گفتگو

دکتر مصطفی السباعی را بهتر بشناسیم

مصطفی السباعی مجاهد، عالم واندیشمند سوری است که طی دهه های چهل تا شصت، جنبش اسلامی اخوان المسلمین را در سوریه رهبری می کرد.

اقدامات مسالمت آمیز وی در مقابل حکومت سوریه و ویژگی عمل گرایی او و حضور در عرصه ی فعالیت های سیاسی دولتی و به ویژه نمایندگی مجلس مؤسسان، در خور توجه است.
شرح حال

ا- زندگی
مصطفی الحسنی السباعی در سال ۱۳۳۴ ق / ۱۹۱۵ م در شهر حمص سوریه به دنیا آمد. پدرش، شیخ الحسنی، فردی عالم وجاهد بود که در مسجد جامع شهر حمص خطبه می خواند. سباعی می گوید:
« پدرم از سنین کودکی مرا به حلقه های درس و مباحث دینی می برد و پیوسته به تحصیل علوم دینی تشویق می کرد… او در جریان اتصابا عمومی سوریه علیه اشغال فرانسویان، کمیته ی جمع آوری کمک ها رایب در شهر حمص برپا کرد و با جمع آوری اعانات به کارگران متضرر کمک میکرد . پدرم دارای روحی بزرگ بود، چون از زندانی شدن من در مصر و انتقالم به پادگان صرفند در فلسطین ‌-اوایل جنگ جهانی دوم‌‌‌‌‌ ‌‍‍‍‌‌‍‍‍- آگاه شد، گفته بود: زندان برای مردان عار نیست…».
سباعی با کمک پدرش در سن کودکی قرآن را حفظ کرد. وی دوران ابتدایی را در مدرسه سعودیه گذراند و در سال ۱۹۳۰ از تحصیل در دوره ی متوسطه فراغت یافت. او برخی مواقع به جای پدرش در مسجد جامع شهر به موعظه می پرداخت و خطر مدارس تبشیری و برنامه های استعماری را در سوریه گوشزد می کرد.
سباعی در شهر حعمص منتسب به جمعیت الرابطه الدینیه بود. این جمعیت را علمای دینی از جمله شیخ محمود جُنید تاسیس کرده بودند. پس از آن با جمعیت شباب محمد همکاری می کرد که هدف این جمعیت مبارزه با استعمار و به ویژه برنامه های استعماری آنها در مدارس تبشیری بود. سباعی در جنبش آزادی سوریه علیه فرانسه هم شرکت جست و در سال ۱۹۳۱ به اتهام ‌توزیع ‌.اعلامی علیه فرانسه، بازداشت شد.
سباعی تألیف برخی کتابها را در ایران و عراق که در آنها نسبت به حضرت عایشه همسر پیامبر گرامی بدگویی شده بود، به باد انتقاد می گیرد و می گوید ظاهرا علمای شیعه قصد تقریب بین مذهب شیعه وسنی ندارند، بلکه خواهان تقریب سنی به شیعه هستند تا آنها. .را شیعه کنند.
با ورود سباعی به دانشکده شریعت عام در الاظهر مصر در سال ۱۳۵۲ق/۱۹۳۳م فعالیت های او رنگ دیگری به خود گرفت، وی خواستار تحول در ساختار الاظهر بود و پیشنهاد تدریس درسی به نام نظام الاسلام را در الاظهر داد. سباعی در سال ۱۳۶۸ ق دکترای خود را در رشته ی قانون گذاری اسلامی «ندیدمع»، اخذ کرد.
تأثیر عمیق شخصیت دینی و فکری حسن البناء، بذر رهبری را در وجود وی بر جا نهاد. جهت گیری ایدئولوژیک او به امام البناء بسیار نزدیک بود و ریشه های روشنفکرانه ی مصری سباعی به دانشگاه الاظهر ود دوستیش با امام حسن البناء باز می گشت. او در باره ی حسن البناء گفته است: « سوگند به خدا که انسانی فداکارتر، صاد‌ق تر، سخاوتمندتر و تأثیر گذارتر از البناء ندیدم» همچنین امام بنا از وی خواسته بود در مصر بماند و جانشین او در اخوان المسلملین باشد.

۲_ شرایط سیاسی اجتماعی
سباعی که قبل از ورود با مجله ی الفتح آشنا شده بود، با ورود به مصر به دفتر این مجله رفت و نوشتن را در آنجا آغاز کرد. او می گوید: « با آشنایی با نشریه ، الفتح گویا به چیزی ارزشمند دست یافتم»
دکتر مصطفی سباعی نسبت به قانونِ « احوال شخصیه طوائف» که از سوی دولت فرانسه تنظیم و در سوریه اجرا شد، شدیداً اعتراض کرد.
از منظر سباعی این قانون که ازدواج زن مسلمان با مرد غیر مسلمان، ارث بردن ورثه ی کافر از پدر مسلمان والحاق اولاد صغیر به پدر مرتد را جایز می دانست و طلاق از سوی مرد مسلمان در کشور اجنبی را منع می کرد، برای مسلمانان باب ارتداد را باز می گذاشت. دکتر سباعی در سرمقاله ی مهم دیگری از این نشریه، اختلاف نظر احزاب اسلامی در مواجهه با استعمار امری قبیح خواند و آنها را به وحدت دعوت کرد و به آنها نوشت: « امتی که درفکر، فرهنگ وهدف، وحدت نداشته باشد به رشد و بالندگی دست نمی یابد…» وی همچنین نسبت به اقدامات آتاتورک در محو دین اسلام و قومیت عرب و مهم تر از آن به مرثیه ها و بزرگداشت های و از سوی مجلات و نشریات سوری و مصری شدیداً انتقاد کرد.
مصطفی سباعی در سال ۱۹۳۴ به دنبال مبارزه علیه استعمار بریتانیا در مصر به زندان افتاد ولی با وساطت علمای اظهر – به ویژه شیخ محمد مصطفی المراغی – آزاد شد. البته پس از این دکتر سباعی با وساطت شیخ مراغی از پادگان صرفند در فلسطین آزاد شد، انگلیس ها او را به نیروهای فرانسوی در شام تحویل دادند و نیروهای فرانسوی به جای آنکه او را آزاد کنند، او را به مدت دو سال ونیم در بازداشت نگه داشتند.
مهم ترین دغدغه ی دکتر سباعی اشغال فلسطین و حضور استعمار در سرزمین های اسلامی بود، از نظر او امروزه اسرائیل نه تنها از طریق نظامی بلکه، از طریق فکری به مبارزه با امت اسلامی برخاسته است. او فلسطین را مسئله ی اول وطنی، قومی و عربی می دانست.
مصطفی الحسنی السباعی در سال ۱۹۴۱ رسماً شعبه ی اخوان المسلمین را در شهر حمص تأسیس کرد و در پی وحدت گروه های مختلف شباب المسلمین، شباب محمد و… بر آمد. از همین رو در اجتماعی که با حضور همه ی گروه ها
در سال ۱۹۴۴ در شهر حلب تشکیل داد، ادغام همه ی گروه ها را در جماعت اخوان المسلمین خواستار شد. در ابتدا محمد مبارک رئیس جماعت بود، اما داوطلبانه ی جای خود را به مصطفی سباعی داد. دکتر سباعی از سال ۱۹۴۵ به بعد اخوان المسلمین سوریه را با همکاری اخوان المسلمین مصر رهبری کرد. در پی این امر، جمعیت در تمام شهرهای سوریه دارای شعبه شد و سباعی نیز از شهر حمص به شهر دمشق نقل نقل مکان داد.
در ۵ دسامبر ۱۹۴۵، به دنبال اعدام شش نفر از اخوانیان مصر به دست جمال عبدالناصر، سباعی در مرکز جدید جمعیت اخوان المسلمین در منطقه ی الشهداء، علیه ناصر سخنرانی کرد. با این وجود سوء قصد به جمال عبدالناصر را محکوم و اعلام نمود که اسلام با هر گونه عمل خشونت آمیز و ترور تحت هر شرایطی مخالف است. پس از دستگیری مأمون هضیبی مرشد عام وقت، سباعی برای مدتی به عنوان مرشد عام جمعیت اخوان المسلمین انتخاب شد.
۳_ آثار
دکتر سباعی علاوه بر مقالاتی که در نشریات یاد شده نوشته، دارای حدود پانزده اثر است.
۱_ السنة و مکانتها فی التشریع الاسلامی، که پایان نامه ی دکترای او در الاظهر است.
۲_ اشتراکیة الاسلام ، که یکی از جنجال ترین اثر های دکتر سباعی می باشد.
۳_ دعوة الاسلام واقعیة لا خیال، ایشان در این کتاب دعوت اسلامی را به دلیل اتصاف به سه ویژگی ذاتی بودن، سمولیت و پیشرو بودن، یک دعوت کاملا واقعی می داند.
۴_ اخلاقنا الاجتماعیه، ۵_ من روائع حضارتنا، ۶_ عظماؤنا فی التاریخ، در این کتاب که بعد از وفاتش منتشر شد، بیش از همه به بیان نقش امام بنا و محمد عبده می پردازد، ۷_ شرح احوال الشخصیة، ۸_ امرأة بین الفقه و القانون، وی در این کتاب معتقد است که دین اسلام جایگاه زن را در سه حوزه ی انسانی، اجتماعی و حقوقی به نحو شایسته ای تعالی بخشیده است.۹_ هذا هو الاسلام، ۱۰_ السیرة النبویة، ۱۱_ هکذا علمتنی الحیاة، ۱۲_ احکام الصیام و فلسفته و …..
اندیشه ی سیاسی
اسلام و سیاست

۱_ اصلاحات سیاسی اجتماعی
دکتر سباعی اصلاح وضع جوامع اسلامی در همه ی زمینه ها را رسالت خود و به طور کلی دعوت وجنبش اسلامی می دانست. از همین رواخوان المسلمین را حزبی سیاسی_ به معنای مصطلح حزب_ نمی دانست، بلکه :
« اخوان المسلمین، دعوت به سوی اسلام است. رسالتی است که هدف آن آزادی مردم، نیرو بخشیدن به آنها و اعتلای تمدن اسلام است. از این حیث سیاست، یا حرکت سیاسی جزئی از ابزار آنها است… از نظر اخوان، اسلام دین وسیاست ، عبادت و قیادت است، و کتاب وشمشیر است، نظامی کامل است که تمام جوانب حیات را در مد نظر دارد…».
سباعی نیز همچون حسن البنا، اهداف اساسی اخوان را در موارد سه گانه ی زیر خلاصه می کرد:
تربیت نسلی که نماینده ی اخلاق و عقیده ی و در پی تحقق نظام اسلامی باشد؛
۲_ دفاع از اسلام به عنوان دین و دولت و دفع دشمنی ها و حملات علیه وطن اسلامی؛
۳_ بالا بردن سطح کمی و کیفی عقیده، تربیت، فرهنگ ومعیشت مردم تا به کرامت انسانی و سعادت دست یابند.
این اهداف سه گانه با اصلاح فرد، خانواده وجامعه ممکن است ودر کنار آن، مبارزه بااستعمار و تلاش برای وحدت امت اسلامی نیز ضروری است.
دکتر سباعی در اصلاح فرد و خانواده به زن نقش اساسی می دهد و معتقد است زن باید به گونه ای تربیت شود که برای رسالت خود در سالم نگه داشتن جامعه و ایجاد فضایی مناسب برای شوهر وفرزندان آماده باشد. محافظت از بنیان خانواده و تقویت روابط میان زن، شوهر و فرزندان از لوازم دیگر اصلاح است. اصول اسلامی در اصلاح جامعه و بنیان آن از دیدگاه سباعی به قرار زیر است.
الف، رهایی از جهل، ترس، رذایل، سستی، گرسنگی و امراض، که دکتر سباعی این را همان اشتراکیت اصیل اسلامی می داند که از سایر اشتراکیت ها متمایز است؛
ب، تأسیس نظام اجتماعی بر اساس شورا و ایجاد توازن قوا از سوی حکومت میان قدرت و رحمت، عدالت و تسامح و رعایت حقوق فردی و جمعی، اگر میان این دو حق تعارض پیش آمد، مصلحت و حق جمعی بر فردی اولویت دارد؛
ج ، وجود نیروی مادی برای حفاظت از وحدت و امنیت جامعه و دفاع در برابر نیروی خارجی متجاوز.
تحقق اصول سه گانه فوق، از نظر مصطفی سباعی ، تنها از راه دعوت و اصلاح ممکن است و انقلاب و کودتا چیزی را اصلاح نمی کند. وی برای رسیدن به شرایط یک جامعه ی مطلوب، اصلاحات را در سه زمینه ی فکری، فرهنگی، اجتماعی و سیاسی لازم می داند و عقیده دارد در میدان فرهنگ و اندیشه، اصلاح عقیده ی اسلامی مردم و زدودن خرافات و جهالت ها از جامعه لازم است:
« حقیقت اسلام، حسن همکاری، راستی گفتار، تلاش برای پیشبرد جامعه، شمولیت نظام دین و اصلاح فرد، خانواده مردم و حکومت است».
در کنار این، باید آموزش از سلطه ی استعمار خارج شود تا هدف آن تربیت نسلی باشد که مؤمن، مجاهد، عالم و متخلق به اسلام است. وی در حوزه ی اجتماع، اقدامات زیر را ضروری و لازم بر می شمرد:
۱_ رسیدن به وضع کارگران و کارمندان جامعه و تعلیم آنها و رفع
بی سوادی کامل و آشنا کردن آنها به حقوق و وظایف خود و برآوردن مطالبات آنها بر اساس عدالت؛
_ رسیدگی به امور روستاها و بالابردن سطح کشاورزی؛
۳_ اجرای احکام مالی و اقتصادی اسلام ورسیدگی به طبقات مظلوم؛
۴_ تأسیس نظام تعاونی در امور خیر و کمیته های خیریه برای کمک به سالمندان، مریضان و درماندگان و بالا بردن سطح معیشت مردم؛
۵_ پرداختن به وضع تفریحی مردم و تأسیس باشگاه های ورزشی و تقویت روح جوانمردی در مردم؛
دکتر سباعی در حوزه ی سیاست؛ اصلاحات خاصی را مطرح می کند و مهم ترین اقدام در این زمینه را دعوت دعوت برای برپایی یک حکومت صالح می داند که با انحرافات مبارزه کند. این حکومت صالح از نظر سباعی می تواند یک نظام جمهوری باشد. وی تأکید می کند که دعوت برای حکومت، جنبه یاصلاحی و تدریجی دارد و رسیدن به حکومت از طریق کودتا و ابزارهای نظامی و خشن را نه تنها توصیه نمی کند بلکه از اخوان می خواهد در مقابل کسانی که دست به کودتا و توطئه می زنند، ایستادگی کنند. این مسئله، دیدگاه دکتر سباعی را در خصوص وفاداری او به آزادی، دموکراسی و نظام پارلمانی نشان می دهد.
۲_ الگوی حکومت اسلامی
تفکر اخوانی، مبنی شمولیت اسلام و عدم جدایی دین از سیاست، از ویژگی های بارز دکتر سباعی بوده است. در عین حال او به مرحله ای و تدریجی بودن اجرای شریعت اعتقاد داشت. از نظر وی احکام اسلامی دارای انسجام است و رسیدن به آثار و نتایج هر حکم، مشروط به اعمال قوانین دیگری خواهد بود که تنفیذ و اجرای آن جز از طریق یک حکومت و دولت صالح ممکن نخواهد بود.
از نظر سباعی حکومت پیامبر «ص» و جامعه ای که تأسیس کرد، دولتی عادلانه و بسیار برتر از آنچه فلاسفه و انبیای پیشین آرزوی تحقق آن را داشتند، بود. در آن جامعه نسل هایی مؤمن و مهذّب پرورش یافته بودند که هم برای دنیا و هم برای آخرت تلاش می نمودند؛ آنها در کسب مال کوشا بودند و در حالی که گرسنگی را تحمل می کردند برای سیری تلاش می نمودند و در راه خدا انفاق می کردند و از غذاهای پاک و لذیذ می خوردند؛ در ورطه های مادی فرو می رفتند، بی آنکه آلوده شوند. از نظر او حکومت پیامبر عالی ترین نوع حکومت بوده است که می تواند برای همیشه الگو باشد.
از نظر مصطفی سباعی بعد از پیامبر «ص» ، ابوبکر، عمر، عثمان و علی رضی الله عنهم شیوه ی پیامبر را در نظام عادل اسلامی ادامه دادند.
حضرت ابوبکر در تاریخ اسلام اولین بار به ضمانت مادی و نظامی جهت گرفتن زکات، برای تکافل اجتماعی اقدام کرد.
گسترش متصرفات اسلامی در زمان حضرت عمر باعث شد تا وی برای اولین بار فرمان تأسیس دیوان هایی برای ضبط و ثبت واردات و صادرات دولت اسلامی و فهرستی از تمام فرمانداران و عاملان زکات صادر کند. میزان حقوق دولت، متناسب با سوابق افراد در خدمت به اسلام و شرکت در جهاد و به اندازه ی کفاف بود. همچنین به ازای هر نوزادی که به خانواده اضافه می شد، صد درهم به حقوق رسمی خانواده اضافه می شد و بارشد وی تا دویست درهم افزایش می یافت، نظام تکافل اجتماعی برای سایر اقلیت ها نیز اجرا می شد.
در زمان حضرت عثمان نیز به رغم آشفتگی های سیاسی،نظام تکافل اجتماعی ادامه یافت. بعد از وی در زمان حضرت علی نیز با وجود تشنج جامعه، این نظام تداوم یافت. بدون شک سیاست خلفای اموی هیچ شباهتی با خلفای راشدین نداشت، اما از آنجا که نظام تکافل و قوانین آن در شمار وظایف قانونی و رسمی دولت بود، به طور کلی معطل نماند. به ویژه خلیفه ی بزرگوار اموی حضرت عمر بن عبدالعزیز اهتمام زیادی در این باره داشت.
۳_ استبداد سیاسی؛ معضل حکومت دینی

دکتر سباعی در مبحثی تحت عنوان« بین دور اندیشی واستبداد» پیامدهای بسیار منفی استبداد را در جامعه بیان کرده می گوید: استبداد کاملا متفاوت از دور اندیشی ایت؛ چرا که استبداد، حق را با باطل در می آمیزد، ظلم و ستم روا می دارد، در حالی که فکر می کند به عدالت رفتار می کند؛ دست به ویرانی میزند، حال آنکه فکر می کند که در حال ساخت وساز است. سباعی به دوران استبدادی ادیب شیشکلی در سوریه اشاره می کند که با کودتا به حکومت رسید و فکر می کرد جامعه و کشور سوریه را به سمت پیشرفت و تمدن می برد، حال آنکه آن را به افلاس و عقب گرد کشاند. دکتر سباعی به این جمله ی منسوب به سید جمال الدین اسد آبادی که « جوامع شرقی جز با حکومت مستبدِ عادل اصلاح نمیشوند»، به دیده ی تردید می نگرد و می گوید بعید است سید جمال الدین چنین حرفی زده باشد، چرا که استبداد و عدالت به هیچ روی در یک جا جمع نمی شوند که مستبد عادل داشته باشیم. استبداد جز ظلم وستم و ضایع کردن حقوق امت و پایمال کردن کرامت آن به کار دیگری دست نمی زند. از این رو بهتر است بگوییم جوامع اسلامی اصلاح نمی شوندمگر به دست دوراندیش عادل، چرا که حزم وعدل دو مقوله ای هستند که از هم جدا نمی شوند و عدالتی که با حزم و دوراندیشی قرین شود، دقیقا همان چیزی است که جوامع شرقی به آن نیاز دارند تا استبداد را از بین ببرند.
از نظر او ریشه ی استبداد وظلم حاکمان جور، فراموشی عبودیت خود نسبت به خداست. هیچ کس مانند حاکم مستبد نمی تواند به راحتی حق حیات را ازانسان سلب کند. خداوند در بیست و هفت سوره از قرآن کریم، داستان ظلم و تکبر فرعون را بیان کرده است. استبداد با اعتقاد به آزادی بدون قید برای خود، صیانت خود آزادی را هم از بین می برد. حکمت قوانین و اصول و نظامنامه ها صیانت از آزادی می باشد. عبودیت خدا، نهایت آزادی است، چرا که آزادی کامل آن است که انسان تحت عبودیت و محدودیت همنوع خود نباشد. از این رو از نظر سباعی حکومت در محدوده ی مقررات، محدود و مشروط است و زمامداران تابع اراده ی مردمند.
حکومت و دولت، خادم مردم است و نمی تواند مالک آنها باشد. حکومت مطلوب باید از سوی خود مردم و برای رسیدگی به امور آنها انتخاب شود.
تحقیق و تلخیص: کریم تاران_ نقده

منابع و مآخذ؛
اندیشه ی سیاسی متفکران مسلمان/علی اکبر علیخانی وهمکاران
جامعه ی توحیدی و عدالت اجتماعی/ مصطفی سباعی
مصطفی سباعی؛ رجل فکر و قائد دعوة/عبدالعزیز الحاج مصطفی
مصطفی السباعی؛ الداعیة المجدد/عدنان محمد زرزور

کریم تاران

نمایش بیشتر

کریم تاران

استان آذربایجان غربی - میاندواب نویسنده و مترجم فعال دینی

نوشته های مشابه

یک نظر

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

همچنین ببینید
بستن
دکمه بازگشت به بالا