شخصیت هاگفتگو

زندگینامه مرحوم ماموستا سید کریم حسینی( شموله)بخش دوم

ماموستا ملا سید کریم حسینی

مصاحبه کوتاهی با ماموستا ملا سید رحمن حسینی، فرزند مرحوم، ماموستا ملا سید کریم حسینی (شەمۆڵە ـ واژی). در باره شخصیت ماموستا:

۱ـ لطفا، ابتدا خانواده و سادات واژی را معرفی نمایید؟

پاسخ : سادات واژی، یکی ازخانواده های بزرگ سادات می باشند. سادات واژی، ابتدا درروستای‌ «واژه» ازروستاهای توابع شهرستان«بانە» سکونت داشتەاند کە بعد از ناامن شدن منطقه، مجبور به کوچ کردن از آنجا، به مناطق: بوکان، مهاباد، سردشت، پیرانشهر، اشنویه و سلیمانیه ی اقلیم کردستان شده اند.

۲ـ نقش مرحوم پدرتان، در خانواده و بخصوص نسبت به تربیت فرزندان، چگونه بوده است؟

پاسخ : ایشان، دررابطه با تربیت فرندان، حساسیت زیادی داشت ؛ تاکید داشتند که همه آنها، با دستورات دینی آشنا شوند؛ به همین خاطر بود؛ از دوران کودکی، قرآن و مسایل و احکام  دینی را به همه آنها آموزش می داد و مایل بود فرزندان پسرش در آینده ماموستا شوند تا بعد از فوت ، جای ایشان، خالی نباشد؛ به همین خاطر بود که برادرم (کاک سید محمد) را به حجره ی مرحوم «ماموستا سید جلال الدین حسینی» در شهرستان بانه فرستادند. ولی متاسفانه! برادرم باخواسته ی ایشان موافقت نکردند و بعد از مدتی، ترک تحصیل کردند؛ لکن این جانب، طبق خواسته و آرزوی قلبی مرحوم پدرم وارد حجره شدم و بحمدالله توانستم دروس حجره را به پایان برسانم و موفق به دریافت «اجازه نامه» شوم. در ضمن، بیشتر دروس حوزوی و حجره را درخدمت خود ایشان خوانده ام.

۳ـ مرحوم ماموستا سید کریم، نسبت به امورات مسجد چگونه بود؟

پاسخ : ایشان، دررابطه با مسایل مسجد، بسیارحساس بودند؛ تا جای که در توان داشت، امامت جماعت را ترک نمی کردند؛ در طول سال و بیشتر در فصل پاییز و زمستان، برای مردم، جلسه ی موعظه و خطابه، داشتند و در حجره هم، به طلاب درس می دادند.

۴ـ نقش مرحوم پدر بزرگوارت در جامعه چگونه بود؟

پاسخ : الحمدلله، در جامعه نیز، با مردم، مراودات و تعامل خوبی داشتند؛ خوش اخلاق، اهل معاشرت بود و با اقوام وسایر مردم ، به ویژه با قشر ماموستاها دید و بازدیدهای مفیدی داشتند.

۵ـ ایشان بیشتر به چه کسانی علاقه مند بود ؟

پاسخ : مرحوم پدرم ضمن احترام به همه مردم بیشتر به قشر هم مسلک خودشان اظهار علاقه می کردند ؛ روزانه، حتما با ماموستاهای شهر ملاقات می کردند. به همین خاطر قبل از ظهرها به مغازه ی یکی از ماموستاها به نام «ملارسول عطوفی» می رفتند ودر آنجا با بقیه ی ماموستاها مسایل فقهی را مطرح  و آن را حل و فصل می کردند و این یکی از خوش ترین؛ لحظات زندگیشان بود.

۶ـ آیا مرحوم ماموستا سید کریم آثارنوشتاری و یا گفتاری دارند ؟

پاسخ : مرحوم پدرم، مسایل متفرقه فقهی زیادی را نوشته اند؛ بخصوص در زمینه مسائل مربوط به نکاح، طلاق و معاملات ؛ همچنین در زمینه داستان های قرآنی و همینطور خطبه هایی با موضوعات متفرقه زیادی را نیز نوشته اند، که اگر این مجموعه، به چاپ برسند؛ به صورت کتاب قطوری در خواهند آمد.

۷ـ مرحوم ماموستا سید کریم نسبت به امور دنیوی چگونه بودند؟

پاسخ : ایشان به امور دنیوی، توجه چندانی نداشتند. تنها می خواستند به اندازه ی مایحتاج روزانه اش از آن بهرمند باشند. درهرمسجدی که تشریف داشته اند به نسبت دیگرماموستاها از کمترین حقوق ومزایا برخوردار بودند و دردوران حیات مبارکشان از مسکن شخصی محروم بودند!!

٨ـ برنامه ی روزانه ماموستا جدای از وظیفه ی اصلی اش چگونه بود؟

پاسخ : ایشان، به جز وظیفه ی اصلی خود، بیشتر به مطالعه و بررسی و حل مسائل فقهی مشغول بودند، چنان که در بالا اشاره شد. به دید و بازدید با دوستان و آشنایان و ماموستاهای شهر می رفتند و مسائل گوناگون فقهی را با آنان مطرح می کرد وبه صورت گروهی  آنها را بررسی و حل می کردند.

۹ـ خاطره شیرین و یا تلخی را که از مرحوم پدرت به یاد دارید بیان کنید؟

پاسخ : زندگی ایشان، سراسر آکنده از رنج و زحمت بود؛ به خصوص، دورانی که در روستا زندگی می کردیم. همچنین، پس از انقلاب. زمانی که منطقه نا امن بود، هر از گاهی، پیرامون ما درگیری و ضد و خورد اتفاق می افتاد و گاهی اوقات، مجبور به کوچ کردن و ترک روستا می شدیم. در بحبوحه پاییز سال ۱۳۶۴ من مجروح شدم، که منجر به بستری شدن و حتی به خاطر بدحال بودنم، مرا به بیمارستانهای ارومیه و تبریز نیز اعزام کردند. در آن سالهای بدون امکانات و در زمستانهای سخت، می بایست مرحوم پدرم، برای ملاقات و دیدن من، با پای پیاده، از روستا به شهرستان سردشت و همچنین به دیگر شهرستان ها و از آجمله به تبریز بیایند و متحمل رنج و مشقت بسیار زیادی شوند. به نظر می رسد، این دوران، تلخ ترین خاطرات را برای ما و پدرم به جا گذاشته است.

در مورد خاطره ی شیرین، آروزی قلبی ایشان، چنان که بیان گردید، این بود که بعد از خودشان، یکی از فرزندانش در کسوت ماموستایی به مردم خدمت کنند و راهشان را ادامه دهد. وقتی که این خواسته ی ایشان، در مورد من محقق شد، در هنگام مراسم فارغ التحصیلی و دریافت اجازه نامه، چنان خوشحال بودند که اشک شوق از چشمانشان جاری گردید؛ آثار شادی ازسیمای مبارکشان، مشاهده می شد. این امر می تواند بهترین و خوش ترین خاطره برای من باشد.

۱۰ـ  آیا ماموستا تدریس داشتند و اگر داشته لطفا در صورت امکان تعدادی از طلاب ایشان را نام ببرید؟

پاسخ : ایشان هم در دوران تحصیل و هم بعد از آن، تدریس داشته اند تا اینکه قبل از انقلاب در روستای «شموله» قتلی اتفاق می افتد و در این مورد طلبه ها مورداتهام قرار می گیرند. برای مدتی و تا آمدن به شهرستان سردشت از تدریس دست بر می دارند ، با آمدن به آنجا دوباره شروع به تدریس کردند که به چند نفر از آنها اجازه نامه هم اعطا کردند ، در میان طلاب ایشان چهره های شاخص و عالم نیز وجود دارند ، تعدادی از آنها عبارتند از:

  1. ملا عبدالله حسن زاده  نویسنده و محقق و از رجال سیاسی کنونی.
  2. ملا رسول عطوفی ( بێشاسب ) نویسندە و محقق.
  3. ملا سید محمود شۆیە ، مدرس و مجیز.
  4. ملا حسین سعیدی ( باریکایی ) مدرس.
  5. ملا احمد مولانی ( دارساوێ ) مدرس و دبیر آموزش و پرورش شهرستان سردشت.
  6. ملا سید خلیل شریفی بانە.
  7. ملا سیدمحمدحسینی بانه.
  8. ملا حسن علیپور بانە.
  9. حاج ملا علی محمودی ملا شیخ.
  10. ملا محمد دارێنە بانه.
  11. ملا مجید عزیزپور بانە.
  12. ملا لطیف ناصری شیواشان.
  13. ملا سید موسی حسینی شموله.
  14. ملا اسماعیل خضر نژاد درمان آباد.
  15. ملا یوسف کبودی ولیو.
  16. ملا احمد زارعی.
  17. ملا کمال کاژه.
  18. ملا  قادر عباسی آغلان.
  19. ملارحمان حسنی. و چندین ماموستای دیگر که نمی توان در اینجا همه را نام برد وشاید تمامی آنهارا نیز به یاد نداشته باشم

ارسالی: ماموستا ملا سید رحمن حسینی. امام جماعت مسجد خلیفه فتاح سردشت

تهیه و تنظیم و مصاحبه کننده: سید محمد امین واژی مهاباد.

نمایش بیشتر

محمدامین واژی

@نویسنده و مترجم @ آذزبایجان غربی - مهاباد @ فعال دینی و مدنی

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا