تاریخ

تماشاى فیلم مبتذل در روز قیامت !

شاید تعجب کنید که چطور می شود در آن روز که جان ها گداز بُوَد،  فیلم جنسى تماشا کرد، ولى این حقیقت دارد.

داستان واقعى زیر را بخوانید تا باور کنید.

پدر همراه شیخ و چند همراه دیگر براى شستن  پسر جوانی که فوت کرده بود گرد هم آمده  بودند ، تا آن جوان را شسته و دفن کنند. آن شیخ که مسئول شستن مردگان محله خود بود دستور داد تا  لباسش را از تنش جدا کنند ، ولى اول عورت و شرمگاهش را با پارچه اى بپوشانند و سپس شروع به شستنش کنند.

هنگام کندن لباس مرده، توجه حاضران به دستمال خون آلودى افتاد که دست راست مرده با آن پیجانده بود! هنگامى که خواستند آن دستمال را از دستش برکنند پدر متوفى فریاد زد که این کار را نکنید ! و اعلام نمود هیچکس حق ندارد آن دستمال را بردارد!

شیخ فهمید که رازى در آن دستمال نهفته است .

بهر حال براى شستن آن مرده باید آن دستمال برداشته می شد، پس در خفاء و دور از نگاه پدر جوان فوت کرده به همکارانش گفت که هنگام شستن ، آب زیادى روى آن دستمال بریزید تا خود به خود از جایش کنده شود. پس او را شستند و آب زیادى را بر روى دست پیچیده شده ریختند و بالاخره دستمال از جایش بر کنده شد.

پدر پس از اینکه مشاهده کرد آنها دستمال را برداشته اند بر سرشان داد و داد و فریاد کشید ؛ ولى پس از مدتى به گریه افتاد و به آنها وعده داد که حقیقت را براىیشان تعریف کند تا درس عبرتى باشد براى آنان و دیگران.

او گفت : دیشب هنگامى که پسرم وارد خانه شد، من و مادرش در حال شام خوردن بودیم ، به او تعارف کردیم که همراه ما شام میل کند ولى با عصبانیت جواب داد که من می روم توى اتاقم و به نوکر بگویید که غذایم را به اتاقم بیاورد ، سپس رفت توى اتاقش و در را قفل کرد. نوکر غذایش را آماده کرد و آماده شد که غذا را نزد او ببرد،  ولى هر چه در می زد کسى در را باز نمی کرد!

من و مادرش نگران شدیم ؛ چرا که هر چه در می زدیم فرزندمان در را باز نمی کرد!

لحظه به لحظه بر نگرانی ما افزوده می شد ؛ فهمیدیم که اتفاقى افتاده است ، پس ناچار قفل در را شکستیم و وارد اتاقش شدیم ؛ ولى با منظره و صحنه اى بسیار عجیب مواجه شدیم ! منظره ای که  من و مادرش را بسیار مبهوت کرد! اى کاش هرگز آن را ندیده بودم !

آری پسرم در حال تماشاى فیلم و در حالى که کنترل تلوزیون را در دست داشت فوت کرده بود، ولى مصیبت این بود که او در حال تماشا کردن فیلم مبتذل و جنسى ، جان خود را به جان آفرین تسلیم نموده بود !

پس از دیدن این صحنه ، اولین چیزی که به ذهنم رسید درآوردن کنترل تلویزیون از دست پسر فوت کرده ام بود ؛  ولى هر چه سعى کردم نتوانستم این کار را بکنم ؛ چرا که کنترل به دستش چسپیده بود !

با خود فکر کردم اگر مردم این صحنه را ببینند برای من و خانواده ام باعث شرمساری خواهد بود ؛ پس براى حفظ آبروى خودم و پسرم ! چاقویى آوردم که آن دستش را که به کنترل وصل شده است را قطع نمایم !

پس از اینکه چاقو را بر دستش کشیدم دیدم که خون بسیاری از آن جارى می شود ! پس رحمت و شفقت پدری سبب شد که این کار را ادامه ندهم !

تنها کاری که از دستم ساخته بود بریدن و قطع نمودن آن بخش از کنترل بود که  خارج از کف دستش بود ، پس آن بخش را بریدم ولى بخش اعظم آن همانطور که اکنون مشاهده می کنید هنوز در دستش باقى مانده است !

شیخ و همراهانش که از دیدن صحنه و توضیحات پدر آن جوان فوت کرده شوکه زده بودند بلا فاصله مرده را شستند و با همان کنترل او را دفن کردند!!!

—————————————

 

پیامبر صلى الله علیه و سلم در حدیث صحیحی فرموده است که: “یُبعثُ المَرءُ عَلى ما ماتَ علیهِ” یعنى: “(در روز قیامت) هر شخصى بر همان حالتى که مرده باشد برخاسته و زنده می شود”

پس مطابق حدیث فوق ، این جوان در روز قیامت در حالی زنده خواهد شد که کنترل در دست دارد و به تماشای فیلم ، آن هم سکسی  ! مشغول است ! اگر در این دنیا هم پدرش به فریادش رسیده که آبرویش را برایش حفظ نموده و مردم متوجه نشوند در آن سرا چه کسی می تواند از این کار جلوگیری کند ؟! چه کسی می تواند نزد خدا برایش تضرع کند در حالی که او اکنون به تمام معنا رُسوا شده و تمام اسرارش فاش و برملا شده است ؟!

آری او در حالی زنده می شود که مشغول تماشا کردن آن فیلم مبتذل است ؛ البته با این تفاوت که در دنیا شاید از دیدن آن لذت برده باشد ولی در روزقیامت که پرده از اسرار همه برداشته می شود فقط گریه و زارى می کند و می گوید : ای کاش فاصله من با این کار زشت و پلید به اندازه مشرق و مغرب می بود و هرگز اینگونه رُسوا و بی آبرو نمی شدم !!

یکی از نعمت های بزرگ خدا که شاید بسیاری متوجه آن نمی شوند “سِتر” و پوششی است که خدا پس از ارتکاب گناه که همواره در محضر او هستیم شامل حالمان می کند و در نگاه مردم و خلایق رُسوایمان نمی کند ، پیامبر به امتش می آموزد که بامداد و شامگاه از این نعمت ارزشمند یادکنند و بگویند ” اَللهُمَّ اِنّی اَصبَحتُ – اَمسَیتُ – مِنکَ فی نعمَةٍ وَ عافیَةٍ وَ سِتر فَاَتِمَّ عَلَیَّ نِعمتَک و َعافیَتَکَ وَ سِترَکَ فی الدّنیا و الآخره” پروردگارا من صبح کردم و به شامگاه رسیدم در حالی که مشمول نعمت های ظاهری و باطنی و صحت و سلامتی و پوشش تو هستم ، پس از تو می خواهم این نعمت و سلامتی و پوشش را همواره نصیبم نموده و آن را از من دریغ نفرمایید .

خداوندا، ازهمه گناهان ما  درگذر و مغفرت و ستر خود را نصیب حال ما بگردان  آمین.

منبع: سنی نیوز

نمایش بیشتر

ســــۆزی میــــحڕاب

سایت ســــۆزی میــــحڕاب در آذرماه 1392 با همت جمعی از اهل قلم خوشنام و گمنام تاسیس شد ســــۆزی میــــحڕاب بدون جنجال و در اوج عملگرایی به ترویج مبانی میانه روی می پردازد ســــۆزی میــــحڕاب با هیچ جریان و هیچ احدی درگیری ندارد ســــۆزی میــــحڕاب رسالتی جز همزیستی و دگرپذیری ندارد

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

همچنین ببینید
بستن
دکمه بازگشت به بالا