خانواده

«زدن زن» جهت حل مشکلات زناشویی؛ آری یا خیر؟!(بخش دوم)

«معنای ضرب در عرف و عادت»

در روابط خانوادگی و انسانی، قضیه زدن به شکل تندی مطرح می شود و معنای ویژه ای دارد، به بهانه این که در متن قرآن بدان اشاره شده، چنانکه تفسیرهای تاریخی و به جا مانده از گذشته، فهم و کردار مردم را در این باره متوجه به صورت و بدن زدن (کتک و سیلی) و خشونت و آزار و اهانت کرده است، بی‌آن که دقت کنیم میزان اذیت و آزار و آسیب جسمانی چقدر و به چه اندازه روا می باشد؟!

اندازه ضرب در فتوا

فتاوا گاه بر زدن با چوب دندان شور و مانند آن (مسواک و مداد) است!

عطا از ابن عباس پرسید: این که دین گفته زنان را فقط بدان اندازه می توانید بزنید که آسیب نرساند و زدن آرام باشد معنایش چیست؟ با این باور و پرسش می توان گفت «ضرب» به تأدیب لفظی و نشان دادن ناخشنودی و ناراحتی نزدیک‌تر است و به معنای تحقیر و آزار نیست؟ اما گاه فتوا داده اند زدن کم تر از چهل ضربه باشد و میان مرد و زن قصاصی نیست مگر این که همدیگر را زخمی کرده یا بکشند.(۵)

نص قرآنی در مورد «ضرب» آیه ۳۴ نساء است:

مردان، سرپرست(۶) و نگهبان زنانند، به خاطر برتری هایی که خدواند (از نظر نظام اجتماع) برای بعضی نسبت به بعضی دیگر قرار داده است و به خاطر انفاق هایی که از اموالشان (در مورد زنان) می کنند.

زنانِ صالح، زنانی هستند که متواضعند و در غیاب (همسر خود) اسرار و حقوق او را، در مقابل حقوقی که خدا برای آنان قرار داده، حفظ می کنند(اما) آن دسته از زنان را که از سرکشی و مخالفتشان بیم دارید، پند و اندرز دهید و (اگر مؤثر واقع نشد) در بستر از آنها دوری نمایید! و (اگر هیچ راهی جز شدّت عمل، برای وادار کردن آنها به انجام وظایفشان نبود،) آنها را تنبیه کنید! اگر از شما پیروی کردند، راهی برای ظلم و تعدّی بر آنها نجویید!(بدانید) خداوند، بلندمرتبه و بزرگ است. (و قدرت او، بالاترین قدرت هاست)

برای فهم آیه می بایست آن را در چارچوب نظام خانواده بررسی کرد، تا بتوان با توفیق الهی، دلالت و معنای آیه را در محدوده مقاصد دین و شریعت به خوبی فهمید.

خداوند در کتاب عزیزش می فرماید:

ای مردم! از (مخالفت) پروردگارتان بپرهیزید! همان که شما را از یک انسان آفرید؛ و همسر او را (نیز) از جنسِ او خلق کرد؛ و از آن دو، مردان و زنان فراوانی (روی زمین) منتشر ساخت. از خدایی بپرهیزید که (همگی به عظمت او معترفید؛ و) هنگامی که چیزی از یکدیگر می خواهید، نام او را می برید! (و نیز) از (قطع رابطه با) خویشاوندان خود، پرهیز کنید! زیرا خداوند، مراقبِ شماست.(۷)

از نشانه های خدا اینکه همسرانی از جنس خودتان برای شما آفرید تا در کنار آنان آرامش یابید و میانتان مودت و رحمت قرار داد؛ در این نشانه هایی است برای گروهی که تفکّر می کنند!(۸)

و هنگامی که زنان را طلاق دادید، و به آخرین روزهای «عدّه» رسیدند، یا به طرز صحیحی آنها را نگه دارید (و آشتی کنید) و یا به طرز پسندیده ای آنها را رها سازید! و هیچ گاه به خاطر زیان رساندن و تعدّی کردن، آنها را نگه ندارید! و کسی که چنین کند، به خویشتن ستم کرده است. (و با این اعمال، و سوء استفاده از قوانین الهی،) آیات خدا را به استهزا نگیرید!

و به یاد بیاورید نعمت خدا را بر خود و کتاب آسمانی و دانشی که بر شما نازل کرده، و شما را با آن، پند می دهد! و از خدا بپرهیزید! بدانید خداوند از هر چیزی آگاه است (و از نیّات کسانی که از قوانین او، سوء استفاده می کنند، با خبر است)!(۹)

ای کسانی که ایمان آورده اید! هنگامی که با زنان با ایمان ازدواج کردید و قبل از همبستر شدن طلاق دادید، عِدّه ای بر آنها نیست که بخواهید حساب آن را نگه دارید؛ آنها را با هدیه مناسبی بهره مند سازید و به طرز شایسته ای رهایشان کنید.(۱۰)

طلاق، (طلاقی که رجوع و بازگشت دارد،) دو مرتبه است؛ (و در هر مرتبه،) باید به طور شایسته همسر خود را نگهداری کند (و آشتی نماید)، یا با نیکی او را رها سازد (و از او جدا شود).

برای شما حلال نیست که چیزی از آنچه به آنها داده اید، پس بگیرید؛ مگر اینکه همسران، بترسند حدود الهی را بر پا ندارند. اگر بترسید که حدود الهی را رعایت نکنند، مانعی برای آنها نیست که زن، فدیه و عوضی بپردازد (و طلاق بگیرد).

اینها حدود و مرزهای الهی است؛ از آن تجاوز نکنید! هر کس از آن فراتر رَوَد، ستمگر است.(۱۱)

اگر به تمامی این آیات در پرتو شریعت و با نظر به الگوی نبوی بنگریم، در می یابیم جوهره و شیرازه روابط زناشویی، دوستی و مهربانی و مسئولیت شوهر در سرپرستی است. آنچه پیوسته بر روابط زن و شوهر باید چیره باشد، دوستی و مهربانی و خوبی به همدیگر است. بنابراین می فهمیم چرا از معنای «ضرب» پرسیده اند و این که «زدن» از چه جایگاه و موقعیتی در روابط زناشویی برخوردار است و چه نقش و تأثیری در ایجاد همدلی و انس (اُلفت) میان زن و شوهر و حل اختلافات شان دارد؛ به ویژه اگر وضع کنونی روابط اجتماعی در جامعه فعلی مسلمانان را در نظر آریم و به تلاش‌های زنان برای دست یابی به قدرت و توان مادی و معنوی نظر افکنیم.

«فتوا به ضرب، چرا؟!»

دلیل این وضع، فتواهای موروثی یک طرفه ای است که به گونه مطلق می گوید: مرد برای اداره امور خانواده، برتری دارد، از آن رو که در خانه، از همه بالاتر است!

اینان در نظر نمی گیرند بنیان خانواده می بایست بر دوستی و همکاری و همیاری باشد. درست نیست در فهم دلالت و معنای نصوص و متون دینی، به راه خطا رفت و آنها را اشتباه فهمید و از روایات دینی سوء استفاده کرده، بر آن اساس زن و خانواده را بَرده و شی ء دانست!

نگرش ها و آفاق زمان های پیشین، از توانمندی زن کاست و نقش وی را در بیرون از خانه کم رنگ کرد. بینش سنتی و قدیمی، بسیاری از مسئولیت ها را بر عهده مرد گذاشت، به خصوص اگر همیشه حاضر و در دسترس بود (در مسافرت نبود). مرد بر بسیاری از امور برای اداره خانواده چیره و حاکم بود، زیرا قدرت و توان جسمی اش عامل مهمی بود تا رزق و روزی خانواده را زیاد کرده، امنیت را برای اعضای خانواده فراهم آورده، از آنان پشتیبانی کند.

از آن رو که نیازمندی های خانه و خانواده، تمام نیرو و توان زن را در خدمت خانه و شوهر و فرزندانش می‌گرفت، برای زن خانه‌دار فرصتی برای چاره اندیشی و فکر در امور خارج از خانه نمی‌ماند، در نتیجه فهم و آگاهی وی رو به کاستی می رفت و از آنچه بیرون از خانه می گذشت، خبر نداشت.

دگرگونی و پیشرفت زمانه

پیش تر جامعه از حاکمیت و چیرگی مرد بر خانواده هراس چندانی نداشت، اما در جهان کنونی وضع فرق کرده، زیرا وسائل ارتباط جمعی و تجهیزات زیاد شده، آفاق معرفت و دانش گسترده شده است. در نتیجه مجال و فرصت آگاهی و هنرنمایی گسترده ای را بر روی زن گشوده، امکانات مستقل اقتصادی به وی داده، توان معرفتی و مهارتی زیادی برای کار بیرون از خانه کوچکش به او داده است، به میزانی که مقاطع پیشین تاریخی سراغ ندارد و نمی تواند این گونه مسئولیت ها و نقش ها را برای اعضای خانواده برشمارد. از این رو در زمان حاضر می بایست در روابط خانوادگی بازنگری کرد، تا وضع نابسامان پیشین تکرار نشود و درک و فهمی فراهم آید که هر یک از اعضای خانواده بتواند نقش سازنده خود را همراه با دیگر افراد خانه به فرجام رساند.

ضرب به معنای آزار جسمی؟!

از شمار اشکال هایی که در بحث با آن رودررو شدم، آن بود که بگویم معنای واژه «ضرب» در سیاق و عبارت قرآنی، آزار و اذیت جسمی و توهین روحی است. گر چه اکنون به میزان و حدّ اذیت و آزار نمی پردازم. بنابراین تفسیر، ضرب وسیله و روشی در روابط و برخورد افراد بالغ با هم و ابزاری برای پذیرش خواسته های شوهر توسط زن است. با ضرب می‌توان همسر را به اطاعت واداشته، در معاشرت و زندگی از آن راهکار بهره جست. البته شیوه و راه چاره ضرب ممکن و مفید نخواهد بود مگر آن که زن، مسلمان باشد، چنان که در برخی ادیان و فرهنگ ها نیز چنین است و زن نمی تواند روابط زناشویی را کنار نهد و بی آن که شوهر راضی شود، جدایی و متارکه نماید. از این رو می توان زن را مجبور به پذیرش خواسته های شوهر نمود و بی آنکه میل و رضایت داشته باشد، وی را به ادامه زندگی وا داشت.

در این وضع فقط ضرب و آزار بدنی یا روحی می تواند کارساز و نتیجه بخش باشد. اما یقیناً می دانیم چنین وضعی در شریعت اسلامی پسندیده و روا نیست، زیرا اسلام به دلیل آیه ۲۱ سوره روم بنیان خانه را بر مودت (دوستی) و رحمت (بخشش و گذشت) می نهد و در پی ازدیاد عواملی است که به همدلی و همبستگی خانواده انجامد و هویت و وابستگی افراد خانواده به همدیگر را حفظ کند. از این رو بنیان خانواده در اسلام، اجباری نیست (نمی توان آن را با نارضایتی به وجود آورد) و در آن خبری از تسلط طلبی و قدرت خواهی و زورگویی نیست.

بنا بر قوانین اسلام، هر یک از زن و شوهر اگر مایل به ادامه زندگی نباشد و نتواند سختی و مشکلات آن را تحمل کند با حفظ شرایطی و در چارچوب تعهد، می تواند خانواده را ترک گفته، روابط زناشویی را به پایان بَرَد. بی تردید چنین وضعی بهتر از روابطی است که بر پایه بُغض و کینه و نارضایتی است. اگر شوهر زندگی با همسرش را خوش نداشته باشد (از وی ناراضی باشد) می تواند وی را طلاق دهد، چنان که زن در چنین وضعی می تواند درخواست طلاق خُلع نماید؛ یعنی مهریه را بخشیده یا اگر گرفته برگرداند یا زن و شوهر برای جدایی در طلاق خُلع، بر سرِ مالی با هم توافق و تصالح کنند. البته نباید به گونه ای باشد که شوهر به سبب طمع و آز به آنچه زن می بخشد، وی را طلاق دهد.(۱۲)

چنان که قهر و ضرب نمی تواند وسیله ای برای مجبور کردن زن به ادامه زندگی باشد، بی آنکه بخواهد و مایل باشد. در هر حال «زدن» راه مناسبی برای ایجاد روحیه دوستی و به دست آوردن روابط صمیمانه و مستحکم میان زن و شوهر نیست.

 

پی نوشتها:

۱ ـ رئیس کانون جهانی اندیشه اسلامی، و رئیس مؤسسه رشد جوان در ایالات متحده.

۲ ـ ر.ک: مقاله «ظاهریه ابن حزم و اعجاز رسالت محمدی»، مجله التجدید، دانشگاه بین المللی اسلامی مالزی، سال دوم، ش ۳، فوریه ۱۹۹۸٫

۳ ـ مائده (۵)، آیه ۲۰ – ۲۶٫

۴ ـ فصلت (۴۱) آیه ۵۳٫

۵ ـ ابوجعفر محمد بن جریر طبری، (م ۳۱۰ هجری) جامع البیان فی تفسیر القرآن؛ غرائب القرآن و رغائب الفرقان، نظام الدین حسن بن محمد بن حسین قمی نیسابوری، مجلد ۴، جزء ۵، ص ۴۰ ـ ۴۴، چ دارلبنان ـ بیروت.

۶ ـ کتاب تهذیب لسان العرب (ابن منظور) قیمومت مرد بر زن را به معنای بر عهده گرفتن خرجی اش می داند. کتاب مختار الصحاح به معنای «به کار خانواده همت گماشتن» می داند. المعجم الوسیط می گوید: آن که امر و کار (مسئولیت) بر عهده اوست، قیّم است. «المنجد» می نویسد: قوام که جمع آن «قوّامون» است، یعنی متکفلان امر و آن که قادر و توانمند است اقدام به عمل نماید.

اگر قیمومت به معانی باشد که بر شمردیم (بر عهده داشتن خرجی، اهتمام و اصلاح امور، بر عهده داشتن مسئولیت و اقدام به آن) باید بدانیم اقدامات مرد برای فرزندان و عیالش، نقش مهم و اساسی در امور خانواده و کمک به زن (مادر) برای ایفای نقش وی در تربیت فرزندان است. کمک به زن (مادر) و فرزند، دلیل مهمی است برای این که خداوند به مرد توان کار کردن دهد. از این رو مرد به رهبری خانه و خانواده ملزم شده است. خانواده و نقش مرد (پدر) و زن (مادر) چنین منظّم شده که مرد سرپرست خانواده و مادر و فرزند باشد، زیرا فطرتاً چنین است و مرد می بایست تلاش و فداکاری کند. در غیر این صورت، بنیان خانواده متلاشی خواهد شد و سختی بسیاری برای مادر و فرزند به وجود می آید، و این دو دچار مشکلات روحی و مادی خواهند شد و رفاه و امنیت شان به خطر خواهد افتاد، چنان که هویت و شخصیت انسانی کودک نابود خواهد شد. این وضع نابسامان در جوامعی که بنیان خانواده از هم گسیخته شده و پدران در آن نقش یا حضور ندارند، رو به گسترش است.

فرزندان چنین خانواده هایی در پایین ترین مرتبه اجتماعی اند و آماده کجروی و جرم و فسادند. نیز باید دانست خطاست اگر نقش مرد و زن را در زمینه های غیر طبیعی تعمیم و گسترش دهیم، زیرا توانمندی های مرد و زن در خارج از خانواده محدود است. هر یک از این زمینه ها، توان و مهارت هایی می خواهد تا بتوان به خوبی از عهده برآمد، و جنسیت (مذکر و مؤنث) نقشی در این باره ندارد. مهم است بدانیم نقش مادر، اصلی انسانی در وجود وی بوده، برای پایداری و تداوم عاطفی و حیاتی جامعه، از آن گریزی نیست و نمی توان از نقش مادر، بی نیاز بود. از این رو اگر مادر بخواهد مسئولیت و نقش دیگری را افزون بر مسئولیت مادر بودن، بر عهده گیرد، باید هماهنگ با وظیفه مادری باشد. نباید مسئولیت مادری فدای دیگر وظایف شود. لازم است جامعه تمامی توانمندی ها و لوازم رشد را در اختیار داشته باشد و روز به روز امکانات آن افزون تر شود. از این رو برای زن نقش مادری در اولویت است.

۷ ـ نساء (۴)، آیه ۱٫

۸ ـ روم (۳۰)، آیه ۲۱٫

۹ ـ بقره(۲)، آیه ۲۳۱٫

۱۰ ـ احزاب (۳۳)، آیه ۴۹٫

۱۱ ـ بقره (۲)، آیه ۲۲۹٫

۱۲ ـ اگر چه آیه خلع (بر زن و شوهر مشکلی نیست اگر زن چیزی را برای طلاق گرفتن ببخشد) مقدار بخشش را مشخص نکرده، اما حکم نبوی حداکثر آن را تعیین نموده، که به مقدار مهریه ای باشد که شوهر به زن داده است (ر.ک به روایت «آیا می خواهی باغش را به او برگردانی؛ أتردّین علیه حدیقته»). زیاده بر مهر روا نیست، زیرا اگر زیادت را بپذیریم، ممکن است عامل و انگیزه جدایی، طمع در مال و ثروت باشد، و شوهر چنان بر زن سخت گیرد و فشار آورد، تا وی را مجبور به در خواست طلاق خُلع نماید و بگوید: مَهرم حلال، جانم آزاد! از این رو بخشش در طلاق خلع، در حدود مهریه است، تا مال سبب جدایی زن و شوهر نباشد. اگر شوهر مال افزون تری بر مهریه در خواست نماید تا رضایت به طلاق دهد، باید توجیه پذیر و پذیرفتنی باشد. نمی توان عدم تمایل زن به ادامه زندگی را بهانه برای در خواست مالی بی جا قرار داد.

عبدالحمید احمد ابو سلیمان

ترجمه :عبدالله امینی

این ترجمه به خاطر طولانی بودن آن در دو قسمت ارائه می شود. مقاله برگرفته از مجله «اسلامیه المعرفه» سال ششم، شماره ۲۴ منتشره در ۱۴۲۲ – لبنان است. عنوان مقاله این است: الفهم المقاصدی: ضرب المرأه وسیله لحل الخلافات الزوجیه: رؤیه منهجیه.

اصلاح وب

« زدن زن» جهت حل مشکلات زناشویی؛ آری یا خیر؟!(بخش نخست)

نمایش بیشتر

ســــۆزی میــــحڕاب

سایت ســــۆزی میــــحڕاب در آذرماه 1392 با همت جمعی از اهل قلم خوشنام و گمنام تاسیس شد ســــۆزی میــــحڕاب بدون جنجال و در اوج عملگرایی به ترویج مبانی میانه روی می پردازد ســــۆزی میــــحڕاب با هیچ جریان و هیچ احدی درگیری ندارد ســــۆزی میــــحڕاب رسالتی جز همزیستی و دگرپذیری ندارد

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا