گفتگو

در باره « بهائی ها » چه می دانید؟

بهائیت

درنیمه دوم از قرن دوم هجری یکی از مجموعه اسباب گمراهی که در کره زمین پدیدار شدند فرقه ضاله بهائی بود که بر عقیده منحرفی پایه گذاری شده بود ؛ این در حالی است که موسسان و رهبران این فرقه ادعا می کردند که تنها آنان برحق می باشند و بس .

 ما بر این باوریم که پیدا شدن این فرقه بیشتر به عنوان عواملی سیاسی و در خدمت استعمار بوده است  که از جنبه مادی ومعنوی آن را تغذیه می کرده اند.

یکی از مصادیق گمراهی های این فرقه  این است که می خواهند با طرح اصلاحات دینی واجتماعی و برادری ، اقدام به طرح آئین وشریعت جدیدی نمایند البته با گرایشات و سلیقه های خاص خودشان .

اینک بعضی از اعتقادات وتعالیمی که بنيانگذار این فرقه گمراه وضع کرده است

( الف ) بهایی ها بر این باورند که علی بن ابی طالب همان محمد پیامبر خدا است و او آن آینه ای است که خدا در او تجلی پیدا کرده وهر کسی می تواند خدا را در علی ببیند.

( ب) در تعالیم آنها در عدد (19)  اسرار و نکاتی نهفته و موجود است و به همین خاطر آنان سال را بر (19)ماه تقسیم نموده ، وماه را نیز بر (19) روز تقسیم کرده اند و تعداد اعضای مجلسی که شئون مردم را بررسی می کند را نیز  (19) نفر تعیین کرده اند

(  ج)زکات را به اندازه یک پنجم تعیین و به مجلس پرداخت می کنند، ولی کسی را به زور وادار به پرداخت زکات نمی کنند.

(د) دیگراعتقادات ودستورالعمل آنها عبارت است از لغو وباطل کردن همه ی عقوبات و مجازات ها به استثناء دیه  وهمچنين لغو جهاد در راه خدا و ازدواج اجباری بعد از سن یازده سالگی ، مجبور نمودن مردم به روزه گرفتن  (19) روز در سال از طلوع تا غروب خورشید البته برای کسانی که عمرشان یازده تا چهل و دو سال می باشد.

و همچنین جایز دانستن نگاه کردن به زنان بد حجاب و صحبت کردن با آنها حتی بدون وجود مانع .

دیگر اعتقاد انحرافی آنان این است که حج کردن نزد آنها عبارت است از رفتن و زیارت خانه ای که موءسس آن فرقه بنیان نهاده است نه کعبه مکرمه!

وچندین نمونه دیگری که آن را با قانون خداوند مخلوط کرده اند.

* دعوت و تلاش فرقه ی بهائی  برای آن است که در میان مسلمانان وغیر مسلمانان از یهود ومسیحیان اختلافات و دو دستگی ایجاد نمایند و این در حالی است که با یهود ونصاری رابطه ی مستحکمی دارند.

ما معتقدیم که  فرقه بهائیه نوعی از تبشیر مسحیان می باش وجای تعجب نیست اگر بگوییم این فرقه فقط به خاطر ضربه زدن به اسلام و مسلمانان تاسیس شده است.

تاریخ پیدایش فرقه بهائیت:

این فرقه در سال 1260هجری در یکی از شهرهای ایران به نام شیراز توسط مردی به نام علی محمد شیرازی تاسیس شده است.

 هنگامی که اعلام کرد که او باب و دروازه علم حقیقی می باشد ، خود را به همین اسم (الباب)معرفی کرد پیرامون او عده ای از مردم عوام وساده لوح گرد آمدند ؛ هنگامی که آن مرد گمراه سخنرانی های خود را در بین مردم بیان کرد ، فتنه ای را بر پا نمود و به همین علت حاکم وقت حکم دستگیری اتباع او را صادر نمود.

بعد از حادثه دستگیر ی اتباعش علی محمد شیرازی از شیراز به اصفهان گریخت ،اما حاکم اصفهان از او حمایت نمود، ولی آن گاه که حاکم  وفات نمود جانشین او دستور داد که (الباب) را دستگیر و او را در قلعه ای در ماکو از توابع استان آذربایجان غربی زندانی کنند.

در سال (1266)هجری یعنی بعد از (6) سال از شروع دعوتش این مرد گمراه، در شهر تبریز با شلیک گلوله از پای در آمد واولین کسی که جواب دعوت (الباب) را داده بود مردی  فارس زبان بود ،که خود را به اسم (بهاء) نامیده و همچنین جانشین الباب معرفی نموده بود.

آنگاه که الباب به قتل رسید حسین علی نوری پسر عباس پسر بزرگ میرزا جانشین الباب شد واسم خود را البهاء یا بهاءالله نام گذاشت وفرقه بهائیه به نام این شخص نسبت داده شده است.

 به محض اینکه حسین علی نوری رئیس این فرقه گمراه گردید او متهم به ترور ناصر الدين ؛ پادشاه ایران گردید وجهت انتقام از الباب در جا دستگیر واو را تبعید کردند، وبعد از تبعید ؛ او به بغداد گریخت وبه مدت (12)سال در آن جا ماندگار شد،اما عده ای از عالمان دینی اطراف سلیمانیه علیه او حکم گمراه بودن صادر نموده و علیه او قیام کردند و در اثر این اقدام علما رژیم عراق مجبور شد او را از کشور اخراج نماید.

بعداً او قصد خروج به آستانه – ناحیه ای در خراسان- نمود ولی آن جا هم شیوخ منطقه علیه او قیام کردند پس از آن جا به طرف ادرنه – ولایتی از ولایات عثمانیه و ترکیه جدید – در روم ایلی از بخش ترکیه اروپا گریخت، وبه مدت (5)سال در آن جا ماندگار شد.

بعد از این همه سال ها در عکه فلسطین در سال (1868) به زندان انداخته شد،وبعد از مدتی از زندان آزاد وبه یکی از روستاهای عکه به نام (بهجه)منتقل گردید، ومرید های آن جا اطراف او گرد آمدند ولی طولی نکشید که در سال ( 1390)هجری فوت کرد و در شهر حیفا به خاک سپرده شد.

بعد از فوت حسین علی نوری پسرش به نام «عبدالبهاء»جانشین او گردید، چون پدرش اورا در دوران بچگی بر گمراهی پرورش داده بود وهميشه همراه او بوده و او آخرین کسی بوده که شئونات آئین بهائیت را تنظیم  نموده و انجام دادن شئونات جماعت را بر عهده گرفته است  پس ادامه دهنده راه پدرش بود.

و از آنجا که این شیطان صفت از ذکاوت واستعداد خاصی برخوردار بود، در نشر دعوت گمراه کننده آئین بهائیت ید طولایی داشت .

اودر سال( 1330) هجری به قاره اروپا مسافرت کرده ودر سال (1331)هجری از اروپا به آمریکا رفت واز آن جا به فلسطين باز گشته و در شهر حیفا در گذشت.

 گروهها وجماعات زیادی در شهر شیکاگو ی آمریکا وسایر کشورهای دیگر از او پیروی می کنند.

در حال حاضر طرفداران فرقه ی بهائیت در کشور های مختلف من جمله:

سوریه،  لبنان و سایر کشورهای عربی و البته ایران واروپا و آمریکا ، موجود می باشند، اما مرکز رسمی آنها در حیفا ی فلسطین می باشد.

منبع : بر گرفته شده از کتاب «العقیده الاسلاميه» حبنکه المیدانی.

مترجم :علی ملازاده

نمایش بیشتر

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا