اصول

بگو مگوهای عُلما در باره  «بدعت» (بخش نخست)

تعریف

بدعت در لغت: ایجاد و اختراع چیز ی بدون مثال سابق

 

بدعت در اصطلاح: راه و روش اختراع شده و نو خاسته ای در دین است که شبیه روش شرعی است و هدف از انجام آن زیاده روی و مبالغه در عبادت خدای سبحان است.

این صادق ترین و مطمئن ترین تعریف بدعت است، این تعریف به گفته ی منطقی ها بسیار دقیق و جامع و مانع است.

نکوهش بدعت در قرآن و سنت

بدعت در قرآن

*هُوَ الَّذِی أَنْزَلَ عَلَیْکَ الْکِتَابَ مِنْهُ آیَاتٌ مُحْکَمَاتٌ هُنَّ أُمُّ الْکِتَابِ وَأُخَرُ مُتَشَابِهَاتٌ ۖ فَأَمَّا الَّذِینَ فِی قُلُوبِهِمْ زَیْغٌ فَیَتَّبِعُونَ مَا تَشَابَهَ مِنْهُ ابْتِغَاءَ الْفِتْنَهِ وَابْتِغَاءَ تَأْوِیلِهِ ۗ

او است که کتاب (قرآن) را بر تو نازل کرده است. بخشی از آن، آیه‌های «مُحْکَمَات» است (و معانی مشخّص و اهداف روشنی دارند و) آنها اصل و اساس این کتاب هستند و بخشی از آن آیه‌های «مُتَشَابِهَات» است، (و معانی دقیقی دارند و احتمالات مختلفی در آنها می‌رود).  امّا کسانی که در دلهایشان کژی است (و گریز از حق، زوایای وجودشان را فرا گرفته است) برای فتنه‌انگیزی و تأویل (نادرست) به دنبال متشابهات می‌افتند.

(آل عمران ۷)

وَأَنَّ هَٰذَا صِرَاطِی مُسْتَقِیمًا فَاتَّبِعُوهُ ۖ وَلَا تَتَّبِعُوا السُّبُلَ فَتَفَرَّقَ بِکُمْ عَنْ سَبِیلِهِ ۚ ذَٰلِکُمْ وَصَّاکُمْ بِهِ لَعَلَّکُمْ تَتَّقُونَ

این راه (که من آن را برایتان ترسیم و بیان کردم) راه مستقیم من است (و منتهی به سعادت هر دو جهان می‌گردد. پس) از آن پیروی کنید و از راههای (باطلی که شما را از آن نهی کرده‌ام) پیروی نکنید که شما را از راه خدا (منحرف و) پراکنده می‌سازد. اینها چیزهائی است که خداوند شما را بدان توصیه می‌کند تا پرهیزگار شوید (و از مخالفت با آنها بپرهیزید). (انعام ۲۵۳)

راه مستقیمی که خد ا به آن امر کرده است، راه خداست و سبل (راههای دیگری) که خداوند از آن نهی کرده، راه بدعت است.

دلیل این ادعا حدیثی است که عبدالله بن مسعود(رض) روایت کرده و می فرماید: “رسول خدا با دستش خطی کشید، سپس فرمود: هذا سبیل الله مستقیماً… این راه خداست که حالت آن راست مستقیم است”

سپس در طرف راست وچپ آن خط، خطوطی کشیدو فرمود: بر هرکدام از این راههای شیطانی وجود دارد که به آن دعوت می کند. سپس این آیه را تلاوت فرمود: 

وَأَنَّ هَٰذَا صِرَاطِی مُسْتَقِیمًا فَاتَّبِعُوهُ ۖ وَلَا تَتَّبِعُوا السُّبُلَ.

مجاهد هم سبل را به بدعتها و شبهه ها تفسیر کرده است.

بدعت در سنت 

احادیث دال بر نکوهش و رد بدعت فراوانند و بە نقل چند حدیثی می پردازم.

” من احدث فی امرنا هذا ما لیس منه فهو رد.”

هر کس در دین ما، چیزی را احداث و ایجاد کند که از آن نیست، آن امر محدث، مردود و غیر قابل قبول است. (به روایت بخاری ومسلم).

 ” اوصیکم بتقوی الله والسمع والطاعه و ان کان عبدا حبشیا فانه من یعش منکم فسیری اختلافا کثیرا فعلیکم بسنتی و سنه الخلفاء الراشدین المهدیین، عضوا علیها بالنواجذ و ایاکم و محدثات الامور فان کل محدثه بدعه ” .

شما را به تقوا در مقابل خدای عزوجل و شنیدن و اطاعت کردن (فرمان امیراسلامی) امر می کنم، هر چند آن ولی امر، بنده ای حبشی باشد. چون کسانی از شما که میمانند درآینده اختلاف زیاد راخواهند دید.

لذا بر شما باد که از سنت و روش من و سنت جانشینان هدایت یافته من، پیروی کنید، با دندانهایتان بر این روش گاز بگیرید ( کنایه ازمحکم آن است) و برحذر باشید از امور محدث و بدعت ها، چون تمام نو آوری ها در دین  بدعت است.( به روایت ابو داود و ترمذی)

در مورد بدعت اختلاف نظر زیادی در میان دانشمندان دینی وجود دارد

و در این باره به دو دسته تقسیم شده اند و دو نظریه مخالف یکدیگر دارند.

گروه اول:  می گویند: هر بدعت و نو آوریی در دین بدعت و حرام است، زیرا پیامبر صلی الله علیه و سلم می فرماید:… . ایاکم ومحدثات الامور فان کل بدعه ضلاله. از هر نو آوری در دین پرهیز کنید، زیرا هر نو آوری در دین گمراهی است (به روایت ابو داود و ترمذی گفته حسن است).

در اینجا هر نوع بدعتی نکوهش شده و هیچ نوع از آن استثنا نشده است، وپیامبر به طور کلی حکم گمراهی بدعت ها را صادر کرده اند

و این گروه برای دفاع از نظریه اشان می گویند: این سخن حضرت عمر در مورد نماز تراویح به صورت جماعت که فرموده است : ” نعمت البدعه هذه ” .یعنی این بهترین بدعت است، منظورش بدعت لغوی است، نه بدعت شرعی ؛ زیرا بدعت از در لغت به هرچیز خوب و نو ظهوری گفته می شود، خواه اصل و ریشه ای داشته باشد یا خیر؟ آنان در ادامه می گویند : دلیل ما هم این است که قبل از حضرت عمر ، پیامبر(ص)  در مسجد چند شبی با یارانش نماز تراویح به جماعت خواند، وقتی پیامبر نماز تراویح می خواند یارانش هم پشت سر او آن را به جماعت می خواندند و البته اگر گفته شود منظورحضرت عمر بدعت شرعی است باید دانست که جز پیامبر کسی دیگر معصوم نیست.

این خلاصه ی  نظر علمای دسته ی اول بود و درمیانشان ابن تیمیه، و امام شاطبی و ابن القیم جوزی و محمدبن عبدالوهاب  و محمد رشید رضا و محمد بن اسماعیل صنعائی وجود دا رند.

گروه دوم: این گروه  بیشتر تکیه بر آسانگیری و مصلحت اسلامی  کرده اند و می گویند: این حدیثی که گروه اول (ایاکم و محدثات الامور..) به عنوان  دلیل اثبات مدعایشان ذکر کرده اند، هر چند در آن حکم کلی وجود دارد ، اما چند دلیل دیگری وجود دارد که مجبورمان می کند تخصیصش دهیم به بدعت هایی که با اسلام سازگار نیست و از قرآن و سنت و اجماع و قیاس و… سند و تکیه گاهی ندارند!

نمی توان همه ی بدعت ها را حرام دانست ؛ بلکه باید اعتراف کرد که برخی بدعت ها حسنه هستند .

دلایل و مستندات دارندگان این نظریه

۱*ما این را قبول نداریم که منظور حضرت عمر از ( نعمت البدعه هذه)

بدعت لغوی باشد بلکه منظورش بدعت اصطلاحی و شرعی است ؛ تازه در مورد یکی از عبادت هاست که نماز تراویح می باشد..

۲*حدیث پیامبر که فرموده است: ” من سن فی الاسلام سنه حسنه فله اجرها و اجر من عمل بها..”هر کس در اسلام سنت و روشی را ایجاد کند ثواب این سنت و همچنین کسی که به آن عمل کند به او بر می گردد (به روایت مسلم)

حدیث فوق ، حکم این حدیث (فان کل بدعه ضلاله) را به بدعت ناشرعی و بی اساس تخصیص کرده است.

۳* جمع آوری قرآن به صورت مصحف و نوشتن  احادیث پیامبر (ص) ، آموزش ادبیات عربی، نوشتن تاریخ اسلام و.. از طرف یاران و تابعین هر چند کارهای نوظهور و بدعت هایی بودند که در زمان پیامبر انجام نشده بود ولی در عین حال هیچ کس نه آن زمان و نه امروز  نمی تواند بگوید این خدمت ها خلاف سنت و شرع هستند!

این بود به صورت خلاصه رای و نظر گروه دوم در مورد بدعت .

 لازم به ذکر است که این گروه اکثریت دارند و در بینشان عزبن عبدالسلام و شرف الدین نووی و ابن الحجر هیتمی و عبدالرحمن سیوطی و شوکانی و ابن رجب و ابن الاثیر وجود دارند.

نظر یکی ازعلمای معاصر در باره بدعت

ماموستا علی باپیر – عراق

بعد از مطالعه و تحقیق زیاد و مقایسه کردن آراء گوناگون در باره بدعت با ترازوی نقل و عقل به این نتیجه رسیدم که:

 باید پرسشی از خود کنیم که هدف پیامبر صلی الله علیه و سلم از واژه بدعت چه چیزی بوده است؟  به نظر من جوابِ درست این است که منظور آن حضرت از بدعت در احادیثش  بدعتی است که در بخش عبادت و خدا پرستی باشد یعنی در نماز و روزه و ذکر و حج و دعا و قربانی و نذر و… البته خدا و رسولش بهتر می دانند ؛ ‌زیرا همانگونه که شیخ الاسلام ابن تیمیه می فرماید: ” ان  تصرفات العباد من الاقوال و الافعال نوعان:عبادات یصلح بها دینهم و عادات یحتاجون الیها فی دنیاهم، فباستقراء اصول الشریعه نعلم ان العبادات التی اوجبهاالله او احبها لایثبت الا بالشرع، اما العادات ما اعتاده الناس فی دنیاهم ما یحتاجون الیه و الاصل فیه عدم الحظر.. ان الاصل فی العبادات التوفیق، فلا یشرع منها الا ما شرعه الله و الا دخلنا فی قوله تعالی: ” ام لهم شرکاء شرعوا لهم ما لم یاذن به الله. (شوری ۲۱)

اعمال بندگان خدا در سخن و عمل دو نوع است :عباداتی هستند که لازمه ی دین داری آنان است و همچنین عادتهایی هستند که در دنیا به آن احتیاج دارند، با رعایت کردن پایه های شریعت می فهمیم که عباداتی که خدا واجب کرده است فقط با شرع ثابت می شوند.اما عاداتی که مردم به آن محتاجند اصل در آن عدم ممنوع بودن آن است.

اصل در عبادات این است که کاستن و یا افزودن بر آن ممنوع است ، و به دیگر عبارت هیچ عبادتی مشروعیت ندارد مگر آنکه خدا بدان امر فرموده باشد و گرنه مشمول این آیه ی قرآن قرار می گیریم که م فرماید:شاید آنان انبازها و معبودهائی دارند که برایشان دینی را پدید آورده‌اند که خدا بدان اجازه نداده است.

ترجمه و تنظیم : رحیم رهرو – مهاباد

منابع :

راه پیامبرکدام است-  استادعلی باپیر

بدعت: استادحیدر الماسی

نمایش بیشتر

عبدالرحیم رهرو

✅ محل سکونت : آذربایجان غربی - مهاباد ☑ دعوتگر دینی و مترجم

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا