گفتگو

فرقه اسماعیلیه (2-1)

تعريف:

اسماعيليه فرقه اي است كه خود را به اسماعيل بن جعفر صادق منسوب مي داند، در ظاهر طرف دار اهل بيت مي باشد و حقيقتش نابود ساختن عقايد اسلامي است، فرقه هاي اسماعيليه با گذشت زمان شاخه شاخه شده وادامه يافت و تازمان ماهم وجود خويش را حفظ نموده اند.

فرقه اسماعیلیه یكی از شاخه‌های فرعی شیعه به شمار می‌آید كه دارای قدمتی بسیار است؛ این فرقه كه در میانه صده دوم هجری شكل گرفت ودرواقع نام عمومی فرقه‌هایی است كه بعد از جعفر صادق  به امامت فرزند بزرگترش اسماعیل، یا نواده‌اش محمد بن اسماعیل اعتقاد دارند. از آنجا که این فرقه در برهه‌هایی از تاریخ دارای شكوه و عظمتی خاص بوده لذا در این نوشتار به وضعیت آنها در طول تاریخ ودر عصر حاضر ،وبه اصول عقاید این فرقه می پردازیم

امامان اسماعیلیه، نخست پنهانی می‌زیستند؛ امّا از سال۲۹۷ قمری دعوت خویش را آشکار کردند و نخستین دولت شیعی را با نام «فاطمیون»  بنیان نهادند این دولت در سال۵۶۷ قمری به دست سردارکرد صلاح‌الدّین ایوبی منقرض شد؛ امّا پیروان اسماعیلیه همچنان بر باورهای ویژه خویش استوار ماندند.
هم اکنون اسماعیلیه به دو طایفه آغاجانیه و بُهره تقسیم شده است که بازمانده دو فرقه نزاری و مستعلوی هستند.

در اعتقاد آنان ، تاريخ بشر به چند دوره تقسيم مي گردد و هر دور با پيامبري
” ناطق ” و امامي ” اساس “‌ آغاز مي شود .

 ناطقان ،‌همان پيامبران اولوالعزم اند كه تعداد آنان هفت نفر است و پس از هر ناطقي ، هفت امام روي كار مي آيند
 دوره هر پيامبري هزار سال است و چون دور او به سر رسد ، پيامبر ديگري با
شريعتي نو ظهور مي كند . اين پيامير شريعت پيشين را نسخ مي نمايد.
درديدگاه اسماعيليان ، افراد بشر به دو گروه تقسيم مي شوند: ويژگان يا نخبگاني كه
با طي مراحل مختلف به باطن شريعت دست مي يابند و ديگر ،‌ عالم يا اكثريت
غير اسماعيلي كه فقط قادر به درك مفاهيم ظاهري مذهب هستند
همچنين ،‌سازمان مذهبي اسماعيليان بر مراتب و درجات منظمي استوار بود كه
از پايين به بالا ،‌عبارت بودند از : مستجيب ( تازه وارد به گروه ) ، ماذون ،
داعي ، حجت ، باب و امام .
اسماعيليه هم مانند ساير اديان و فرقه هاي كه تا كنون در بين بشر وجود داشته از افتراق و انشعاب خالي نبوده و در ميان آنها فرقه هايي با گرايش هاي مخصوص به خود بوجود آمده که تعدادشان در ادوار تاریخ زیاد هستند که بحثشان خواهد آمد .

اسماعیلیان با سایر فرقه‏های مشابه تفاوت چندانی نداشتند، جز آن که اقدام امام
جعفر صادق «ع» را در عزل پسرش اسماعیل جایز نمی‏دانستند .
به هر حال دعوت آنها ناظر به براندازی خلافت عباسیان و وعده ظهور امام فاطمی بود
پیش روان این فرقه، غالباً امامت را بعد از امام جعفر صادق / 148 ق / 765 م، خاص
محمد بن اسماعیل می‏دانستند که در عین حال او را صاحب شریعت می‏خواندند و مدعی
بودند که شریعت او ناسخ شریعت جاری است.
در عین حال برای اقامه دعوت خویش، قتل مخالفان را جایز و حتی لازم می‏ شمردند.
این فرقه، سبعیه «هفت امامی» خوانده می‏شدند چرا که ائمه را منحصر به هفت تن
می‏دانستند و محمد بن اسماعیل را امام هفتم و قائم امر می‏شمردند.
جریان اسماعیلیه از مصر و در دربار خلفای فاطمی مصر برخاست. اسماعیلیان سال‌ها اندیشه اسماعیلی و خلیفه‌های فاطمی را تبلیغ می‌کردند.

 مرکز این تبلیغات در ایران بیشتردرری و فرارود)این سرزمین بخشی از آسیای میانه است ( و خراسان بود. در صده ۴ کار مبلغان اسماعیلی بالا گرفت و بسیاری از بزرگان سامانی بدیشان پیوستند که بزرگ‌ترینشان امیر نصر سامانی بود. گرایش امیر نصر به اسماعیلیه واکنش غلامان ترک متعصب -که گارد نگهبانان امیر را در بر می‌گرفتند و روحانیان سنی را برانگیخت تا به اندیشهٔ براندازی وی بیافتند. گرچه تفکر براندازی آشکار و رهبر ترکان با هوش سرش را بر باد داد، ولی امیر نصر به ناچار کناره گیری کرد و فرزندش نوح را به جای خویش بر تخت نشاند. فشار فقیهان سنی و ترکان که اکنون بسیار نیرو گرفته بودند جنبش اسماعیلیان را تار و مار ساخت و رهبران این جنبش در فرارود شکنجه و کشته شدند. از این پس جنبش حالت پنهانی به خود گرفت.

رابطه اسماعییان با فاطمیان:

تنها در زمان‌ چهارمین‌ خلیفه فاطمی‌ المعزلدین‌ الله‌ (۳۴۱- ۳۶۵ق‌/۹۵۳- ۹۷۵م‌)، فاطمیان‌ از صلح‌ و امنیت‌ داخلی‌ کافی‌ برخوردار شدند تا بتوانند سیاست‌ توسعه طلبانه‌ای‌ را برای‌ بسط حدود قلمرو خود در سرزمین‌های‌ شرق‌ دنیای‌ اسلام‌ دنبال‌ کنند.
در تعقیب‌ این‌ سیاست‌ که‌ با تصرف‌ مصر در ۳۵۸ق‌/۹۶۹م‌، و سپس‌ حجاز آغاز شد، معز اقدامات‌ مختلفی‌ برای‌ جلب‌ حمایت‌ جوامع‌ قرمطی‌ سرزمین‌های‌ شرقی‌ انجام‌ داد و به‌ ویژه‌ برخی‌ از نظریات‌ آن‌ها را رسماً وارد تعالیم‌ دعوت‌ اسماعیلیان‌ فاطمی‌ کرد.
با اندک‌ فاصله‌ای‌ از تصرف‌ مصر، بنای‌ مسجد الازهر آغاز شد و در ۳۷۸ق‌/۹۸۸م‌، الازهر به‌ یک‌ دانشگاه‌ اسلامی‌ تبدیل‌ شده‌ بود که‌ تا آخر دوره فاطمیان‌ به‌ عنوان‌ یکی‌ از مراکز مهم‌ تعلیم‌ داعیان‌، و تدریس‌ و اشاعه اصول‌ عقاید اسماعیلیه‌ و به‌ طور کلی‌ علوم‌ اسلامی‌ مورد استفاده‌ بود.

معزفاطمی‌ از یک‌سو امید داشت‌ که‌ بتواند از نیروی‌ قرمطیان‌ در پیش‌برد سیاست‌های‌ توسعه‌ طلبانه‌اش‌ استفاده‌ کند، و از سوی‌ دیگر از نفوذ برخی‌ از عقاید قرمطی‌ در میان‌ اسماعیلیان‌ فاطمی‌ سرزمین‌های‌ شرقی‌ دنیای‌ اسلام‌ بیمناک‌ بود؛ از این‌رو، کوشید تا از طرق‌ مختلف‌ حمایت‌ جوامع‌ قرمطی‌ را جلب‌ کند و در همان‌ حال‌ با ملاقات‌هایی‌ که‌ با نمایندگان‌ اسماعیلیان‌ مناطق‌ دور دست‌، مانند سند انجام‌ داد، و در مکتوباتی‌ که‌ به‌ آن‌ها فرستاد، سعی‌ وافری‌ به‌ عمل‌ آورد تا اشتباهات‌ اعتقادی‌ برخی‌ از گروه‌های‌ پیرو دعوت‌ اسماعیلیان‌ فاطمی‌ را که‌ متأثر از تبلیغات‌ قرمطی‌ بودند، مرتفع‌ کند.

اکنون‌ روشن‌ شده‌ است‌ که‌ معز فاطمی‌ خود آثاری‌ در اصول‌ عقاید اسماعیلیه‌ تألیف‌ کرده‌، و همه رسالات‌ قاضی‌ نعمان‌ (د ۳۶۳ق‌/۹۷۴م‌)، مشهورترین‌ فقیه‌ فاطمی‌، را نیز به‌ دقت‌ مطالعه‌ می‌کرده‌، و در حقیقت‌ اصلاحاتی‌ در تعالیم‌ اسماعیلیان‌ فاطمی‌ وارد کرده‌ بوده‌ است‌.
بر اساس‌ این‌ اصلاحات‌، معز برخی‌ از نظریات‌ اسماعیلیان‌ نخستین‌ِ دوره قبل‌ از ۲۸۶ق‌ را که‌ هم‌چنان‌ مورد تأیید قرمطیان‌ قرار داشت‌، مجدداً به‌ رسمیت‌ شناخته‌ بود.
به‌ طور اخص‌، محمد بن اسماعیل‌ به عنوان‌ هفتمین امام‌ دوره اسلام‌، بار دیگر توسط اسماعیلیان‌ فاطمی‌ به‌ عنوان‌ قائم‌ و ناطق‌ شناخته‌ شد، ولی‌ آنان‌ این‌ امر را مغایر با تداوم‌ امامت‌ نمی‌دانستند.
در تبیین‌ جای‌گاه‌ محمد بن اسماعیل‌، توضیح‌ داده‌ شد که‌ وی‌ امام‌ قائم‌ بوده‌، و به‌ عنوان‌ هفتمین‌ ناطق‌ نیز وظیفه‌ داشته‌ است‌ تا حقایق‌ مکتوم‌ در باطن‌ تمامی‌ شرایع‌ را برای‌ عموم‌ آشکار کند، ولی‌ از آن‌جا که‌ وی‌ در دوره ستر کامل‌ ظاهر شده‌ بوده‌، وظایفش‌ به‌ عنوان‌ قائم‌ و ناطق‌ به‌ خلفای‌ او، یعنی‌ همان‌ امامان‌ اسماعیلی‌ و خلفای‌ فاطمی‌ از اعقاب‌ وی‌، محول‌ شده‌ بوده‌ است‌.
این‌ خلفا خود نیز ابتدا در استتار بودند، ولی‌ از زمان‌ عبیدالله‌ مهدی‌ که‌ دوره کشف‌ آغاز شد، ظاهر شدند.
این‌ خلفا (امامان‌ اسماعیلی‌) که‌ تا آخرالزمان‌ وجود خواهند داشت‌، همه وظایف‌ قائم‌، از جمله‌ تأویل‌ معانی‌ باطن‌ تمامی‌ احکام‌ مذهبی‌ را تدریجاً به‌ مرحله اجرا در می‌آورند، زیرا محمد بن اسماعیل‌ شخصاً دیگر هیچ‌وقت‌ رجعت‌ نخواهد کرد.
اصلاحات‌ اعتقادی‌ معز در آثار متأخر قاضی‌ نعمان‌ (مثلاً «الرسالة المذهبة»( و جعفر بن منصور الیمن‌ (الشواهد و البیان‌، و تأویل‌ الزکاة) که‌ مهم‌ترین‌ متفکران‌ و مؤلفان‌ اسماعیلی‌ آن‌ زمان‌ بودند، نیز انعکاس‌ یافته‌ است‌.
افزون‌ بر آن‌، معز بر جهان‌شناسی‌ نوافلاطونی‌ – اسماعیلی‌ که‌ توسط داعی‌ نسفی‌ و داعی‌ ابوحاتم‌ رازی‌ تدوین‌ شده‌، و در میان‌ قرمطیان‌ اشاعه‌ یافته‌ بود، صحه‌ گذاشت‌ و آن‌ را به‌ عنوان‌ جهان‌شناسی‌ رسمی‌ اسماعیلیان‌ فاطمی‌ پذیرفت‌.

با سرنگونی سامانیان و روی‌کارآمدن ترکان وضع اسماعیلیان از آنچه بود بدتر شد. در کنار بعضی دگر از فرق گمراه اسماعیلیان نیز مورد کشتار سلطان محمود غزنوی قرار گرفتند.

بزرگ‌ترین کسی که در زمان غزنویان قربانی کشتار اسماعیلیه شد و به گفته بیهقی به تهمت قرمط گری گرفتار آمده بود حسنک وزیر بود که به دار آویخته شد.

در زمان سلجوقیان حسن صباح در ایران رهبری اسماعیلیان را به دست گرفت. مرکز تبلیغ و مقاومت خویش را به کوه‌ها و دژهای کوهستانی رساند و خودش در دژ افسانه‌ای الموت آشیان گرفت. پس از استوار شدن از مصر برید و جداگانه و مستقل به دعوت پرداخت. این روزگار دوران اوج اسماعیلیان بود. حسن صباح برای پیشبرد آرمان‌های اسماعیلی دست به یک رشته ترورها زد که مهم‌ترینش ترور خواجه نظام‌الملک است.

پس از مرگ حسن صباح جانشینانش راه نبرد با خاندان‌های ترک چیره بر ایران را پی گرفتند. تا اینکه با تازش مغول‌ها به ایران به ناچار با سلطان جلال‌الدین خوارزمشاه در یک سنگر جا گرفتند و با مغولان به ستیز پرداختند. ولی سر انجام خورشاه واپسین رهبر اسماعیلیان الموت در سال ۶۵۱ در برابر هلاکوخان گردن فروآورد و چندی پس از آن به دست مغولها کشته‌شد. مغولان دژها را یکی پس از دیگر گشودند و کشتار بزرگی از اسماعیلیان کردند. از این پس اسماعیلیان مقاومت را در دژهای خویش در شام و لبنان پی‌گرفتند.

سلسله فاطمیان‌ رسماً در محرم‌ ۵۶۷/ سپتامبر ۱۱۷۱ به‌ دست‌ صلاح‌الدین‌ ایوبی‌، منقرض‌ شد و صلاح‌الدین‌ بی‌درنگ‌ مذهب‌ اهل‌ سنت‌ را به‌ مصر بازگردانید؛ وی‌ اسماعیلیان‌ آن‌ دیار را سخت‌ قلع‌ و قمع‌ کرد و تشکیلات‌ مرکزی‌ دعوت‌ حافظی‌ برچیده‌ شد و عاضد آخرین‌ خلیفه فاطمی‌ نیز چند روز پس‌ از شکست‌، در پی‌ بیماری‌ کوتاهی‌ درگذشت‌.
تا حدود یک‌ قرن‌ پس‌ از مرگ‌ او، شماری‌ از اخلاف‌ وی‌ مدعی‌ امامت‌ حافظیه‌ بودند و هراز چند گاه‌ یک‌ بار حرکت‌ و شورشی‌ را در مصر سامان‌ می‌دادند؛ ولی‌ از آن‌ پس‌ بساط مذهب‌ اسماعیلیه‌ و سازمان‌ پنهان‌ِ دعوت‌ آن‌ کلاً از مصر برچیده‌ شد و در همان‌ زمان‌، در شام‌ نیز اثری‌ از اسماعیلیان‌ حافظی‌ یافت‌ نمی‌شد.

دعوت‌ اسماعیلیه در یمن‌ نیز پیروانی‌ پیدا کرده‌ بود، و برای‌ مدتی‌ از حمایت‌ رسمی‌ بعضی‌ از حکام‌ و امرای‌ محلی‌ آن‌ گوشه‌ از جنوب‌ عربستان‌، خاصه‌ بنی‌ زریع‌ و همدانیان‌ برخوردار شده‌ بود، ولی‌ با انقراض‌ این‌ حکومت‌ها در یمن‌ و با ظهور صلاح‌الدین‌ ایوبی‌، دعوت‌ اسماعیلیه‌ و پیروانش‌ در آن‌ دیار نیز دوامی‌ نیافت‌.

تحقیق و جمع آوری: اسماعیل امینی

ادامه دارد

نمایش بیشتر

ســــۆزی میــــحڕاب

سایت ســــۆزی میــــحڕاب در آذرماه 1392 با همت جمعی از اهل قلم خوشنام و گمنام تاسیس شد ســــۆزی میــــحڕاب بدون جنجال و در اوج عملگرایی به ترویج مبانی میانه روی می پردازد ســــۆزی میــــحڕاب با هیچ جریان و هیچ احدی درگیری ندارد ســــۆزی میــــحڕاب رسالتی جز همزیستی و دگرپذیری ندارد

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا