خانواده

تبدیل گناهان صغیره به کبیره (2)

تبدیل گناهان صغیره به کبیره (2)

گاهی گناه صغیره به وسیله اسباب و عواملی به کبیره تبدیل می شوند.
امام غزالی در کتاب «احیاء علوم الدین» کتاب التوبه: 5/ 65 فصل جالبی دارد که در آن امور و اسبابی که گناهان صغیره را به کبیره و کبیره را به اکبر تغییر می دهند بر می شمارد.

الف: اصرار و پافشاری بر گناه
وقتی کسی به یک گناه اصرار می ورزد به تدریج در انجام گناه جرأت می یابد به طوری که نه تنها در آن مورد بلکه در امور دیگر نیز به سهولت دست به سوی گناه دراز می کند. اصرار و مداومت بر گناه در واقع بی پروا بودن در هتک حرمت الهی، سبک دانستن امر خدا و کوچک دانستن مقام اوست.
خداوند در قرآن کریم یکی از صفات نیکان و پارسایان را عدم اصرار بر گناه معرفی می کند: «والذین إذا فعلوا فاحشة أو ظلموا أنفسهم ذکروا الله فاستغفروا لذنوبهم و من یغفر الذنوب إلا الله و لم یصروا علی ما فعلوا و هم یعلمون» [ال عمران: 135] (و کسانی که چون دچار گناه شدند یا بر خویشتن ستم کردند به یاد خدا می افتند و آمرزش گناهانشان را خواستار می شوند و به جز خدا کیست که گناهان را بیامرزد؟ و با علم و آگاهی بر چیزی که انجام داده اند پا فشاری نمی کنند)
لذا اگر گناه کبیره ای از انسان سر زند و مثل آن را به دنبال آن تکرار نکند، امید عفو و بخشودگی آن بیشتر از گناه صغیره ای است که شخص بر انجام آن اصرار و جسارت نماید. مثال آن همچون قطره های آبی است که به طور متوالی بر سنگی افتند و بر آن اثر کنند، اما اگر آن مقدار آب یک ‏دفعه بر سنگ ریخته شود بر آن اثر نمی گذارد.

ب: کوچک شمردن گناه
هر گاه شخصی گناهی را بزرگ شمرد نزد خدای متعال کوچک می گردد و چون آن را خرد و کوچک تلقی نمود بزرگ خواهد شد، زیرا بزرگ شمردن گناه کراهیت و نفرت آن را در پی دارد و آن نفرت مانع تأثیرگذاری گناه می شود، ولی کوچک شمردن گناه دلیل انس و الفت با آن بوده و باعث تأثیرات مخربی در دل می گردد.
در حدیث روایت شده که آن حضرت – صلی الله علیه وسلم – می فرماید: «المؤمن یری ذنبه کالجبل فوقه یخاف أن یقع علیه و المنافق یری ذنبه کذباب مرّ علی أنفه فاطاره» [صحیح بخاری: 6308] (انسان مومن گناه خود را همچون کوهی می بیند که بالای سر او قرار دارد که هرلحظه از آن می ترسد که بر وی افتد، ولی منافق گناه خود را همچون مگسی می بیند که بر بینی وی بگذرد و او آن را بپراند)
بزرگ شمردن گناه در دل مومن به سبب علم و آگاهی او است نسبت به جلال و عظمت خدا، زیرا هر کسی که به عظمت و بزرگی کسی که او را نافرمانی کرده است بنگرد، گناه صغیره را کبیره تلقی می نماید.
در همین راستا حضرت انس، صحابی جلیل القدر – رضی الله عنه – خطاب به تابعین عصر خود می گوید: «إنکم لتعملون أعمالا هی فی أعینکم أدق من الشعر کنا نعدها علی عهد رسول الله- صلی الله علیه و سلم- من الموبقات» [صحیح بخاری: 6492] (شما کارهایی را انجام می دهید که در نظر شما از موی باریکترند، ولی ما آن را در عهد پیامبر خدا – صلی الله علیه و سلم- از مهلکات می شمردیم.)
این بدان سبب بود که معرفت اصحاب به عظمت خداوند کامل‏تر بود. از این رو گناهان صغیره نزد آنان بنا بر عظمت و جلال الهی به کبائر تبدیل می گردید.

ج: خشنودی از گناه
مومن چنانچه بنا بر غفلت مرتکب معصیتی شود نه تنها هیچ نوع سرور و انبساطی به دنبال آن در دل وی ایجاد نمی گردد، بلکه مدت‏ها متأثر و پریشان نیز خواهد بود و همین تأثیر باطنی در محو آثار گناه و آمرزیده شدن آن نقش اساسی دارد و مانع تکرار آن در آینده می شود. اما کسی که بعد از ارتکاب گناه با یاد آن خشنود و محظوظ می شود، چنان که گوید ندیدی چگونه آبرویش را بردم؟ چگونه او را خوار و شرمسار کردم؟ چگونه او را گول زدم؟ شیطان بر چنین فردی چیره گشته و و او نیز از پروردگارش دور مانده است، زیرا هر گاه بیماری به خاطر رهایی از تلخی دارو از شکسته شدن شیشه دارو خوشحال باشد هیچگاه امید به بهبودی و شفای بیماری او نخواهد بود.

د: بی اهمیتی نسبت به امهال و پرده پوشی خداوند
چنانچه مرتکب گناه صغیره، پرده پوشی و بردباری و امهال خداوند متعال را کم اهمیت بشمارد و نداند که موجب امهال او خشم و غضب الهی است تا بر اثر اعطای فرصت، بزهکاری او افزون گردد و چنان تصور کند که تمکین خداوند در ارتکاب معصیت‏های او عین عنایت باری تعالی نسبت به اوست و این امر باعث شود تا از مؤاخذه پروردگار ایمن باشد. بر اثر چنین پنداری بر میزان جرم او افزوده شود و سرانجام مورد عقاب سخت الهی قرار گیرد. همان گونه که خداوند می فرماید: «و یقولون فی أنفسهم لو لا یعذبنا الله بما نقول حسبهم جهنم یصلونها فبئس المصیر» [مجادله:8] (در دل به خود می گویند: پس چرا خداوند ما را به خاطر گفته هایمان کیفر نمی دهد. دوزخ برای آنان کافی است. در آن در می آیند و چه بد سرانجامی است)

هـ: بازگو کردن گناه – نزد دیگران –
وقتی شخصی مرتکب گناه می شود سپس آن را برای دیگران بازگو می کند و یا در انظار عمومی به گناه دست می زند این عمل علاوه بر این که اهانت بر ستّاری – چشم پوشی خداوند در دنیا- خداوند به شمار می رود تحریک و بدآموزی کسانی است که گناه وی را می شنوند و یا می بینند. لذا این دو جنایت هم به گناه افزوده می شوند و گناه صغیره را به کبیره و کبیره را به اکبر تبدیل می نمایند و اگر تشویق و تحریک و فراهم ساختن اسباب گناه برای دیگران بر گناه این فرد افزوده گردد گناه چهارم خواهد شد و کار او به غایت زشتی می انجامد.
در خبر است: «کل الناس معافی إلا المجاهرین یبیت أحدهم علی ذنب قد ستره الله علیه فیصبح فیکشف سترالله و یتحدث بذنبه» [متفق علیه] (همه مورد عفو- خدا – قرار می گیرند به جز کسانی که به طور آشکار گناه کنند،مانند اینکه یکی از آنان بر گناهی که خداوند متعال شبانه آن را بر وی پوشانده بامداد وقتی برخیزد پرده خدای را بردارد و گناهان خود را بازگو کند)

و: حریم شکنی آگاهانه
مرتکب گناه، عالِمی باشد که مردم به او اقتدا می کنند. پس وقتی چنین کسی گناهی انجام می دهد که مردم او را می بینند آن گناه کبیره خواهد بود. مانند این که عالِمی که در میان مردم محبوبیت دارد مال شبهه داری از حاکمان و سلاطین بستاند و یا نزد حکام و سلاطین رفت و آمد کند و با ترک انکار بر اعمالشان آنان را کمک و مساعدت نماید و یا با زبان به ناموس و شخصیت مردم هتاکی و پرده دری کند و یا در علوم ، خود را به چیزی مشغول سازد که مقصود از آن جز کسب جاه و افتخار نباشد. چه بسا چنین دانشمندی بمیرد و شر او سال‏های متمادی در جهان باقی بماند. پس خوشا آن کسی که وقتی بمیرد گناهانش هم با او بمیرند.
آن حضرت- صلی الله علیه و سلم- می فرمایند: «من سن سنة سیئة فعلیه وزرها و وزر من عمل بها لا ینقص من أوزارهم شیئا» [صحیح مسلم: 1017] (هر کسی در اسلام روش و طریقه بدی را اساس گذارد گناه آن بر وی می باشد و گناه کسی که بعد از وی مرتکب آن می شود به وی بازمی گردد بدون این که از گناهان مرتکبین چیزی کاسته شود)
بعضی گفته اند مثال لغزش عالِم همچون شکستن کشتی است؛ وقتی که کشتی غرق شود مردمان حامل خود را هم غرق می گرداند.
پس روشن گردید که کار علماء و مشایخ بسیار خطرناک و مهیب است. لذا آنان دو وظیفه دارند؛ یکی ترک گناه و دیگری اخفای آن. پس وقتی گناه آنان در معاصی مضاعف و چند برابر می شود ثواب آنان در طاعت و عبادت نیز چند برابر خواهد بود زیرا این افراد الگو و اسوه مردم هستند. [ر.ک احیاء علوم الدین: 5/ 68-65 با دخل و تصرف]

نگارنده: مولوی رضا رخشانی

منبع : وبلاگ حدیث عشق

مطلب ادامه دارد…

بخش نخست( گناه و آثار  و پیامد های شوم آن) «ورود»

نمایش بیشتر

ســــۆزی میــــحڕاب

سایت ســــۆزی میــــحڕاب در آذرماه 1392 با همت جمعی از اهل قلم خوشنام و گمنام تاسیس شد ســــۆزی میــــحڕاب بدون جنجال و در اوج عملگرایی به ترویج مبانی میانه روی می پردازد ســــۆزی میــــحڕاب با هیچ جریان و هیچ احدی درگیری ندارد ســــۆزی میــــحڕاب رسالتی جز همزیستی و دگرپذیری ندارد

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا