اندیشهدعوت اسلامی

حیات سرفرازانه میان دو سجده خالصانه (2-2)

کسانی که می خواهند به اوج قله­ی الوهیت برسند بر دو نوع اند و رهرو دو طریق گوناگون می باشند:

1-نوع اول کسانی که جرأت بسیار داشته یا وسایل و ابزاری داشته که هوس کاذب آنها را بی شرمانه پاسخ میگوید چنانچه در قرآن و تاریخ است همچون فرعون و امثال او. فرعون کسی بود که به داده های الهی مغرور و فریفته شده و جلال و شکوه و پادشاهی و تجهیزات نظامی و قدرت ظاهری او را از مسیر فطرت بیرون رانده، آن سان بود که در مصر عربده میکشید : أنا ربکم الأعلی ( من والاترین معبود شما هستم / نازعات 24 )

و این قلدری و خودخواهی و غلط های زیادی که انجام می داد سبب خروج او از نظام هستی شد که همه ی موجودات هستی مطیع و فرمانبر خالق هستی بودند {يُسَبِّحُ لِلَّهِ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَا فِي الْأَرْضِ الْمَلِكِ الْقُدُّوسِ الْعَزِيزِ الْحَكِيمِ . آنچه در آسمانها و آنچه در زمين است ، به تسبيح و تقديس خدا مشغول است . خدائي كه مالك و حاكم ( كل جهان ) است ، از هر نقص و عيبي مبرا و منزه است ، و چيره كار بجا است ./ ‏ جمعه1 } ولی  او میان هستی قد علم کرده و مدعی ربوبیت گردیده است و این سرکش موجب بعثت سیدنا موسی (ع) از طرف پروردگار متعال شد تا او را به راه و مسیر مستقیم الهی دعوت نماید و باهستی منظمش نماید  ( نازعات : اذْهَبْ إِلَى فِرْعَوْنَ إِنَّهُ طَغَى ( بدو گفت : ) برو به سوي فرعون كه سركشي و طغيان كرده است/ نازعات 17

‏و از آن  ابرقدرتِ خودخواه خواست که کنار برود و بنی اسرائیل را آزاد کند : {ارسل معنا بنی اسرائیل} وفرعون ستمگر چنین پاسخ داد اگر جز من معبودی دیگر را برگزینی تو را به زندان می افکنم.

 نمونه دیگر: پادشاهی که با قهرمان توحید سیدنا حضرت ابراهیم (علیه السلام) در بابل عراق یعنی (نمرود) که درمورد پروردگار با حضرت ابراهیم (ع) به مجادله برخواست و آیه 258سوره بقره بیانگر آن است ک میفرماید:

أَلَمْ تَرَ إِلَى الَّذِي حَآجَّ إِبْرَاهِيمَ فِي رِبِّهِ أَنْ آتَاهُ اللّهُ الْمُلْكَ إِذْ قَالَ إِبْرَاهِيمُ رَبِّيَ الَّذِي يُحْيِي وَيُمِيتُ قَالَ أَنَا أُحْيِي وَأُمِيتُ قَالَ إِبْرَاهِيمُ فَإِنَّ اللّهَ يَأْتِي بِالشَّمْسِ مِنَ الْمَشْرِقِ فَأْتِ بِهَا مِنَ الْمَغْرِبِ فَبُهِتَ الَّذِي كَفَرَ وَاللّهُ لاَ يَهْدِي الْقَوْمَ الظَّالِمِينَ ‏

‏آيا با خبري از كسي كه با ابراهيم درباره ( الوهيّت و يگانگي ) پروردگارش راه مجادله و ستيز در پيش گرفت ، بدان علّت كه خداوند بدو حكومت و شاهي داده بود ( و بر اثر كمي ظرفيّت از باده غرور سرمست شده بود ) ؟ هنگامي كه ابراهيم گفت : پروردگار من كسي است كه ( با دميدن روح در بدن و بازپس گرفتن آن ) زنده مي‌گرداند و مي‌ميراند . او گفت : من ( با عفو و كشتن ) زنده مي‌گردانم و مي‌ميرانم . ابراهيم گفت : خداوند خورشيد را از مشرِق برمي‌آورد ، تو آن را از مغرب برآور . پس آن مرد كافر واماند و مبهوت شد . و خداوند مردم ستمكار ( مُصرّ بر تبهكاري ، و دشمن حق ) را هدايت نمي‌كند .‏

 ولازم به ذکر است این چنین ادعاهای غلط مختص به این دوتا فرعون ونمرود نیومده و نمی باشد که در تاریخ مدعی الوهیت خواندن خود بودند، بلکه در هر زمین و زمانی پادشاهان و رئیس جمهورهایی هستند که ادعای الوهیت می کنند، نمونه: در کشور هند خاندان هایی حاکم بودند که این ها نسبت خود را به خدایان دیویتا میرساندند. حتی امروز نیز در هند دو خانواده هستند که خود را فرزندان خورشید و ماه میدانند.

2- نوعی دیگری هستند که نیرو و ابزار مادی در اختیار ندارند و مردم را تابع خودشان میگردانند و قلب و  روح مردم را تسخیر می کنند و میگویند ما نیاز های شما را بر طرف می کنیم به واسطه ی خدای دیویتا، یا بت، یا قبر، یا ستاره ، یا درخت، و آنها را اله خود می سازند و میگویند اینها میتوانند سود و زیان به شما برسانند، اگر او را راضی کنید مشکل شما حل شده و ما هم میان او و شما واسطه میشویم تا مشکل مالتان، جانتان و ناموستان را به او برسانیم. همچون 1- کاهن 2- پیشگو 3- منجم 4- فالگیر5- کتاب نویس و…

یا گروهی هم کتاب خدا را در انحصار خود قرار داده و خود را حامل دعوت الهی می دانند، و عامه ی مردم را محروم کرده اند و میان مردم حکم میکنند، حلال و حرام را تشریع میکنند و مردم را مجبور به اطاعت از خودشان خواهد کرد یعنی خود را (ارباب من دون الله)‌ قرار میدهند. / آل عمران64

وَلاَ يَتَّخِذَ بَعْضُنَا بَعْضاً أَرْبَاباً مِّن دُونِ اللّهِ و برخي از ما برخي ديگر را ، به جاي خداوند يگانه ، به خدائي نپذيرد /64 آل عمران

این اصل میان برهمن­ها و یابی های ساده لوح رایج است. پس نتیجه میگیریم : که منشأ فساد و شرارت حقیقی همان مسئله ی الوهیت مردم بر مردم به طور مستقیم یا غیر مستقیم است. و این همان نظریه ی شومی است که شرور از آن متولد و سپس همواره چشمه های دیگر شر و فساد در هر مکانی زایده می شود.

 نمونه ی دیگر در تاریخ از الوهیت خودخوانده میان انسان­ها : همچون استالین رهبر و قهرمان در نظام کمونیستی شوری سابق، و در لهستان چگونه بوده است که بر قلب و روح انسانها حکومت میکرد  چنین است که در نظام های دیکتاتوری تاریخ چگونه انسهایی معبود انسان دیگری میشوند؛ مانند فرعونیسم، نمرودیسم و سزاریسم زایده میشوند و در هر زمانی ریشه میگسترانند.

نمونه­ی دیگر در ایتالیا نیز مجلس فاشیسم کبیر که مجمع باشگاه خدایان است، که موسیلین در مقام بزرگترین سمبل معبود آنهاست. یا در آلمان حزب نازیسم خدایان مردم میشوند که در رأسشان معبود بزرگتر یعنی هیتلر قرار گرفته است.

وچنین روش خود را خداخواندن در نظام های دیکتاتوری تا به امروز قرن 21 ادامه دارد یعنی از فرعون گرفته تا حالا و شعارشان همگی یکی بوده و یکی می باشد که آنهم این است: { ما علمتم لکم من اله غیری}

برای رهایی جامعه بشریت تنها درمان و علاج این است برای اینکه از این بیماری کشنده ی طاغوتی و کفر سلطه خود را رها کنیم، تنها 1) تجدید ایمان به خدا و پرستش خدای واحد، رازق، قادر، علیم، سمیع، بصیر، مدیر و مدبر 2) و قیام علیه طاغوتیان و خدایان باطله در امتداد تاریخ، تا رها شویم و بنده ی واقعی خداوند متعال شویم. و نه تهدید و نه تمطیع فرعون های روزگار مارا فریب و تغییر ندهند. چون الوهیت انسان بر انسان ریشه ی تمام بدبختی ها و تباهی ها و معصیت هاست. مرضی است که اخلاق و روحانیت و نیروهای فکری و علمی انسان ها را فاسد و تباه ساخته و مدنیت و حیات اجتماعی و سیاسی و اقتصادی را چون آکله میخورد، واین بیماری است که از کهن ترین زمان ها انسان ها را خورده و همواره نیز در حال خوردن است. وچاره اندیشی تنها قیام علیه دیکتاتوران و طاغوتیان است که سرافرازی دنیا و آخرت را به دنبال دارد.

چنانچه مستحضر هستید مطلب را با سجده ی بدو تولد شروع کردیم و پایانش با به تصویر کشیدن استقامتی که با یک سجده ی دیگر که منجر به حیات طیبه و نائل گشتن به رضوان الله و خشنودی پروردگار میگردد همچون داستان اندرزبخش قرآن یعنی نبرد تاریخی میان حق و باطل فرعون و موسی و ساحرانش، که خداوند در آیات 113 تا 126 سوره اعراف چنین برایمان بیان میکند:

هنگامی که ساحران به درخواست نزدیک شدن شدن به فرعون و رویارویی با موسی (ع) آمدند نشانه ی دال بر رسالتش را دیدند، در طی چند دقیقه موضع گیری خویش را مشخص نمودند که البته در نهایت شدت و قدرت بود

‏ وَجَاء السَّحَرَةُ فِرْعَوْنَ قَالْواْ إِنَّ لَنَا لأَجْراً إِن كُنَّا نَحْنُ الْغَالِبِينَ/ ‏ اعراف 113 ‏ ‏جادوگران نزد فرعون آمدند و گفتند : آيا اگر ما پيروز گرديم اجر و پاداش مهمي‌خواهيم داشت‌ ؟‏

‏ قَالَ نَعَمْ وَإَنَّكُمْ لَمِنَ الْمُقَرَّبِينَ ‏ / اعراف 114‏گفت: آري ! و ( علاوه از آن ) شما از مقرّبان ( درگاه ما ) خواهيد بود .‏

‏ قَالُواْ يَا مُوسَى إِمَّا أَن تُلْقِيَ وَإِمَّا أَن نَّكُونَ نَحْنُ الْمُلْقِينَ ‏ / اعراف 115  ‏( سپس جادوگران مغرورانه رو به موسي كردند و ) گفتند : اي موسي ! يا تو ( عصاي خود را ) بينداز يا ما ( ريسمانهاي خويش را ) مي‌اندازيم .‏

‏ قَالَ أَلْقُوْاْ فَلَمَّا أَلْقَوْاْ سَحَرُواْ أَعْيُنَ النَّاسِ وَاسْتَرْهَبُوهُمْ وَجَاءوا بِسِحْرٍ عَظِيمٍ ‏ / اعراف 116‏موسي گفت : شما ( آنچه داريد ) بيندازيد . هنگامي كه ( وسائل جادوگري خود را ) بينداختند ، مردم را چشم‌بندي كردند و ايشان را به هراس افكندند و جادوي بزرگي از خود نشان دادند .‏

‏ وَأَوْحَيْنَا إِلَى مُوسَى أَنْ أَلْقِ عَصَاكَ فَإِذَا هِيَ تَلْقَفُ مَا يَأْفِكُونَ ‏/ اعراف 117  ‏به موسي وحي كرديم كه عصاي خود را بينداز . ناگهان ( به صورت اژدهائي درآمد و ) به سرعت آنچه را بهم‌ مي‌بافتند ( و تزويرهائي را كه مي‌نمودند همه را ) بلعيد .‏

‏  فَوَقَعَ الْحَقُّ وَبَطَلَ مَا كَانُواْ يَعْمَلُونَ ‏ / اعراف 118  ‏پس حق ( يعني صدق موسي ) ثابت و ظاهر گرديد و آنچه آنان مي‌كردند باطل شد ( و پوچ از آب درآمد ) .‏

‏ فَغُلِبُواْ هُنَالِكَ وَانقَلَبُواْ صَاغِرِينَ / اعراف 119  ‏  ‏در آنجا ( كه گرد آمده بودند ، فرعون و فرعونيان ) شكست خوردند و ( از آنجا به شهر ) خوار و رسوا برگشتند .‏

‏ وَأُلْقِيَ السَّحَرَةُ سَاجِدِينَ ‏/ اعراف 120  ‏و جادوگران به سجده افتادند ( و كرنش كردند ) .‏

‏ قَالُواْ آمَنَّا بِرِبِّ الْعَالَمِينَ ‏ / اعراف 121 ‏گفتند : به پروردگار جهانيان ايمان آورديم .‏

‏ رَبِّ مُوسَى وَهَارُونَ ‏ / اعراف 122  ‏پروردگار موسي و هارون .  ( يعني به خدائي ايمان داريم كه موسي و هارون به او ايمان دارند ) .‏

ساحران ایمانشان با این سجده ی مومنانه شروع شد وبا وجود تهدید به مرگ و شکنجه همچنان به این ایمان پایبند ماندند، سپس فرعون گفت:

‏ قَالَ فِرْعَوْنُ آمَنتُم بِهِ قَبْلَ أَن آذَنَ لَكُمْ إِنَّ هَذَا لَمَكْرٌ مَّكَرْتُمُوهُ فِي الْمَدِينَةِ لِتُخْرِجُواْ مِنْهَا أَهْلَهَا فَسَوْفَ تَعْلَمُونَ ‏ / اعراف 123

‏فرعون گفت : آيا به خداي ( موسي و هارون ) ايمان آورديد پيش از آن كه به شما اجازه دهم‌ ؟ حتماً اين توطئه‌اي است كه در اين شهر ( و ديار ، پيش‌تر با هم ) چيده‌ايد تا اهل آن را از آنجا بيرون كنيد ؛ ولي خواهيد دانست ( كه چه شكنجه‌اي در برابر اين رفتارتان خواهيد چشيد ) .‏

‏ لأُقَطِّعَنَّ أَيْدِيَكُمْ وَأَرْجُلَكُم مِّنْ خِلاَفٍ ثُمَّ لأُصَلِّبَنَّكُمْ أَجْمَعِينَ ‏ / اعراف 124

‏سوگند مي‌خورم كه دستها و پاهاي شما را در جهت خلاف يكديگر ( يعني دست راست با پاي چپ ، يا دست چپ با پاي راست ) قطع مي‌كنم و ( با اين حالِ پريشان و وضع اسفناك ) همگي شما را به دار مي‌آويزم

ولی جواب ساحران به خطاب فرعون این چنین بود:

‏ قَالُواْ إِنَّا إِلَى رَبِّنَا مُنقَلِبُونَ ‏ / اعراف 125‏( جادوگران بر اثر نور ايمان ، هراسي به خود راه ندادند و ) گفتند :  ( باكي نيست‌ ؛ چرا كه ) ما به سوي پروردگار خود برمي‌گرديم ( و به رحمت و نعمت او دست مي‌يابيم ، لذا مرگ در راه او را با آغوش باز مي‌پذيريم ) .‏

وَمَا تَنقِمُ مِنَّا إِلاَّ أَنْ آمَنَّا بِآيَاتِ رَبِّنَا لَمَّا جَاءتْنَا رَبَّنَا أَفْرِغْ عَلَيْنَا صَبْراً وَتَوَفَّنَا مُسْلِمِينَ ‏/ اعراف 126

‏ايراد تو بر ما و آزار رساندن تو به ما جز به خاطر اين نيست كه ما به آيات روشن و معجزات متقن پروردگارمان – وقتي كه به ما رسيده است‌ – ايمان آورده‌ايم ( و فرمان خداي خود را لبّيك گفته‌ايم ) . پروردگارا ! صبر عظيم به ما مرحمت فرما و ما را مسلمان بميران.

وحالا باید دریابیم برای رستگاری و سرافرازی در هر دو سرای دنیا و آخرت لازم است اولِ عمرمان و آخرِ عمرمان یکی شود. چنانچنه با سجده در بدو تولد متولد شدیم و به عرصه ی وجود آمدیم، و نیز پایان عمرمان هم با سجده بردن برای خالق رحمان از این دنیای فانی با آن دنیای جاوید؛ برزخ و قیامت رهسپار شویم تا سر افرازِ پیشگاه خالق هستی شویم.

منابع:

  1. سیر تحلیلی کلام اهل سنت / دکتر عبدالله احمدیان (رحمه الله)
  2. سیستم سیاسی اسلام / ابواعلی مودودی ( رحمه الله)
  3. تفسیر فی ظلال القرآن جلد1 / شهید سید قطب ( رحمه الله)
  4. تفسیر نور / دکتر مصطفی خرم دل

                                                                    

یوسف عزیزپور

امام جماعت مسجد حضرت عمر (رض)‌ – پیرانشهر   

نمایش بیشتر

یوسف عزیزپور

@ استان آذربایجان غربی- پیرانشهر @@ نویسنده و مترجم @ فعال اجتماعی و دینی

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا