اصول

اختلاف فُقهای مسلمان در باره احکام مربوط به «زنان قاعده»

 

بررسی فقهیِ کوتاه و مستدلِ ” عبور و مرور و ماندن زنان حایض و غسل نکرده در مسجد و حمل و قرآٸت قرآن ” در ایام قاعدگی.

٭ وقتی که کلاس های قرآن در مدارس،مساجد و منازل دایر می شوند سوالاتی پیش  می آید که حکمِ حملِ قرآن برای کسی که در حال حیض یا جنابت است چیست؟ و حکم قرائت قرآن در این کلاس ها چیست؟ و آیا عبور و مرور در مسجد برای این گونه افراد جایز است؟

 

٭ ‌طبق مذاهب چهارگانه اهل سنت، ” ماندن زن حائض در مسجد بدون ضرورت حرام است “،  اما عبور زنِ حائض در مسجد از دیدگاه فقهای حنفی و مالکی حرام و نزد فقهای شافعی و حنبلی زمانی جایز است که از آلوده نشدن مسجد مطمٸن باشد.

هر چند که علمای حنفیه و مالکیه هم در موارد ضروری بر ماندن زن در مسجد فتوا داده‌اند.

٭ پیروان مذهب ظاهری هم عبور و مرور  زن حائض را به مسجد در صورتی جایز می‌دانند که خوف آلوده شدن مسجد وجود نداشنه باشد؛ مزنی و ابن‌المنذر نیز بر همین رٲی فتوا داده‌اند؛ ماندنِ زنِ حائض و جُنُب در مسجد ممنوع است. اما عبورشان از مسجد در صورت اطمینان آلوده نکردن مسجد توسط زن حاٸض، جایز است.

٭ بیشتر علما بر این باورند که خواندنِ قرآن برای زن حائض و کسی که جُنُب است وغسلِ واجب دارد، فرق می‌کند؛ چون غسل کردن برای کسی که حالت  جنابت دارد آسان و مدت زمانِ زیادی نمی‌برد، به خلاف زن حایض و نفساء که بسیاری از اوقات مدت زمان رفع آن به طول می‌انجامد.

٭ در کتاب ” الفقه المُیَسّر ” تالیف حامد احمد طاهر در جلد ۱ بحث حیض آمده که: ” زن حایض می تواند قرآن را تلاوت کند به خلاف کسی که جُنُب است و غسل واجب دارد، زیرا این حالت در زنان امریست فطری و در دست خودشان نیست؛ و اگر ۷ یا ۱۵ روز از قرآن دور شود این احتمال وجود دارد که قرآن را فراموش کند و یا اینکه امروزه برای تدریس (خصوصا در مدارس) مجبور است به سر کلاس برود و هیچ اعتذاری هم امکان پذیر نیست”.

٭ در کتاب ” توضیح الاحکام من بلوغ المرام ” جلد ۱ صفحه ۴۶۱ آمده که: ” فتوای صحیح فقهای مالکیه در مورد تلاوت و دست زدن به قرآن برای زنان حائض در حال تعلیم و تعلم، بر درست و جایز بودن این حکم است که نوعی آسان‌گیری در این حکم وجود دارد؛ و این حکم نیز بر اساس آیات و احادیثی استوار است که به آسان گیری دستور می‌هند. از جمله آیات ۶ مائده، ۷۸ حج، احزاب ۳۷ و ۵۰ و همچنین احادیث “آسان بگیرید و سخت نگیرید …” “دین آسان است…”و… “

و این رٲی و نظر امام بخاری، داود، الشعبی، قول قدیم امام شافعی، طبرانی و ابن حزم می‌باشد و هیچ اشکالی در قرائت قرآن توسط کسی که در حال جنابت و قاعدگیست، نمی‌بینند.

همچنین هیچ کدام از احادیثِ منعِ حائض و غسل نکرده از قرائتِ قرآن، در نزد امام بخاری نیز به صحت نرسیده است.

٭ مرحومِ شهید سید قطب، شیخ محمد عبده، رشید رضا و…

 از کسانی که عمری را در راه تبین هدایت الهی صرف نموده و بعضی ها جان خویش را هم در راستای آن فدا کردنده‌اند، هیچ دلیلی برای اینگونه موانع فقهی در مسیر هدایت الهی نمی بینند.

 و در آخر می گوئیم: آنچه مصلحت دین و هدایت خدایی ایجاب می‌کند، اجتناب و دوری از این رفتار سخت گیرانه است. و بدون اینکه ترس و واهمه و وسواسی به خود راه دهیم، بپذیریم که حمل و تلاوت قرآن و دست زدن بر نوشته‌های آن، چه توسط غیر مسلمانان و چه فردی که در حال حیض و نفاس است یا غسل واجب دارد و یا وضو ندارد، نه تنها اشکالی شرعی ندارد بلکه مانع خود ساخته‌ای است برای دوری از هدایت و عدم حضور در کلاس‌های قرآن، که نتیجه‌اش نه به مصلحت دین است و نه به مصلحت قرآن؛ و با این فتوای سخت گیرانه، خود را از هدایت و پاداش الهی محروم ساخته و خدمتی هم به قرآن عرضه نداشته ایم.

قداست بخشی به کاغذ و نوشته‌ها و حروف و کلمات، چیزی جز مشغول نمودن بشریت و بازداشتن آنها از درک پیام مقدس قرآن نیست؛ و با این قداست آفرینی‌ها خود را از شکایت پیامبر در روز قیامت نجات نخواهیم داد آنگاه که ندا می‌دهد: “‏ وَ قَالَ الرَّسُولُ یَا رَبِّ إِنَّ قَوْمِی اتَّخَذُوا هَذَا الْقُرْآنَ مَهْجُورا ”  فرقان/۳۰

[ و پیغمبر ( شکوه‌کنان از کیفیّت برخورد مردمان با قرآن ) عرض‌ می‌کند، پروردگارا! قوم من این قرآن را (که وسیلەی سعادت دو جهان بود) رها و از آن دوری کرده‌اند (و از ترتیل و تدبّر و عمل بدان غافل شده‌اند) ].‏

محروم نمودن انسان از هدایت خدایی بخاطر جنابت و حیض و غیره… فتوایی آنقدر بزرگ و غیر قرآنی است که کل مقاصد دین را زیر سؤال می برد و قرآن را از صحنه زندگی بشریت بیرون می کند . چگونه عده ای به خود این اختیار را می دهند، کتابی که برای همه ی بشریت آمده تا حق و راستی را از آن فرا گیرند، با فتاوای فقهی [نا صواب] به قشری خاص اختصاص دهند ودیگران را از آن محروم سازند .

امام ابن حزم بیان می دارد هیچ گونه حدیث و روایتی صحیح در مورد منع زن حائض از دست زدن به قرآن وجود ندارد و تمام روایات موجود مرسل، یا ضعیف و یا از راوی ناشناخته ای روایت گردیده اند .

 بعضی از مانعین به هر چیزی برای اثبات حالت وسواسی واحتیاطی خود متوسل شده و برای همین در قرآن هم دنبال دلیل گشته اند و تمام آیاتی را که بدون هیچ قید و بندی تلاوت قرآن را خواستار شده کنار گذاشتەاند و یک آیه را با تفسیری عجیب برای استدلال آوردەاند که در اینجا لازم می نماید آن را بررسی  نمائیم .

در آیه ی ۷۹ سوره ی واقعه خداوند می فرماید: «‏ إِنَّهُ لَقُرْآنٌ کَرِیمٌ  ۷۷‏ فِی کِتَابٍ مَّکْنُونٍ  ۷۸  لَّا یَمَسُّهُ إِلَّا الْمُطَهَّرُونَ  ۷۹» ترجمه : [هر آینه این ( چیزی را که محمد با خود آورده است ) قرآن گرانقدر و ارزشمند است . در کتابی پنهان ( از دیدگان و دور از دسترس شیطان ، که لوح محفوظ است ) قرار دارد. جز پاکان ( یعنی فرشتگان یزدان ) بدان دسترسی ندارند.]

همانطوری که مشاهده می شود این آیات نمی توانند دلیلی برای منع لمس و حمل قرآن باشند زیرا:

۱- این آیات در سوره های مکی آمده و درسوره های مکی احکام تکلیفی آنهم در حوزه ی آداب قرآنی وجود ندارد .

۲-این آیه، یک آیه ی خبری است نه امری؛ و برای استنباط فعل امری بایستی دلیلی منطقیِ زبانی و بیانی موجود باشد که هیچ گونه قرینه ای برای دریافت و فهم فعل امری وجود ندارد.

۳-در این آیه از ملائکه و فرشتگان خبر داده شده، زیرا بشریت هیچ گونه دسترسی به کتاب مکنون ندارند و در اینجا از مصحف و یا قرآنی دیگر سخن نرفته، بلکه ضمیر “یمسّ” به قران کریم در کتاب مکنون بر می گردد و نه غیر آن.

۴- لای قبل از “یمسه” لای نافیه است، یعنی جز مطهرون آن را مس نمی کنند و گرنه در دنیا همه کس از کافر و مشرک و غیر طاهر قرآن را حمل و یا لمس می کند. و اگر لای ناهیه می بود بایستی کسی غیر از طاهِر آن را لمس نکند واین امری است که هیچگاه انجام پذیر نیست.

۵- با نگاهی به قرآن در اینجا می توان فهمید که قرآن می خواهد گفتار مشرکین را نفی نماید که قران را سخن جن ها می دانستند، در اینجا بیان می دارد که هیچ کس نمی تواند چیزی بر آن بیفزاید و یا کم کند و با پاکی و در مسیر حمایت فرشتگان بر پیامبر (ص)فرود می آید. همانطور که در جاهای دیگری در قرآن بر این امر تأکید شده مثل آیه های :۱۱ تا ۱۷ سوره ی عبس آمده است که می فرماید : (کلا إنها تذکره ۱۱  فمن شاء ذکره  ۱۲ فی صحف مکرمه   ۱۳ مرفوعه مطهره  ۱۴     بأیدی سفره  ۱۵ کرام برره ۱۶) ترجمه: نباید چنین باشد ! این آیات ( قرآنی و شریعت آسمانی ) یادآوری و آگاهی است و بس . پس هر که خواهد از آن پند گیرد ( و هرکه خواهد سرِ خویش گیرد ) . در نامه‌های گرامی و ارجمند ضبط و ثبت است ( نامه‌هائی که ) فرا و بالا ( از کلام بشر ) و دارای مکانت و منزلت والایند ( و دور از هرگونه تحریف و آمیزش ) و پاک ( از هر نوع شائبه خرافات و عقائد باطل و فاسد، و زدوده از نقص و کم و کاست ) هستند. بر دستان فرستادگانی (حاملان پیام الهی برای بشریت از طرف خدا) که (فرشتگانی ) بزرگوار و نیکمنش و نیکوکردارند. همان فرشتگانی که در سوره ی قدر به آنها اشاره شده: (‏ تَنَزَّلُ الْمَلَائِکَهُ وَالرُّوحُ فِیهَا بِإِذْنِ رَبِّهِم مِّن کُلِّ أَمْرٍ(سوره قدر آیه  ۴‏)) 

 ترجمه: ‏‏فرشتگان و جبرئیل در آن شب با اجازه پروردگارشان،  پی در پی  می‌آیند برای هرگونه کاری ( که بدان یزدان سبحان دستور داده باشد ) .

۶- در تمام دوران پیامبر (ص ) اِشکالی که مشرکین بر پیامبر وارد می کردند این بود که قرآن بصورت واحد و در یک مصحف چون صحف ابراهیم و موسی نمی آید و برای همین در تمام دوران رسالت در یک مصحف جمع نگردید، پس این امر در مکه برای چه سببی فرود آمده ؟؟!

این چگونه کتاب هدایتگری است که به کودک اجازه ی دست زدن به آن را نمی دهند، زن در هر ماه چند روزی حق دست زدن به آن را ندارد، مردان و زنان بدون غسل حق دست زدن و خواندنِ آن را نداشته باشند، اگر آن را خود معنی و تفسیر نمایی مرتکب تاوان شوی و جز عدەای قلیل معنای آن را در نیابند.

بعضی از فقها را نظر بر این است که خواندن قرآن برای زن حائض جائز است اما از حفظ!! و یا با پوشیدن چیزهای که مانع تماس مستقیم آنان با خود قرآن گردد، گویا کاغذ و صفحات قرآن از خود قرآن و پیام آن مهمتر هستند.

در گذشته برای حفظ قران و ماندگاری آن مخصوصاً در دوران خلافت برای نوشتەی قرآن اهمیت فوق العادەای بود، چون هنوز قرآن به صورت کنونی منتشر نشده بود. اما در دوران عباسیان و امویان حتی بسیاری از مسیحی ها ویهودی ها از راه نوشتن قران ارتزاق می نمودند و تعدادی از فقها در این امر اشکالی نمی دیدند، همانطوری که قرآن در چاپخانه های اروپا وامریکا در دنیای معاصر چاپ ومنتشر می شود .

 ابن عباس در قرائت قرآن توسط کسی که دارای حیض است اشکالی نمی بیند .

شیخ البانی از علمای حدیث شناس معاصر هیچ دلیلی برای منع حائض از قرائت قرآن نمی یابد، هر چند توصیه به داشتن طهارت می نماید .

نویسندە: عمرامین پور

ویراستار: سۆزی میحڕاب

 

منابع تحقیق:

 مغنی محتاج جلد۱

الفقه المیسراحمدطاهر

فتاوی معاصره قرضاوی

کفایه الاخیار

سایت السوال والجواب

نمایش بیشتر

عمر امین پور

@@نویسنده و مترجم ** آذربایجان غربی- سردشت ** فعال مدنی و دعوتگردینی

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا