خانواده

« زدن زن» جهت حل مشکلات زناشویی؛ آری یا خیر؟!(بخش نخست)

 

عبدالحمید احمد ابو سلیمان

ترجمه :عبدالله امینی

دیدگاهی روشن گرانه برای پی بردن به فلسفه و هدف

«نشوز و ضرب»

گفته می شود: شوهر حق دارد زن ناشزه (نافرمان) را که از شوهرش نفرت دارد و بر وی می شورد، کتک بزند.

زدن به عنوان راه و ابزاری برای حل نزاع و اختلاف بین زن و شوهر، موجب شگفتی و حیرت مدافعان اسلام و طرفداران حقوق بشر شده است. با در نظر گرفتن وضع کنونی امت و دنیا، نیز حقوق بشر و هجمه فرهنگی بر ضد امت، دلیل این شگفتی آشکار است.

 تفاوت میان شک و اشکال آن است که اوّلی به از دست دادن اعتقاد و انگیزه می انجامد و مانع تلاش علمی است، اما اشکال، به فکر و تلاش و پژوهش وا می دارد و به کنکاش و اجتهاد می خواند.

از این رو هرگاه شبهه ای درباره اسلام برایم پیش آید، معتقدم اشکال است، نه شک و دودلی، و رو به تأمل و پژوهش می آورم و بر شیوه معرفت اصیل اسلامی تکیه می کنم و معتقدم:آیات وحی و نشانه های هستی، خِرَد را به تکامل می رساند.

بسیاری مواقع در پژوهش احکام، انسان در ابتدا مقلِّد است و نمی تواند دیدی فراگیر از وضع موجود و طبیعت آدمی و ربط دیدگاهش با شریعت داشته باشد. گرچه گاه توسط برخی، تقلید و پیروی سرزنش شده، اما پژوهش و علت یابی، همراه با ترس و حرمت بررسی و ورود در موضوعات قدسی است. در نتیجه در بسیاری مواقع، جهل و نبود پژوهش و مطالعات اجتماعی، وضع موجود و طبیعت انسانی است.

بی راه نیست اگر بگوییم شیوه جامع نگر معرفت اسلامی، سودمند بوده، به درک و بینشی رضایت بخش و قانع کننده می انجامد، چون هیچ اصلی از شریعت یا ارزش اخلاقی و کرامت انسانی را نادیده نمی گیرد. از این رو بر من سخت نبود دیدگاه مدافعان حقوق بشر را در مورد قوانین اسلام، در نظر گرفته، به راه حل و بینشی برسم که جار و جنجال در باره ظلم اسلام به زنان را بزداید؛ بیداد توسط تنگ نظران محافظه کار، و هیاهو توسط اصلاح گرایان تندرو، تا نتوان به بهانه اسلام، به زن ستم روا داشته، وی را در تنگنا و فشار قرار داد، به ویژه با وضع اسف بار و حقارت آمیز زن در فرهنگ بسیاری از کشورهای دنیا، که وی را از لحاظ جسمی در برابر مرد، ناتوان شمرده، وابستگی و نیازمندی های مادی و عاطفی کودک به مادر را موجب عدم حضور وی در جامعه و ضعف زن می دانند.

فقر و نادانی و عقب ماندگی جوامع اسلامی را از دیگر علت های فرهنگ حقیر شمردن زن باید دانست که بیشتر از علل دیگر اثر گذار بوده است. در این گونه جوامع به سبب رواج استبداد (خود کامگی) و بیداد اجتماعی، به حقوق انسانی بی حرمتی شده، حقوق و کرامت (بزرگواری) تمامی افراد مورد تهدید و پایمال شدن قرار گرفته است.

مسئولیت هایی که داشتم، مرا از اندیشه درباره اشکال هایی از جمله «زدن زن» بازداشت و در ابتدا نتوانستم در این باره پژوهش کرده، موضع و نظر اسلام را بیابم، اما تقدیر چنین بود که فرصتی برای یک کار فکری پیش آید و همتم را صرف آن کنم که: عقب ماندگی امت از چه روست و علل آن کدام است. چرا حتی تا زمان کنونی پروژه و برنامه های فرهنگ ساز ناموفق بوده، امت از دستیابی به اهداف والا و بلند، ناتوان است، به رغم آن که بیش از هزار سال است تلاش بسیار دارد؟! این پرسش را از امام ابوحامد غزالی (درگذشته ۵۰۵ هجری / ۱۱۱۱ میلادی) در دو کتاب احیاء علوم الدین و تهافت الفلاسفه شنیده ایم!

باز باید پرسید: چرا در پروسه و رَوَند فرهنگ سازی اسلامی، عنایت و اهتمام به دوران «طفولیت و خردسالی» ناپیدا است؟ به رغم آن که این سنین، هنگام شکل گیری معرفت و وجدان هر شخصیت اسلامی است و شرط اساسی نوزایی (رنسانس) امت است؟! من همّ و غمّ خود را صرف پژوهش و مطالعه در این باره کردم، تا اینکه مرا به بحث «خانواده» کشاند، از آن رو که جایگاه اساسی شکل گیری شخصیت کودک است و سامان دهی کنش و منش (رفتار و شخصیت) طفل در محیط خانواده است.

قرنطیه تربیتی؟!

پدر و مادر انگیزه درونی و فطری برای تربیت کودکان خویش ـ آن گونه که می خواهند و می پذیرند ـ دارند. ما نمی توانیم جایگاهی مادی و مستقل از خانواده به وجود آوریم تا مددکاران و اولیای امور تربیتی، امر مهم تربیت و رشد فرزندانمان را در آن جا به فرجام برسانند، تا برخوردار از ویژگی های شهامت و جرئت به کار و تلاش باشند و بتوانند در برابر تهدیدها ایستادگی کنند. حضرت موسی(ع) توانست برای بنی اسرائیل چنین قرنطیه و محیطی را به وجود آورد. اینان در مصر به بردگی کشیده شده بودند. موسی آنان را به سرزمین سینا بُرد و چهل سال در آن جا بودند تا نسلی مؤمن و آزاده و دلیر به وجود آید که بتوانند به خوبی ادای تکلیف کرده، زبون و برده و ناتوان نباشد:

(به یاد آورید) هنگامی را که موسی به قوم خود گفت:

ای قوم من! نعمت خدا را بر خود متذکّر شوید هنگامی که میان شما، پیامبرانی قرار داد؛ (و زنجیر بندگی و اسارت فرعونی را شکست) و شما را حاکم و صاحب اختیار خود قرار داد؛ و به شما چیزهایی بخشید که به هیچ یک از جهانیان نداده بود!

ای قوم! به سرزمین مقدّسی که خداوند برای شما مقرّر داشته، وارد شوید! و به پشت سرِ خود باز نگردید (و عقب گرد نکنید) که زیانکار خواهید بود

گفتند: «ای موسی! در آن (سرزمین)، جمعیتی (نیرومند و) ستمگرند؛ و ما هرگز وارد آن نمی شویم تا آنها از آن خارج شوند؛ اگر آنها از آن جا خارج شوند، ما وارد خواهیم شد

(ولی) دو نفر از مردانی که از خدا می ترسیدند، و خداوند به آنها، نعمت (عقل و ایمان و شهامت) داده بود، گفتند: «شما وارد دروازه شهر آنان شوید! هنگامی که وارد شدید، پیروز خواهید شد. و بر خدا توکّل کنید اگر ایمان دارید

(بنی اسرائیل) گفتند: «ای موسی! تا آنها در آنجا هستند، ما هرگز وارد نخواهیم شد! تو و پروردگارت بروید و (با آنان) بجنگید، ما همین جا نشسته ایم»!

(موسی) گفت: «پروردگارا! من تنها اختیار خودم و برادرم را دارم، میان ما و این جمعیت گنهکار، جدایی بیفکن

خداوند (به موسی) فرمود: «این سرزمین (مقدس)، تا چهل سال بر آنها ممنوع است (و به آن نخواهند رسید)؛ پیوسته در زمین (در این بیابان)، سرگردان خواهند بود؛ و در باره (سرنوشت) این جمعیّت گنهکار، غمگین مباش!»(۳)

نگرش به نقش تربیتی خانواده، ما را به پژوهش و مطالعه در بنیان خانواده و روابط اعضای خانواده رهنمون می کند، نیز جنبه های تأثیر گذار بر تربیت کودک و نسل جوان را به ما می شناساند و ویژگی های معرفتی و مذهبی و روحی و وجدانی فرزند را معرفی می کند.

زدن و آثار آن

بر این اساس خود را رودررو با قضیه «ضرب و زدن» و تأثیر آن در روابط زناشویی و رابطه پدر و مادر با فرزندان ، نیز ارتباط مرد و زن و پیوند انسانی با انسان دیگر یافتم.

شیوه پژوهش

از لحاظ مطالعه و پژوهش می بایست تحقیقی فراگیر و روشمند می داشتم و جنبه های گوناگون موضوع و ارتباطش با دیگر مطالب را می نگریستم، چنان که می بایست نظم مطلب را حفظ می کردم، مبادا به جزئیات بیشتر از کلیات بپردازم، یا مطالب در هم آمیخته و گفته هایی را که شروع و پایانش متفاوت بود، به هم بیاویزم. می بایست هر مطلبی در جای درست خود قرار می گرفت، چنان که شایسته بود با شیوه ای خردمندانه، آیات وحی آسمانی و آیات (نشانه های) هستی زمینی را که تکامل بخش شناخت و معرفت است، در نظر بگیرم و همگونی و تکامل بخشی وحی با طبایع (ذوق و سلیقه) مختلف آدمی و شرایط زمان و مکان را بازیابم.

نیز می بایست پژوهش را با اصول و باورهای اسلامی شروع می کردم که به عقیده من بر پایه کرامت انسانی و خلیفه اللهی وی است و او حق دارد سرنوشت خود را رقم زده، در این باره مسئول و پاسخگو است. هر تصمیم و باوری در روابط انسانی ـ در هر زمان و مکان ـ که با اصول اسلامی، هم آهنگ نباشد، نمایانگر روح اسلام نبوده، در پی اهداف و مقاصد دین نیست.

می بایست آنچه را به این باورها خلل و خدشه وارد می آورد، به دقت شناخت، زیرا ناهمخوان با حقوق انسان و مسئولیت هایش در امتحانات و ناملایمات زندگی است. چنان که بحث در روابط اسلامی خانواده می بایست بر اساس دوستی و مهربانی پایه ریزی شود. می بایست در هر مناسبت مرتبط با این مفهوم و اساس برای ساخت «روابط خانوادگی» به دقت نگریست تا آنچه را به خانواده آسیب می رساند شناخت.

«احکام اسلام، متناسب با شرایط زمان و مکان»

از لحاظ کلی می دانیم رسالت اسلامی برای ارشاد و راهنمایی به سمت مصلحت انسان، در هر زمان و مکان آمد، از این رو عناصر و مؤلفه های زمان و مکان می بایست در مناسبات و احکام، به طور گسترده تأثیر نهد، تا در مرحله اجرا به حکمت ها و مصالحی دست یابیم که همخوان با رسالت اسلامی است و مقتضیات زمانی و مکانی را در نظر گرفته باشیم، به ویژه در سنت نبوی و میراث شرعی که مقصود از آن با در نظر گرفتن توانمندی ها و عادات و سنت ها، توجه جامعه به وضع زمان و مکان است.

بدون درک این اوضاع و رهیافت هایی برای مسائل مورد نظر، و اگر گمان کنیم مسائل مطلق بوده و وابسته به چیزی نیست، دید و نظر به اشتباه خواهد افتاد. نیز خطا است اگر موارد قابل اجرای هر زمان را که بسته به شرایط زمان و مکان است، با وضع زمان دیگر مشابه دانست.

تدریجی بودن وحی از یک سو و تنوع بیانات نبوی، بسته به وضع زمانی و مکانیِ مخاطبان از سوی دیگر، برای فهم اصول به ما کمک خواهد کرد، نیز گوناگونی احکام و فتواهای عالِمان و مفتیان و تعدد مذاهب، به منظور پاسخگویی به وضع زمان و مکان، گواه روشنی بر رعایت شیوه اسلامی در مورد جنبه های تشریعی اجتماعی است.

از شمار حالات مورد نظر، اختلاف نگرش عالِمان سلف و فتواها و احکامشان در امور خانواده است، که علت آن گوناگونی اوضاع و باورها و سنت ها حتی در یک زمان است، مثل اختلاف مذهب مالکی در مدینه منوره و جزیره العرب که حساسیت های قبیله ای و به شمار آوردن حسب و نسب در آن بیشتر از مذهب حنفی در عراق است. عراق مهد تمدن هایی است که گستره آن از بابل تا فارس است. این تمدن، آثار متمدنانه خود را بر روابط اجتماعی و رشد فرهنگ ها گذاشته است. نشان و نمود این تفاوت ها و سنت های زمانی و مکانی در دو مذهب (حنفی و مالکی) شروط عقد نکاح، از جمله امر ولایت و سرپرستی است که آیا اذن و اجازه سرپرست دختر، لازم است؟

«تأثیر زمان و مکان»

اثرگذاری زمان و مکان بر احکام و فتاوا، فقط در مرز چند مذهب نیست، بلکه اثر خود را حتی در یک مذهب، با اختلاف فتوا در یک منطقه و منطقه دیگر نشان داده است، چنان که مذهب امام محمد بن ادریسی شافعی (در گذشته ۲۰۴ هجری) در عراق و مصر چنین است. حتی فهم و درک معانی برخی آیات قرآن، با دگرگونی زمان و مکان و گسترش معارف بشری دگرگون می شود و آدمی به معانی جدیدی رهنمون می شود که پیشتر نمی دانست و در زمان بعد و پس از دستیابی بر معارف و دانستنی ها، معنای نو به ذهنش خطور کرده است. این امر نمایانگر اعجاز قرآن و شایستگی و توانمندی اش برای هدایت در هر زمان و مکان است:

«به زودی نشانه های خود را در اطراف جهان و در درون جانشان به آنها نشان می دهیم تا برای آنان آشکار گردد که او حق است؛ آیا کافی نیست که پروردگارت بر همه چیز شاهد و گواه است؟!(۴)

دریافت های نوعلمی

بر این اساس است که اعجاز قرآن و احکام و تعبیرات دقیق و معانی ژرف نهفته در آن کشف شده یا می شود، تا بتواند به امر مهم هدایت بپردازد، بی آن که از واقعیت و سنت های آفرینش دور شود. این امر نشان دهنده گستره بینش و رهیافته های بشری با دگرگونی زمان و مکان است، مانند درک جدید در چگونگی گردش شب و روز، گسترده شدن زمین و علت آن، کرویت و گِرد بودن زمین و این که کره خاکی مانند دیگر ستارگان و سیارگان است. نیز مطالب دیگر که علاقه مندان به دانستن اعجاز قرآن دنبال می کنند و این که با گذشت زمان، آیات، تأویل و معانی جدیدی پیدا می کنند و با گسترش فهم انسان و نیاز وی در هر زمان و مکان به هدایت و ارشاد، قرآن شایستگی این امر را دارد.

از این رو اشتباه است در امر تشریع (قانون گذاری) مسائل خانواده یا دیگر امور تشریعی، بسنده به تفسیرها و حوادث تاریخی گذشته کنیم، بی آن که به دگرگونی مهم زمانی و مکانی توجه یا اهتمام کنیم که تأثیرش را بر مفاهیم و زندگی و جامعه نشان داده‌است.

گذشته، چراغ راهی برای آینده

البته این بدان معنا نیست که قانون و باورهایی را که میراث تاریخی جامعه اسلامی است نادیده بگیریم، بلکه مقصود آن است که نگرشی به تمامی جوانب داشته و هر مسئله را در محدوده زمانی و مکانی اش، خوب بفهمیم، تا آثار و دستاوردهای هر تجربه تاریخی را درک کنیم و از آن درس و عبرت بگیریم و تلاش دیگری برای دست یابی به اهداف و نتایجی داشته باشیم که مقصد و هدف وحی و رسالت است.

به سبب دگرگونی‌هایی که در وضع امت پیش آمده و بر اثر آن توانمندی هایش افزون یافته، از لحاظ علمی و نقادانه می بایست به وضع کنونی امت و شرایط زمانی و مکانی و فرجامش نگاه کرد. در وضع کنونی ریشه توانایی و قدرت عملکرد و روح عزت و بزرگواری به سردی گراییده، امت دچار خودکامگی و ستمگری و ناتوانی و نداری و نادانی و عقب ماندگی شده است.

«نگاهی به حکمت تأدیب»

اگر در صدد نگرش به موضوع «زدن» و پیامد آن (احساس ذلت و خفّت و آزار جسمی) باشیم، باید از یک قاعده کلی و اساسی آغاز کنیم که: اذیت و ترس و ایجاد رعب و وحشت پیامدهای منفی و ناخوشایندی دارد، اما مدارا و احترام و اطمینان به دیگران، پیامدهای مثبت دارد و عشق آفرین و موجب همدلی است، چنان که باید بپذیریم امت از عملکردهای ستمگرانه و گمراه کننده و فرهنگ قدرت طلبی و خود کامگی هنوز می نالد، به گونه ای که در بسیاری از جوامع فقط حاکمان و زمامداران، ستم و بیداد نمی‌کنند و در پی سلطه طلبی نیستند، بلکه این روش جزئی از فرهنگ عمومی امت شده است، به گونه ای که می بینیم آموزگار به دانش آموز، استاد به دانشجو، بزرگ به کوچک، رئیس به مرئوس و مرد به زن ظلم می کند. به طور خلاصه، در اجتماع قوی به ضعیف ستم می نماید. این شیوه بر خلاف مفاهیم و توصیه های اسلامی درباره برادری و مسئولیت همگانی است، زیرا مسلمانان مانند یک بنیان اند که از همدیگر حمایت و پشتیبانی می کنند. مسلمانان از یک پیکرند که اگر عضوی به درد آید، دیگر اعضا با بی خوابی و تب، با عضو به درد آمده همراهی و همدردی می کنند. مسلمان برادر مسلمان بوده، به وی ستم نمی کند و او را تحقیر نمی نماید و آبرویش را نمی بَرَد. اگر کسی، خواهر یا برادر مسلمانش را کوچک و خفیف کند، کار نادرست و شرّی کرده است. بر هر مسلمانی، آسیب رساندن به مال و جان و آبروی مسلمان دیگر حرام است و آن کس که به مردم رحم نمی کند، خدا به او رحم نمی کند. خداوند به بندگانی که به دیگران رحم نمی کنند، نظر رحمت نمی کند و اگر کسی غلام یا کنیزش را بزند، واجب است او را آزاد کند. مؤمن به دیگری ستم نکرده، نفرین نمی‌نماید و ناسزا نمی‌گوید و فحش نمی دهد. مؤمن‌ترین مردم کسی است که خوش اخلاق ترین باشد و بهترین مؤمن کسی است که با همسرش خوش رفتار باشد. رسول اللّه(صلی الله علیه و سلم) به کسی که همسرش را زده بود، خشمگینانه فرمود:

«آیا کسی همسرش را مانند بردگان می زند، سپس با او آمیزش می کند؟! آیا حیا و شرم نمی نماید؟

چنان که فرمود:

«در آل محمد زنانی بودند که از شوهرانشان شکایت داشتند (از آنان رضایت نداشتند). اینان مردان خوبی نیستند

اخلاق اُسوه و الگوی امت ـ یعنی رسول خدا ـ سخت نگرفتن و مهربانی و بخشش بود و هرگز زن یا خدمتکار و یا کسی دیگر را نَزَد و فقط در راه خدا جهاد و مبارزه کرد.

با این مفاهیم کلی به موضوع «زدن» و جایگاه آن در روابط زناشویی و والدین و فرزندان می نگریم تا مفهوم درست «زدن» برایمان روشن شود و بفهمیم تصمیم و قانون های درستی که بنیان خانواده در اسلام بر آن نهاده می شود، روابط محبت آمیز و دوستی را محقق می کند، تا خانواده، توانمند و به هم پیوسته شود و دژ اَمن مذهبی و روحی و وجدانی برای کودک مسلمان باشد تا توانا و درستکار باشد و بتواند کار بی عیب و نقص کرده، با تهدیدهای زمانه رو در رو شود.

ادامه دارد

نمایش بیشتر

ســــۆزی میــــحڕاب

سایت ســــۆزی میــــحڕاب در آذرماه 1392 با همت جمعی از اهل قلم خوشنام و گمنام تاسیس شد ســــۆزی میــــحڕاب بدون جنجال و در اوج عملگرایی به ترویج مبانی میانه روی می پردازد ســــۆزی میــــحڕاب با هیچ جریان و هیچ احدی درگیری ندارد ســــۆزی میــــحڕاب رسالتی جز همزیستی و دگرپذیری ندارد

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا