تعدادی از نوابغ حجره های کوردستان در دوران معاصر(۳-۲)
حوزه های علمی کردستان و مراودات علمی کردستان ایران و عراق ( با تأکید بر منطقهی مکریان و دورهی قاجار) ۲
احمد احمدیان –دانشجوی دکترای تخصصی زبان شناسی-پژوهشگر و مدرس دانشگاه
تعدادی از نوابغ حجره ها در دوران معاصر
۱-استاد علامه بدیع الزمان کردستانی(۱۲۸۳- ۱۳۵۶) استاد فقید و ممتاز دانشگاه تهران
-حافظ شناس و قرآنپژوه شهیر معاصر، استاد بهاءالدین خرم شاهی در مورد مقام علمی علامه بدیعالزمان کردستانی چنین میگویند:« استاد بدیعالزمانی در مقام علمی و حافظه و محفوظات شگفتآور دست کمی از استاد بدیعالزمانفروزانفر نداشت. درسی که با ایشان داشتیم ادبیات عرب، یا ادبیات منظوم عربی بود. در تمام عمرم مردی به جامعیت او در عربیت ندیدهام، استاد بدیعالزمانی شاید یکصدهزار بیت عربی از قصیده و قطعه و غزل در حفظ داشت. کلاس او پر شاگردترین کلاس در دانشکدهی ادبیات بود. نزدیک به دویست نفر بر سر درس او حاضر میشدند. اگر بگویم احاطهی علمی و وسعت معلومات او و نظر نقاد و نکتهیاب او یادآور ائمهی ادب قرون سوم و چهارم هجری بود، مبالغه نکردهام». (فرار از فلسفه، زندگینامهی خودنوشت فرهنگی، نشر جامی، تهران، ۱۳۷۷،ص ۱۷۹ و ۱۷۸)
ـ استاد بلندآوازه و دانشمند معاصر دکتر احمد مهدویدامغانی، استاد ممتاز پیشین دانشگاه تهران و استاد کنونی دانشگاه هاروارد آمریکا که از اساتید مسلم و کمنظیر در عرصهی زبان و ادبیات عرب و زبان و ادبیات فارسی میباشد در خصوص شخصیت علمی و ادبی علامه بدیعالزمان کردستانی چنین اظهارنظر میکند: «مرحوم بدیعالزمانی از آنرو که به طوری مرتب و درست و منطبق با سنت متبع و معهود، درس خوانده بود در کلیهی علومانسانی از فقه و تفسیر و حدیث و رجال و اصول فقه و کلام و فلسفه و عرفان وارد و متفنن و در حدیث و خصوصا«غریب الحدیث» متبحر بود و در ادب عرب و مباحث آن عموما از صرف و نحو و بیان و عروض استاد مسلم و در لغت و نقدالشعر و معرفت غریب الاثار(از شعر و حدیث) بی هیچ مبالغه وحیدعصر و فرید زمان و از ائمهی بلند بلامنازع و وحید عصر بود و تصور نشود که مقصودم فقط در ایران است، که او در سرتاسر عالم وسیع اسلام کم نظیر و شاید بی بدیل بود! این بنده قریب سی سال مستمرا ریزهخوار خوان علم و فضل آن بزرگوار بودم و وقتی که به سعادت درک محضر پر برکت ایشان نائل شدم، به اصطلاح یک دوره سطح و ادبیات عرب را(آن هم در مشهد مقدس که در میان حوزههای علمیه، به اهتمام به ادبیات مشهور است)خوانده و مغنی ابنهشام و مطول تفتازانی را در خدمت استادی مانند مرحوم شیخ محمدتقی ادیب نیشابوری[همان استادی که قبلا از زبان دکتر محمدرضا شفیعیکدکنی از ارو یاد شد و دکتر شفیعیکدکنی او را علامه و استاد بینظیر زبان و ادبیات عرب خوانده است] تلمذ کرده بودم و از خرمن بزرگانی چون مرحوم مبرور علامه قزوینی قدّس سره و مرحومان فاضل تونی و بهمنیار و تدین و فروزانفر، رحمتالله تعالی به قدر استعداد خود خوشهچینی کرده بودم اما همین که به حضور استاد بدیعالزمانی رحمهاللهعلیه رسیدم دیدم که گویا شاعر وصفالحال مرا سروده که:
آفاق را گردیدهام مهر بتان ورزیدهام
بسیار خوبان دیدهام اما تو چیز دیگری
(مجلهی دانشکدهی ادبیات و علوم انسانی دانشگاه تهران، یادنامهی شادروان استاد عبدالحمید بدیع الزمانی، شماره ۱ و ۲ ـ سال ۲۴ بهار و تابستان ۱۳۵۶، صص ج، چ، ح، خ)
ـ استاد علامهی شهیر جلالالدین همایی در رثای علامه بدیعالزمان کردستانی چنین سرودهاند:
چون بدیع این زمان عبدالحمید اوستاد
آنکه در فن ادب بد صاحب و ابنالعمید
در زبان و شعرتازی پایهدار و مایهور
با ذکای طبع و حفظ سالم و قول سدید
زین جهان فانی اندر جنت باقی شتافت
با ضمیر پاک و قلب روشن و روی سپید
سال فوت او «سنا»بر هجری شمسی نوشت
خیمه بر ملک بقا زد زین جهان عبدالحمید
(همان، ص ب)
۲- استاد علامه احمد ترجانی زاده(۱۲۸۰-۱۳۵۹)، استاد ممتاز و فقید دانشگاه تبریز
– دکتر بهمن سرکاراتی استاد نامور و مسلم فرهنگ و زبانهای باستانی و زبان و ادب فارسی و عضو پیوستهی فرهنگستان زبان و ادب فارسی ایران در خصوص علامه ترجانیزاده چنین میگوید:«فخر فروختن کار نکوهیدهای است ولی به این نازیدن که شاگرد استاد ترجانیزاده بودهام، نازشی سزاوار است. باید اذعان کرد که از چنین موهبتی برخوردار شدن، در زمانهی ما کمتر نصیب کسان میشود. نام احمد ترجانیزاده همواره در خاطرهها مناعت طبع و آزادگی و یکرو بودن را زنده میکند. شرح فضیلتهای علمی استاد ترجانیزاده را بازگو کردن سزاوار من نیست. من فقط شاگرد ایشان بودهام و هستم. ولی میتوان به جرات گفت که در زمینهی لغت و ادب فارسی و فرهنگ و معارف اسلامی همتای ایشان را یافتن کار دشواری است». (شرح احوال، افکارو آثار احمد ترجانی زاده، به کوشش طه فیضیزاده، انتشارات دانشگاه تبریز شماره۳۸۱ ص۸۶)
ـ استاد دانشمند حسن قاضیطباطبایی همکار استاد ترجانیزاده که توسط انجمن آثار و مفاخر فرهنگی ایران کنگرهای نیز برای وی برگزار شده است(در مورخهی ۱۳۸۴/۴/۲۸ در تهران)در خصوص مراتب علمی و ادبی علامه ترجانیزاده چنین اظهار نظر میکند:«ارتباط و معاشرت من با استاد ترجانیزاده مدتها قبل از تاسیس و افتتاح دانشگاه و همکار شدن صورت گرفته و از تاریخی که رشتهی این دوستی و محبت بین من و استاد گره خورده است، همیشه از محضر پرفیض و پربرکت وی برخوردار گشته و با انعقاد مجالس بحث دو نفری و طرح مسایل ادبی و لغوی و تاریخی به حداکثر مستفید بوده و با دامنها فوائد از محضرش مرخص گشتهام و از برکت این دیدار به یک رشته فواید و نکات گران بها نایل می آیم و متوجه میگردم که سابقاً از آنها ابدا خبری نداشتم. هر موضوع ادبی که پیش میآید، با بیانی رسا و بلیغ توضیح میدهد و شرح میدهد و نسبت به گفتهی خود مقربات و مؤیدات به عنوان شاهد میآورد که واقعا مایهی اعجاب و تحسین است. این است که باید در حق استاد گفت:
در ادب و ندر و نوا پایه بالاتر نهاد
از خلیل و اصمعی وز بندرید و ازهری
نزد او آسان نمودی گرچه دشوار است و صعب
مشکلات شعر بوتَمّام و نظم بُحْتَری
شرط تهذیب لغت را چون محیط آمد به فضل
بس خط ترقین کشید او بر صحاح جوهری
استاد ترجانیزاده مجموعهای است از معارف وعلومانسانی و از تمام شعب و معلومات اسلامی از قبیل فقه و تفسیر و منطق و فلسفه اطلاع کافی دارد، اما در ادبیات فارسی و عربی و وقوف کامل بر دقایق و نازککاریهای این دو رشته و فنّ ترجمه سواری است یگانه و منفرد». (همان، صص ۱۰۹، ۱۰۸)
ـ استاد دانشمندِ والامقام و حافظ پژوه صاحب سبک معاصر دکتر منوچهر موتضوی که در دانشگاه تبریز همکار علامه ترجانیزاده بوده است چنین از فضایل و مرتبت و منزلت علمی و ادبی ایشان سخن میگوید:«استاد ترجانیزاده در طول تدریس خود در دانشگاه تبریز به مرتبه و مقامی برتر از عنوان عادی استادی رسید و از لحاظ اشتهار علمی پایگاهی احراز کرد که شان و عنوانش با نام و شان دانشگاه پیوند یافت و از سوی دیگر مصالح آکادمیک دانشگاه، حفظ این ارتباط و پیوند را حتی بعد از بازنشستگی اجتنابناپذیر ساخت. استاد احمد ترجانیزاده استاد مسلم زبان و ادبیات عرب و زبان و ادبیاتفارسی و متبحر در شعب گوناگون معارف اسلامی و یکی از موسسان حوزهیعلمیه دانشکدهی ادبیات تبریز و از آخرین نمایندگان مکتب بر باد رفتهی تحصیلات قدیمه و جامعیت علمی محسوب میشود. گذشته از مراتبی که گفته شد، از لحاظ موهبت اجتهاد و قوهی استنباط دارای پایگاهی رفیع و کمنظیر میباشند و تردیدی نیست که از مفاخر جامعهی دانشگاهی ایران بوده و در آینده ظهور نظایر و اقران ایشان آرزویی محال است. در یافتن مقام علمی استاد ترجانیزاده برای کسانی که در مدارس جدید درس خواندهاند دشوار است. هرگاه امروز طالب علمی صاحب همت، پس از سالها تحصیل و مطالعه و کوشش در یکی از رشتههای متعدد زبان و ادبیات فارسی یا عربی یا یکی از رشتههای معارف اسلامی توفیق یابد و بعد از پیمودن مراحل لیسانس و فوقلیسانس به مرتبهی دکتری یعنی اجتهاد نسبی در شعبهای از رشتههای گوناگون مذکور نایل شود، تحسین و آفرین همگان را برمیانگیزد. برای شناختن قلمروِ اجتهاد و مرتبهی علمی استاد ترجانیزاده همین قدر میگویم که اگر دانش و آگاهی همهی این دکترها و مجتهدان را در سطح ممتاز در وجودی جمع کنیم، تصویری از شخصیت علمی امثال استاد ترجانیزاده به دست خواهد آمد». (همان، صص ۱۱۶، ۱۱۵)
ـ استاد دکتر محمد موسیهنداوی مصری، نویسنده کتاب ۵ جلدی المعجم در مقدمهی جلد اول کتابش صفحهی «ک» چاپ قاهره چنین از استاد ترجانیزاده یاد میکند:«وقتی که استاد ترجانیزاده در معهداللغات الشرقیه، دانشگاه فؤاد قاهره به ایراد خطابهها و تدریس میپرداختند، دربارهی تنظیم و تالیف کتاب المعجم خود اشکالات و شبهات و مطاوی داشتم و استاد ترجانی زاده با سعهی صدر و دانش فراوان خویش آنها را رفع کرد و مرا مرهون منت کرد، خداوند به او طول عمر و مزید عزت توام با تندرستی دهاد». (همان، ص۷۴)
ـ پرفسور بازیل نیکیتین(۱۸۸۵ـ ۱۹۶۰م)خاورشناس لهستانی الاصل فرانسوی دربارهی شأن علمی استاد ترجانیزاده میگوید: «به محض خواندن مقالهی تاثرات خاقانی از شعرای تازی و پارسی استاد ترجانیزاده در نشریهی دانشکدهی ادبیات تبریز پی بردم که ایشان یکی از دنبال کنندگان روش تحقیق علامه قزوینی هستند و تالی او». (همان، ص۷۲، به نقل از نشریهی دانشکدهی ادبیات تبریز، شمارهی دوم، سال دهم۱۳۳۷)
ـ استاد شهریار نیز در اشعار خود در چندین مورد و به طور مکرر چنین از استاد ترجانیزاده یاد
یکی معلم اول به سان ترجانی است
که پای علم و ادب پیش او به پالنگ است
یاد از استادان چون ترجانی و خیام پور
یادشان شمعی که در فانوس اشک و آه ماست
ادیب طوسی و ترجانی و دگر رجوی
چنانکه دکتر روشن ضمیر و مرتضوی
۳- علامه ملا محمد قزلجی( ترجانیزاده)(۱۲۷۵- ۱۳۳۸ هـ ش)
علامه ملا محمد قزلجی فرزند مرحوم علامه محمد حسین و نوه ی مولانا علی قزلجی، یکی از ستارگان آسمان ادب و بینش و معرفت به شمار میرود. وی نه تنها فضای کردستان و خاک ایران را به علم و دانش خود منّور کرده، بلکه ممالک عربی چون حجاز، شام و مصر و عراق را نیز تابناک ساخته بود همچنین تقوی، دیانت، فضل و امانت وی زبانزد خاص و عام بود.این علامه بزرگ در محرم ۱۲۷۴هـ ش در ساوجبلاغ مکری چشم به جهان گشود و پس از تلمذ علوم در خدمت پدر بزرگوارش و نیز سایر استادان به تدریس علوم عقلی و نقلی پرداخت و شاگردان ممتاز و شایستهای به عالم علم و ادب در ایرانزمین و جهان اسلام هدیه کرد.
در سال ۱۳۱۹ ش به قصد سفر حجاز و مصر به کشور عراق مسافرت کرد و از آن کشور جهت تدریس در دانشگاه الازهر مصر، عازم کشور مصر شد. از آنجا که دولت ایران با اقامت وی در مصر موافق نبود لذا به کشور عراق بازگشت ولی به علت اوضاع خاص ایران، در عراق ماندگار شد و در دانشگاه (نائله خاتون) و «دانشگاه شریعت» و «دانشگاه بغداد» و در مسجد بشرالحافی در محلهی اعظمیهی بغداد به تدریس پرداخت و تا پایان عمر در آنجا ماندگار شد تا اینکه در سال ۱۳۳۸ ش دار فانی را وداع گفت. مرگش ضایعهی بزرگی بود برای اهل علم و معرفت در عالم اسلام. آرامگاهش در غزالی زیارتگاه اهل دل است.
آن استاد دانشمند هنگام عزیمت به مصر، حافظ قرآن مجید بود و در مهاباد قبل از هجرتش در مدرسه ی علوم دینی مسجد سید بایزید، اهل فضل پروانه وار گرد شمع وجودش می گشتند و از محضرش کسب فیض می نمودند. از شاگردان ممتازش میتوان از شادروان علامه احمد ترجانیزاده استاد فقید دانشگاه تبریز،علاءالدین سجادی ادیب و نویسنده ی شهیر کرد، علامه ملا عبدالهادی افخم زاده، شوکر مصطفی مترجم شهیر و صاحب سبک کُرد، علامه ملا محمد خضری نرزیوه ای اشنوی، علامه ملا عبدالله احمدیان و … نام برد.
علامه ملا عبدالهادی افخم زاده یکی از شاگردان علامه قزلجی در نامه ای که به مناسبت تسلیت درگذشت ایشان به برادرشان علامه احمد ترجانی زاده می نویسند چنین می گویند:
«… استدعا دارم شرح حال و خدمات و آثارش را در دسترس علاقمندان بگذارند تا اقلاً «فعلاً» مهابادیان و جامعهی مکری به خسران جبرانناپذیر عداوت پارهای از علمانمایان و از همه چیز بیخبر با طرفدران حقایق و مبلغین پیروی از قرآن پی ببرند و از ترک دار و دیار و هجرت به خاک غربت شخصیتی چنین کم نظیر عبرت بگیرند و بخود آیند تا در تشخیص اشخاص به حال دین و اجتماع تجدید نظر کنند…».
علامه قزلجی همچنین از بزرگترین اساتید فلسفه و حکمت به شمار می رفت. وی در مجله ای معتبر علمی عراق و مصر مقالات ارزنده ای می نوشت. در ضمن کتاب های زیادی تألیف و منتشر کرده است از جمله:
التعریف بمساجد السلیمانیه، شرحی بر ربع مجیب(در علم هیأت)، یک دوره حواشی بر لباب الاشارات امام فخرالدین رازی.
علامه احمد ترجانی زاده در خصوص مراتب علمی، معرفتی و اخلاقی استادش علامه قزلجی چنین می گوید:« آن فضل و کمال و آن نبوغ بارز و طبع وقاد و ذهن نقاد در زمان غربت و مهاجرت در اثر تمرین و ریاضت و ممارست و بحث و تنقیب و مدارست و اصطکاک و معاشرت و مجالست با فحول علمای فرق در عراق و شام و حجاز و مصر بلکه هزار چندان گشته بود و احاطه ی او بر علوم مختلف و فنون گوناگون بالخصوص بر معارف دوره ی تمدن اسلامی چنان بود که به صراحت و بدون اغراق می توانم عرض کنم کمالات متنوع او را در هیچ یک از علمای جامع الازهر که اظهر و اشهر معاهد علمی اسلام است نیافتم از این بگذریم مقام تقوی و اخلاق او به حدی ارتقاء یافته بود که حقاً ملکی گشته بود به صورت انسان و به کلی از دنیای ماده و از دنایا و سفاسف امور بالمره اعراض جسته و از غوغای تنازع بقا و مخاصمات و مشاحنات رویگردان شده بود. سراسر اوقات و انفاس خود را وقف توجه به حق و ارشاد خلق ساخته بود و جز با خدا و کتاب و تهذیب صفات و تزکیت نفس سروکاری نداشت…»
استاد علامه احمد ترجانی زاده در جایی دیگر در خصوص برادر و استادش می گوید:
«… چون برادر یا استادم مردی روشن بود، از طریق مجلات و جراید فارسی و تازی از حوادث و جریان روزگار و تمدن و علوم باخبر بود. علاوه بر علوم معقول و منقول و هیأت و نجوم باستانی، مقدار زیادی از افکار جدید و دانش روز را از او آموختم و زیر نظر استاد مشفق و مهربان و دانش دوست که تمام علوم و معارف دوره ی اسلامی در قبضه ی تصرف و قدرت او بود، خوشه چین خرمن دانش و فضیلت آن دانشمند فرزانه شدم که در شرح نکات و دقایق و لطایف فنون مختلف تبحّر و اهتمام تمام داشت».
علامه ملا محمد قزلجی همچنین بنیانگذار دو پدیده و امر فوق العاده مهم و ارزشمند در کردستان ایران بوده است:
۱- بنیانگذار روزنامه نگاری کردی با مدیر مسؤلی و سردبیری روزنامه ی«کورد» که اولین شماره ی آن در سال ۱۲۹۹ شمسی در ارومیه منتشر شده است و فقط ۴ شماره آن در دسترس است
۲- وی بنیانگذار روشنفکری دینی و نواندیشی در کوردستان ایران و در دوره ی معاصر بوده اند و برنامه ی تحصیلی مدارس علوم دینی را اصلاح کردند و به تدریس فلسفه و حکمت و تفسیر و تاریخ اسلام اقدام کردند که قبلاً رایج نبود و به شدت با خرافات و باورهای خرافی مبارزه کردند و در واقع ایشان اصلاحگر و احیاگر دینی بزرگی بودند که نهضت بزرگی را ایجاد کرد و آفرید که بعدها این توسط شاگردان ممتازش که هر کدام از دانشمندان بزرگ کردستان به شمار می آیند ادامه و استمرار و تعالی پیدا کرد شاگردانی چون: علامه ملا عبدالهادی افخم زاده، علامه ملا عبدالله احمدیان، علامه ملا احمد ترجانی زاده، علامه ملا محمد خضری اشنوی و…
علامه ملا محمد قزلجی به غیر الز پدر دانشمندش نزد این اساتید نیز شاگردی کرده و علم آموخته: علامه ملا محمد حسن ابن القزلجی(عمویش)، علامه ملا عبدالرحمن ساوجبلاغی( فاضلی) و علامه ملا عبدالله برهانی.
به جز شاگردانی که قبلاً از آنها یاد شد این شخصیت ها نیز از شاگردان علامه قزلجی به حساب می آیند و نزد وی کسب فیض و علم و ادب و معرفت کرده اند:
خاله مین برزنجی شاعر شهیر و بلندآوازه ی مکریان(۱۲۸۴- ۱۳۷۱)، ملا محمد جریحی(۱۲۸۵- ۱۳۲۳)، ملا محمد قاضی(۱۲۷۹- ۱۲۳۶).
علامه ملا محمد قزلجی شخصیتی به تمام معنی روشنفکر و ملی- مذهبی بود و دارای علقه ها و دغدغه ها و آرمان های هویت اندیشانه، ملی گرایانه و مردمی بود. و این را در تعداد کمی از اشعار که از وی به جا مانده اظهار داشته چنانچه در یکی از شعرهایش می گوید:
ههی تازه جهوان ههسته له غهفڵهت ببه بێدار
دهستێ بدهره دهستهیی شمشیری شهرهردار
ئـهو مـهوتهنی واڵایـه کـه چـاکتـر له بهههشتـه
قـوربانــی بـکه رۆح و حهیـات و زهڕ و دینـار
و این اندیشه و آرمان علامه قزلجی بوده در ۹۴ سال قبـــــل.
علامه ملا محمد قزلجی مدت ها مفتی اعظم بغداد نیز بوده است و این مطلب را نویسنده و پژوهشگر شهیر کرد استاد محمد علی قره داغی در شبکه ی جهانی پیام ساعت ۱ بامداد ۷ فروردین ۱۳۹۲در برنامه ای که به مناسبت بزرگ داشت علامه ملا عبدالکریم مدرس تدوین و اجرا و پخش شد، اعلام کرد همچنین قبلاً در کنگره ی بین المللی علامه ملا ابوبکر مصنف چوری در مریوان، اردیبهشت ۱۳۹۱، نیز که در خدمتشان بودیم این حقیقت را از وی شنیده بودیم.
ازلحاظ فکری و اندیشگی علامه ملا محمد قزلجی از شاگردان مکتب اصلاح طلبی و احیاگری سید جمال الدین اسدآبادی و به ویژه مصلح و متفکر و مفسّر پیشرو و آوان گارد جهان اسلام محسوب می شوند و در سفرشان به مصر و جامع الازهر مصر با همه ی شاگردان بزرگ این نابغه ی بزرگ جهان اسلام بحث و گفتگو و دوستی و مراوده و هم اندیشی و رفت وآمد و تعامل و همکاری تمام داشت طوری که می توان گفت: هیچ شخصیتی در کوردستان ایران و عراق و ترکیه و سوریه یافت نمی شود که به اندازه ی علامه محمد قزلجی به کُنه و عمق و ژرفای بطنِ اندیشه ای ناب و تفکرات والا و دیدگاه های پیشروانه و اصلاح طلبانه و دغدغه ای احیاگرانه ی د تا جایی که شاگردان ایشان نیز به نوبه ی خود مروّج اندیشه ها و تفکرات و دغدغه های احیاگرانه و اصلاح طلبانه ی سید جمال الدین اسدآبادی و علی الخصوص شیخ محمد عبده بودند، چه شاگردان کرد ایرانی ایشان و چه شاگردان کرد عراقی ایشان و چه شاگردان عربِ ایشان.
علامه ملا محمد قزلجی از مروجان و مدرسان و شارحان پیشرو و بی بدیل فلسفه و حکمت اسلامی بودند و تسلط و اشراف و تبحر شگفتی در فلسفه ی مشاء و فلسفه ی اشراق و حکمت عملی و حکمت نظری داشتند و الحق مدرس و شارح بی نظیر متون فلسفی بودند و در کردستان شخصیتی که چنین در فلسفه و حکمت اسلامی صاحب نظر و متخصص و در تدریس و ترویج آن شایق و مبتکر و خلاق و پیشرو باشد هرگز دیده نشده است. و در واقع به مقام فیلسوفی رسیده بودند و اگر در دوران متقدم و در قرون اوّلیه کردها فیلسوفی مانند شیخ اشراق را داشته اند و به وی می بالند در دوران متأخر و معاصر نیز علامه ملا محمد قزلجی دارای همین جایگاه و پایگاه علمی و معرفتی و اندیشگی است.
ادامه دارد