سی نکته در مورد عاشورا
نویسنده: عقیل بن سالم الشمری
ترجمه: سید رضا اسعدی(کارشناس ارشد مترجمی زبان عربی)
امت اسلامی امروز با رویداد مهمی، مربوط به امتهای پیشین، مواجه است. این رویداد چیزی جز روز عاشورا نیست. در این مقاله مختصر کوشیدهام تا مهمترین نکاتی را که به نظر خود میتوانم بر اساس سنت نبوی، در خصوص این روز برداشت کنم، بیان نمایم.
۱-روز عاشورا نه تنها رویدادی تاریخی در حیات مردم است که نقطه عطفی در جنگ ایمان با کفر میباشد. از این رو حتی امتهای قبل از مسلمان هم آن را روزه میگرفتند. حتی یهودیان هم علاوه بر روزه گرفتن در این روز، از آن بعنوان یک عید و مراسم جشن و سرور یاد میکردند. این مطلب در صحیح بخاری و مسلم ثابت شده است.
۲- روز عاشورا عامل برقراری پیوند میان اهل ایمان است گرچه نسبها، زبانها و حتی زمانها با هم متفاوت باشند. این روز در اصل به موسی و ایمانداران همراه او، مربوط است. سپس شامل همه ایمانداران دیگر شده است.
۳- این روز موجب اتحاد و همدلی مؤمنان میشود. با روزه گرفتن این روز، انسان به یاد میآورد که چه محنت و آزاری از سوی جبهه کفر بر سر برادران ایمانیشان که با موسی(ع) بودند، آمده است.
۴- روز عاشورا بیانگر آن است که بعضی از پیامبران نسبت به بعضی دیگر شایستهترند و باید بیشتر از بقیه مردم به آن پیامبران اهتمام دهند. . در حدیث آمده است که پیامبر(ص) به یهودیان مدینه فرمود: ” من از شما نسبت به موسی شایستهترم (و باید بیشتر به او توجه کنم)” این محبت و دوستی میان پیامبران به دلیل آن است که دین و رسالت آنها یکی است.
۵- روزه عاشورا بیانگر آن است که امت اسلامی نسبت به پیامبران امتهای قبلی از خود قوم آن پیامبران که آن را تکذیب کرده اند اولی ترند. حدیثی که در صحیحین وجود دارد، بیانگر این مهم است: « انتم احق بموسی منهم» ، « شما از یهودیان، نسبت به موسی شایسته تر هستید». این یکی از ویژگی های امت محمدی در نزد خداست. از این رو مسلمانان در روز قیامت شهادت می دهند که پیامبران رسالت خود را اداء نمودهاند.
۶- روز عاشورا مسلمان را فقط در زمینه گرایش به برادری دینی پرورش میدهد. از این روست که پیامبر(ص) به مسلمانان فرمود: « انتم احق بموسی منهم» ، « شما نسبت به موسی، از یهودیان سزاوارترید!» این تنها و تنها بخاطر رابطه دینی است و گرنه از لحاظ نسب، اهل کتاب به موسی نزدیکترند.
۷- روز عاشورا به همه مردم یادآوری میکند که خداوند، اولیای خود را یاری میرساند. و این هر ساله تکرار می شود تا مردم دنبال یاری مذکور و اسباب آن بگردند.
۸- روز عاشورا به همه مردم جهان متذکر میشود که خداوند دشمنانش را شکست میدهد. این مهم در روان انسان نهال امید و خوشبختی رامیکارد.
۹- روز عاشورا بیانگر آنست که گاهی اوقات لازم نیست که شکست دشمنان دینی حتماً بطور فیزیکی و گرفتن غنیمت از آنها باشد. بلکه گاهی این شکست به به هلاکت رساندن آنها و خلاص کردن مسلمانان از شر آنها، رقم میخورد مانند اتفاقی که برای موسی روی داد و اتفاقی در جنگ خندق که برای پیامبر(ص) حاصل شد.
۱۰- روز عاشورا بیانگر آنست که باید با روش مشرکان – حتی در عبادت –مخالفت کنیم به دلایل زیر:
أ- وقتی به پیامبر(ص) گفته شد : یهودیان و مسیحیان روز عاشورا را به عنوان عید برگرفتهاند، فرمود: « صوموا انتم» ، « شما آن را روزه بگیرید».
ب- پیامبر(ص) دستور داد تا یک روز قبل یا بعد از عاشورا ، همراه با آن روزه گرفته شود! (روایت از احمد در مسندش که البته اعتراضی در مورد آن وجود دارد.)
۱۱- هر کس که در احادیث مربوط به روز عاشورا دقت کند، به این نتیجه میرسد که مخالفت با اهل کتاب ، یکی از مبانی نهادینه شده در نزد اصحاب(رض) بوده است. زیرا آنها وقتی دانستند که یهودیان – همزمان با آنان – روزهاند، از پیامبر(ص) پرسیدند: « یهودیان و مسیحیان این روز را روزه میگیرند»، گویی آنها میخواستند بگویند: ای رسول خدا، تو به ما یاد دادهای که با اهل کتاب مخالفت کنیم، اما میبینیم که آنها، امروز را روزهاند، پس چگونه میتوانیم متفاوت با آنها عمل کنیم؟».
۱۲- روز عاشورا نشان میدهد که گرفتن مناسبتهای خاص به عنوان عید، رسمی قدیمی یهودیان بوده است؛ به همین خاطر روز عاشورا به عنوان عید قرار دادند. چنانکه در حدیث ابوموسی – رضی الله عنه – آمده است: « اهل خیبر، روز عاشورا را روزه میگرفتند و آن را به عنوان عید قرار میدادند . آنها در آن روز از زنانشان میخواستند تا زیورآلات و نشانههای خود را بر تن کنند». روایت از مسلم.
اما، خداوند برای امت اسلامی فقط دو عید – و نه عید سومی – قرار داده است.
۱۳- روز عاشورا حاکی از تناقضاتی است که در زندگی یهودیان و مسیحیان وجود دارد؛ زیرا آنها از یک طرف به پیروی از موسی روز عاشورا را روزه میگرفتند اما در طرف دیگر از مهمترین مبانی و اصول دینی و عبادت خدا و پیروی از پیامبر(ص) اجتناب مینمودند.
۱۴- روز عاشورا بیانگر آنست که هیچ چیز به رتبه و جایگاه فرایض الهی نمیرسد. از این رو، وقتی خداوند روزه رمضان را بر مسلمانان واجب فرمود، گرفتن روزه عاشورا را بر آنها امری سنت و دلبخواه قرار داد. پیامبر(ص) در حدیثی قدسی فرموده است: « بندهام با چیزی بهتر از انجام واجبات شرعی، نمیتواند به من نزدیک شود!» متفق علیه
۱۵- روز عاشورا دلیل بر آن است که بعضی از سنتها بر برخی دیگر برتری دارند به این شرح که:
-هر کس عرفه را روزه بگیرد، گناه سال قبل و بعد او، بخشیده میشود.
– هر کس روز عاشورا را روزه بگیرد، گناهان سال قبلیاش، بخشوده میشود.
۱۶- روزه روز عاشورا، دلیل بر آسانی شریعت است. از این رو پیامبر(ص) فرموده است: « هر کس، میخواهد روز عاشورا را روزه بگیرد و هر کس که میخواهد آن را ترک گوید». متفق علیه
۱۷- روزه گرفتن در روز عاشورا، حاکی از کرم بزرگ خداوند است و اینکه خداوند بخاطر عمل اندکی پاداش فراوان میدهد. مگر نه اینکه با روزه گرفتن یک روز [روزه عاشورا] گناهان یک سال را مورد بخشایش قرار میدهد.
۱۸- روزه روز عاشورا دلیل بر اثبات نسخ در شریعت اسلامی قبل از وفات پیامبر(ص) میباشد؛ زیرا قبلاً واجب بود ، سپس مستحب گردید و حکم وجوبیت از آن نسخ شد.
۱۹- اثبات نسخ در روزه روز عاشورا یا در دیگر احکام، دلیل بر حکمتنگری خداوند است و اینکه، او هر چه را بخواهد باقی میگذارد و هر چه را بخواهد از بین میبرد. هر چه را بخواهد میافریند. و هر چه را بخواهد بر میگزیند.
۲۰- روزه روز عاشورا نشانگر آن است که شکر خدا هم بصورت عملی است و و هم بصورت زبانی و حتی در نزد امتهای سابق هم چنین بوده است. موسی – علیه السلام- به عنوان سپاسگذاری از خدا، روز عاشورا را روزه گرفت. این روش پیامبران است. داود – علیه السلام- هم چنین کرد. و نمونه این شکر عملی و ربانی در میان پیامبران، و با پیامبر(ص) ما پایان یافت. بطوریکه به منظور سپاسگذاری از خداوند، نماز شب میخواند، وقتی در مورد علت این کار از وی سؤال شد، فرمود: « افلا اکون عبداً شکوراً» ، « آیا بنده شکرگذاری نباشم ؟!» متفق علیه
۲۱- کسی که در احادیث مربوط به روزه عاشورا بنگرد، میبیند فردی که آن روز را روزه نمیگیرد، مورد سرزنش واقع نمیگردد. زیرا ابن عمر- رضی الله عنه – هیچ وقت روز عاشورا را روزه نمیگرفت مگر اینکه تصادفاً با عادت روزه گرفتنش جور در آمده باشد. (روایت از بخاری)
با این حال، هیچ یک از یاران پیامبر(ص) او را بخاطر این کار سرزنش نکردند.
۲۲- روزه روز عاشورا، مردم را برای سبقت گرفتن از یکدیگر در کار خیر، پرورش میدهد. زیرا پیامبر(ص) در ابتدا مردم را از فضیلت روز عاشورا، آگاه نمود. سپس دست آنها را باز گذاشت تا به دلخواه پا در این میدان بگذارند و گوی سبقت را از یکدیگر بربایند.
۲۳- روزه روز عاشورا به مردم میآموزد که بخاطر تفاوت عمل یکدیگر را سرزنش نکنند تا زمانی که اختلاف در خصوص انجام یا انجام ندادن آن عمل جایز است. از این رو بعضی از اصحاب روز عاشورا را روزه میگرفتند و بعضی دیگر آن را نمیگرفتند.نقل نشده که اصحاب بخاطر اینکار یکدیگر را تخطئه یا متهم به نقص ایمان نموده باشند.
۲۴- روزه گرفتن روز عاشورا به نوعی پذیرش فوری فرمان خدا و پیامبر(ص) است؛ زیرا در صحیحین از حدیث سلمه آمده که پیامبر(ص) مردی را در روز عاشورا به میان مردم فرستاد تا به آنها بگوید: «هر کس غذا خورده، پس خوردنش را کامل کند یا عاشورا را روزه بگیرد. و هر کس غذا نخورده ، پس غذا نخورد و روزه عاشورا را بگیرد».
این بود که مردم از فرمان پیامبر(ص) اطاعت نمودند و توضیحی نخواستند و بگومگو نکردند و به انجام امر شتافتند. بر این اساس، سلوک مسلمان در اجرای فرامین خداوند، باید اینگونه باشد.
۲۵- صحابه فرزندان خود را به گرفتن روزه روز عاشورا عادت میدادند. ربیع بنت معوذ میگوید: « همراه با کودکانمان عاشورا را روزه میگرفتیم.»
۲۶- عادت دادن کودکان به گرفتن روزه روز عاشورا توسط اصحاب پیامبر(ص) بیانگر این نکته است که باید برخی از شعایر و مراسم دینی در جامعه – حتی در نزد افراد نامکلف – آشکار و ترویج گردد تا آنها اندک اندک به اسلام و مسلمانان گرایش پیدا کنند.
۲۷- تربیت نیکو برای داشتن تحمل و صبر؛ از این رو اصحاب، کودکان خود را برای گرفتن روزه روز عاشورا عادت میدادند ، تا جایی که، ربیع دختر معوذ – رضی الله عنها – گفته است: « اگر یکی از کودکانمان بخاطر گرسنگی گریه میکرد، پشمهای رنگین به او میدادیم تا با آنها بازی کند».
۲۸- روز عاشورا دلیل بر آنست که ما میتوانیم خبر و روایتهای مربوط به اهل کتاب را قبول کنیم مشروط به اینکه با شریعت ما، ناسازگار نباشند؛ زیرا روز عاشورا همان روزی است که خداوند، در آن موسی را از غرق شدن نجات داد. این خبر صرفاً از اهل کتاب نقل شده است. البته، احتمال هم دارد که خداوند آن را در جهت تأیید گفته اهل کتاب، به پیامبر(ص) وحی کرده باشد.
این نشان میدهد، اسلام حتی با دشمنان هم رفتاری عادلانه دارد.
۲۹- ما از اهل کتاب نسبت به موسی سزاوارتریم. همان کسانی که موسی را تکذیب نمودند. این سزاواری از چند جهت است :
۱-ما با وجودی که موسی را ندیدهایم به او ایمان آوردهایم و تصدیقش کردهایم بر عکس افرادی که از میان قومش او را تکذیب نمودند.
۲- ما گواهی میدهیم که او دین خدا را تبلیغ نموده و حق رسالت خدا را بجا آورده است.
۳- موسی به توحید خدا فرا خواند، همانگونه که پیامبر ما به آن فرا خواند و اصلاً در این زمینه اختلافی با هم ندارند.
۴- ما موسی را با دشنام، ناسزاگویی، اذیت نکردهایم، اما بر عکس کسانی که از میان قومش این کار را کردند همانگونه که خدا فرموده است: یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لَا تَکُونُوا کَالَّذِینَ آذَوْا مُوسَىٰ فَبَرَّأَهُ اللَّـهُ مِمَّا قَالُوا ۚ وَکَانَ عِندَ اللَّـهِ وَجِیهًا
اى کسانى که ایمان آوردهاید، مانند کسانى مباشید که موسى را [با اتهام خود] آزار دادند، و خدا او را از آنچه گفتند مبرّا ساخت و نزد خدا آبرومند بود (احزاب ۶۹).
۵- ما گواهی میدهیم که اگر موسی در زمان پیامبر(ص) زنده میبود، حتماً از او پیروی میکرد.
۶- ما به چیزی که موسی در باب عقیده آورده، ایمان داریم هر چند آن را نخوانده یا آن را ندیدهایم.
۷- گواهی میدهیم موسی از همه افرادی که خود را پیرو او میدانند و در عوض رسالت پیامبر(ص) را قبول ندارند، تبری میجوید.
۸- رسالت موسی و رسالت پیامبر(ص) از یک سرچشمه بر میجوشد، همانگونه که قبلاً نجاشی به این امر اذعان کرده است. (متفق علیه)
مطالبی که مشاهده فرمودید، بعضی از نکات و فوایدی بود که عرض کردم و از خدا میخواهم ما را به وسیله آنها فایده رساند و ما را زیر چتر و حمایت خود قرار دهد و اسلام و قرآن و سنت پیامبر(ص) را یاری دهد.
منبع: موقع المسلم (سایت مسلمانان).