اصول

«ایمان» در قرآن

ایمان در قرآن به معنای ساختن زندگی و لذت بردن از آن است

 پذیرش و اجرای خواسته های الله متعال زیربنای موفقیت و سربلندی در دنیا و آخرت است. بسیاری از مردم می پرسند، آیا این امت اسلامی که تنها امت یکتا پرست است، همچنین الله متعال وعده داده است که از پیامش که قرآن کریم است، محافظت نماید، از طرفی دیگر تنها امتی است که هنوز بر سر راه یکتاپرستی پایدار است و از پیام اسلام پیروی می کند، حال با وجود این همه صفات ایمان و ربانی، چرا این امت موجب گرفتاری و مصیبت شده است.

 خداوند متعال در آیات بسیاری پاسخ این پرسش را داده و آن را هم نوعی امتحان کردن قلمداد کرده است. چرا که خداوند بزرگ به حال آنها راضی نیست و نمی خواهد که با ناتمامی اسلام را دریافت کنند. زیرا خداوند این امت را به (خیرُ أمّتی أخرخت لِلنّاس) به بهترین امت وصف می کند. به همین خاطر از این طریق می خواهد همچون روشی از روش های پرورش و تربیت، این شیوەی تربیت را همراه با آن بکار ببرد، تا اینکه به راه راست بازگردد. این هم به همانند پدری بسیار دلسوز برای فرزندانش است، به همان اندازه کە پدر برای فرزندانش دلسوز باشد، از کار و اوضاع آنان می پرسد و آنها را نصیحت می کند و اگر لازم باشد حتی مجازاتشان می کند.

 از اینجا می توانیم بپرسیم که کم و کاستی هایمان از کجا نشأت می گیرد؟

خداوند بزرگ این را برایمان روشن می سازد. این امت، امتی باورمند و باایمان است، اما در زمانی که ایمانش را تقویت نمی کند و با واقعیت روبرو نمی شود و پاسخ آن درخواست ها را نمی دهد که خداوند از او خواسته است و ایمان را تنها از یک جهت محدود به شمار آورده و به جهتی وسیع از زندگی پیوند نمی دهد و در پایبندی به قواعد شکست و پیروزی و سنت های آباد کردن زمین و بنیاد نهادن تمدن، مطابق سنتهای خدا تعامل نمی کند، همچنین به سنت برادری و محبت و اتحاد پایبند نیست، نتیجه رعایت نکردن این عوامل، همان زندگی است که اکنون برجسته گشته است. همچنین به وجود آمدن فتنه و ناآرامی و فقر و گرفتاری های دیگر، در نتیجه ی این است که خداوند بزرگ می فرماید: (یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اسْتَجِیبُوا لِلَّهِ وَلِلرَّسُولِ إِذَا دَعَاکُمْ لِمَا یُحْیِیکُمْ وَاعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ یَحُولُ بَیْنَ الْمَرْءِ وَقَلْبِهِ وَأَنَّهُ إِلَیْهِ تُحْشَرُون) [۲۴:انفال]

 خداوند بزرگ در این آیه برایمان روشن می کند، این شیوه ایمان به تنهایی کافی نیست، درست است که شخص این چنین وارد دایره ی ایمانداران می شود، اما وارد دایره آن افرادی نمی شود که به استقبال خواسته های خداوند بزرگ و پیامبر(صلی الله علیه و سلم) می روند. جز افرادی محسوب نمی شود که در ساخت زندگی و تأمین یک زندگی خوب و خوش مشارکت دارند. چرا که اینها نیازمند مجموعه ای از عوامل اجتماعی و سیاسی و توسعه دادن و آموزش و پرورش است، که لازم است انسان باایمان در جهت بنیاد نهادن زندگی ای سالم و نیکو برای جامعه، به بهترین روش آن ها را پیاده کند. یعنی بنیاد نهادن زندگی ای خوب در دنیا و قیامت، بنابراین دنیا کشتزار آخرت است.

 خداوند بزرگ از ما می خواهد که از فرمان خود و پیامبرش اطاعت کنیم و به همین منظور پیامی را جهت زندگی برایمان فرستاده است. از ما می خواهد که زندگی ما به عنوان انسان، متفاوت از زندگی حیوانات باشد. زیرا ما نباید تمام توان و قدرتمان را به زندگی دنیایی اختصاص دهیم و به فکر آخرت نباشیم. چرا که خداوند بزرگ از چنین کسانی به: (یعلمونَ ظاهراً مِنَ الحَیاتِ الدّنیا) توصیف می کند، یعنی: تنها بخشی از ظواهر زندگی دنیا را می دانند.

 اکنون مردم به صورت کلی در برابر خطر بازگشت به زندگی حیوانی قرار دارند که تنها پاسخگوی غرایزشان باشند و به ویژه غریزه جنسی و خوراک. اما خداوند می خواهد انسان بزرگتر و برتر از این زندگی کند و زندگی عزتمندانه ای داشته باشد. زندگی ای که شایسته انسان باشد. در دنیا دارای زندگی باعزت و پر از سروری و کامیابی بوده و سپس این زندگی به قیامت و در بهشت ادامه یابد و چند برابر از این بهتر زندگی کند. این هم با اطاعت از خدا و دستوراتش و پیامبر(صلی الله علیە و سلم) انجام می شود. اگر در راستای فرمانبرداری از دستورات خدا و پیامبر نباشد، انجامش این خواهد بود که خداوند می فرماید: (وَاتَّقُوا فِتْنَهً لَّا تُصِیبَنَّ الَّذِینَ ظَلَمُوا مِنکُمْ خَاصَّهً وَاعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ) [۲۵:انفال]

 بنابراین ما در برابر دو انتخاب قرار می گیریم، یک) اطاعت از فرمان خداوند منّان که نتیجه آن زندگی آرام، خوب، باعزت، برادری و محبت است. دو) پشت کردن به فرمان خداوند که نتیجه آن فتنه و سردرگمی است، کلمه ی فتنه کلمه ای ناشناخته و (نکره) است.

 که آن هم بسیاری از جوانب عقیده و گروه های گمراه کننده ی مختلف و مخالف را شامل می شود، همان گونه که می بینیم در این عصر، امت اسلامی دچار انواع فتنه ها شده و از راست و چپ دچار فتنه و آشوب و قتل و اختلاف و استعمار گشته که دشمنان توانسته اند بر قدرت و خیر و برکت مسلمانان چنگ بزنند.

 بخاطر همین اگر دقت کنیم جهان اسلام به شیوه ای فراگیر دچار فتنه و سرگردانی شده است، این هم در نتیجه این است که این امت در پی انجام فرمان های خدا نبوده اند. زیرا که خداوند بزرگ این امت را به امتی میانه رو نام برده و به بهترین امت وصف کرده است.

  در اینجا خداوند متعال سیمای ایمان را برایمان روشن می کند که لازم است مسلمانان آن را انجام دهند. زیرا که ایمان تنها کلمه ای نیست که با زبان گفته شود یا تنها عبادتی باشد که صرفا انجام یابد، ایمان معنایی بزرگتر دارد و تمام زندگی را پوشش می دهد. نباید از مراحل مختلف زندگی جدا شود، ایمان لازم است که در تمام مراحل و پله های زندگی بکار برده شود. ایمان عبارت است از قدرت و انرژی این امت کە لازم است آن را به جنب وجوش و تحرک اندازد.

  خداوند بزرگ خطاب به افراد باایمان می فرماید: (یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا آمِنُوا بِاللَّهِ وَرَسُولِهِ وَالْکِتَابِ الَّذِی نَزَّلَ عَلَىٰ رَسُولِهِ وَالْکِتَابِ الَّذِی أَنزَلَ مِن قَبْلُ وَمَن یَکْفُرْ بِاللَّهِ وَمَلَائِکَتِهِ وَکُتُبِهِ وَرُسُلِهِ وَالْیَوْمِ الْآخِرِ فَقَدْ ضَلَّ ضَلَالًا بَعِیدًا) [نسا:۱۳۶] الله متعال شهادت می دهد که تو ایماندار هستی، اما باز از تو می خواهد که ایمانت را تجدید کنی، این به چه معناست؟ خداوند بزرگ به شما می گوید: (یا اَیّها الذینَ ءامَنوا) ای کسانی که ایمان آوردید، یعنی تنها به شیوه ای نظری و از دید عبادتی، اما شما نتوانستید این ایمان را تبدیل به سلوک و منش خود کنید و در زندگی روزانه آن را پیاده کرده و به عنوان برنامەای حقیقی به کار بگمارید. آنگاه که می فرماید: (ءامَنوا) یعنی ایمانتان را تبدیل به عمل کرده و بدان پایبند باشید. این ایمان را به یک قدرت تبدیل کرده و در زیر روشنایی آن به استقبال الزامات و عوامل ایمان بروید، تا این ایمان تبدیل به سلوکی در زندگی روزانه تان و سرچشمه خیر شود، زیرا که قرآن، ایمان را در پی کار خیر و نیکو می آورد. (وَالْعَصْرِ- ٳِنَّ الْإِنسَانَ لَفِی خُس٘ر) [عصر:۱ـ۲]

 تا زمانی که انرژی نور وجود داشته باشد، در برابرش روشنایی وجود دارد، به همانگونه نیز در برابر وجود ایمان، لازم است کار خیر و نیکو انجام گیرد.

  اگر این طور نباشد، ایمان تنها شعار و حرف خواهد بود و دیگر کاردبری در زندگی ندارد، بنابراین ایمان بدون عمل ناقص است و همین نیز عامل این گرفتاری ها و نواقصی است که امروزه مسلمانان بدان دچار گشته اند. این که برخی به برخی دیگر ظلم می کنند و به همدیگر رحم نمی کنند و ستم هایی که در برابر برادر مسلمانشان انجام می دهند، بسیار بدتر از آنچه دشمنان می کنند، می باشد. حال این چه ایمانی است که ما داریم، در حالی که این آیه را می خوانیم: (سُبْحَانَ الَّذِی أَسْرَىٰ بِعَبْدِهِ لَیْلًا مِّنَ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ إِلَى الْمَسْجِدِ الْأَقْصَى الَّذِی بَارَکْنَا حَوْلَهُ لِنُرِیَهُ مِنْ آیَاتِنَا إِنَّهُ هُوَ السَّمِیعُ الْبَصِیر) [اسرا:۱]

 ما تا چه اندازه گرفتاری ها و مصیبت ها و استعمار مسجدالاقصی را احساس می کنیم؟ و چقدر با این مصایبی که مسلمانان برمه در آن زندگی می کنند، همدردی کرده و با آنان زندگی می کنیم؟ ایمان شرایط و الزاماتی دارد و برادری ایمانی نیز ملزوماتی ویژه دارد.

  هنگامی که از اصطلاح برادری ایمانی حرف می زنیم باید با خودمان صادق باشیم، زیرا که برادری تنها کلمه ای نیست که بر زبان جاری شود، بلکه دارای مسئولیت و حقوقی می باشد.

  پیامبر خدا(صلی الله علیه و سلم) اصحاب را بر اساس آن حقیقت پرورش داد، به آنان یاد داد که لازم است ایمان بر پایه ی ملتزم بودن به چند حقیقت بنا شود. آن حقایق نیز به معنای واقعی در میان مهاجرین و انصار برجسته شده بود. انصاریان هرچه داشتند با برادران مهاجر خود تقسیم کردند، حتی کار به جایی رسید که کسانی که دو زن داشتند، خواستند یکی از آنان را طلاق داده و برادر مهاجرشان به صورت شرعی آن را عقد کند.

نسل اول مسلمانان به این شیوه ی پاک و صادقانه ایمان را در سینه های خود پرورش داده بودند، بخاطر همین بود که تمام جهان به دست آنان فتح شد. بنابراین ما مسلمانان هم باید آنان (صحابه) را الگو و سرمشق خود قرار دهیم و ما هم به راه آنان اقتدا کنیم.

 منبع: سایت د. علی قرداغی

مترجم: هدی احمدی

ویراستار : حسن زاده

نمایش بیشتر

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا