اندیشهعلمی

علم باوری بدون کسوت معنویت

علم باوری بدون کسوت معنویت

از اینکه علم و دانایی محصول برتر فکر بشر است تردیدی نیست چون حاصل قرن‌ها تلاش و همت و شب نشینی های افراد تلاشگر و خستگی ناپذیر است .ولی متاسفانه کالبدی نیرومند با بازوهای بسیار قوی و پولادینی است که از خلٲ معنویت و انسانیت و سوز و گداز عاشقانه رنج می‌برد و بدون آن چون اژدهایی شده که امروزه بلای جان کرەی خاکی و ساکنانش گشتە است.
غرور علم سالاری، نه تنها در کشورهای صنعتی و غربی فراگیر شده بلکه امواج آن بر تار و پود کشورهای شرقی و اسلامی نیز چنگ انداخته است و تلاش می‌کنند که خود را با این جنبش همراه و هم مسیر نمایند تا به زعم خود از این حرکت عظیم و قدرتمند بی‌بهره نمانند.
ولی با نگاه سطحی به این پدیده ی غیرقابل کنترل وچالشگرقرن و لایه های پنهان و زیرین آن نمایان می‌شود که در زیر لوای آن چه اهدافی برای تسلط و برده کشی جوامع وجود دارد و قدرتمندان و ثروت اندوزان سیری‌ناپذیر، چرخ‌های نیرومند و بران غول پیکر اقتصاد آن را می‌چرخانند و برای رسیدن به اهداف خود هویت و تفکر انسان ها را سر می کشند تا حرص و ولع ، هوس و شهوت نامحدود خود را آرام نمایند.

گروه اقلیتی که در این جهان بر اتاق فرمان علم و دانایی نظارت دارند و درتلاشند تاچرخه های سرمایه داری جهان را با دنده های بسیار تیز و برنده رهبری نمایند تاتولید بیشتر محصول به هر قیمتی، و لو گرفتن جان آدم‌ها و نابودی و تخریب هویت و منابع عاطفی و پریشانی افکار و اندیشه‌ها و فلج نمودن روح و احساسات بشری صورت گیرد.
تولیدی که می‌خواهد باحرکت لاک پشتی، بر جهان حکومت براند. بردگی نوینی که کمتر انسانی به برنامه‌های سری و حرکت نقشه‌های زهرآگین آن پی می برد. افکار دیکتاتورمنشانه‌ای که در قالب های نوین و رنگارنگی چون حقوق بشر و آزادی و رهایی از چنگ استبداد، قدعلم کرده ولی با مهارت و روباه صفتی، دامی عریض و طویل پهن نموده تا شکار را در آن بیندازد و رقیبان سرسخت را با ترفندی عالمانه از صحنه خارج نماید.

علم و دانشی که امروز در چنگ اربابان قدرت چون سلاح مسموم و بی حس و مار غول پیکری که به قلع و قمع افکار و اندیشه و فرهنگ و زبان و ملیت و اقوام افتاده است و برای هموار کردن جاده توسعه و قلمرو شکار خود، هر جنبنده و مانعی را با خاک یکسان می کند. رحم و شفقت در این حرکت و خیزش ناجوانمردانه، عقب افتادگی تلقی می گردد.
رسیدن به کالاهای لوکس و جذاب با برندهای معتبری که خود معرف و سازنده آن هستند اولویت موفقیت و رسیدن به قله اوج انسانیت آنان محسوب می گردد و تولید ابزار و لوازمی که باعث سرگردانی و مرگ تعالی و روح بشریت و غرق شدن در غرایز نفسی وتغییر ساختارهای انسانی به کالا، تنزل دیدگاه این موجود خردمند به زندگی مادی و لوکس اندیشی و تجملات و عیش و نوش، که بشر را به دره سقوط اخلاق و معنویت نزدیکتر می‌نماید.

ثمره و میوه محصول سرمایه داری، هم اکنون در جهانی که زیر سیطره و قدرت آن، نفس‌های آخر را می‌کشد و حتی نسبت به محیط زیست و جایگاهی که در آن تغذیه می کند به وضوح دیده می شود و بشرآفت زده ای که به تدریج از زندگی اجتماعی و با هم بودن و لذت بردن از زندگی و عشق و آرامش، متنفر و بیزار می شود و به کنج خلوت اندیشه و افسردگی می خزدو دیگر هیچ احساسی و عواطفی ندارد و به اطرافیان و محیط زیست خود هیچ تعهدی نخواهد داشت.

افکار سرمایه داری برای رسیدن به محصول سود آور و دلخواه خود، بین افراد و جوامع مسابقات ناجوانمردانه و نابرابری را به اجرا می گذارد تا همیشه شعله رقابت و جلوزدن درجریان باشد و کسی به فکر آسایش و حقیقت وجودی خویش نباشند. تخریب بنیاد خانواده، قطع ریشه های احساس پدر فرزندی و مادری و همسر پروری، در هم شکستن حرمت و هیبت حریم شخصی و جنسی، از اهداف پنهان آن است تا حلقه هم اندیشی و هم دوستی و مهربانی را از هم بگسلد و چون گرگ گرسنه اجتماع بشریت را بدرد.
سرمایه‌داری، به ظاهر چون مارخوش خط و خالی است که شکار ساده‌لوح وسست اندیشه خود را مجذوب می نماید و با تبلیغ شعائر رنگین و دهن پر کن و تدارک برنامه‌هایی چون انتخابات و تاسیس انجمن‌های مدنی و باشگاه‌ها و تفریح سرا هایی که سبب می‌شود هوش و فکر دیگران را بی‌حس نماید و کشتی اندیشه‌ها را به جهت خلاف بکشاند.

آنچه در ظواهر زیبای مهندسی شهرها و روابط به ظاهر متمدنانه مبلغانش و راە اندازی رسانه‌های آزاد و بحث و گفتگوهای شیرین و سرگرم کنندە صورت می‌گیرد ماورای افکار و برنامه‌های بانیان آن است پردەی سیاهی است که در پشت آن ها نقشه‌های شوم و پلیدی برای بشر ساخته و پرداخته می‌شود تا هر روز بیشتر او را در گردابی بی سرو تە،غرق نمایند.
با نگاهی به برنامه طبیعی وحی( فارغ از حکومت‌ها و اشخاصی که آن را دستاویز و ابزار حکومت و قدرت خود کرده اند) چه زیبا محصول تفکر و اندیشه ناب و حرمت انسانیت و قدر و منزلت نهاد خانواده و جامعه به تصویر کشیده شده است و جامعه آرمان شهری که جز صداقت و زیبایی و نیک اندیشی ونیک رفتاری و نیک گفتاری در آن وجود ندارد.
دین وحیانی که به اتاق شیشه‌ای می‌ماند که ظاهر و باطن آن یکسان است آنچه بر زبان پیام‌آور وحی رانده شده باید بدون کم و کاست و تبعیض، میان افراد جامعه نهادینه شود و اتاق فکری و اشخاص سیاستمدار هزار چهره ای بر آن حکومت نمی رانند و در رٲس آن، شخصیت بزرگوار و جوانمرد خوش‌رفتاری چون رسول اکرم قرار دارد که خود چون عموم افراد زندگی می نمودو سختی‌ها و ناخرسندی ها ی جامعه را به جان می خرید تا انسان ها در آسایش باشند و فقر اختیاری را چون عارفی بزرگ و خداشناس برگزیدند تا ثابت نماید که انسان بزرگ و ارزشمند است.

ولی افسوس از جوامع به ظاهر متمدن و تحصیلکردگانی که برای رسیدن به زندگی ایده آل و آرمان شهر این جهان، که مغفول تبلیغ رسانه ها قرار می گیرند و بدون هیچ تحقیق و تفحصی، هیزم به آتش فتنه و آشوب و اربابان قدرت و ثروت خواران جهان می‌اندازند. هم صدا و همراه آنان بر فرهنگ و پیام وحیانی و ملی خود می تازند نقش همان مردی را بازی می کنند که تیشه بر تنه درختی می کوبد که بر آن قرار گرفته است.
حال امروز به وضوح ثمره و نتیجه حکومت سرمایه و قدرت رادر میان سردمداران آن دیده ایم و اهتزاز پرچم افکار و اندیشه‌های آنان را بر بام کشورهای منطقه و جهان مشاهده نموده ایم که جز نابودی هویت و تاراج سرمایه و اندیشه‌ها و رواج بی بند و باری و فرار مغزها و شکستن حرمت انسانها، چیزی کسب ننموده اند.

جهانگیر بابایی آبان ۱۴۰۰

از طريق
جهانگیر بابایی
منبع
https://sozimihrab.org/
نمایش بیشتر

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا