فی الحث علی تبلیغ السماع]

نتیجه

ـ از این سو آنچه که پیامبر در مورد حفظ سنّت و تبلیغ آن مدّنظر داشت جامهٔ تحقق پیدا نمود.
ـ ما بر این اساس باید بگوییم که پیامبر دین اسلام را به طور کامل و بدون نقص تبلیغ نموده است.

والسلام علی من اتبع الهدی
منبع:۱-المجله المنار[۹/۵۱۵]
۲-اضواء علی السنه المحمدیه
ـ اسلام وب

ترجمه از عربی به فارسی: ابراهیم مهرابیان

نمایش بیشتر

ابراهیم مهرابیان

مترجم. نویسنده. دعوتگر دینی آذربایجان غربی - پیرانشهر

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا