تاریخسیره نبوی

در مدرسه سیرەی پیامبر

نویسندە: عثمان نورسی

وقتی می خواهم این جهان پر از سختی و مضیقە را برای مدتی ترک کنم، تا دل و روحم را شاد و آسوده گردانم و بروم بە جهان پاکان و اوج گیرم بە دنیای عملگرایی، زیبایی و راستی،برای خدا زیستن، غم مردم، نجات یافتن، بە پایان رسیدن بردگی ، رنج دادن و مُزد ندادن و زندە بەگور…مات و مبهوت بە کتابخانەام نگاە می‌کنم و دست بە طرف زندگینامه پیامبر بزرگوار می‌برم، هیچ لذت و خوشی به اندیشەکردن و همراە شدن با لحظاتی که سرورمان به سربرده نمی‌رسد.

چه آرام بخش و روح نواز است وقتی دلت با رضایت همراهیت می‌کند و با ادبی خاص صفحات زندگی سرور را ورق می‌زنی و از سایەی این ذات زیبا و نورانی، خویش را بهرەمند می‌سازی…
عجب دانشگاهی است برای تربیت شدن و درس گرفتن، برای کسانی که در دنیا خواهان زندگی همراه پاکان هستند و در آخرت هم می‌خواهند با سربلندی پاداش همراهی این کاروان بزرگ را بگیرن.

بی شک در هیچ مدرسه و جایی دیگر، این روشنایی و آسودگی و زندگیِ درخشان وجود ندارد.
چه تعبیر قشنگی است!

از یکی از صالحان سوال کردند که زیبایی‌ها و لذات و خوشی بهشت را برایمان وصف کن، گفت:
(فیه رسول‌الله) پیامبرخدا آنجاست!
سعی می کنم دامنەی نوشتنم را وسیع تر کنم و بخشی از بهرە و سودی کە شخص مسلمان از سیرە پیامبر بە دست می آورد را بنویسم.

۱- بعد روشنفکری
زندگینامە پیامبر(صلی الله علیەوسلم) واقعیتی درست و کامل است، راست ترین شناخت تاریخی است، برای یکی از پیامبران کە محمد است.
برای ثابت کردن این حقیقت نیازی به دلیل و مدرک نیست! زیرا زندگینامە هیچ یک از پیامبران و صالحان به همان شیوه واقعی خود باقی نمانده است و کسانی در میان پیروانشان هستند که از اساس بودنشان را انکار می کنند، گروهی از مسیحی های آمریکا عیسی مسیح را به عنوان یک راستی که درگذشته بوده باشد رد می کنند، آن را افسانەای دروغین و برگرفته از صفحات تعریف شدەی باقی ماندە از بت پرستان روم و یونان بە حساب می آورند!

حتی چند ماە در یکی از مجلەهای شیکاگو این موضوع به بحث داغی تبدیل شده بود که گفتگوها و آراء متفاوتی را بە خود گرفت، کە آیا مسیح وجودی تاریخی دارد؟!

اِرنِست رِنان تمام توانایی خود را به کارگرفت تا بتواند زندگینامه عیسی مسیح را به طور کامل در اختیار عموم قرار دهد. اما تا به حال هنوز بخش زیادی از زندگی عیسی پنهان مانده است و سوال هایی در ذهنشان هست که جوابی برای آن نیافتەاند. این در حالی است که عیسی (علیه السلام) پیامبر خدا است و مهر و علاقه و شیوه زندگی ایشان به عنوان الگو در وجدان میلیون ها انسان باسواد و روشنفکر در این دنیا وجود دارد، پس باید برای شخصیت هایی دیگر مثل زرتشت، بودا و کنفوسیوس چه اشکالات تاریخی در شرح زندگینامه شان وجود داشته باشد؟!

در واقع امروزه شک و گمان های زیادی در مورد شخصیت و حتی بودنشان وجود دارد و نمی توان برای زمان ظهور زرتشت حوزه زمانی درست در نظر گرفت که در آن زندگی کرده است؛ تا به امروز هم نمی توان شناخت واضح و درست تاریخی درباره ی زندگی بودا و کنفوسیوس ارائه کرد، آنچه مردم در مورد زندگی این اشخاص می دانند و از آن حرف می زنند تنها وهمی بیش نیست و راستی و درستی آن ثابت نمی شود.

اما زندگینامه شخصیت پیامبر خدا (محمد) بسیار واضح و زیبا تمام بخش ها و جوانب آن به ما رسیده است و این امر مایه ی تعجب شرق شناسان هم شده است.
یکی از آنان رِنان بسیار آشکارا می گوید: زندگینامه آورنده اسلام را به خوبی می دانیم و حتی کسانی که تحولات و اصلاحات بزرگی در تاریخ مسلمانان ایجاد کرده اند نزد ما شناخته شده هستند.
امروزه ما با دانستن و آگاهی از تمام زندگی پیامبر بسیار سربلند هستیم، شیوه غذا خوردن، لباس پوشیدن، خوابیدن، شیوه تعامل کردنش در خانواده، برخورد ایشان در اجتماع، در مسجد و صلح و جنگ .
حتی می توانیم چهره و سیمای پیامبر را هم به درستی وصف کنیم.

چون وصف دقیقی از آن در کتاب های سیره و فرموده و جود دارد.
وقتی با دقت تمام آنچه دربارەی سیمای پیامبر به ما گفتەاند را در ذهن تصور می کنیم، تصویری خیلی بهتر از تصاویر فوتوگرافی امروزه می بینیم.
قد پیامبر خدا، نه زیاد از حد بلند بالا بودند و نه بیش از اندازه کوتاه قد؛ میانه بالا بودند و خوش اندام، رنگ پوست چهره ایشان درخشان و سرخ متمایل به سفید (گندمگون) بود، وقتی زیر تابش نور خورشید قرار می گرفت و یا باد به صورتشان میخورد، چهره مبارکشان سرخ می شد.

موی سرشان نه زیاد بلند و نه کوتاه بود، بلکه گاهی تاشانه و گاهی گوش هایشان را می پوشاند، موهایش را به دو نیمه تقسیم می کرد، روی سرشان فرق باز می‌کردند و گیسوانشان را به سمت راست و چپ شانه می‌کردند که به گونەهای مبارکش می رسید.
سر و صورتی نورانی مثل ماه شب چهارده و چشمانی درشت و سیاه داشتند، گویی چشمانش را سورمه کشیده باشد در حالیکه سورمه نزده بود.
ابروانش به هم پیوسته و شبیه کمان بودند، دهان مبارکشان بسیار زیبا و دندان هایش بسیار سفید بودند. ریش مبارکشان پرپشت و آن را به اندازەای که بتوان بادست گرفت بلند می کرد، صدایی گرم و گردنی افراشته داشتند.

چهار شانه بودند و فاصله میان دوکتف ایشان زیاد بود، بین دو شان مبارکشان به طرف راست مُهر پیامبری وجود داشت، دستان درشت و ستبری داشتند، قیافه ای میانه و مرتب داشتند، آنچنان که خود می فرمایند: من بسیار به آدم علیه السلام شباهت دارم و پدر پیامبران ابراهیم علیه السلام بسیار در سیما و اخلاق به من شباهت داشتند.
محمدِ پیامبر شخصیتی تاریخی است که هیچ مجالی برای شک کردن در این حقیقت وجود ندارد، آگاه به زندگیش بودیم از طفولیت تا آن زمان که خداوند او را به عنوان پیامبر مبعوث کرد نزد ما شناخته شده بود، به خصوص آن هنگام که از طرف خداوند برای ایشان وحی آمد، ما مطالعه و بررسی روشنفکرانه تاریخی، بسیار مفصل برای آن انجام دادیم.

به راستی زندگی پیامبر در زمان پیامبریش تاریخی راست و حقیقی است و سیمایی واقعی ازتحولات محمدی بود که اتحاد و برادری تاریخی برای این امت به ارمغان آورد.
و مسلمانان را به دور هدفی جمع کرد که آن؛ آزاد کردن و بیرون آوردن بشریت از باتلاق ستم و از تاریکی راه به طرف روشنایی، آزادی و راستی بود.

۲-بعد اخلاقی و ارزش های انسانی
پیامبرمان تمام عمر مبارکش را صرف آشکار ساختن محتوای واقعی پیام خدا کرده است، و بادل و اعضای بدنش خواسته و معناهای قرآن را برجسته کرده است؛ قران پیام است و پیامبر، پیامرسان است؛ وابسته به هم دیگر هستند، خدا به اطاعت از قران و هم پیروی از پیامبر دستور داده است و این اطاعت را نشانەی دوست داشتن خودش و پیروی از پیامبر را به منزلەی پیروی از خودش قلمداد کرده است.
هدف پیامبر از تمام حرکات، سخنان، اخلاق و شیوه تعاملش رساندن پیام خدا بوده است و محتوای احکام، حلال وحرام و اصولش هموار ساختن مسیر زندگی انسان بوده است.
به همین خاطر زندگی پیامبر محمد زندگی آن مرد کاملی است که بشریت شخصیت برجسته دیگری مثل او ندارد که بتواند برای ساختن دنیایی زیبا، کامل، نمونه و زندگی بهتر آن را الگوی خوبی و زیبایی قرار دهد.
اما آن شخصیت های خیالی که میخواهند شناخته شوند و این اجازه را به آن ها می دهند که قدوه قرار گیرند، به گمان خودشان برای ساختن جامعەای خوشبخت، آزاد و شجاع، این جز برای گم کردن راه درست و گام برداشتن برای ازبین بردن ارزش های اخلاقی چیز دیگری نیست.

ولی تمام ارزش های اخلاقی، اعمال شایسته، آزادی، شجاعت، هدفمندی، روشنفکری، ترقی و پیشرفت، افق و دیدگاه بلند، برای درست کردن و پرورش شخص و جامعه به طرف خوشبختی در سرورمان هست.
پس این حق ما است که از زندگی پیامبر خدا الگوی اخلاقی والا را برای پیروی کردن در زندگیمان بگیریم.
(كَانَ لَكُمْ فِي رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ ) 21/احزاب همانا براى شما در (سيره ى) رسول خدا الگو و سرمشقى نيكوست.
در زندگی پیامبر خدا نمونەهایی بارز از همه جنبەهای زندگی مثل صلح و جنگ، شیوه ارتباط با خانواده و دوستان، رهبری و تصمیم گیری وجود دارد.
به راستی بشریت کسی چون سرورمان محمد را به خود ندیده و نخواهد دید، برای ما مسلمانان هم نمونەی والای زندگی است، نمونەی زنده و برجستەای برای آنکه در تمام مراحل زندگی چون ایشان گام برداریم و عمل کنیم.
زندگی پیامبر راستی تاریخی است و تاریخ راست را به راست می پذیرد و نمی تواند آن را انکار کند، زندگی کاملی است که تمام جوانب زندگی در آن وجود دارد و هیچ جنبەای از آن فراموش نشده است.

زیبایی این زندگی نامه به این است که پیامبر (صلی الله علیه و سلم) هرچیزی را که در قران و فرموده گفتەاند در زندگی خود عملی کرده است، این چنین قدوه و عمل گرا بودن در همه ابعاد زندگی، هیچ کس دیگری از پیامبران و صالحان که برای بهبود سازی زندگی بشر مبعوث شدەاند نتوانستەاند مانند پیامبر با عمل به پیروانشان یاد بدهند.
پیامبر مسیح علیەالسلام نتوانسته که نمونەای از یک زندگی کامل را به پیروانش تقدیم کند.
مثلا در مورد زندگی خانوادگی هیچ الگویی برای پیروانش ندارد چون اصلا ازدواج نکرده است، و در مورد حکومت وحکمرانی هم نمی تواند هیچ تجربه و الگویی کامل و علمی به پیروانش ببخشد، چون خود زیر حکم رانی کسانی دیگر بوده است .

او زیر ستم رومیان بوده است، آن ها بسیار سد راهش شدند و حتی او را بیرون کردند، یا در انجیل آمده است که مادر، خواهر و برادر داشته است؛ اما زندگینامه ای نیست که کیفیت و شیوه تعامل اورا با خانواده و اطرافیانش بیان کند، تا برای پیروانش الگویی شود.
یا پیامبر موسی علیه‌السلام هیچ شرح حال و زندگینامەای از ایشان در اختیار نداریم، به جز تصویری از جنگ، رهبری جنگ و شجاعتش نباشد آنچنان که در تورات بیان شده است، از ابعاد دیگر زندگی ایشان مثل حقوق، کارهای دنیایی اش، واجبات و وظایفش و…. هیچ چیز روشن و آشکاری نداریم که از آن سخن گفته باشد.
همچنین بودا که پیروان زیادی در سراسر جهان دارد، تصویر و شناخت درستی ندارد، پس با این حال پیروان او چگونه می توانند الگویی عملی از زندگی نامەاش به دست بیاورند، درحالیکه تاریخ هیچ چیزی از او جز تعدادی داستان و بخش کمی از زندگیش را حفظ نکرده است.

ولی پیامبرخدا به صورتی عملگرایانه برای این پیام و تمام ارزش هایی که مردم را بدان دعوت می کرد الگو بود و پیروانش را هم به همین شیوه تربیت می کرد.
هرگاه خودش آغازکننده نمی بود، مسلمانان درعمل کردن دچار تردید و دودلی می شدند، همانگونه که در صلح حدیبیه اتفاق افتاد در مورد سر بریدن حیوان و کوتاه کردن مو، باوجود آنکه پیامبر دستورهم داده بود اما انجام ندادند.
مادرمؤمنان ام سلمه وقتی دید که پیامبر از این وضع نگران هستند اما هنوز خودش شروع نکرده است؛ مثل قبل که همیشه از خودش شروع می کرد، به همین دلیل این نکته را به پیامبر یادآوری کرد و گفت: ای پیامبر خدا خودت شروع کن، وقتی پیامبر حیوان را ذبح کرد و موی مبارکش را کوتاه کرد، مسلمانان هم بدون شک و دودلی از پیامبر پیروی کردند.

به همین دلیل هم می بینیم که در میان مذاهب، مذهب امام مالک سنت عملگرایی را جلو می اندازد و آن را از پایەهای اصلی مذهبش قرار می دهد و آن را عمل اهل مدینه نامگذاری کرده است، یعنی آنچه باعمل و پشت سر هم از نیاکان تا به پیامبر می رسد را آورده اند، آن را افضل بر سنتی که نقل شده باشد قرار می دهد و این یکی از اجتهادهای ایشان است.
در بعد دینی، زندگی و سیرت پیامبر چشمەای از سرچشمەهای شریعت اسلامی است، زندگی پیامبر شرح و تفسیری عملی و برجسته است، ابعاد زیادی را برای ما روشن می سازد، برای فهم و عمل به پایەهای شریعت و شعارهایش چراغ راه ما می شود.

پس خواندن و تامل کردن در زندگی نامه پیامبر همراه با اینکه باعث ازدیاد ایمان می شود، به ما برای رسیدن به حقیقت و جوهر و راستی این دین پاک و عمیق شدن در پیام خدا و گرفتن شرح و تفسیری درست بصیرت می دهد، که قرآن یکی از معناهایش این است که قرآن پیامی پرستشی است و آیەهایش را در نماز تلاوت می کنیم، برای خواندن و تامل در آن به ما امر شده است.
زندگی نامه پیامبر (صلی الله علیه وسلم) راه را برای ما آسان می گرداند برای درست فهمیدن قرآن، همانگونه که چطور شرح و تفسیر شیوه انجام فرائض را برای ما بیان می کند.
زندگی نامه عملی پیامبر بسیار مفصل و طولانی قوانین زکات را برای ما روشن و بیان می کند، همانگونه که هنگام وضو اعضایش را سه بار سه بار می شستند، و می فرمود: این شیوه وضو گرفتن من و پیامبران پیش از من بوده است، و همچنین می فرمود: “صلو کما رأیتمونی اُصلی”، نماز بخوانید به همان شیوه که می بینید من نماز میخوانم، یا در مورد عبادت های حج می فرمایند:«خُذُوا عَنِّی مَناسِکَکُمْ…» مناسک حج را از شیوه عمل من بگیرید.
در واقع قرآن بسیاری از قوانین ،افعال و سنت ها را مختصر و نکات اولیه را روشن می سازد. و بقیه را برای شناخت از سیره و زندگی نامه پیامبر که مفصل برایمان شرح و تفصیل می کند، گذاشته است. و این اعمال به این شیوه بودند که یا پیامبرخود به صورت عملی انجام داده است؛ یا به صورت گفتاری به انجام آن امر فرموده است و یا وقتی یکی از صحابه عملی را انجام داده است سکوت اختیار کرده و آن را تایید کرده است.

چنان که آوردەاند در زندگی نامه عملی رسول الله بعضی اعمال و احکام بندگی هستند که در قران اصلا به آن اشاره نشده است؛ مثل صحیح بودن تیمم برای شخص محتلم وقتی آب هم در اختیار داشته باشد ولی ترس بیماری و به هلاکت افتادن داشته باشد.
حضرت عمروبن عاص (رضی الله عنه) در غزوه ذات السلاسل در مسیر بازگشت به مدینه در شبی سرد که سردتر از آن متصور نبود، دچار احتلام شد. به همراهانش گفت: (نظرتان چیست؟ سوگند به خدا که من محتلم شدەام و چنان چه غسل کنم می میرم.) از این رو آب طلبید و با آن وضو کرد و شرمگاهش را شست و تیمم کرد. سپس برخاست و بر همراهان خود نماز گزارد. زمانی که عمر بن عاص نزد رسول خدا(صلی الله علیه وسلم) قرار گرفت پیامبر درباره نماز خواندنش (همراه با جنابت) از او پرسید. عمروبن عاص گفت: (سوگند به خدایی که تورا به حق مبعوث نموده، اگر غسل می کردم می مردم. هرگز سردی بمانند آن ندیده بودم و خداوند فرموده است: « و خویشتن را به هلاکت میفکنید. همانا خداوند بر شما مهربان است»{نساء:۲۹}با این سخنان عمروبن عاص، رسول الله(صلی الله علیه وسلم) خندیدند و چیزی نگفتند و این سکوت نشان از تایید بود.

زندگینامه پیامبر خدا بیان کردن و عملی کردن قوانین و دستورات قرآن است.
وَأَنزَلْنَا إِلَيْكَ الذِّكْرَ لِتُبَيِّنَ لِلنَّاسِ مَا نُزِّلَ إِلَيْهِمْ وَلَعَلَّهُمْ يَتَفَكَّرُونَ 44/نحل
و به سوى تو ذكر (قرآن) را فرو فرستاديم، تا براى مردم آنچه را كه برايشان نازل شده روشن بيان كنى و شايد بيانديشند.
به راستی در مکتب سیرەی پیامبرخدا بهرەهای بزرگ زیادی برای مسلمانان وجود دارد، بی شک روشنفکریِ تاریخی مورد اعتماد و ثابت شده است؛ که سَنبُل ارزش، اخلاق، سلوک و عملگرایی است و هوشیاری دینی را زیاد می کند و برای رسیدن به حقیقت و جوهر اصلی اسلام، بصیرتی بزرگ را به ما می بخشد…

ترجمه: شیوا نازی

از طريق
شیوا نازی
منبع
https://sozimihrab.org/
نمایش بیشتر

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا