رمضانعبادات

روزه در قرآن

روزه

یا ایها الذین آمنوا كتب علیكم الصیام كما كتب علی اذین من قبلكم لعلم تتقون . [ سوره بقره آیه ۱۸۲ ] .
ای ایمان آوردگان روزه داری بر شما مقرر شد ، همانگونه که بر پیشینیانتان مقرر شده بود ، بسا که پروا پیشه شوید .

برسی واژه ها :

آمنوا 

از ریشه ی ایمان  و از امن مشتق است . اکثر مفسرین قرآن نوشته اند : ” ایمان به معنی تصدیق است  و راغب اصفهانی در مفرداتش آن را تصدیق توام با اطمینان خاطر دانسته است . اما قرآن ایمان را ، به معنی اعتقاد جازم ، بعد از علم و تصدیق ، همرا با تسلیم شدن ظاهر و باطن ، معرفی می نماید ؛ زیرا کسانی که به دین علم داشته اند ، اما تسلیم آن نشده اند را کافر می شمارد ؛ چنانکه در باره فرعون و قوم او فرموده است : [ وجحدوا بها واستیقنتها انفسهم ظلما و علوا فانظر کیف کان عاقبه المفسدین . [ سوره نمل ۱٤ ] ترجمه : با آنکه در دل به آن یقین داشتند ، از سر ستم و سرکشی انکار کردند ؛ ببین سرانجام تبهکاران چگونه بود .

و نظیر این آیه قول حضرت موسی است که به فرعون گفت : [ ولقد علمت ما انزل هوءلاء الا رب السموات و الارض بصائرو انی لاظنك یا فرعون مثبورا . سوره اسراء ۱۰۲ ] . ( موسی ) اظهار داشت تو به خوبی آگاهی که ( این معجزات ) را تنها صاحب اختیار آسمانها و زمین به عنوان موجبات بصیرت فرستاده است ؛ و تو را ( با این روش ) نابود شده می بینم .

فرعون می دانست که آیات از جانب خداست ولی آن را تصدیق نمی کرد و تسلیم آن نشد .
بعضی از اهل کتاب حضرت محمد را مانند پسران خود می شناختند ولی حق را کتمان میکردند ؛ خداوند می فر مایند : [ الذین آتیناهم الکتاب یعرفونه کما یعرفون ابناءهم وان فریقا منهم لیكتمون الحق و هم یعلمون . [ سوره بقره ۱٤٦ ]  اهل كتاب پیامبر را چنان می شناسند که فرزندان خویش را ؛ ولی گروهی از آنان آگاهانه حقیقت را پنهان می دارند .

ودر سوره انعام می فرمایند : [ الذین آتیناهم الکتاب یعرفونه کما یعرفون ابناءهم الذین خسروا انفسهم فهم لا یوءمنون . سوره انعام ۲۰ ]  پس ایمان و علم باهم فرق دارند و موءمن كس است كه حق را شناخته و اعتقاد راسخ به آن پیدا کرده و آن را تصدیق نموده است ودر برابرآن تسلیم جینان و جنان دارد . خداوند می فرمایند : [ انما الموءمنون الذین آمنوا بالله و رسوله ثم لم یرتابوا و جاهدوا باموالهم و انفسهم فی سبیل الله اولئك هم الصادقون . سوره حجرات ۱٥ ]  منحصرا موءمنان( واقعی ) كسانی هستند كه به خدا و رسولش ایمان آورده اند و تردید نكردند ؛ و با اموال و جانهای خویش در راە خدا بە‌مبارزە بر خاستند ؛ اینانند کە ( در اعتقاد و عمل ) صداقت دارند .

پس موءمن كسی است كه تسلیم حق شود  و قلبش در آن تسلیم مطمئن و آرام و بی اضطرتب باشد  و کافر ( در مقابل موءمن ) در : [ فمنهم من آمن و منهم من كفر سوره بقره ۲٥۳ ] . پاره ای ایمان آوردند و پاره ای کافر شدند ؛
کسی است که از روی علم و عمد حق را نپذیرفته و استکبار او را به عدم تسلیم وادار نوده است .
بنابراین در خطاب : [ یا ایها الذین آمنوا ] ، مراد کسانی است که شناخت کلی از دین دارند ؛ و اعتقاد راسخ پیدا کرده و آن را تصدیق نموده ؛ و تسلیم حق گشته اند .

کتب 

نوشتە شدە ، در گذشته مردم سواد نداشتند وقتی می خواستند چیزی بسیار جلب توجه کند آن را می نوشتند . چون چیزی که مکتوب می شد ، قانون و تثبیت می شد ؛ بنابراین کتب یعنی به طور قطع مقرر شده و به صورت قانون در آمدهاست . در این نوع دستور تاکید وجود دارد .
اما مجهول آمدن فعل کتب  و این که نفرموده : کتب الله علیکم ، خداوند روزه را بر شما نوشته ، چون موضوع به خطاب ، یا ایهالذین آمنوا بر می گردد .
برای مثال وقتی که میخواهید وزن کم کنید و به متخصص تغذیه مراجعه می کنید ، می گوید: لازم است شما برای وزن کم کردن این دستورالعمل را رعایت کنید ، یعنی کم کردن وزن ایجاب می کند که یک سری از غذاها را نخورید ، دراین جا فاعل شخصی است که می خواهد وزن کم کند و تصمیمی که شخص چاق گرفته است ایجاب می کند که دستورات متخصص تغذیه را رعایت کند .
یا اگر کسی می خواهد عالم شود باید درس بخواند و باکتاب و مطالعه و تحقیقات سرو کار داشته باشد ؛ چون هر تصمیمی ما در زندگی می گیریم این تصمیم دستوراتی را برای ما واجب می گرداند .

حالا خداوند می فرمایند : ای کسانی که ایمان آورده اید و وارد دانشگاه و‌ مکتب ایمان شده اید وارد شدن شما در این فضا و محیط می طلبد و ایجاب می کند که روزه بگیرید ؛ چون ایمان تنها یک تشریفات نیست بلکه در محیط امن قرار گرفتن و سنبل امنیت شدن است  و ‌مردم باید از دست و زبان و چشم و …در امان باشند ، پس انسان مومن همانگونه که خود در فضای امن و امنیت قرار می گیرد باید نشانه امنیت برای دیگران قرار گیرد  و باید او بتواند خود را کنترل کند و برای کنترل کردن خود نیاز مند تمرینات است که از یک سلسله خودداری های ساده شروع می شود تا بتواند بر خود کنترل داشته باشد و خویشتن داری کند  و تحت تاثیر احساسات و عواطف قرار نگیرد ، بلکه ایمان و دستورات الهی بر او حاکم باشد ؛ بنابراین ایمان ایجاب می کند که شخص مومن روزه بگیرد .

الصیام

واژه الصیام و الصوم ؛ مصدر سماعی فعل صام یصوم ( با فتح عین الفعل ماضی و ضمه عین الفعل مضارع ) که در آن اعلال با قلب صورت گرفته است ، اصل صیام ، الصوام‌، بوده حرف واو که عین الفعل است قلب به یاء شده است و الصیام گردیده ، در لغت خود داری از خوردن یا سخن گفتن و آرام شدن می باشد .
صامت الریح : باد آرام شد . صامت الدابه : دابه از حرکت باز ایستاد . صامت الشمس : آفتاب در وسط ایستاد . لذا به اسبی که از خوردن و راه رفتن خود داری کند صائم می گویند .

نابغه ی ذبیانی سروده است : خیل صیام و خیل غیر صائمه ، تحت العجاج و اخری تملک اللجما . ” اعراب القرآن محی الدین درویش ج ۱ ص ۲۳٤ ” یعنی زیر غبار اسبانی بی حرکت و اسبانی در تلاش اند  و عده ای ایستاده و لگام خویش را می جوید . بنابراین صوم و صیام در لغت امساک از مطلق فعل است ، خوردن ، گفتن ، یا رفتن باشد ، و در اسلام معنی خاص پیدا کرده است که صوم و صیام خودداری از خوردن و آشامیدن و لذت جنسی بردن از طلوع فجر صادق تا غروب خورشید می باشد ؛ بنابراین صیام یعنی کارهایی را ترک کردن و خود را از آنها باز داشتن است.
اغلب دستورات پروردگار بایدها و نبایدهاست ، روزه امری است که نبایدها در آن وجود دارد ، نیاشام ، نخور ، دروغ نگو‌، غیبت نکن  و مهترین احکام آن نباید ها هستند ، یعنی جاهایی انسان باید خود را  کنترل کند و اعمالی را ترک نماید ؛ همانگون که در جاده ی صاف راننده پاروی گاز می گذارد ولی در پیچ غم ها پا از روی پدال گاز برداشته و ترمز‌می کند ، روزه مجموعه ی تمرین های ترمزهاست .

کماکتب علی الذین من قبلکم 

همچنانکه دستور صادر شده بود و کتب نوشته شده بود برای گرفتن روزه ، بر کسانی که قبل از شما بودند ، چون این دستور مربوط به امتیاز انسان بر سایر موجودات است؛ به همین دلیل هرگاه رسالت الهی مطرح شده است ، برای پرورش ، تا به مرحله ی اراده برسد ، روزه هم مطرح شده است ؛ بنابراین روزه چیز تازهای نیست هرچند که خطاب یا ایهالذین آمنوا ، خطاب درن گروهی است ، بلکه روزه امر سابقه داری است و بر ملت های قبل هم نوشته شده بود .

هرچند قرآن معین نکرده مراد از امت های گذشته کدام اند؟  تورات و انجیل فعلی از وجوب روزه خالی هستند  و تنها آن را ستوده اند ، بااین وصف یهود و نصارا روزهای معینی از سال را به اشکال مختلف روزه می گیرند ؛ تورات به طور صریح از وجوب روزه صحبت نمی کند ، ولی روزه داران را ستوده است . حضرت موسی پیش از دریافت وحی چهل روز ، روزه گرفت ، یهود به یاد خرابی اورشلیم و یک روز از ماه آب روزه می گیرند ، روزه دیکری هم دارند .

در اناجیل موجود نیز به وجوب روزه تصریح شده است و روزه دار را ستوده است و از ریا بر حذر داشته است ، روزه مشهور مسیحیان پیش از عید فصح است . روزه دیگر هم دارند که گوشت حیوانات نمی خورند .

از این گونه روزه های پراکنده که در میان یهود و مسیحیان معمول بوده ، معلوم می شود ، اصل روزه از ارکان عبادت آنها شمرده شده است .
گویند در مذاهب قدیم مصر و یونان و هند نیز انواع روزه معمول بوده ، گویا روزه پیش از وجوب در ادیان الهی انگیزه ی فطری داشته است ؛ زیرا بشر تعالی طلب که نمی خواسته در سطح حیوانات پایین آید و یکسر محکوم تمایلات و شهوات حیوانی گردد ، روزه را وسیله سپری برای مقاومت در برابر این گونه تمایلات شناخته تا خود را برتر آورد  و قهرمانی نماید .

خداوند درباره ی روزه زکریا در قرآن فرموده اند : قال رب اجعل لی آیه قال آیتک الا تکلم الناس ثلاثه ایام الا رمزا . [سوره آل عمران آیه ٤۱ ] ( زکریا) گفت : صاحب اختیارا نشانه ای برایم مقرر دار (که زمان آغاز حمل را مشخص کند ) ؛ گفت : نشانه تو ( این است که ) تا سه روز قادر به تکلم با مردم نخواهی بود مگر به اشاره .
و همین مطلب در سوره مریم آیه ۱۰ آمده است .
باید دانست که در باره روزه ی زکریا در قرآن از سخن گفتن خبری نیست بلکه خداوند سه روز قدرت سخن گفتن را از او سلب کرده  و آن علامت استجابت دعای زکریا در خصوص خواستن فرزند بود ، بر خلاف جریان مریم که خداوند مستقیما به او فرزند عطا می فرماید و به او دستور می دهد در برابر سخنان یاوه گویان این گونه عکس العمل انجام دهد : فاما ترین من البشر احدا فقولی انی نذرت للرحمن صوما فلن اکلم الیوم انسیا . [ سوره مریم ۲٦ ] و اگر از مردم کسی را دیدی ، [ به اشارت ] بگو : برای خدای رحمان روزه [ سکوت ] نذر کرده ام و امروز با هیچ کس سخن نخواهم گفت .

چنین پیداست که چنین روزه ای در میان بنی اسرائیل هم بوده است و این کاملا عقلی است که شخصی چند روز مثلا زبان از سخن فرو بندد و در مقابل فکر کند ، سکوت توام با فکر کردن معنای بسیاری را می فهماند – در اسلام هم كم سخن گفتن و بیشتر فکر کردن ممدوح است – چنانکه بیتوته حضرت رسو ل در غار حراء ظاهرا شبیه آن بوده است .

لعلکم تتقون

تقوادر اصل از ماده ی وقایه به معنای نگهداری یاخویشتن داری است  و در اصطلاح نیرونی درونی است که انسان را در برابر طغیان شهوات حفظ می کند ، تقوا نقش ترمز نیرومندی را  دارد که ماشین وجود انسان را در پرتگاه ها حفظ و از تند رویهای خطرناک باز می دارد .

پس لعلکم تتقون یعنی با پای بندی به روزه و بزرگ داشتنش به ریشه و پیشینه ای که دارد پروا پیشه کنید 
و کتب روزه بر شما نوشته شده تا بوسیله ی گرفتن روزه خود داری کنید از چیزهایی که باید از آن ها بپرهیزید .
شاید هم منظور آن باشد که از گناهان بپرهیزید ، برای آنکه شخص روزه دارنفس خود را باز می دارد و نمی گذارد پای نفس او بر جای بدی گذاشته شود .

عمر قادر پور

نمایش بیشتر

ســــۆزی میــــحڕاب

سایت ســــۆزی میــــحڕاب در آذرماه 1392 با همت جمعی از اهل قلم خوشنام و گمنام تاسیس شد ســــۆزی میــــحڕاب بدون جنجال و در اوج عملگرایی به ترویج مبانی میانه روی می پردازد ســــۆزی میــــحڕاب با هیچ جریان و هیچ احدی درگیری ندارد ســــۆزی میــــحڕاب رسالتی جز همزیستی و دگرپذیری ندارد

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا