شکی نیست زنانی که در جنگ ها به اسارت در می آمدند، بخشی از نیروهای جبهه دشمن بودند که اگر آزاد می شدند، تقویت جبهه دشمن را در پی داشت و شاید باعث شکست آن طرفی می شدند که آنان را آزاد نموده است و هیچ عقل سلیم و هیچ دین ، مکتب و قانونی در هیچ زمانی اجازه آزادی بی قید و شرط آنان را نداده است ؛ بلکه هر کشوری برای برخورد با این گونه اُسرا برنامه خاصی داشته است ؛ باید دید بهترین روش در این باره چیست ؟
برای جلوگیری از پیوستن مجدد آنان به جبهه دشمن چند راه حل پیش روی طرف های برنده وجود داشت که به شرح زیر می باشد :
*یا باید همه آن زنان به اسارت درآمده شده را می کشتند که کار بسیار بی رحمانه ای بود و با روح اسلام ناسازگار بود و اسلام هرگز چنین اجازه ای را نداده است والبته مسلمانان در هیچ عصر و دوری چنین کاری نکرده اند.
*از سویی دیگر زندانی و حبس کردن همه آنان نیز علاوه بر این که روش درستی نبود، با توجه به عدم وجود حداقل امکانات در آن زمان، ممکن هم نبود.
* به کار گرفتن آن ها در معادن و مزارع، بدون این که از حق استفاده از غرایز جنسی برخوردار باشند عواقب خطرناکی از جمله رواج فحشا در بین آن ها را به دنبال داشت.
* پس باید برای نگهداری و اداره زندگی و تأمین نیازمندی ها و آموزش و تربیت دینی همه اسیران بویژه اسیران زن ؛ چاره ای اندیشیده شود تا نه تنهاعواقب سوئی برای آنان و جامعه در پی نداشته باشد ؛ بلکه علاوه بر برخورداری از حقوق و امتیازات اولیه با آموزه های هدایت بخش اسلام نیز آشنا شوند و با مسلمان شدنشان از اسارت آزاد شده و بدینگونه به تقویت جبهه اسلام و مسلمانان بپردازند.
اسلام ضمن محکوم کردن هر گونه رفتار غیر انسانی با اسیران و توصیه به رعایت حقوق انسانی آنان مسئولیت آموزش تربیت و اداره آنان را بر نیز عهده مسلمانان گذاشته تا نیازهای زندگی آنان را فراهم آورند.
عبد الله احمدی (واوان – سردشت)