اندیشه

حجره های سنتی کردستان

حجره های سنتی کردستان ؛ خاستگاه ادبا و دانشمندان           (بخش نخست)
مقدمه :
قبل از ورود به جهان مدرن و قرار گرفتن در وضعیتی موسوم به وضعیت گذار از سنت به مدرنیسم ، در کشورهای اسلامی تحصیل علم و دانش و ادب و معرفت و حکمت و اخلاق منحصر و محدود به آموزش ها و دوره های تحصیلی و مقاطع آموزشی بود که در مکان هایی موسوم به حوزه های علمیه یا مدارس علوم دینی ارائه می گردید . محل فراگیری و تعلیم و تعلم این دانش ها و فنون و معارف در مناطق کردنشین و در کشورهای ایران ، عراق ، سوریه و ترکیه ” حجره”نامیده می شد.

حجره ها اتاق های غالباً کاه گلی و کوچک و محقری بودند که اکثراً در بخش اندرونی مساجد قرار داشتند و هم زمان و توأمان محل خواب و استراحت و مطالعه و گاه حتی محل نظافت و استحمام نیز بودند . گاهاً دیده شده که در یک روستای پنجاه خانواری مدرسه و حجره ی علوم دینی ای وجود داشته که به سبب حضور و توطّن مدرسی توانمند و دانشمند و پرشور و علاقه مند ، بیش از پنجاه طلبه در یک مقطع زمانی به تحصیل علم و دانش و معارف اسلامی و انسانی می پرداختند.
ویژگی اصلی و منحصر به فردی که حوزه ها و حجره ها را از دیگر مراکز آموزشی و تحصیلی مشابه و نظیر خود متمایز و جدا می سازد این است که در حجره ها شائبه ی تحصیل علم و دانش به منظور دریافت مدرک تحصیلی و دانش نامه ی علمی و به تبع آن کسب موفقیت و منزلت و پرستیژ اجتماعی هم پیوند با آن و هم چنین برخورداری از حقوق و مزایای مادی متناسب با آن مدرک و آن دانش نامه هرگز وجود نداشته است و تنها جاذبه و انگیزه ای که طلاب را به سوی حجره ها کشانده “واقعیت علمی”و ” پشتوانه علمی”آن مراکز دانش آموزی و علم اندوزی از یک طرف و خصیصه ی ” اختیارطلبه در انتخاب استادوحجره ی مورد نظر”و هم چنین انگیزه ی باطنی “تحصیل و اندوختن علم دین و معارف الوهی”از طرف دیگر و به نوبه خود و به تبع آن احساس مسئولیت در خصوص تدریس و عرضه معارف و دانش های دینی آموخته شده به دیگر طلاب و فراگیران بوده و لاغیر. در مناطق مختلف کردنشین دارالعلم های باشکوه و سترگی عهده دار و متکفل آموزش معرف و علوم دینی بوده اند که همواره این دارالعلم های گوی سبقت را (از لحاظ غلبه و هژمونی گفتمان «جامعیت و واقعیت علمی»بر سپهر فرهنگی این مراکز علمی و دانشگاه های جهان اسلام – علی الخصوصدر حوزه های علوم و معارف اسلامی و علوم ادبی – ربوده اند . در این مراکز علمی و فرهنگی به غیر از علوم و معارف اسلامی موسوم به علوم معقول و منقول و به غیر از علوم و فنون ادبی ، دانش هایی چون ریاضیات و هندسه ، جبر و مقابله ، تشریح و هیات و فلکیات و اسطرلاب و حتی گیاه شناسی و طب سنتی نیز تدریس می شده است.
جامعیت علمی در بطن سادگی و بی آلایشی
آری” حجره ها”اتاقک های کوچکی بوده اند که در گوشه ای از مساجد کردستان ساخته می شدند. این اتاقک های ساده و محقر و بدون کمترین امکانات ممکن ، خاستگاه بزرگ مردانی در عرصه های مختلف علوم اسلامی و انسانی و دانش ها و فنون ادبی بوده اند که به جرأت می توان گفت که ستون ها و استوانه های مستحکم کاخ رفیع علوم و معارف دینی در جهان اسلام به شمار می آیند . ابن صلاح شهرزوری یکی از فارغ التحصیلان نامدار و بلند آوازه ی این حجره ها بوده است که رساله ی وی در “علم حدیث”از قرن ها پیش تا به امروز مرجع و منبع علمی مورد استفاده در دانشگاه های مختلف جهان اسلام می باشد.
مناطق زیبا و روح افزای کردستان مانند قرون اولیه ی اسلامی دارای مساجد و مدارسی است که تا چند دهه ی قبل با دیوارهای کاه گلی ، در اوج سادگی پذیرای دانش پژوهانی بوده که چراغ علم و دانش را در این سرزمین فروزان نگه داشته و هر دانش آموخته ای به نوعی مدیون و مرهون چنین معلمانی است که در هموار کردن این راه پرسنگلاخ با علاقه و اعتقاد و ایمان به خدا و پیغمبر و قرآن و شرع مقدس اسلام نقش بسزایی ایفا کرده اند ، به گونه ای که به هر کجای این سرزمین که نظر بیفکنیم از وجود مبارک آنها پرتو نور و معرفت ساطع می شود .

استاد علامه احمد ترجانی زاده – که خود از برجسته ترین و نامدارترین دانش آموختگان حجره های کردستان می باشند – در این خصوص چنین می گویند: در مناطق کردنشین مدارس علوم قدیمه در نهایت رونق و رواج هستند ، خاندان های علمی چند صدساله وجود دارند، با کتاب خانه های بسیار نفیس و عتیق . در این مدارس «شرح احوال ، افکار و آثار احمد ترجانی زاده ،استاد ممتاز دانشگاه تبریز ، به کوشش : طه فیضی زاده ، انتشارات دانشگاه تبریز ، شماره 381،ص8»
استاد عبدالرحمن شرفکندی (هژار) در « مقدمه جلد دوم ترجمه ی قانون ابن سینا چاپ1368، سروش ، صص6و7»در خصوص وضعیت معیشتی حاد و دشوار حاکم بر فضای حوزه های علمی کردستان چنین می نویسد : زینهار، نپنداری که مدارس مساجد کردستان تحت اشراف دولت و با بودجه ی معین اداره می شده است! نه …ملای مسجد که پیشنماز و امام جمعه و مدرس بود، از زکات غله ی روستائیان مؤمن امرار معاش می کرد و ما[طلاب]بایستی هر روز بعد از نماز عصر در خانه مسلمانان روستایی را بکوبیم و صدای بلند سر دهیم : ” نانی فه قی ره حمه تی خواو لیبی”یعنی نان طلبه،رحمت خدا بر شما باد.باور کن!اگر در میان نان های گرد آمده ی ما، انتخابات آزاد و بدون دخالت سلطه گران اجرا می شد، نان ارزان اکثریت قاطع را احراز می کرد و نسبت آراء به صدی نود و هشت و هفت دهم می رسید . در درجه ی دوم نوبت با نان جو بود . نان گندم با اقلیتی ناچیز بایستی در گوشه ای از مجلس حجره ی «فه قی”[طلبه] منزوی باشد .گاه به گاهی برحسب تصادف خیرخوهی نسبتاً خوشبخت،نان خورشی بر آتش گرم شده را تبرع می کردو گرنه نان ارزان و دوغ ترش کاملاً آبکی یار و یاور همیشگی و دوست صمیمی و دست بوس سفره بو.
با همه ی این اوصاف و علی رغم همه ی این موانع و معضلات عدیده، جامعیت علمی و منزلت فرهنگی این مدارس در سطح بسیار متعالی و ممتاز و منحصر بفردی قرار داشت، چنانچه دانشمند شهیر و استاد نامدار دانشگاه و عضو پیوسته ی فرهنگستان زبان و ادبیات فارسی ، جناب استاد دکتر مهدی محقق در این خصوص چنین می گویدبلاد طیبه کردستان همیشه مرکز علم و دانش و جایگاه علمای متبحر و دانشمندان بزرگ بوده و بدوق اغراق می توان گفت که سنت های علمی که در طیّ قرون در نظامیه های مرو و نیشابور و بغداد برقرار بوده در سرزمین کردستان به نحو جامع تری بروز و ظهور داشته است و این سنت تا زمان ما در آنجا محفوظ مانده است و ما خود توفیق استفاده و استفاضه از فقهای بزرگی همچون استاد شیخ الاسلام کردستانیرحمه الله که فقه شافعی در دانشگاه تهران تدریس می فرمود و ادیبانی همچون استاد عبدالحمید بدیع الزمانی رحمةالله علیه که تدریس ادبیات عرب در دانشگاه تهران را عهده دار بودند داشته ایم(زندگی نامه و خدمات علمی و فرهنگی استاد عبدالرحمن شرفکندی (هژار)، انتشارات انجمن آثار و مفاخر فرهنگی ایران، 1385،ص3)
برخی از فراورده های علمی – فرهنگی حجره ها و مرتبت علمی آنان
در این مدارس و حجره ها دانشمندان والامقام و شخصیت های علمی بلند پایه و ادبا و نویسندگان طراز اول و برجسته ای سر بر آورده اند که بیش ترین و ماندگارترین خدمات را هم به اسلام و معارف اسلامی و هم به ادبیات ملی و میهنی خویش ارائه داشته اند. این شخصیت ها از یک طرف موجب افتخار اسلام و مسلمین و از طرف دیگر مایه ی مباهات فرهنگ و ادبیات ملی و میهنی خویش واقع گشته اند ؛ فلاسفه، متکلمان، فقها، مفسران، محدثان، مورخان، عرفا، مصلحان، ادبا و نویسندگانی چون : شیخ شهاب الدین سهرودی، ابن خلکان ، ابن الحاجب، ابن الصلاح شهرزوری ، ابن الحاج، بیتوشی، نودشی، نودهی، مولانا خالد نقشبندی، علامه ملا ابوبکر مصنف، علامه قزلجی، علامه ملا یوسف اصّم، علامه ملا جامی، دینوری، آمدی، آلوسی، علامه مولوی کرد، محوی، احمد خانی، نالی، وفایی، علامه مفتی زهاوی، علامه ملا عبدالله پیره باب، ابوالفرا، ابن نجا، ابن کج، خلاطی، شیخ عبدالقادر مهاجرو… و از معاصرین : بدیع الزمان سعید نورسی، بدیع الزمانی کردستانی، احمد ترجانی زاده ، علامه ملا محمد کویی(جلی زاده)، علامه ملا محمد قزلجی(ترجانی زاده)، شیخ محمد خال، علاء الدین سجادی، علامه دکتر محمد سعید رمضان بوطی، پروفسور دکتر علی محی الدین قره داغی، علامه ملا عبدالکریم مدرس، پروفسور دکتر محسن عبدالحمید، پروفسور دکتر مصطفی ابراهیم زلمی، دکتر محمد فاضلی، آیت الله مردوخ کردستانی، علامه ملا عبدالهادی افخم زاده، علامه ملا عبدالکریم شهریکندی، علامه بی همال ملا باقر بالک مریوانی، استاد ملا محمد ربیعی، علامه ملا حبیب الله کاشتری، استاد برهان الدین حمدی، استاد احمد مفتی زاده، علامه ملا عبدالله دشه ای، استاد ملا ناصر سبحانی، علامه ملا عبدالعظیم مجتهد، علامه ملا حسین مجدی، علامه ملا عصام الدین شفیعی، علامه ملا علی ولزی، علامه ملا حسن دزلی، دکتر محمد صدیق مفتی زاده، جمیل صدیق زهاوی، استاد هژار، استاد هیمن، سیف القضات، استاد قانع، استاد شکر مصطفی، استاد سید طاهر هاشمی، علامه ملا عبدالله احمدیان و …
دکتر حسن احمدی گیوی، استاد نامور ادبیات فارسی دانشگاه های ایران ، در مقاله ای تحت عنوان”دانشوری از تبار نژاده کرد”در مورد نخبگان حوزه های علمیه کردستان که در دانشگاههای ایران خوش درخشیدند و به مقام استادی ممتاز دانشگاه نائل آمدند و از مرجعیت علمی و ادبی در سطح دانشگاههای ایران برخوردار بودند ، چنین می نویسد. : در آن زمان معروف بود که بزرگ ترین استادان زبان و ادبیات فارسی و عربی دانشگاه های ایران دو شخصیت بزرگ هستند که هر دو از خاک پاک کردستان برخاسته اند ؛ استاد عبدالحمید بدیع الزمانی در دانشگاه تهران و استاد احمد ترجانی زاده در دانشگاه تبریز. «زندگی نامه و خدمات علمی و فرهنگی استاد احمد ترجانی زاده، انجمن آثار و مفاخر فرهنگی ایران،1385، تهران،ص16»
در کردستان در هر روستای بزرگ و کوچک، روحانیون و امامان جماعت فراوانند و هر روستا و محله ای افتخار می کرد که روحانی و حوزه دارد. در اوان رونق حوزه های دینی کردستان اگر – خدای ناکرده- طلبه یا ملای سهواً کسره ای را فتحه می خواند یا زبری را به زیر می کشید، دیگر بر در خانه علم او طبل بی سوادی می زدند که هان! فلانی بی سواد است و از صرف و نحو چیزی نمی داند! باز در همان حجره های گلی روستا که طبق سنت حوزوی کردستان، سه شنبه و جمعه تعطیل است، روزهای تحصیل ، طلاب انبان های سؤال را انباشته می کردند و تمام حواشی ریز را دور می زدند تا معما گونه ای بیابند و در ایام تعطیل بر سر طلاب حوزه ی مجاور خالی کنند و در همان شب تعطیل بود که مایه و پایه ی زرنگی و باسوادی یا بی سوادی طلاب مشخص می شد.
هان! خیال نکنید روحانیت محترم کردستان جز مجادله و مباحثه کاری نکرده اند؛ اگر قلم را در جهت نگاشتن خدمات ایشان به دین و به مردم به گردش وا بداریم، به تحقیق از پس نگارش بر نخواهیم آمد و قلم از پا می افتد که توان نوشتن ندارد، چون در میان انبوه مشکلات مادی از حوزه های کردستان نحاریر علمی فراوانی برخاسته اند که این الحاج و علامه بیتوشی، مفتی زهاوی و آیت الله مردوخ، مولوی کرد، علامه عبدالله احمدیان و صدها تن دیگر ستاره ای درخشانند و باز گمان نبری که حوزه های کردستان تحت اشراف هیچ قدرتی بوده و از منابع دولتی تامین شده و یا از برنامه های مدون دانشگاهی و ساختمان های مجلل سود برده است . برای همین وقتی از نزدیک به حجره های گلی بنگری بسیار متعجب خواهی شد که در چنین جایی بزرگانی پرورش یافته اند که استادان دانشگاههای معتبر در نزد ایشان ابجد خوانند” (کمال روحانی،1385،تاریخ جامع تصوف در کردستان، نشر سامرند، صص393و392)
دوره های تحصیلی و متون درسی و آموزشی حجره ها
طبق گفته ی استاد محمد علی قره داغی علوم و دانش هایی که در حوزه های علمیه کردستان تدریس و تعلیم داده می شدند و به علوم 12گانه مشهورند عبارتند از : 1-نحو 2-صرف 3-بلاغت(معانی،بیان،بدیع) 4-فقه 5-اصول فقه 6-منطق 7-آداب 8-کلام 9-فلسفه 10-هیئت و فلکیات 11-ریاضیات و هندسه 12-فقه اللغه.
بر اساس اظهار نظر همین محقق دانشمند، این علوم(علوم 12گانه) در قرن اخیر متداول بوده و تدریس می شده اند در حالی که در قرون متقدم و پیشین که دوران طلایی تمدن اسلامی و عصر شکوفایی و توسعه ی علوم و معارف اسلامی بوده به غیر از این علوم- علوم 12گانه – دانش های زیر نیز تدریس و تحصیل می شد : 1-ادب 2-انشا 3-تاریخ طبیعی 4-علم تعبیر 5-عرفان نظری 6-جغرافیا 7-تشریح8-جبر و مقاله 9-علم الحدیث 10-حقوق 11-حکمت 12-کیمیا 13-گیاه شناسی 14فیزیک و طبیعیات 15-فیزیولوژی 16-طب و پزشکی 17-مناظره 18عروض و قافیه 19- قیافه شناسی  20-علم قرائت 21-نقاشی 22-خوش نویسی و خطاطی 23-اسطرلاب 24-موسیقی 25-جفر 26-حجاری 27-تعویذات 28-داروسازی سنتی(بووژاندنه‌وه‌ی مێژووی زانایانی کورد له ڕێگای دستخه‌ته‌کانه‌وه،جلد 1،1998،به‌غدا،ل68،67)
اما محقق و نویسنده ای دیگر به نقل ازکتاب مجمع العلوم ، این دوازده علم را چنین بر می شمارد : 1- علم الادب و المناظره 2- علم المعانی و البلاغه 3- علم الصرف والاشتقاق 4- علم النحو والاعراب 5- علم الوضع 6- علم البدیع 7- علم البیان و الاستعارات و المجاز 8- علم اصول فقه 9- علم الفقه و المیراث والشریعه 10- علم الکلام و العقاید 11علم التفسیر 12- علم الحدیث.

آنگاه همین محقق از دیگر علومی که غالباً قبل از قرن اخیر در مدارس و حوزه های دینی و حجره های کردستان مورد تعلم و یادگیری قرار گرفته اند یاد کرده و آنان را چنین بر می شمارد : 1- علم المنطق و المیزان و الفلسفه 2- علم الحکمه و الطبیعیات 3- علم العناصر 4- علم الالهیات (علم الادیان) 5- علم الهندسه و المقیاس 6- علم الحساب و الجبر 7- علم الریاضیات و الافلاک 8- علم العروض 9- علم الخط و الانشاء 10- علم معرفه المیقات و الاوقات و و فصول السنه و القنوات 11- علم الکف و الرمل و لاکایه 12- علک القیافه و الخراسه و التشریح 13- علم الطب “ژیانی فه‌قییایه‌تی له کوردوتاندا له سه‌ده‌ی 13و14ی کوچی دا،مه‌لا محه‌ممه‌د عه‌لیاوه‌یی ،صص 22و91”
کتاب هایی که در علوم و فنون و دانش های در حوزه های علمیه و حجره های کردستان تدریس و تحصیل می گشتند : 1- عوامل جریانی(نحو) 2- انموذج (نحو) 3- شرح ابن هشام بر مغنی اللبیب (نحو) 4-عوامل کبری(نحو) 5- عوامل ملا حسن 6- مراح الارواح(صرف) 7- مقصود(صرف) 8- اظهار برکوی(نحو) 9- صمدیه(نحو) 10- تصریف ملا علی(صرف) 11- استعاره (علم بیان و بلاغه) 12- وضع(علم وضع) [احتمالاً شماره 11و12همان وضع و استعاره ی ملا ابوبکر میر رستمی باشد] 3- قناری(فلسفه) 14- مغنی الطلاب(فلسفه) 15- عبدالله یزدی(فلسفه) 16- شرح سیوطی[برالفیه](نحو) 17- گلنبوی آداب(علم آداب) 18- قوشجی(علم وضع) 19- انوار(فقه شافعی) 20- شرح منهج(فقه شافعی) 21- فرایض(ارث) 22- [ابوابی از] تحفه ی ابن حجر(فقه شافعی) 23- صحیح بخاری(حدیث) 24- بیضاوی(تفسیر) 25- مدارک(تفسیر) 26- کشاف(تفسیر) 27- محرّر(فقه شافعی) 28- شرح شمسیه (منطق) 29- گلنبوی برهان(منطق)30 – شرح عقاید(کلام) 31- مطول(بلاغه) 32- تهذیب الکلام(کلام) 33- قاضی لاری(حکت و طبیعیات) 34- تشریح الافلاک بهاءالدین عاملی(ریاضیات و فلکیات) 35- شرح چغمینی( ریاضیات و فلکیات) 36- خلاصه الحساب(حساب و هندسه و جبر) 37- اسطرلاب(فلکیات و ستاره شناسی) 38- ربع المجیب والمقنطر(علم وزن و میزان فلکی و مسافه و اوقات) 39- اشکال التاسیس(هندسه) 40- شرح مطالع(منطق و فلسفه) 41- مختصر منتهی در 4جلد از ابن الحاجب با شرح قاضی عضد(اصول فقه) 42- شرح مواقف در 8جلد، متن آن از قاضی عضدالدین ایجی و شرح آن از میر سید شریف جرجانی است(کلام و حکمت) 43- شرح مقاصد(کلام) 44- شرح طوالع(منطق)(همان،صص26و25)
لازم به یاد آوری است که به غیر از کتاب هایی که در علوم و دانش ها و فنون مذکور در منبع پیش گفته از آنها یاد شده است، کتاب های زیر نیز در حجره ها و مدارس علوم دینی کردستان تدریس می شد : 1- مفتاح العلوم سکاکی(بلاغه) 2- مختصر(بلاغه) 3- شرح تجرید با حواشی جلال الدین دوانی(کلام) 4- شرح تذکره ی خواجه نصیرالدین طوسی(ریاضیات و حساب و هندسه) 5- رساله الحساب با شرح جواد(حساب استدلالی) 6- شروح اشارات ابن سینا(حکت و فلسفه) 7- منظومه سبزواری(حکت و فلسفه) 8- شرح جامی و شرح رضی بر کافیه ابن الحاجب(نحو) 9- اجرومیه(نحو) 10- جمع الجوامع(اصول فقه) 11- منهاج(فقه شافعی) 12- فتح القریب(فقه شافعی) 13- فتح المعین(فقه شافعی) 14- مغنی محتاج(فقه شافعی) 15- باجوری(فقه شافعی) 16- بجیرمی(فقه شافعی) 17- اعانه(فقه شافعی) 18- صحیح مسلم(حدیث) 19-ریاض الصالحین(حدیث) 20- رساله التوحیدشیخ محمد عبده(کلام جدید) 21- معلقات سبع(متون ادبی) 22- دیوان متنّبی(متون ادبی) 23- مقامات حریری (متون ادبی) 24- قطعاتی از اغانی ابوالفرج اصفهانی(متون ادبی) 25- لامیه العرب(متون عربی) 26- وفیات الاعیان ابن خلکان(تاریخ و رجال 27- شرح تهذیب(منطق) 28- تفسیر روح المعانی آلوسی(تفسیر) 29- شفا ابو علی سینا (فلسفه) 30- شرح نظام(صرف) 31- اتقان سیوطی(علوم القرآن) 32- نهایه((رملی)) (فقه شافعی) 33- اسرار البلاغه عبدالقاهر جرجانی(بلاغه) 34- حاشیه علامه بنانی بر متون جمع الجوامع (اصول فقه)
و اما انواع طلبه از لحاظ سطوح تحصیلی عبارتند از
1)سوخته(مبتدی خوان) برابر دوره ی متوسطه در نظام آموزشی امروز.
2)متعلق(از کتاب جامی و وضع و استعاره این دوره شروع می شود.) برابر دوره ی کاردانی در نظام دانشگاهی امروز.
3)ناسکه مستعد(مستعد مبتدی؛ که تا ابتدای کتاب شرح شمسیه در منطق و فلسفه درس خواهد خواند) برابر دوره ی کارشناسی در نظام دانشگاهی امروز.
4)مستعد آخر ماده(برابر دوره ی کارشناسی ارشد و دکتری در نظام آموزشی و دانشگاهی امروز).
طول دوره ی تحصیلی طلاب در جامع ترین و کامل ترین شکل تحصیلی خود در قرون اولیه تا 30سال ادامه داشته است ولی در قرون اخیر که برنامه تحصیلی حوزه ها به اختصار گراییده بین 15 تا 20سال طول کشیده است و در ایده آل ترین و بهترین شرایط تعداد بسیار اندکی از طلاب تیزهوش و بافراست و ساعی و پیگیر و جدی توانسته اند علوم دوازده گانه ی مذکور را به طور عمیق و کامل در طول مدت 15 سال فرا گیرند و آن را به اتمام رسانند و در حدود سن 22 تا 24 سالگی فارغ التحصیل شوند، ولی تعدادی از نوابغ در حوزه های علوم دینی کردستان توانسته اند در مدتی کوتاهتر این علوم را به پایان رسانند و فارغ التحصیل شوند.
دانشگاهی بی مزد و منت که شهریه ی آن عزت نفس و مناعت طبع بود
تحصیل در مدارس علوم دینی مناطق کردنشین کاملاً رایگان بوده و هیچ گاه دیده نشده و شنیده نشده که مدرسی بابت تدریس و تعلیم علوم دینی و فنون ادبی، شهریه و مبلغی دریافت کرده باشد در حالی که در دیگر مناطق ایران تعداد زیادی از مدرسین علوم دینی و فنون ادبی بابت تدریس و تعلیم علوم و فنون مختلف ، شهریه و مبالغی از طلاب و متعلمین دریافت می کردند.

استاد بلند آوازه ی ادبیات فارسی معاصر و محقق و دانشمند والامقام و شاعر پیشرو دکتر محمد رضا شفیعی کدکنی در خاطرات خود نقل می کند که زنده یاد علامه ادیب نیشابوری – و به قول دکتر شفیعی کدکنیاستاد بی نظیر زبان وادبیات عرب -: که استاد مطهری و آیت الله العظمی سیستانی و دکتر مهدی محقق و دکتر احمد مهدوی دامغانی از شاگردان ایشان بوده اند و در حوزه علمیه مشهد تدریس می کرده است ، از تمامی طلبه ها و متعلمان ، بدون استثناء شهریه و مبلغی دریافت می کرد .  چنانکه دکتر شفیعی کدکنی در این زمینه اظهار می دارند:محبوب ترین درسش و از لحاظ قیمت ثبت نام، گران ترین درسش همان مطول بود- در میان درس هایی که در طول سال درس می داد – اما در میان درس های تابستانی اش، ” مقامات حریری”از همه گران تر بود. سیوطی و مغنی و حاشیه از همه ارزان تر بود مقامات سبع نیز جزو درس های گران قیمت بود . با این همه طلبه های مشتاقی بودند که از پرداختن این مبلغ عاجز بودند . این بو که آنها در پشت ” مَدرَسْ “و در راهرو مَدرَسْ می ایستادند و گوش می دادند و از درس او بهره می بردند ؛ زیرا استطاعت پرداخت آن را نداشتند ! وقتی که از مَدرسِ ادیب وارد می شدید در سمت غربی، بر کاغذی مستطیل روی دیوار ، با خط نستعلیق خیلی زیبایی نوشته شده بود « الکاسب حبیب الله»این نوشته در حقیقت عذر مرحوم ادیب بود، در برابر طلابی که وجهی از ایشان می گرفت ؛ یعنی نوعی کار و کسب اوست . در کار ثبت نام بسیار جدی بود و در روزهای آغازین هر ماه، دو یا سه جلسه با این عبارت شروع می شد که” هرکس اسمش را ننوشته بنویسد و گرنه در درس حاضر نشود”روز اول را در برابر این عبارت ” هرکس اسمش را ننوشته “به دشواری تحمل کردم و با گریه و زاری رفتم به منزلمان نزد پدر و مادرم که باید پول بدهید که من ثبت نام کنم>>سیره ی استاد ما ادیب، بخش اول، روزنامه ی اطلاعات 7/12/24،ص6
عزت نفس و مناعت طبع و آزادگی و وارستگی فارغ التحصیلان و دانش آموختگان مدارس علوم دینی و حجره های کردستان از خصایص بارز و متمایز و ممتاز آنان است که همواره ورد زبان ها بوده و بر افواه عوام و خواص جاری بوده و در عزت نفس و مناعت طبع شهره ی آفاق گردیده اند . در این خصوص لازم می بینم به ذکر مثال و نمونه ای از زبان استاد دانشمند و بلند آوازه و محقق والامقام زبان و ادبیات عرب در دوره ی معاصر، جناب دکتر محمد فاضلی – استاد ممتاز و برجسته ی دانشگاه فردوسی مشهد – بپردازم . ایشان در مقاله ای که در خصوص فضایل علمی و سجایای اخلاقی استادش زنده یاد علامه ملا عبدالهادی افخم زاده نگاشته چنین از عزت نفس و و مناعت طبع ایشان سخن به میان می آورد: «استاد افخم زاده از نظر منش و شخصیت چنان بلند نظر و عزیز النفس بود که نه به مقام و جایگاه می نگریست و نه به نام و نان دل می بست . دانش و بینش اسلامی اش آن اندازه چشم و قلب او را پر کرده بود که نه زرق و برق مادی را می دید و نه ثروت و قدرت، او را می کشید. استاد ذیل عکسی که در تاریخ 10/9045 به این جانب فرستاده است چنین می نویسد:

ازسختی زندگی نباشد عارم                       وزثروت بی دین به خدا بیزارم
از لطف خدا شکر همچون گنجی               از گوهر دریای رسالت دارم
دیگر شاهد این مطلب : آقای محمد عباسی مالک قریه ی «سرا»[واقع در وسط جاده ی بوکان –سقز] در آن ایامی که اینجانب از محضر استاد بهره می گرفتم – سناتور انتصابی در تهران بود- با توجه به علاقه ای که به استاد داشت تلاش کرده بود تا در دانشکده ی حقوق دانشگاه تهران مقدمات تدریس شادروان افخم زاده را فراهم آورد و موفق هم شده بود .[سال 1338] او این مسأله را با مسرت ضمن دعوت نامه ای به استاد گزارش می کند تا اقدام مقتضی را به عمل آورد به نظر می آید شخص ذینفع در این شرایط از شادی به اهتزار در آید و به مباهات و افتخار کشیده شود ، اما استاد گرانقدر ما نه از این خبر تنها شادمانه بر خود نلرزید بلکه خوشحال هم نشد و به آن سناتور مقیم تهران در نامه ای که خود حامل آن بودم – سالی که در کنکور شرکت داشتم و می خواستم از حوزه به دانشگاه نقبی زنم و به سیر در آفاق آن نیز بپردازم – از جمله شبیه این مضمون نوشت«من امروز رفت و آمد در کوچه های خاک آلود و گلی ده «سرا»و حضور در حلقه ی درس طلبه ها و ارشاد و هدایت مردمان ساده و محروم این دیار را بر گام نهادن در خیابان های زیبا و دلفریب تهران و عبور از کنار چمن های سرسبز و آراسته ی محیط دانشگاه و تکیه بر کرسی جذاب استادی ترجیح می دهم».

آفرین بر این همت والا که یادآور این سخن حافظ است :
گرچه گرد آلود فقرم شرم باد از همتم  *  گر به آب چشمه ی خورشید دامن تر کنم.

 

(به یاد استادم عبدالهادی افخم زاده، فصل نامه ی دانشکده ی ادبیات و علوم انسانی، دانشگاه تربیت معلم آذربایجان، سال اول، شماره 1،پاییز 83،ص13و12)

  احمد احمدیان – مهاباد

حجره-های-سنتی-کردستان2

نمایش بیشتر

احمد احمدیان

@نویسنده و مترجم @ آذزبایجان غربی - مهاباد @ شغل : دبیر آموزش و پرورش

نوشته های مشابه

‫8 نظر

  1. مقاله ی نغز و جالب بود از مولف آن که از تبار زنده یاد علامه ملا عبدالله احمدیان هستند تشکر می کنم.
    بنده افتخار می کنم که چند واحد دانشگاهی را در محضر مرحوم علامه احمدیان تملذ کرده و نسبت خانوادگی هم با استاد افخم زاده دارم خدا ما را از پیروان راستین آن بزرگواران قرار دهاد! آمین

  2. زور مه ت له بیکی جوانوو به که لک بوو خوا جه زای به خیری به ریوه به رانی سایتی سوزی میحراب بداته وه ده سته کانی کاک احمدی به ریزیش خوش بیت یادو بیره وری ماموستای خوشه ویستیشمان به خیر

  3. از مطلب جذاب و جالبتان خرسندشدم اجرتان با خدا باد . به یقین تنهاعامل سرافرازی علما در همان قناعت و استغنای شان بود.
    کاش مقاله را به بخش های کوچکتر تقسیم می کردید.

  4. ضمن تشکر از کاک احمد احمدیان فرزند عزیز علامه ماموستا ملاعبدالله احمدیان بابت این تحقیق ناب و ارزشمند امیدوارم خانواده ماموستااحمدیان بویژه کاک محمد و کاک احمد بیش از پیش به معرفی آن علامه و آثار و افکارش بپردازند و بدینگونه مشتاقان و شیفتگان قلم و بیان جذاب ماموستا را شاد و مستفیض فرمایند انشاالله

    1. باسلام وعرض ادب .مطالب ارزنده ومفیدی بود .در صورت امکان مطلب های مرتبط با این موضوع را بگذارید .بسیار استفاده بردم .با تشکر

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا