مصاحبه کننده: محمدامین واژی
شخصیت و جایگاه استاد محمد صالح سمیعی در گفتگوی سید محمدامین واژی با کاک هادی سمیعی
نیمه دوم شهریورماه سال ۱۳۹۴ خورشیدی بعد از ادای نماز جمعه در مسجد حضرت عمر (رض) مهاباد به امامت اینجانب همراه عموزاده گرامیم کاک “ملا سید صادق واژی” با خانوده، جهت دیدار اقوام و خویشاوندان راهی شهرستان بانە شدیم، در میانەی راە در تفرجگاه “کەلیخان” استراحت کوتاهی و سپس راه را ادامه دادیم. برای شام مهمان مرحوم کاک “شیخ کمال حسینی” شدیم. ایشان و مرحوم ماموستا “شیخ لطیف برزنجی” از کردستان عراق نقش بسیار مهمی داشتە اند در ارتباط مجدد اقوام که قبل از جنگ جهانی اول که از بانه کوچ و به مهاباد و پیرانشهر و اشنویه رفته بودند این ارتباط قطع شده بود ولی با همت آن دو بزرگوار، بار دیگر این پیوند زنده شد.
قبل از نهار به خدمت ماموستا “شیخ عزالدین حسینی”، ماموستا “سید رسول حسینی” رسیدیم و برای نهار خدمت حاج ماموستا ملا سید “محمد صالح سمیعی” رسیدیم، با کاک هادی و فرزندانشان گپی زدیم. کاک ملا سید صادق که صاحب “انتشارات شنۆ” میباشد و مشغول کارهای فرهنگی است، تا کنون موفق به چاپ چند کتاب شده است از جمله کتاب “عقیده شیخ سمیع” شیخ سمیع پدر بزرگ ماموستا ملا محمد صالح میباشد. موضوعاتی در مجلس مطرح شد از جمله شخصیت مرحوم شیخ سمیع و آثار علمی و ادبی ایشان و همچنین اشاره به پیوند خویشاوندی نسبی دو خانواده و طایفه سمیعی و واژی شد، و همچنین به پارهای نوشتههای ماموستا ملا محمد صالح که خود هم اهل قلم است پرداخته شد. که در پایان چندجزوه و مقالات چاپ شدهی خودش را به ما هدیە داد.
متاسفانە آن وقت به ذهنمان نرسید که مصاحبهای با آن استاد بزرگوار ترتیب دهیم ولی الحمدلله فرصت پیدا کردیم با کاک “عبدالهادی سمیعی” فرزند حاج ماموستا گفتگوی در باره شخصیت و جایگاه علمی مرحوم ماموستا داشته باشیم که ماحصل آن را در زیر میخوانید.
۱- خدمت شما کاک هادی بزرگوار عرض سلام داریم ممنون میشویم بیوگرافی مختصری از مرحوم حاج ماموستا ملا سید محمد صالح سمیعی (شامل تاریخ و مکان تولد ، تحصیلات، ازدواج ، تعداد فرزندان و … ) را برای ما بیان بفرمایید؟
ج)- عرض سلام و ادب خدمت جناب ماموستا سید محمد امین واژی و دیگر خوانندگان این مصاحبه سعی خواهد شد جواب سوالات را به صورت مختصر داده شود در جواب اول باید گفته شود که، سید محمد صالح سمیعی فرزند حاج سید طاهر و بانو عایشه و نوه حاج شیخ عبد السمیع صاحب کتاب «عقیدهی شیخ سمیع» میباشد. وی در سوم شعبان سال ۱۳۴۷ هجری قمری برابر با بیست و پنجم دی ماه سال ۱۳۰۷ هجری شمسی در روستای بنهخوی در شهرستان بانه در یک خانواده روحانی و سرشناس کردستان به دنیا آمد. دوران تحصیل خود را از کودکی در جوار پدر بزرگوارش آغاز نمود و با برادرش ماموستا ملا سید محیالدین در روستای ترجان سقز به تحصیل ادامه دادند. بعدا با همراهی برادرش به روستای قباغلوی سقز رفتند و در خدمت استاد بزرگوار جناب ماموستا ملا کریم فرقانی کسب فیض نمودند. پس از اتمام دوره دوازده سال تحصیل در سال ۱۳۳۶ در سنندج گواهی افتا از دبیرخانه شورای عالی فرهنگ گرفت. او در همان سال با خانم سیده خدیجه دختر مرحوم حاج سید بابارسول حسینی بروژه کهنه که از زنان با ایمان و دلسوز، با وقار، متین، صابر و بردبار بود ازدواج نمود. حاصل این ازدواج هفت پسر و سه دختر بوده است. ماموستا پس از سالها امامت، تدریس علوم دینی و ارشاد مردم در سحرگاه بیست و پنجم مهر ماه هزار و چهارصد و یک شمسی در سن نود و سه سالگی در شهرستان بانه به دیار حق شتافت و در مزار سلیمان بگ بانه به خاک سپرده شد.
٢ – چی شد که ماموستا سمیعی راهی حُجره شدند ؟ نزد کدام اساتید و در چه شهر و روستاهایی درس خوانده است؟ خارج کُردستان هم تحصیل کرده؟ در چه سالی و در خدمت کدام ماموستا فارغ التحصیل شده اند؟
ج)- چون پدر، پدر بزرگ، اجداد، عمو و برادرانش روحانی و اهل علم بودند، او نیز از دوران کودکی در خدمت پدر بزرگوارش تحصیل علوم دینی را شروع نمود. سپس با برادر بزرگش ماموستا سید محیالدین راهی حوزه علوم دینی ترجان سقز شده و بعد از تلمّذ در خدمت اساتید آن دیار، به روستای «قبغلو» سقز رفته تا در خدمت ماموستا عبدالکریم فرقانی بر دانش و علوم خود بیفزاید. وی جهت تهیه کتب و منابع علمی چندین بار با پای پیاده به پینجوین و سلیمانیه عراق سفر کرده و در خدمت علمایان آنجا نیز مستفیذ شده است. با اتمام دوره دوازده ساله تحصیل در حجرههای منطقه در سال ۱۳۳۶ شمسی از دبیرخانه شورای عالی فرهنگ سنندج مفتخر به دریافت گواهی افتا میشود.
٣- در بین علما و ماموستایان دوران تحصیلی، از چه کسی یا کسانی بیش از همه متاثر شده اند؟ در مورد شخصيت آن عالم توضیح بفرماييد؟
ج) – ایشان همیشه از خاطرات دوران تحصیل خود بیشتر از برادر بزرگش ماموستا سید محیالدین طاهری، ماموستا عبدالحمید عبقری فرزند ماموستا ملا رسول و حاجی ماموستا بابه شیخ ترجان یاد میکرد. ماموستا سید محیالدین فرزند حاجی سید طاهر و نوه حاجی شیخ سمیع میباشد. بر طبق روال معمول تحصیل علوم دینی در منطقه کردستان هرجا چشمهای جوشان از علم و معرفت جوشیدن میگرفت عاشقانش مشتاقانه به آن دیار میرفتند. در طی این طریق وی در حوزه علمیه ترجان و قبغلو سقز، حمامیان بوکان، بالک مریوان و سایر بلاد به دنبال معشوق خود میگشت. استاد ملا حمید عبقری فرزند ارشد ماموستا ملا رسول میباشد. او نیز در خدمت اساتید عصر خویش از جمله ماموستا سید عبدالله خرده لوکی در حمامیان بوکان، ماموستا ملا صدیق سلامی بانه ، ماموستا ملا شیخ علی بانه و همچنین در سلیمانیه عراق در خدمت علمایان تراز اول از جمله فاضل شهیر ماموستا ملا شیخ علی قره داغی مشهور به ابن القره داغی که در خانقاه مولانا خالد امام و مدرس بوده، بهره برده است.
۴ـ حاج ماموستا چه سالی موفق به دریافت دفتر ثبت و ازدواج شدند؟ لطفا توضیحاتی اگر دارید بفرمائید؟
ج)- حاج ماموستا از ابتدای شروع به کار امامت و تدریس در سال ۱۳۳۷ شمسی در روستای قبغلوجه سقز به سردفتری ازدواج شماره ۲۷ همان روستا منسوب شد. پس از آمدن ایشان به شهر بانه و استعفا از سردفتر ازدواج شماره ۲۷ در سال ۱۳۵۷به سردفتری ازدواج شماره ۱۲۰ بانه منسوب و مجددا در سال ۱۳۸۶ دفتر طلاق شماره ۲۱ بانه به وی داده شد و تا پایان عمر با برکتش مانند داور، مشاور و قاضی منصف، در پی حل و فصل و اصلاح امور مردم بوده است.
۵ـ مشهورترین عالمان دوران طلبگی حاج ماموستا بفرمائید؟
ج)- همچنان که قبلا بیان نمودم، پدر بزگوارش حاج سید طاهر فرزند حاج شیخ سمیع، مامو ستا ملا کریم فرقانی، ماموستا ملا عبدالحمید عبقری، ماموستا ملا باقر بالک مریوان و ماموستایان دیگر در حوزه علمیه ترجان را میتوان نام برد.
۶ـ تلخ ترین و شیرین ترین خاطره دوران طلبگی ایشان چه بوده؟ لطفا بیان بفرمایید؟
ج)- با توجه به تعاریف ایشان به نظر میاد که تلخترین پیشامدهای در دوران تحصیل وی:
الف: از دست دادن پدر، مادر، خواهر و استادش ماموستا عبدالحمید عبقری بوده است.
ب: کوچ اجباری خانواده حاجی سید طاهر از روستای بنهخوی به روستای بلوه در بانه در اردیبهشت سال ۱۳۲۱ با فشار و دستور آغا و خان منطقه.
ج: دوران قحطی و گرانی گندم و غذا و همچنین حمله ارتش روس به منطقه کردستان.
د: آتش زدن شهر بانه توسط محمد رشید خان در شهریور سال ۱۳۲۳.
و از خاطرات شیرین دوران طلبگی:
الف: سفر به سلیمانیه و پینجوین عراق با پای پیاده به منظور تهیه کتب علوم دینی.
ب: دوران تحصیل وی در حوزه علمیه ترجان.
ج: اقامت سه ماهه در حجره مسجد ملا ویسی سنندج. هم حجره ماموستا احمد مفتی زاده در سال ۱۳۳۶ به منظور کسب اجازه نامه افتاء از دبیرخانه شورای عالی فرهنگ.
۷- چندسال به خدمت مقدس دعوتگری در کسوت ماموستایی پرداختند، وابسته بودن دعوتگر دینی (ماموستا) از لحاظ مادی و معیشتی به مردم را چگونه ارزیابی میکردند؟
ج)- ماموستا از سال ۱۳۳۷ تا سال ۱۳۸۸ تقریبا به مدت ۵۳ سال در روستای قبغلوجه سقز و مسجد بختیاری شهر بانه به امامت، تدریس علوم دینی و دعوتگری اسلامی مشغول بوده است از همان ابتدا جناب ماموستا در کنار کار اصلی خود، به کشاورزی و باغبانی مشغول و سر دفتر ازدواج و طلاق نیز بوده است، به همین خاطر از لحاظ مادی و معیشتی تا اندازهای بینیاز و حقوق ثابتی از مردم روستا و محل دریافت ننموده است.
٨ـ آیا مناجات و اشعاری و سخنرانی از آن دوران جوانی دارند؟
ج)- ماموستا تا اندازهای طبع شعر به زبان کردی داشته ولی متاسفانه به صورت پراکنده بوده و جمعآوری نشده است. نمونه کوچکی از اشعار وی که در سوگ همسر باوفایش در سال ۱۳۹۲ به زبان کردی سروده است.
– من ئهگهر چی ناوم سالحه
ئه ما به یهقین باتنم تالحه
– شوکرانه بژیرم که ناوم دو پیغهمبهره
موحهمهد قرهالعین و سالح ساحهب جهمهل
– دلم دهروانی بو باغی غوفرانی
بو باوک و دایک و خویشانی عسیانی
– ژیان و زیندهگیم کهوته بهد حالی
رفیقی ئاخریم رویی به خوشحالی
– نه ماوه روحهکهم حوبی بهشهر
دلم پهرواز ئهکا بو سهحرای مهحشهر
تا جایی که اطلاع دارم بیشتر سخنرانیهایش با دستخط خویش و به صورت مکتوب نگاشته شده است.
۹ـ همچنانکه مستحضرید این روزها طلبگی و تحصیل علوم دینی خیلی کم رنگ و در برخی مناطق خاموش شده است! دلایل آن را حاج ماموستا در چه چیز می دید؟ آیا حاج ماموستا شما را به مدرسه علوم دینی و حجره برده، چه شد که ادامه ندادید؟ امروز که طلبه کم شده مقصر اصلی کیست ؟ پدران، ماموستایان یا طرف ثالث؟!
ج)- با توجه به بیانات حاجی ماموستا، در گذشته حجرههای مناطق کرد نشین، مانند حوزه علمیه بوده و علما و ماموستایان طراز اول از این حجرههای محقر ظهور کردهاند، ولی متاسفانه با پیشرفت تحصیل در مدارس دولتی و دانشگاهها و تغییر رویه زندگی مردم و جوانان، علاقه به تحصیل بچهها و نوجوانان در حجرههای مساجد، همچنین سختی معیشت مردم و خدمترسانی آنها به شاگردان علوم دینی حجرهها و بیتفاوتی بعضی از مردم نسبت به آنها علاقه به تحصیل در حجره کم رنگ شده است. با این توصیف از تعداد طلبههای حجره کم شده و میتوان گفت خانوادهها و عواملی از جمله سختی معیشت، بیتوجهی و بیمهری مسئولین دولتی (عمدی یا غیرعمدی) به ماموستایان اهل سنت و این گونه تحصیل بوده است. پدرم که به طور مدام کار تدریس علوم دینی را به عهده داشته و شاگردان زیادی را تربیت نموده، به ما هم توصیه تحصیل علوم دینی مینمود .چون من در طول زندگی پنجاه و دو سالهام به طور مرتب در خدمت ایشان بودم (به استثنای چهار سال دانشگاه و خدمت معلمی در روستا) به صورت رسمی در حجره تحصیل ننمودهام،ولی از زانو زدن شاگرد در خدمت استاد و استماع دروس، بو و رایحهی آن را استشمام کرده و بهرههای زیاد بردهام.
۱۰ـ همچنانکه می بینیم در این دوره و زمانه رابطه و مراجعه جوانان جهت پرسش از دین به ماموستایان دینی به شدت کاهش پیدا نموده است ؛ تحلیل حاج ماموستا از این وضع نامطلوب چه بود؟ چرا در گذشته شرایط این گونه نبوده؟
ج)- در گذشته وقتی مردم سوال و یا درخواست فتوایی از ماموستایی داشتند، آن ماموستا با مطالعه و به طور یقین جواب سوال و یا فتوا را میداد و در خواستکننده را به اقناع میرساند. هم زمان اگر از چند ماموستایی دیگر جواب همین سوال و یا فتوا را میخواستند، جوابها و فتواها یکی بود، به نظر میرسد با گذشت زمان این ابهت واقتدار در فتوا کمتر شده و شاید اطمینان مردم هم به ماموستایان کم شده باشد. از طرفی دیگر تحصیل جوانان در مدارس و به خصوص در دانشگاهها، مراجعه و روحیه پرسشگری به ماموستاها را تا اندازهای کاهش داده است.
۱۱ـ حاج ماموستا چند بار موفق به تعمیرات مسجد شدند؟ چند سالی آنجا بودند؟ لطفا توضیحاتی بفرمائید؟
ج)- از چگونگی ساخت مسجد روستای قبغلوجه اطلاعی ندارم ولی در سال ۱۳۵۷ به در خواست حاج محمدامین بختیاری، پدرم قول امامت و مدرسی مسجد بختیاری را به نامبرده داد، قبل از شروع به کار امامت و تدریس، در سرپرستی، ساخت و تکمیل کردن آن با توجه به اینکه محل زندگی روستای قبغلوجه سقز بوده و مسجد در شهر بانه تلاش زیادی نمودند. برای بار اول و به در خواست ماموستا در سال ۱۳۶۶ تعمیرات انجام شد. مجددا در سال ۱۳۶۹ تعمیرات کلی انجام و نسبت به توسعه و زیبا سازی آن اقدام نمودند. ناگفته نماند مدت امامت و تدریس ایشان در روستای حسن سلاران سقز یک سال، روستای قبغلوجه سقز ۲۱ سال و مسجد بختیاری بانه ۳۲ سال بوده است.
۱۲- خوش ترین خاطره دوران طلبگی و ماموستایه تی حاج ماموستا را برای ما تشریح کنید؟
ج)- علاوه بر خوشترین خاطرات که در جواب سوال ۶ عرض نمودم، به نظر میرسد که از خاطرات شیرین وی سه بار سفر زیارتی حج بوده است.
۱۳- درچه سالی و چگونه به شهرستان بانه آمدند؟
ج)- همچنانکه در جواب سوال ۱۱ عرض کردم در سال ۱۳۵۷ خیر حاج محمدامین بختیاری قصد ساختن مسجد در شهر بانه داشت که پیشنهاد امامت آن را به حاجی ماموستا داد و ایشان نیز پذیرفت. حاجی ماموستا نیز سرپرستی و ادامه ساخت آن را عهده دار شد (در شرایطی که محل سکونتش قبغلوجه سقز و ساخت مسجد در شهر بانه بود). پس از اتمام ساخت مسجد در پاییز ۱۳۵۷ از روستای قبغلوجه سقز به شهر بانه آمده و در خانهای که خودش در همان محله (محله بختیاری) قبلا ساخته بود ساکن شد.
۱٤- اگر بیاد دارید، تلخ ترین خاطره دوران زندگی حاج ماموستا چه بوده؟ لطفا بیان بفرمایید؟
ج)- علاوه بر خاطرات تلخ دوران طلبگی حاجی ماموستا که در جواب سوال 6 عرض نمودم، به نظرم فوت پسر جوان و رشیدش در سن ۲۴ سالگی در سال ۱۳۷۸ و فوت همسر مهربانش در سال ۱۳۹۰ بود که او را پس از ۶۴ سال با هم زیستن تنها گذاشت (خدا رحمتشان کند).
۱٥- چرا ماموستایان خدمتگذاری همچون حاج ماموستا پس از چندین دهه تدریس و تحقیق و خدمت به مردم و دین پس از مرگشان به کلی به فراموشی سپرده می شوند و در هیچ جا از آنان اثری به چشم نمی خورد ؟ آیا در درجه نخست ماموستایان خودشان مقصر نیستند؟
ج)- با پیشرفت دنیای امروزی از لحاظ تکنولوژی، فنآوری اطلاعات و ارتباطات و عوض شدن سبک زندگی به شیوه گذشته و … مردم و یا دیگر ماموستایان به فکر خودشان، دیگر به تجربه قدما و یا نظرات آنها به عنوان مرجع نگاه نمیکنند. و از طرفی دیگر بعضی علما و ماموستایان ما دانش، علوم و معارف را در سینه خود حبس نموده و متاسفانه به دلایل مختلف از جمله کمبود امکانات در گذشته و یا بار مالی چاپ به عنوان رساله و یا کتاب به رشته تحریر در نیاورده اند (حرمت امامزاده به متولی اوست). فکر میکنم از دلایل فراموشی آنها پس از مرگ باشد.
۱٦- حاج ماموستا سمیعی برای پس از مرگشان خدا رحمتشان کند، چه آثار و یادگارهایی را به عنوان ارث برای جامعه و مردم مسلمان به جا گذاشته اند آیا کتابی تالیف یا ترجمه کرده اند؟ اگر جواب منفی است چرا؟
ج)- دوران زندگی و بالندگی حاجی ماموستا بر حول امامت، تدریس علوم دینی، ارشاد و راهنمایی مردم بوده که در این رابطه از هیچ اقدامی کوتاهی ننموده و شاگردان زیادی را تربیت و رشد داده و به درجه افتا و تدریس رسانده است.
– علاوه بر آن همسرش نیز به عنوان مرجع و گنجینهای از جواب سوالات شرعی در خدمت زنان باایمان بوده است.
– فرزندانش نیز بیشتر به عنوان معلم در سنگر تعلیم و تربیت و خدمترسانی به دانشآموزان منطقه بودهاند.
– اضافه کنم که یادداشتهای وی از مطالعه و تحقیق به دو اثر مکتوب به نامهای «زندگینامه خانواده مرحوم حاجی شیخ سمیع» و «راهنمای حج و عمره بر اساس فقه شافعی» بودهاست.
– علاوه بر موارد مذکور، فعالیتهای دیگری نیز داشته که انشاالله به عنوان باقیات صالحات در پرونده ایشان ثبت میباشد.
۱۷- چه سالی موفق به مشرف به زیارت کعبه شریف شدند؟ اگر خاطراتی از آن دوران دارید بفرمائید؟
ج)- حاجی ماموستا در طول زندگیش سه بار مفتخر به زیارت کعبه شریف شده است.
الف) بار اول در تابستان ۱۳۷۹ به همراه خواهر و همسرش حج عمره به جای آوردند.
ب) بار دوم در زمستان ۱۳۸۱ در معیت خواهر و همسرش و دوست صمیمیش حاجی قادر رسولی میرحسام حج فرض تمتع را انجام دادند.
ج) بار سوم در بهار ۱۳۸۶ به همراه خواهر و همسر، دختران و دامادها و دوستش حاجی قادر و همسرش و … مجددا حج عمره را به جای آوردند.
– چون تعداد ۹ نفر از نزدیکان و دوستان در این سفر با هم بودند به نظرم خاطره فراموش نشدنی آنها بود.
۱٨ با کدام ماموستاها و شخصیت های بیشتر ارتباط داشت؟
ج)- تا جایی که به یاد دارم از بین ماموستاها و قدیمیترین دوستان وی، حاجی ماموستا علی خطیبی مشهور به حاجی امام (امام جمعه) در دوران حکومت شاه، ماموستا محمد مدرسی، ماموستا سید جلالالدین عزیزی قائیبرد، ماموستا عبدالکریم دولهگویر (شهید)، ماموستا سید فاضل سمیعی (برادرزاده)، ماموستا سید محمود معروفی (باجناق)، ماموستا احمد سعیدی گورهدار، ماموستا محمد امامی (سقز) – خدا همه آن ها را رحمت کند- ماموستا جلالالدین قدسی (سقز) و … که تعدادشان زیاد بوده میتوان نام برد.
علاوه بر آنها با فرهنگیان و روشنفکران جامعه مراوده داشته و اغلب مهمان حاجی ماموستا بوده و در مورد مسائل دینی و اجتماعی بحث مینمودند.
۱۹ خانواده شما از قدیم الایام در خدمت دین و ملت بوده اند، لطفا توضیحاتی بفرمائید؟
ج)- خانواده ما به صورت سلسلهوار روحانی و اهل علم بودهاند. به همین خاطر میتوان علمایانی را از این خانواده نام برد؛ از جمله جناب حاجی شیخ سمیع (پدربزرگ حاجی ماموستا)، سید عبدالله (عمو)، حاجی سید طاهر بنهخوی (پدر)، شیخ سمیع، حاجی شیخ کاکه حهمه، سید محیالدین (برادرانش) و بعضی از خویشان نسبی و سببی دیگر و … که گل سر سبد خانواده و طایفه ما بودهاند، هر کدام به نوعی در ترویج دین و راهنمایی مردم نقش ایفا کردهاند.
۲۰- آیا در این خانواده نویسندگانی بوده اند؟ آیا کتاب های نسخه خطی دارید و برای نگهداری آنها چه کار کرده اید؟
ج)- خانواده ما علما و اهل علم زیادی داشته و همیشه در حال مطالعه و کسب دانش بودهاند.
الف ) تالیفات حاجی شیخ سمیع، پدربزگ حاجی ماموستا
– کتاب نکاح به زبان فارسی در ۱۸۸ صفحه مسائل راجع به نکاح و طلاق و متعلقات آنها مطابق مذهب امام شافعی
– الاضحیه و عقیقه راجع به مسائل قربانی و هفتم که به چاپ نرسیده
– عقیده کردی شیخ سمیع که چندین بار تجدید چاپ شدهاست.
شجره نسبی که حاجی کاک احمد سلیمانی آن را تایید و امضا کرده است. همچنین نوشتهجات زیادی داشته که معالاسف به علت عدم رعایت و سهل انگاری از بین رفتهاند.
ب) نسخه خطی سید عبدالله فرزند حاجی شیخ سمیع
وی کتاب گلنبوی برهان را با خط خود و با حاشیههای ماموستا ملا علی قزلجی و پینجوینی و قرهداغی آن را رونویسی کرده و تدریس نموده است.
ج) آثار و تالیفات حاجی شیخ کاکه حهمه سمیعی برادر حاجی ماموستا – بیش از چهل جلد کتاب را به زبانهای عربی، فارسی و کردی و با خط زیبایش رونویسی کرده است.
– از ابتکارات ایشان:
1- نهار سنج (جهت پیدا کردن شب و روز تقریبی تمام زمین در ۲۴ قطعه)
2- طومار ساعت کردی در سال ۱۳۴۲
3- طومار ساعت فارسی در سال ۱۳۴۳
4- جدول محرمات نکاح در سال ۱۳۴۸
د) آثار ماموستا سید محیالدین برادر حاجی ماموستا:
رساله جبر و اختیار، مولودنامه ،معراجنامه و هندسه به جای مانده که هنوز به چاپ نرسیده است.
ه) آثار حاجی ماموستا سید محمدصالح سمیعی:
1- کتاب زندگی نامه خانواده مرحوم حاجی شیخ سمیع.
2- کتاب راهنمای حج و عمره بر اساس فقه شافعی.
۲۱ حاج ماموستا جدا از اینکه ماموستا بودند نقش مهمی در اصلاح جامعه نیز داشتند اگر خاطراتی دارید بفرمائید؟
ج)- حاجی ماموستا علاوه بر تربیت افراد و آموزههای دینی و توصیه به برادری، صلح و صفا در مورد گذشته خود و زندگی روستای قبغلوجه نیز تعریف میکرد که به عنوان مشاور، مصلح و قاضی عمل مینمود. دعوا و نزاع بین آغا و رعیت روستاهای منطقه که از طریق پاسگاه حل نمیشد به حاجی ماموستا موکول و در کمترین زمان بین طرفین صلح برقرار میکرد.
چون حاجی ماموستا سر دفتر ازدواج و طلاق بود، به مشکلات خانوادگی در جامعه اشراف کامل داشت و تا میتوانست مانع از هم پاشیگی خانوادهها میشد.
در نزاع و دعواهای طایفهای و محلی اگر توصیه و یا پیشنهادی به طرفین میداد، بدون عذر و بهانه مورد قبول طرفین واقع میشد.
۲۲- ماموستا در چه مکان های نقش امام جماعت داشته؟
ج)- ابتدا در روستای حسن سلاران سقز به مدت یک سال، روستای قبغلوجه سقز به مدت ۲۱ سال و در مسجد بختیاری بانه به مدت 32 سال امام جماعت بوده است.
۲۳ ـ خانواده سمیعی با خانواده واژی چه نسبتی دارند؟
ج)- حاجی شیخ سمیع پدربزرگ حاجی ماموستا در سال ۱۲۶۴ در روستای واژهی سلیمانیه متولد شده و پس از فراغت از تحصیل به روستای حمزهلان بانه کوچ مینماید. بنابر شنیدهها اقوام دیگرش نیز راهی ایران شده و در شهرهای کردنشین آذربایجان غربی ایران ساکن میشوند. همچنانکه در کتاب «بنهمالهی زانیاران» تالیف ماموستا عبدالکریم مدرس به شجرهنامه اشاره شده و به نظر میرسد که از عبدالسید پسر محمد رسول پسر قلندر برزنجی پسر عبدالسید پسر عیسی الاحدب با اقوام خود و خانواده واژی به هم میرسند.
۲۴- حاج ماموستا علاوه بر امام و یا در اوقات فراغت چه کارهای می کرد؟
ج)- حاجی ماموستا علاوه بر امامت و تدریس، کارهای کشاورزی و باغبانی را نیز انجام داده است. از سیر و سفر با دوستان لذت میبرد و در اوقات فراغت شطرنج و دامه را نیز بازی می کرد و به دفزنی هم علاقه داشت (خدا رحمتش کند).
۲۵- حاج ماموستا چه توصیه ای برای فرزندان داشت؟
ج)- توصیه حاجی ماموستا به اقوام، دوستان و مردم این بود که حامی محرومان باشند، خدمتگزار مردم و همنوعان خود بوده و از منکرات دوری کنند. به بزگترها احترام بگذارند و بچهها را دوست داشته باشند. قدردان زحمات پدر و مادر باشند. تا توانایی و طاقت دارند علم اندوزی کنند و در رأس آن قرآن و علوم قرآنی بیاموزند. وطن دوست باشند و به کرد بودن و زبان شیرین کردی افتخار کنند. حاجی ماموستا تا اواخر عمر معمم بوده و همیشه لباس فاخر ماموستایتی را میپوشید، به همین دلیل پوشیدن لباس زیبای کردی را به دیگران مخصوصا به جوانان توصیه میکرد تا به فراموشی سپرده نشود.
مصاحبهکننده: سید محمدامین واژی/مهاباد
۷ دی ماه ۱۴۰۱ خورشیدی.