مجازات جادوگر در اسلام
تقی الدین سبکی در فتاوای خود گزیدهی دیدگاه امام شافعی رحمت الله علیه را در این باره به خوبی بیان کرده است. او میگوید: در مجموع دیدگاه امام شافعی دربارهی مجازات جادوگر این است که جادوگر سه حالت دارد:
اول این که به خاطر کفر کشته میشود، و دوم اینکه به حکم قصاص کشته میشود و سوم اینکه اصلاً قتلی در کار نیست، بلکه حکمش تعزیر است.
امام نووی میگوید: «عمل سحر و جادو به اجماع علما حرام است و هرکس آن را مباح بداند کافر است» روضه الطالبین نووی: (۹/۳۴۶)
ابن قدامه میگوید: «آموختن و آموزش دادن جادو بدون هیچ اختلاف نظری میان علما، حرام است.
یاران ما میگویند: شخص با آموختن سحر و جادو و انجام دادن آن خواه معتقد به حرام بودنش باشد و یا به مباح بودن آن، این کار او کفر به حساب می آید». المغنی: (۸/۱۵۱)
وجوب قتل جادوگر بدون درخواست توبه از او. این دیدگاه امامان ابوحنیفه، مالک، شافعی و امام احمد در روایتی، و در مذهب حنبلی طبق این روایت عمل میشود.
قرطبی این را دیدگاه عموم علما دانسته و از میان صحابه عمر، عثمان، ابن عمر، حفصه و ابوموسی اشعریس معتقد به آن بودند. همچنین قرطبی آن را به هفت نفر از تابعین نسبت داده و از فقهای دیگر سرزمینها ابوثور و اسحاق چنین دیدگاهی داشته اند. تفسیر قرطبی (۲/۴۸)
دلایل وجوب قتل جادوگر
۱-جادوگر با استناد به نص قرآن کافر است.
﴿وَمَا کَفَرَ سُلَیۡمَٰنُ وَلَٰکِنَّ ٱلشَّیَٰطِینَ کَفَرُواْ یُعَلِّمُونَ ٱلنَّاسَ ٱلسِّحۡرَ وَمَآ أُنزِلَ عَلَى ٱلۡمَلَکَیۡنِ بِبَابِلَ هَٰرُوتَ وَمَٰرُوتَۚ وَمَا یُعَلِّمَانِ مِنۡ أَحَدٍ حَتَّىٰ یَقُولَآ إِنَّمَا نَحۡنُ فِتۡنَهٞ فَلَا تَکۡفُرۡۖ﴾ [البقره: ۱۰۲].
«سلیمان هرگز کفر نورزید، بلکه شیاطین کافر شدهاند که به مردم سحر و آن چه در بابل بر دو فرشته هاروت و ماروت نازل شده، میآموزند. به هرکس یاد میدادند تذّکر میدادند که ما فقط مایهی آزمایش هستیم پس کفر نورز». بنابراین نفی کفر از سلیمان به روشنی بیانگر کفر ساحر است، و روشنتر از آن این فرمودهی خداوند است که:
﴿إِنَّمَا نَحۡنُ فِتۡنَهٞ فَلَا تَکۡفُرۡۖ﴾ [البقره: ۱۰۲].
«ما مایهی آزمایش هستیم پس کفر نورز».
اگر گفته شود چرا درخواست توبه از جادوگر منع شده است در حالی که حتی شخص مرتد میتواند توبه کند؟ پاسخ این است که جادوگر از دیدگاه مالکیها مانند زندیق است و از زندیق توبه قبول نمیشود.
۲-میگویند: «کشتن جادوگر شیوهی رفتاری خلیفهی راشد عمر بن خطاب رضی الله عنه است. بجاله بن عبده میگوید: من کاتب جزء بن معاویه، عموی احنف بن قیس بودم، که نامهای از سوی حضرت عمر یک سال پیش از مرگش رسید که مضمونش چنین بود: «هر جادوگری را بکشید» سنن ابوداود (۳/۲۲۸)، شمارهی حدیث: (۳۰۴۳) و اسنادش هم صحیح است.
احمد در مسندش، و بیهقی و ابن حزم در «المحلی» این روایت را آوردهاند .مسند احمد (۱/۱۹۰، ۱۹۱)؛ بیهقی (۸/۱۳۶)؛ و ابن حزم در المحلی (۱۱/۳۹۷)
از ام المؤمنین حفصه نیز نقل است که جادوگر باید کشته شود، در موطا امام مالک از عبدالرحمن بن سعد بن زراره آمده که شنیده است حفصه همسر پیامبر یکی از کنیزانش را که او را سحر کرده بود، کشته است. مؤطا ملک ص(۵۴۳) این حدیث را در مؤطا محمد بن عبدالرحمن «بلاغا» روایت کرده، وعبدالله بن احمد در «مسائل پدرش» و بیهقی (۸/۱۳۹) از عبدالله بن عمر با اسناد صحیح روایت کردهاند.
بنابراین بسیاری از بزرگان صحابه موافق با کشتن جادوگر بودند و در میان دانشمندان علم اصول، چنان است که اگر صحابی چیزی میگفت و مخالفی نداشت، جزء اجماع شمرده میشد.
ابن قدامه پس از بیان گفتار صحابهای که قایل به وجوب کشتن جادوگر هستند گفته است: «اشتهر هذا القول فلم یُنکر فکانَ إجماعًا» المغنی (۵/۱۵۳) «یعنی این سخن مشهور بود و هیچ کس آن را انکار نکرده، بنابراین اجماع است».
۳-آنانی که معتقد به کشتن جادوگر هستند به روایت ترمذی از حسن بن جندب استناد میکنند که گفته بود: پیامبر خدا ص فرمود: «حَدُّ السَّاحِرِ ضَرْبُهُ بِالسَّیْفِ»: «کیفر جادوگر ضربهزدن او با شمشیر است» ترمذی روایت کرده است.
این حدیث ضعیف است، بنابراین استناد به آن جایز نیست. ترمذی پس از بیان این حدیث میگوید: «این حدیث را به صورت زنجیروار و مستند نمیدانیم جز به این طریق، و اسماعیل بن مسلم مکی (یکی از راویان این حدیث) خود آن را ضعیف میداند، و وکیع دربارهی اسماعیل بن مسلم عبدری بصری (یکی دیگر از راویان آن) میگوید: ثقه (مورد اعتماد) است، و از حسن نیز روایت میکند.
در این مسأله صحیح بودن روایت این حدیث تا شخص جندب درست است، و نظر برخی از یاران پیامبر و دیگران نیز بر این اساس است». سنن ترمذی (۴/۶۰) و شمارهی حدیث: (۱۴۶۰)
خلاصهی سخن ترمذی این است که این حدیث از لحاظ سند ضعیف شمرده میشود، اما چون جندب بن عبدالله جزو راویان آن است مقبول است.
مدّعیان علم غیب
با توجه به آیات و احادیث، آنهایی که ادعای غیب میکنند، گمراهند، زیرا غیب مخصوص خداست: ﴿قُل لَّا یَعۡلَمُ مَن فِی ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضِ ٱلۡغَیۡبَ إِلَّا ٱللَّهُۚ﴾ [النمل: ۶۵].
«بگو هیچ کس در آسمانها وزمین غیب نمیداند جز خدا».
پیامبران نیز جز آنچه خداوند به آنها گفته است، چیزی از غیب نمی دانند. خداوند به پیامبرش فرموده که: ﴿وَلَوۡ کُنتُ أَعۡلَمُ ٱلۡغَیۡبَ لَٱسۡتَکۡثَرۡتُ مِنَ ٱلۡخَیۡرِ وَمَا مَسَّنِیَ ٱلسُّوٓءُۚ إِنۡ أَنَا۠ إِلَّا نَذِیرٞ وَبَشِیرٞ لِّقَوۡمٖ یُؤۡمِنُونَ١٨٨﴾ [الأعراف: ۱۸۸].
«اگر غیب میدانستم نیکی ها و سود زیادی جمع میکردم و هیچ بدی به من نمیرسید. اما من تنها یک هشداردهنده و مژدهدهنده به کسانی هستم که ایمان دارند».
جن ها نیز غیب نمیدانند، زیرا وقتی که خداوند روح سلیمان را در حالی که ایستاده و بر عصایش تکیه داده بود، گرفت و جن ها به او مینگریستند و مشغول انجام کارهای سخت بودند، گمان میکردند، سلیمان زنده است تا این که حشرات و جانداران عصایش را خوردند و او بر زمین افتاد، آن گاه جن ها فهمیدند که سلیمان وفات کرده است از این رو مردم دریافتند که جن ها از غیب اطلاعی ندارند:
﴿فَلَمَّا قَضَیۡنَا عَلَیۡهِ ٱلۡمَوۡتَ مَا دَلَّهُمۡ عَلَىٰ مَوۡتِهِۦٓ إِلَّا دَآبَّهُ ٱلۡأَرۡضِ تَأۡکُلُ مِنسَأَتَهُۥۖ فَلَمَّا خَرَّ تَبَیَّنَتِ ٱلۡجِنُّ أَن لَّوۡ کَانُواْ یَعۡلَمُونَ ٱلۡغَیۡبَ مَا لَبِثُواْ فِی ٱلۡعَذَابِ ٱلۡمُهِینِ١۴﴾ [سبأ: ۱۴].
«تا این که مرگ را برای او مقّدر کردیم، و آنها نفهمیدند تا زمانی که حشرات زمین از عصایش خوردند و او بر زمین افتاد، آنگاه فهمیدند و آرزو کردند که کاش از غیب خبر داشتند و آن عذاب خفت بار را تحمل نمیکردند».
پیامبر اسلام کاهنان را نکوهش کرده و جادوگری را حرام قرار داده و مراجعه کنندگان به آنها را گناهکاران بزرگ معرفی کرده است.
پیشگویان، رمالان و طالع بینان از این قبیل بودند. در صحیح مسلم از یکی از زنان پیامبر نقل شده است که پیامبر خدا ص فرمود: «مَنْ أَتَى عَرَّافًا فَسَأَلَهُ عَنْ شَیْءٍ لَمْ تُقْبَلْ لَهُ صَلاَهٌ أَرْبَعِینَ لَیْلَهً» هرکس نزد پیشگویی برود از او چیزی بپرسد، نماز چهل شبش قبول نیست». صحیح مسلم (۴/۱۷۵۱) شمارهی حدیث (۲۲۳۰)
همچنین در صحیح مسلم از معاویه بن حکم سلمی روایت شده که پرسیدم: ای رسول خدا! ما در دوران جاهلیت به کاهنان مراجعه میکردیم، پیامبر فرمود: «فلا تأتوا الکُهّان» پس دیگر پیش آنها نروید. گفتم: بعضی چیزها را به فال بد میگرفتیم. فرمود: آنها چیزهایی بودند که شما در درون خود مییافتید، پس نباید مانع شما بشوند». صحیح مسلم (۴/۱۷۴۸)
از عمران بن حصین روایت شده: «هر کس بدفالی کند، یا برای او انجام شود، یا غیبگویی کند، یا برایش پیشگویی کنند، یا جادو کند یا برایش جادو کنند، از (امت) ما نیست، و هرکس پیش غیبگو برود و او را تصدیق کند، به آنچه بر محمد نازل شده کفر ورزیده است». بزاز با اسناد روایت کرده است و در الترغیب اثر حافظ منذری: (۴/۳۳) آمده است. منذری گفته است: اسناد آن خوب است.
درمان سحر و پرهیز از آن
دانشمندان مسلمان گشودن جادو از شخص جادو شده را «نَشره» مینامند.
ششیخ سلیمان بن محمد بن عبدالوهاب میگوید: «أبوسعادات میگوید: «نشره» نوعی از علاج و افسون است و هرکس که گمان کند گرفتار جن شده از آن استفاده مینماید، و به این دلیل به آن «نشره» میگویند، آن درد و رنج را از شخص جادو شده میگشاید و آن را از بین میبرد.
دیگری گفته است: «نَشَرَهُ» به معنی نوشتن «نشره» برای جادو شده است که چیزی است مثل طلسم و افسون. ابن جوزی میگوید: ««نشرَه» گشودن سحر از جادو شده است و جز کسی که سحر میداند بر آن توانا نیست». تیسیر العزیز الحمید: ص(۳۶۴)به همین دلیل پیامبر خداص آن را از کارهای شیطان به شمار آورده است. در سنن ابوداود و مسند احمد از جابر روایت شده که، از پیامبر خداص در مورد «نشره» سؤال شد، ایشان فرمودند: «آن کار شیطان است».
اسلام به پیروان خود اجازه نمیدهد که جهت گشودن جادو از شخص جادو شده به جادوگر پناه ببرند.
گشودن جادو با استفاده از دعاها و اوراد و داروهای مباح ممکن است، که این نوع جایز میباشد.
بهترین درمان جادو آن است که فرد قبل از واقع شدن و دچار شدن به جادو از آن پرهیز نماید، زیرا پیشگیری بهتر از درمان است.
قرآن به ما میآموزد که چگونه انسان مسلمان خود را از شیطان و یاران و پیروان او در امان نگاه میدارد. برخی از این شیوهها عبارتند از:
۱- پناهبردن به خداوند. قرآن در موارد متعدد ما را به پناه بردن به خدا رهنمون شده است. خداوند میفرماید:
﴿وَإِمَّا یَنزَغَنَّکَ مِنَ ٱلشَّیۡطَٰنِ نَزۡغٞ فَٱسۡتَعِذۡ بِٱللَّهِۚ﴾ [الأعراف: ۲۰۰].
«و اگر وسوسهای از شیطان به تو رسید به خدا پناه ببر».
﴿وَقُل رَّبِّ أَعُوذُ بِکَ مِنۡ هَمَزَٰتِ ٱلشَّیَٰطِینِ٩٧ وَأَعُوذُ بِکَ رَبِّ أَن یَحۡضُرُونِ٩٨﴾ [المؤمنون: ۹۷-۹۸].
«و بگو پروردگارا! خویشتن را از وسوسههای اهریمنان در پناه تو میدارم و خویشتن را در پناه تو میدارم از اینکه با من گرد آیند». بهترین وسیلهی پناه بردن به خدا خواندن معوّذتین یعنی: ﴿قُلۡ أَعُوذُ بِرَبِّ ٱلۡفَلَقِ١﴾ و ﴿قُلۡ أَعُوذُ بِرَبِّ ٱلنَّاسِ١﴾ است.
«استعاذه» پناه بردن به خداوند حکیم و دانا و بینایی است که نیرنگ شیطان و جادوگران را میداند و بر رد آن تواناست.
۲- تقوای خداوند و رعایت اوامر و نواهی او. کسی که تقوای خدا را پیشه کند، خداوند نیز حراست و حفاظت او را به عهده میگیرد و او را به دیگری نمیسپارد.
﴿وَمَن یَتَّقِ ٱللَّهَ یَجۡعَل لَّهُۥ مَخۡرَجٗا٢﴾ [الطلاق: ۲].
«هرکس از خدا بترسد و پرهیزکاری کند خداوند راه نجات را برای او فراهم میسازد». و میفرماید:
﴿وَإِن تَصۡبِرُواْ وَتَتَّقُواْ لَا یَضُرُّکُمۡ کَیۡدُهُمۡ شَیًۡٔاۗ﴾ [آل عمران: ۱۲۰].
«و اگر بردباری کنید و بپرهیزید حیلهگری آنان به شما هیچ زیانی نمیرساند».
۳- توکل و اعتماد به خداوند. کسی که به خداوند توکل میکند، خدا برای او کافی است و توکل از قویترین شیوههایی است که انسان آزار و ظلم و تجاوز دیگران را بدان وسیله از خود دور میکند. ﴿وَمَن یَتَوَکَّلۡ عَلَى ٱللَّهِ فَهُوَ حَسۡبُهُۥٓۚ﴾ [الطلاق: ۳].
«هرکس بر خدا توکل کند خدا او را بسنده است».
۴- توبه خالصانه در برابر خداوند از تمام گناهانی که دشمن را بر او مسلط نموده است. خداوند متعال میفرماید:
﴿وَمَآ أَصَٰبَکُم مِّن مُّصِیبَهٖ فَبِمَا کَسَبَتۡ أَیۡدِیکُمۡ﴾ [الشورى: ۳۰].
«آنچه از مصائب و بلایا به شما میرسد به خاطر کارهایی است که خود کردهاید». و میفرماید:
﴿أَوَلَمَّآ أَصَٰبَتۡکُم مُّصِیبَهٞ قَدۡ أَصَبۡتُم مِّثۡلَیۡهَا قُلۡتُمۡ أَنَّىٰ هَٰذَاۖ قُلۡ هُوَ مِنۡ عِندِ أَنفُسِکُمۡۗ﴾ [آل عمران: ۱۶۵].
«آیا هنگامی که مصیبتی در جنگ احد به شما دست داده است به ناله و فغان افتادهاید و حال آنکه در جنگ بدر دو برابر آن کسب کردهاید گفتند: این از کجاست؟ بگو از ناحیهی خودتان است».
۵- صدقه و احسان که تاثیر شگفتی در دور نمودن بلا و جادو و حسد دارد.
۶- توحید خالص و ناب و اینکه شخص هنگام مشاهده نمودن اسباب ظاهری تمام فکر و ذهن خود را متوجه مسبّب حقیقی یعنی خداوند حکیم و توانا نماید و یقین داشته باشد که این ابزار ظاهری مانند حرکات باد هستند که در دست قدرت محرّک و آفریننده خود قرار دارند و جز به اجازهی او سود و زیانی نمیرسانند. پروردگار توانا در مورد سحر میفرماید:
﴿وَمَا هُم بِضَآرِّینَ بِهِۦ مِنۡ أَحَدٍ إِلَّا بِإِذۡنِ ٱللَّهِۚ﴾ [البقره: ۱۰۲].
«و حال آنکه با چنین جادوی خویش نمیتوانند به کسی زیان برسانند مگر اینکه با اجازه و خواست خدا باشد». و میفرماید:
﴿وَإِن یَمۡسَسۡکَ ٱللَّهُ بِضُرّٖ فَلَا کَاشِفَ لَهُۥٓ إِلَّا هُوَۖ وَإِن یُرِدۡکَ بِخَیۡرٖ فَلَا رَآدَّ لِفَضۡلِهِۦۚ﴾ [یونس: ۱۰۷].
«اگر خداوند زیانی به تو برساند هیچ کس جز او نمیتواند آن را برطرف گرداند و اگر بخواهد خیری به تو برساند هیچ کس نمیتواند فضل و لطف او را از تو برگرداند».
آنگاه که انسان کاملاً متوجه خداوند شده و به توحید ناب میرسد، خوف غیرخدا از دلش بیرون میرود و دشمن در چشم او کوچکتر از آن میشود که در کنار خداوند از او بترسد، بلکه فقط از خداوندی هراس دارد که او را از دشمنش در امان نگاه داشته است.
۷- به کثرت قرآن خواندن و دعا کردن. ابن قیم دعاهایی که در قرآن و حدیث وارد شده را داروهای الهی نامگذاری کرده و آنها را مؤثرترین شیوه برای پرهیز از جادو و دور کردن شر جادوگران میداند. او میگوید: «از سودمندترین شیوههای درمان جادو استفاده از داروهای الهی است و در حقیقت داروی اصلی جادو همین است. زیرا سحر و جادو ناشی از تاثیرات روحهای پلید و پست است و آن را باید با چیزی درمان کرد که در مقابل این روحها مقاومت و پیکار نماید یعنی اذکار و آیات و دعاهایی که سحر و تاثیر آن را باطل نماید.
این دعاها هرچه نیرومندتر باشند، جادو را بهتر میگشایند، این کار مانند روبرو شدن دو لشکر است که هرکدام اسلحه و تجهیزات مخصوص به خود را دارد، و هر لشکری که قویتر و نیرومندتر باشد پیروز خواهد شد.
اگر دل انسان لبریز از یاد خدا باشد و فرد در کنار آن دعاها و اورادی را بخواند که منافاتی با یاد خدا نداشته باشد و قلب و زبان در آن مطابق و همراه هم باشند، این بزرگترین و بهترین وسیله برای دور نمودن جادو از انسان است، و هنگام مبتلا شدن به جادو نیز همین بهترین درمان است، زیرا جادوی جادوگران فقط در زنان و کودکان و نادانان و مردم ساده لوح بیابان و کسانی که از دین و توکل و توحید بهرهی کافی ندارند و از دعاهای الهی واحادیث نبوی محرومند تأثیر میگذارد و خلاصه اینکه جادو در دلهای ضعیف و اثر پذیری که به پستیها تمایل دارد اثر میکند.
این گفتار ارزشمند ابن قیم را به این حقیقت راهنمایی میکند که بر مسلمان واجب است که همیشه جان خود را به وسیلهی دعاها و اوراد الهی و اذکار نبوی مصون و محفوظ نگاه دارد. به این ترتیب میتواند از وقوع سحر و جادو پیشگیری نماید. اما کسی که خود را به وسیلهی این داروهای الهی حفظ نمیکند، همان کسی است که خود به ضرر خود کار میکند و به ویژه اگر دلش را به غیر خدا مشغول نماید.
شیوهها و روش های جایز جهت ابطال سحر و جادو
۱- دعاها و تعویذها
دعاها از بزرگترین و مهمترین اسباب از بین بردن سحر وجادو هستند
شیخ اشقر:از گفتار علما چنین معلوم میشود که اگر دعاها و تعویذها دارای سه شرط زیر باشند مشروع و جایز هستند:
الف- در آن کلمات شرکآلود و گناه مانند خواندن غیر خدا و سوگند دادن خدا به غیرخدا وجود نداشته باشد.
ب- به زبان عربی و یا اینکه مفهوم باشد.
ج- نباید چنان پنداشت که این دعاها ذاتاً مؤثرند.
۲- خارج ساختن جادو و باطلکردن آن
یکی از شیوههای درمان سحر خارج کردن و باطل نمودن آن است.
۳-درمان با حجامت و ایجاد زخم
یکی از این شیوهها که ابن قیم در «زاد المعاد» از آن سخن گفته است، درمان جادو به وسیلهی حجامت است
۴-آیهها و دعاهای پیشگیری از جادو و پس از دچار شدن به آن همه¬ی قرآن برای مؤمنان شفا و رحمت است:
﴿وَنُنَزِّلُ مِنَ ٱلۡقُرۡءَانِ مَا هُوَ شِفَآءٞ وَرَحۡمَهٞ لِّلۡمُؤۡمِنِینَ﴾ [الإسراء: ۸۲].
«و ما آیاتی از قرآن را فرو میفرستیم که مایه بهبودی و رحمت مؤمنان است».
خلاصه ای از کتاب دنیای سحر و شعبده بازی تالیف شیخ دکتر عمر الاشقر
تلخیص ، ترجمه و گردآوری: عبدالمجید پاشایی