اندیشهشبهات

روشنفکری دینی – نگاهی از بیرون (1)

روشنفکری دینی

خوانش ونگرش انتقادی برپدیده ی روشنفکری دینی واثرات آن بردین درجوامع اسلامی:

 محمّد ملّازاده    

  انگیزه: امری که  مرا برانگیخت تا این مقاله را به نگارش در آورم این بود که، در یکی از نشستهای “کار گروه اندیشه” در بانه، قرار بر نوشتن مطلبی پیرامون این موضوع (روشنفکری دینی) گرفته شد امّا تنها بنده وملا علی عزیزی مطالبی نوشتیم، نوشته بنده این مقاله بود که در ویرایش بعدی برحجمش افزوده گردید.

بسم الله الرّحمن الرّحیم

   وبه نستعین، ولاحول ولا قوّة الاّ بالله العلیّ العظیم،

  الحمد لله ربّ العالمین وصلوات الله وسلامه وبرکاته علی سیّدنا وحبیبنا محمّد وعلی آله واصحابه واتباعه اجمعین الی یوم الدّین،

   پیشگفتار: بیش از یک صده از عمرسر بر افراشتن جریان موسوم به “روشنفکری” در ممالک اسلامی سپری شده است، پوشیده نیست که پدیده ی روشنفکری درغرب مولود “رُنِسانس” ومعلول روگردانی از دین کلیسا وآموزه های آن بود،  پشت سرنهضت “رُنِسانس”  (سکولاریسم) قرار داشت که به مثابه ی یک دین  انسانی وفلسفه ی فراگیر وایدئولوژی شمول گرا وجهانبینی حق طلب وتکلیف ستیز( ) در تمامی لایه ی جامعه ی غربی نفوذ کرده، وهمه ی آنهارا تحت شعاع تأثیرات خود قرارداده بود،  به دیگر تعبیر فرایندهای چون  دیانت وحکومت، اقتصاد وسیاست، فرهنگ ومدنیّت، اخلاق وتربیت، آموزش وادبیات، و…همگی در دام سکولاریسم گرفتاروتحت تأثیر آموزه های آن قرارگرفتند، در نتیجه  دین سکولار، علم سکولار، فرهنگ سکولار ، اقتصاد سکولار، تربیت سکولار، سیاست سکولار، و…در جوامع غربی  پا به عرصه ی وجود نهادند. یکی از نتایج ودست آوردهای نهضت سکولاریزاسیون وداع دنیای غرب با دین کلیسا وایجاد “دین انسانی” جدیدی محصول اندیشه ی روشنفکران متألّه بود، تا بدینوسیله خلأ ناشی ازمرگ دین تحریف شده ی کلیسا را با دین (خود ساخته ی) جدید پرکنند. ناگفته نماند دین جدید نیزالهام گرفته ازتعالیم بازسازی شده وویرایش شده ی کلیسا بود که با دست آوردهای علوم جدید آمیخته گردید، یعنی آمیزه ای ازدین  تحریفی/ تثلیثی کلیسا ومبانی علوم جدید سکولاربود.

   خداوند متعال دو کتاب در اختیار بشر قرارداده است، اولی کتاب محسوس هستی که کتاب منظور نامیده می شود، ودومی  کتاب متلو که بر پیامبران فرود آمده ودر وحی /قرآن متجلی است، بدشانسی  ونگون بختی مردم اروپا در این تحولات این بود که تنها یکی از دو کتاب پروردگار، یعنی کتاب مرئی ومنظور(جهان هستی) را برگزیدند وازآن بهره بردند، وبرای بهره گیری از آن به علوم حسّی( تجربی) متوسل شده از آن بهره گرفتند، واز دومین کتاب هدایت (وحی) روی برتافتند، زیرا آنچه بنام کتاب وحی در اختیار ودسترس داشتند تحریف شده بود، وسنخیتی با وحی الهی نداشت، لذا پذیرفتنش از سوی اهل خرد ودانش محال به نظر می رسید.

  هرچند برخی از اندیشمندان ومتألّهان غربی- بویژه خاور شناسان – به عین الیقین متوجه بودند ویقین داشتند که قرآن یگانه کلام الله سالم ودوراز تحریف است که دراختیار بشریّت قرار دارد،  مع الوصف کینه وتعصّبشان علیه اسلام به آنان اجازه نداد از آن  بهره گیرند، این بود که  غربیها از جهتی (بُعد مادّی وتجربی وصنعت وتکنولوژی) تا رفیع ترین قلّه ها صعود کردند، واز جهت دیگر(بُعد روحی ومعنوی دیانت واخلاق) در وادی گمراهی ومنجلاب انحطات غرق شدند.

  لیکن وضع ما مسلمانان خیلی خیلی بدتر از آنان بود وهست، زیرا ما هردو کتاب متلو (قرآن) ومنظور(هستی) را ضایع کردیم واز هیچکدام شان بهره ی مطلوب وشایان نبردیم،  در نتیجه به وضعیت ومصیبتی گرفتار شدیم که درآن زندگی می کنیم، درواقع هم اکنون مصداق عینی ضرب المثل کُردی گشته ایم که می گوید: “وه ک جوله که ی لی هاتووه له هه ردوک دینان بووه” (به درد یهودی گرفتار شده هردو دین را از دست داده است).

  الغرض پیدایش پدیده ی روشنفکری در دنیای غرب، مولود رنسانس  ومعلول سکولاریته بود، واز آنجا که نهضت رنسانس ومکتب سکولاریسم هر دو در تقابل با دین کلیسا سربر افراشته بودند وخصومت آشتی نا پذیر با آن داشتند، طبیعی بود که جریان روشنفکری یک جریان لادین بل ضد دین باشد،  پس جریان روشنفکری ملحد ودین ستیز به دنیا آمد و رشد کرد وفربه گردید، که به حول وقوه ی الهی این مطلب را مستند در این نوشتار توضیح داده وتبیین خواهیم کرد.

  روشنفکری دینی:

  درواقع مقوله ی روشنفکردینی در جهان غرب کاربرد ومصداقی ندارد، وکسانی که حامل این نام باشند در آن دیار وجود خارجی ندارند، لذا روشنفکر دینی یک مصطلح  شرقی وخودمانی است که از نیم قرن قبل در ممالک مسلمان نشین سربرافراشته است، امّا دردنیای سکولارغرب یک  جریان دینگرا وخدا باور از بطن الحاد و لادینی سربر افراشت که طرفداران آن “متألّهان” نام گرفتند آنان به گونه ای از خدا باوری ودین باوری فرا خواندند ولایزال می خوانند که نه آن خدا خدای ادیان، ونه آن دین دین منزّل خدا وابلاغ شده توسط پیام آوران الهی است، جریان موسوم به روشنفکری دینی در ممالک اسلامی نیزعین اندیشه ی آنهارا بدون کم وکاست اقتباس، وبنام نو اندیشی یاروشنفکری دینی بر دین اسلام تحمیل می کند!؟

  درایران نیز بعد از روی کار آمدن جمهوری اسلامی برخی ازافراد دیندار غرب دیده وغرب گرا این عنوان رایدک می کشند، مدعیان روشنفکری دینی می گویند: “در جهان اسلام  می توان میان دیندار بودن وروشنفکر بودن آشتی بر قرار کرد وهمزمان دیندار وروشنفکر بود”. زیرا دین اسلام مانند مسیحیت نیست که در آن دیندار بودن وروشنفکر بودن متضاد وممنوع الجمع باشند، که روشنفکر دینی معجونی از این دو است.

   این مدّعیان روشنفکریی دینی، آراء ونظریاتی به میان جامعه آورده  وترویج می دهند ومطالب وکلماتی  درمحافل ومجامع علمی برزبان می آورند که بعضا نه تنها بادین وآموزه های دینی توافق وسازش ندارند بل تیشه برریشه های آن می زنند، وبا هیچ توجیه وتأویلی با نصوص وآموزه های قرآن وسنت صحیح- دومصدراساسی دین- همخوان نیستند، معدود کسانی در میان آنان به بهانه ی این که: “روشنفکر خطوط قرمزرا نمی شناسد وبرای هیچ فکر وایده ای تقدّس قایل نیست، وثوابت راقبول ندارد” برثوابت ومقدسات دینی مؤمنان می تازند وبرمیراث فکری وآراء علمی علما پشت پا می زنند، اینها خصومت آشتی نا پذیری با سنّت پیامبر وحدیث وعلوم الحدیث، تفاسیر قرآن وعلوم قرآنی، فقه واصول الفقه، وسایر علوم اسلامی –که “تراث”ش می نامند- دارند، وموضعشان در مقابل  این میرث فکری وفرهنگی گرانبها ردّ وحذف آن است، در تعامل با قرآن نیز از درِتأویل بعید وباطنگرایانه وارد می شوند وبرای نصوص محکم آن تأویل های سخیف دست وپا می کنند به عبارتی واضحتر: درتعامل با قرآن “اصل را برتأویل قرار می دهند”. آنان به خیال خود، خودرا دین شناس ومدافع آن قلمداد می نمایند ومدعی اند که دین را با این تأویلات بازسازی و عصری کرده اند، لذا خودرا نواندیشان وروشنفکران دینی می نامند!!؟

  به حول وقوّه ی الهی در این نوشتاردرصدد هستم بعد ازمعرفی جریان روشنفکری درغرب وبیان افکار واندیشه های آنان وارئه ی توضیحی پیرامون سکولاریسم، به تبیین وتوضیح، نقد وبررسی اندیشه های جریان موسوم به روشنفکری یا نواندیشی دینی بپردازم، هر چندمعترفم که یک مقاله ی مختصر ظرفیت وگنجایش نقد وبررسی موضوعی به این گستردگی را بطور شامل وکامل ندارد.لذا لازم است چون”مدخلی بر موضوع” ازسوی ارباب معرفت بدان نگریسته شود، بنده نیزازباب”مالا یدرک کلّه لایترک کلّه اوجُلّه”به نگارش آن دست یازیده ام.

  بنابراین؛ بردانشمندان ودلسوزان دین وحافظان حریم عقیده  واجب وضروری است که دامن همت به کمر بسته ودرراستای تجزیه وتحلیل، بررسی وتبیین،ابطال ونقد، اندیشه ی موسوم به روشنفکری – خاصة روشنفکری دینی – به میدان بیایند ودراین راستا از بذل هیچ کوششی فروگذاری نکنند، چراکه، در گذشته نیز علمای بزرگوارمسلمان درمقابل افکار و جریانات انحرافی فکری وفلسفی، وتأویلات تعسفی فرق باطنی وعقلگرا این چنین موضع گرفته واندیشه را با اندیشه پاسخ داده اند.

                                              ****محمد ملا زاده**

از طريق
محمد ملا زاده
منبع
https://sozimihrab.org/
نمایش بیشتر

محمد ملا زاده

@نویسنده و مترجم @آذربایجان غربی - پیرانشهر @فعال دینی و دعوتگر

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

همچنین ببینید
بستن
دکمه بازگشت به بالا