اصول

مسافرت های اصحاب و تابعین در طلب احادیث نبوی!

*گشتن علما در ممالک اسلامی در طلب حدیث*

گردآوری و ترجمه: ابوبکر مامشی

در اخذ و حفظ  حدیث پیامبر(ص)

-همه ی صحابه کرام مانند یکدیگر نبوده و بعضی از آنها از بقیه بیشتر حافظ حدیث بودند و به علت توسعه مملکت اسلامی که هر کدام از معلمین اصحاب به مکانی منتقل شده بودند ، جمع همه ی احادیث در یک شهر و دیار ممکن نبوده، بلکه اغلب جهت کسب و دریافت یک حدیث نیاز به سفر و گشتن افراد در شهرهای مختلف بود. لذا کسانی که اهتمام به جمع احادیث کرده بودند مشقات و سختی های فراوانی در طلب حدیث تقبل نموده و قضیه  طلب حدیث، خود داستانی طولانی و البته جذّاب و عبرت انگیز دارد.

مستمسک مردم شهرهای مختلف به هنگام رویدادها و مسائل پیش آمده، قرآن و احادیث رسول الله(ص) بوده و دسترسی به برخی احادیث مشکل بود؛ لذا نیاز مبرم زندگی  چشیدن هر سخنی و عذابی بود تا بلکه چاره ی کار پیدا شود و در این راه صحابه و تابعین و نسل بعد از آن ها به دنبال علم و دانش سفرهای فراوانی داشته و هر ماه و سالی ساکن شهر و دیاری بوده اند، مثلاً مورخان نقل نموده اند که فلان بن فلان اهل مدینه بعد مکه، سپس مصر و بعداً کوفه روایت کرده که …

این نوع بیوگرافی نشان از عدم سکونت در یک مکان و گشتن بیش از حد در پی علم و دانش بوده است.

-این وضعیت باعث رشد و شکوفایی علم و دانش و رشد عقلی و بالندگی مسلمین شد و وضع به همین منوال ادامه داشته تا اینکه مسلمانان سنگین تر به زمین چسبیده و دست از کسب علم و تجربیات برداشته و زمان تکاسل و تنبلی اشان فرا رسید!

– در زمان رسول خدا(ص) رحلت و کوچ اصحاب فقط به مدینه بود یعنی افراد در صورت ایجاد هر مسئله و مشکلی پیش رسول خدا(ص) آمده و جوابشان را دریافت می کردند.

بعد از وفات رسول خدا، اصحاب که پراکنده شدند، علم هم پراکنده شد و هر یک از بزرگان صحابه در نقطه ای سکنی گزیدند.

برای نمونه ابوایوب انصاری(رحمه الله) که در مدینه بود پیش عقبه بن عامر در مصر می رود و فقط می خواهد که از یک حدیث آگاه شود که نزد عقبه بوده است ؛ پس به منزل مسلمه بن مخلد انصاری امیر مصر می رود و او را به آغوش می کشد و می گوید: ای ابو ایوب برای چه امده ای؟ گفت: حدیثی دارم که به غیر از من کسی دیگر آن را نشنیده به جز عقبه، حال کسی را با من بفرست که منزل او را به من نشان دهد. بعد که به منزل ایشان رفتند از او استقبال نموده و همین سؤال را از او پرسید که چرا آمده ای و این همه راه را طی کرده ای؟ در پاسخ گفت: حدیثی از رسول خدا شنیده ام که به جز من و تو کسی زنده نمانده که آن را حفظ داشته باشد آن هم درباره ی(ستر) می باشد ؛ آمدم پیش شما چون می خواهم یقین داشته باشم ؛ گفت: اری از رسول خدا(ص) شنیدم که فرمود: (من ستر مؤمنا فی الدنیا علی خزیه ستره الله یوم القیامه) ترجمه: هر کسی انسان مؤمنی را که دچار عمل خواری شده، بپوشاند و رازش را فاش نکند خداوند رازش را در قیامت نگه می دارد و او را رسوا نمی کند.

ابو ایوب انصاری گفت: راست گفتی، پس به سوی مرکبش برگشت و قصد مدینه کرد و حتی یک روز هم در مصر نماند.

-در زمان تابعین، عمر و بن ابی سلمه، به امام اوزاعی گفت: من چهار روز است که در خدمت شما هستم ولی تنها سی حدیث را از شما شنیده ام؟ گفت: راستی در مدت همین چهار روز سی حدیث را دریافت کرده ای؟! (این که خیلی زیاد است). (من یادم هست که) جابر بن عبدالله به خاطر یقین حاصل کردن از یک حدیث شتری می خرد و به مصر می رود و تنها یک حدیث را از عقبه بن عامر می پرسد و سپس بر می گردد؛ در حالی که شما به این سادگی و در طی چهار روز سی حدیث را دریافت و حفظ کرده ای.

سعید بن مسیّب می گوید: من روزها و شب ها را به خاطر یک حدیث پیموده ام.

-امام بخاری در کتاب «العلم» از صالح همدانی از شعبی از ابی برده او هم از پدرش نقل می کند که پیامبر(ص) فرمود: «ایما رجل کانت عنده ولیده فعلمها فاحسن تادیبها…» وقتی امام شعبی حدیث را کامل خواند به شاگردش که این حدیث را از او می شنید گفت: «خذها بغیر شیئ قد کان الرجل یرحل فیما دونها الی المدینه» بیا و این حدیث را بدون صرف هیچ هزینه ای بگیر، یک زمانی بود که تنها بخاطر دریافت همین یک حدیث به مدینه می رفتند و سفر می کردند.

– جابر بن عبدالله می گوید: حدیثی از یکی از اصحاب پیامبر(ص) به من رسید، (برای شنیدن حدیث از خود صحابه) شتری را خریدم و بارها بر پشت او بسته و یک ماه راهپیمایی کرده تا به شام رسیدم و بر در منزل عبدالله بن انیس انصاری و گفتم: به او بگویید که جابر هستم ، آن مرد برگشت و گفت جابر بن عبدالله انصاری ؟ گفتم: آری. سپس عبدالله آمد و با هم معانقه کردیم و همدیگر را در آغوش گرفتیم؛ سپس جابر گفت: حدیثی به من رسیده که گویا تو آن را از پیامبر(ص) شنیده ای؟ حدیثی که درباره ی (المظالم) است و من چیزی در این باره نشنیده ام؟ عبدالله گفت: از رسول خدا شنیدم که فرمود: «یحشر الله تبارک و تعالی العباد…الحدیث)).

– عبدالله بن عباس می گوید: برای هر حدیثی که از کسی به من می رسید می توانستم دنبالش بفرستم و او را احضار کنم ؛ ولی خودم شخصاً به درب منزل او می رفتم و منتظر می ماندم تا خودش بیرون بیاید و حدیث را شخصاً برایم تعریف کند. (روایت ابن عبدالبر)

نسل های بعدی هم به همین صورت به جدّ دنبال احادیث رفته و از هیچ تلاش و کوششی دریغ نکرده اند و قطعاً جهادی بس بزرگ و عظیم در این راه کرده اند که جای تشکر و قدردانی است.

سه نسل اولیه به قدری به نقل حدیث و رفتن از این شهر به آن شهر اهتمام می ورزیدند که اگر کسی فقط در یک شهر به جمع و ضبط حدیث می پرداخت او را گمراه نام می بردند.

  روایت شده که عبدالله بن عمر بن خطاب می گوید: به طالب علم -و حدیث – گفتم: که کفش هایت را از آهن بساز.این بیانگر توجه و اهتمام آن نسل از مومنان به حدیث و دریافت آن می باشدو

-یحیی بن معین می گوید: چهار نفر رشد نمی کنند: ۱-نگهبان خانه ۲-منادی قاضی ۳-ابن المحدث ۴-کسی که تنها در شهر خودش حدیث جمع می کند و می نویسد و برای کسب علم به مناطق دیگر نمی رود.

خواننده گرامی دوست دارم که آن دوران را تصور کنی که راه ها خیلی سخت و ناهموار بوده و نه اتومبیلی بوده و نه هواپیمایی؛ بلکه تنها وسیله ی رفت و آمد، شتر ، الاغ  و اسب بوده و آن هم برای همه ی افراد میسر نبوده که بتوانند مرکب درست و حسابی بخرند و از آن بهره گیرند!

حال آنها مناطق وحشی و دست نخورده از کوه ها و جنگل ها و دره های عمیق و صحراهای بی آب و غذا را طی می کردند تا بلکه صحت حدیث منقول را ثابت کنند .

آنان رو در روی دنیای وحش و طبیعت سرد و گرم شده اند، گاهی صحراهای سوزان و گاهی کوهستان و برف و باران و بیشتر اوقات راه هایی را تجربه کرده اند که نه شناختی نسبت به آن راه داشته و نه حتی اسمش را شنیده اند اما هدف باعث می شد که سختی ها آسان گردد.

-در آخر باید به نکته ای مهم اشاره کرد که وجود اصحاب در شهرهای مختلف باعث شده است که تعدد طرق حدیث پدید بیاید.

چون تابعین اهل شام حدیثی را از صحابه ساکن بر شام نقل کرده اند که عین همین حدیث را هم اهل یمن یا اهل عراق از معلم خود در آنجا دریافت کرده اند.

به نقل از کتاب «الحدیث و المحدثون» به اختصار

 

نمایش بیشتر

ابوبکر مامشی

@نویسنده و مترجم @ آذزبایجان غربی - مهاباد @ شغل : امام جماعت و خطیب و فعال دینی

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

همچنین ببینید
بستن
دکمه بازگشت به بالا