شخصیت هاگفتگو

مصاحبه‌ی اختصاصی با استادعثمان قادرپور

در باره مصاحبه

در ششمین سالگرد تاسیس سایت سوزی میحراب با عده ای از دوستان نشستی داشتیم و برای سال آینده تصمیماتی را اتخاذ نمودیم … از جمله اینکه به صورت چهره به چهره به دیدنی تعدادی از نویسندگان زحمتکش سوزی میحراب برویم و از نزدیک این مناسبت فرخنده را خدمتشان تبریک گفته و مراتب تقدیر و تشکر و خدا قوت را خدمتشان عرض نماییم… قرعه به نام ماموستا عمر قادر پور امام جمعه و جماعت شهر سیمینه افتاد … 

به اتفاق برادران بزرگوار مامشی و سلیمان زاده و تاران علی رغم برودت و بارانی بودن هوا ؛ از مسیر برهان ! راهی شهر جدیدالتاسیس سیمینه شدیم … خانواده ماموستا شام مفصل و متفاوتی را برای ما تدارک دیده بودند که جا دارد از اینجا به ایشان دست مریزاد بگویم …. شام خوردیم و مشغول چای خوردن بودیم ..  متوجه شدم که دوستان همراه من ، جویای احوال  شخصی می شوند که اخوی بزرگتر میزبان است و  قبلاً نیز امام جمعه همین شهر بوده است ، آنان از بزرگواری و علم و ورع آن بزرگوار تمجید می کردند …. نمی دانم چرا من وارد این گفتگوی دوطرفه آنان در باره آن شخص که همه از وی تعریف می کنند نشدم !…

همه گرم سخن گفتن بودیم که زنگ منزل میزبان گرامی به صدا در آمد ؛ ماموستا در را باز کرد و پس از چند دقیقه همراه مهمانی – ناخوانده ! – که به صورت اتفاقی و بدون هماهنگی قبلی قصد دیدن از میزبان را داشت به مجلس ما وارد شد !! مورد استقبال همه قرار گرفت و پس از احوالپرسی و خوش و بش های متعارف ماموستا عمر به معرفی ما و او پرداخت …. مشخص شد که آن مهمان سرزده کسی نیست جز ماموستا عثمان قادر پور ؛ همان شخص شخیصی که دوستان در باره او به نیکی سخن می گفتند … لذا خیلی خوشحال شدیم …  ما که در باره حوزه کاریمان سخن می گفتیم او نیز با دقت و سکوت خاصی ما را می پایید …

اینجانب اگرچه طبق تعریفات و تمجیدات بزرگواران از ماموستا عثمان ، تخمین می زدم که او به قول عربها ” عند حسن ظنهم” باشد ولی سخت منتظر بودم تا او لب به سخن بگشاید تا با چشم سر و از نزدیک خودم هنرها و تفاوت هایش را ببینم ؛ چون به قول فارسی : مرد تا سخن نگفته باشد عیب و هنرش نهفته باشد ” …. ابتدا فقط به ما خیره می شد و در سخنان بسیار ساده ما تعمق و تامل می کرد و سخنی نمی گفت و اگر سوالی هم از او می پرسیدند خیلی مختصر پاسخ می داد …..

از نگاه های خاصش می گفتم که او یک شخص عادی نیست !.. بالاخره ماموستا عثمان طلسم سکوتش را با سوالی که اینجانب از وی پرسیدم  مبنی بر اینکه میانه شما با قلم و نوشتن و تحقیق و پژوهش چگونه است ؟ شکست ! خیلی خاص پاسخ  داد و از جمله گفت : در حال ترجمه کتابی در باره مقاصد شریعت می باشم ….در باره ضرورت پرداختن علما و دعوتگران به اصول الفقه و مقاصد شریعت توضیحات خوبی ارائه نمود که با استقبال همه ما مواجه شد … دیگر همه نگاه ها به سخنان ناب و شیرین آن مهمانی بود که گمان می کردیم او ناخوانده است و ما خوانده ایم!…. خیلی از دیدگاه ها و نگاه هایش به قضایای پیرامون لذت بردم ….

در ادامه گریزی هم زد به فعالیت های سوزی میحراب و ضمن اظهار خرسندی از رویه کاری ما برای گردانندگانش آرزوی توفیق نمود… از وی خواستم که اگر اجازه دهند از طرف سوزی میحراب گفتگویی صمیمی با وی ترتیب دهیم که با گشاده رویی خاصی فرمود: خیلی هم علاقمندم !! آری این بود نحوه آشنایی این جانب مصاحبه کننده با استاد عثمان قادر پور .. مصاحبه ای را با ایشان ترتیب دادیم تا شما نیز آن بزرگوار را بشناسید.

.. امیدوارم شما خواهر و برادر بزرگوار نیز از این گفتگوی صمیمی لذت ببرید ….. بیشتر معطلتان نمی گذارم این شما این هم ماموستا عثمااااااان قادر پور


 ۱- سوزی میحراب: خدمت شما استاد بزرگوار عرض سلام داریم. از سایت سوزی میحراب خدمت رسیده ایم. ممنون می شویم خودتان را به علاقمندان این سایت معرفی بفرمایید و بیوگرافی مختصری از خودتان (شامل تاریخ و مکان تولد، تحصیلات، ازدواج، تعداد فرزندان و…) را برای ما بیان بفرمایید.

ماموستا قادرپور: قبل از هر سخنی خدا را حامد و شاکرم که توانستم در خدمت شما مسئولان و متصدیان سایت و کانال سوزی میحراب و مراجعه کنندگان و خوانندگان سایت و کانالتان باشم و به پیامبر بزرگوار اسلام که استاد و مربی بالواسطه ما برای همه خوبی ها و روشنایی های معنوی است، درود و سلام می فرستم و همچنین بر آل و اصحاب و پیروان آنها که گیرنده و منعکس کننده این نور تابناک بوده اند و از زمان ها و زمین ها، آن نور را عبور داده و به ما مردم کُرد در این عصر تابانده اند، درود و سلام می فرستم و ارادت و سلام خود را به همه برادران و خواهران عزیز، قاریان این مطالب عرض می کنم و برای مسئول و متصدیان سایت و کانال ضمن عرض سلام، برایتان از خداوند متعال طلب اجر و موفقیت می کنم.

من عثمان قادرپور هستم، در آبان ماه سال ١٣٤٤ در روستای کوخان از روستاهای تابع شهرستان میاندواب متولد شده‌ام. سال ۱۳۵۶ تحصیلات طلبگی را شروع کردم و خدمت اساتید گرامی نجم الدین شریعت پناه و صالح باستانی و ابوبکر رسول زاده و ابوبکر محمد کریمی و حسن معروفی و محمد هدایتی و جسیم سعادتی و سید عبدالرحمن کریمی و… کسب فیض کرده و علوم اسلامی را تحصیل نمودم.

در سال ۱۳۶۳ نزد مرحوم ماموستا سید عبدالرحمن کریمی اجازه ماموستایی گرفتم. از پاییز ۶۳ تا سال ۶۸ در روستای قلعه رسول سیت و از سال ۶۸ تا سال۸۳ در سیمینه (روستای قرموسالو) به عنوان امام جماعت و جمعه در خدمت اهالی آن دو روستا بودم.

از سال ۸۳ تاکنون به شغل آزاد اشتغال دارم. من متأهل هستم و ۴ تا فرزند (یک دختر و سه پسر) دارم.


٢- سوزی میحراب: چی شد که راهی حُجره شدید؟ نزد کدام اساتید و در چه شهرها و روستاهایی درس خوانده اید؟ خارج کردستان هم تحصیل کرده اید؟

ماموستا قادرپور: درباره شروع به تحصیلات علوم دینی؛ پدر و مادرم الحمدلله دین دوست بودند و هستند و همین علاقه‌ی دینداری و دین دوستی آنها بود که مرا به حجره فرستادند و به من انگیزه دادند که به تحصیل علوم دینی مشغول شوم. کل تحصیلات من در منطقه‌ی بوکان و مهاباد بود و خارج از این دو شهر درس نخوانده ام .. در دوران دولت خاتمی که آزمون هایی را برای ماموستایان اهل سنت در دانشکده الهیات تهران برگزار می کردند ، در آن  شرکت کردم و در سطح دو- معادل کارشناسی –  قبول شدم.


٣- سوزی میحراب: دوران طلبگی تان را به یاد دارید؟ طلاب و حجره ها در عصر تحصیل شما از چه مشکلات و کمبودهایی رنج می بردند؟

ماموستا قادرپور: درباره وضعیت تحصیل در دوران طلبگی من، واقعیت این است که جامعه کردستان جامعه ای توسعه نیافته از همه‌ی جنبه های زندگی بوده و در مسائل انسانی اگر ملتی از جهتی عقب افتاده باشد، تاثیراتش بر تمام اقشار آن جامعه هویدا خواهد شد. آن وقت علیرغم اینکه جامعه ما از هیچ لحاظی، بالاخص مسایل مادی و معیشتی نسبت به ماموستایان و طلاب دریغی نمی کرد، باز از جهت امکانات در حداقل قرار داشتیم و تأمین نیازمندی هایمان بیشتر از مقدار موجود خارج از توان مردم بود و معلوم است که غیر از مردم، دولت در جهت تأمین زندگی و امکانات طلبه و ماموستایان اقدامی نکرده است.


۴- سوزی میحراب: استاد قادرپور عزیز؛ در بین علما و ماموستایان دوران تحصیلی تان از چه کسی بیش از همه متأثر شده اید؟ در مورد شخصیت ایشان توضیح بفرمایید.

ماموستا قادرپور: طبیعتاً اساتید دوران تحصیل بنده هر کدام تأثیرات خودشان را بر من داشته اند و من خدمت ایشان کسب فیض نموده ام ؛  بالاخص سال ۶۵ من با استاد مرحوم سید عبدالوهاب علوی که آن وقت در روستای ساریقامیش ماموستا بودند، آشنا شدم که شخصیتی دیندار و بااخلاق و اهل تحقیق و مطالعه بودند و کتاب تاریخ التشریع الاسلامی محمد ابوزهره را ترجمه کرده اند ؛ البته چند کتاب دیگر نیز ترجمه و تألیف کرده اند که به دلیل اوضاع بد مالی، موفق به چاپ هیچ کدام از آنها نشدند ؛  آشنایی با ایشان برای من شروع جدیدی بود.


۵- سوزی میحراب: استاد عزیز؛ همچنانکه مستحضرید این روزها طلبگی و تحصیل علوم دینی، خیلی کم رنگ و در برخی مناطق خاموش شده است! دلایل آن را شما در چی می بینید؟ در این خطای نابخشودنی مقصر اصلی کیست؟ پدران، ماموستایان یا فرزندان ما یا …؟!

ماموستا قادرپور: متأسفانه تحصیل علوم دینی در کردستان کم رنگ شده و از لحاظ کمی و کیفی کاهش یافته است و من دلیل آن را در بی انگیزگی جوانان در رفتن به حجره های طلبگی، جهت تحصیل علوم اسلامی و اوضاع بد معیشتی ماموستایان و دخالت نابجای حاکمیت در امور مذهبی اهل سنت و به کار نگرفتن تحصیل کنندگان آن در ادارات، خصوصاً آموزش و پرورش می دانم.

راه حل آن را دعوت جوانان و نوجوانان و ایجاد انگیزه در آنان برای شروع و ادامه تحصیلات علوم دینی و بروز کردن کتب و روش تدریس و توجه به کیفیت تدریس و پرورش ماموستایانی عالم و توانمند توسط اساتید و همچنین همکاری متمولین و تأمین هزینه تحصیل طلاب با توجه به شرایط روز می دانم.

به نظر من در کُردستان ایران مدت های مدیدی است که در مورد تحصیل و تدریس علوم دینی از خلا بزرگی رنج می بریم و آن هم عدم وجود مدیریت مناسب در موضوع تعیین کتب مناسب درسی و تخصصی کردن دروس و تعیین اساتید مناسب برای هر درس و تمرکز اماکن تحصیل و تأمین مالی هزینه تحصیل و معیشت طلاب و اساتید و… می باشد ؛ تقریباً انتخاب کتب درسی سلیقه ای و مناسب برای عصر حاضر نمی باشد.

اگر چه با این وضعیت هم اساتیدی برجسته و دانشمند به وفور دیده می شود، این نتیجه سیستمی پویا برای امر آموزش و پرورش نمی باشد؛ بلکه این امر نتیجه زحمات فردی اساتید و نخبگان دینی است که جای تقدیر مضاعف از اشخاص مذکور دارد. به نظرم با توجه به ضرورت آموزش دینی و تربیت افرادی شایسته برای دعوت و تبلیغ دین و پرورش و تزکیه مردم و پر کردن خلاء دانشمندان علوم اسلامی در جامعه کردستان به نهادی شورایی مستقل از ارباب قدرت که توسط ماموستایان هر شهر بدون توجه به خط مشی فکری و تنها براساس صلاحیت علمی جهت اصلاح وضعیت تحصیل و تدریس علوم دینی و به روز کردن آن با استفاده از تجربیات مراکز علمی دیگر نیاز قطعی داریم که مطمئناً اگر این امر تحقق پیدا کند، شاهد توسعه و پیشرفت علوم دینی و نتیجتاً گرایش بیشتر مردم بالاخص نسل جوان به دین و دینداری در کردستان خواهیم بود.


۶- سوزی میحراب: امروزه شایع است که گویا در حجره ها و مساجد و مدارس علوم دینی، افراط و تفریط شکل می گیرد یا طلاب تندرو و افراطی پرورش می یابند و یا طلبه هایی متعصب فارغ التحصیل می شوند! آیا این ادعا صحت دارد؟! اگر با طلاب جوان علوم دینی هم سخن شوی، در مقام نصیحت آنان چه می گویید؟

ماموستا قادرپور: درباره افراط گری، به نظرم علت گرایش جوانان به افراط گری در کردستان را غیر از عوامل جهانی، باید در بطن جامعه و عکس العمل منفی به ناکارآمدی ماموستایان از لحاظ علمی و اخلاقی جستجو کرد که من دو عامل مؤثر را به شرح ذیل اختصاراً بیان می کنم:

۱- از لحاظ آموزش دینی در حجره، متأسفانه توجه چندانی به علوم پایه شریعت، مثل اصول الفقه و علم الحدیث و علم مقاصد نشده و طلاب روش برخورد با نصوص را یاد نگرفته اند، درحالیکه در دهه های اخیر باور به تقلید از مذاهب فقهی و کلامی از جانب تعداد زیادی از ماموستایان جوان کاهش یافته و همین امر سبب شده ماموستایان مذکور که فاقد ابزارهای لازم علمی هستند در برخورد با آیات و احادیث به نتایج مطلوب نرسند و دچار ظاهرگرایی و افراط شوند.

۲- نسل جوان تحصیل کرده علوم دینی ما، شاهد استیصال و تسلیم و موضع انفعالی اهل سنت در مقابل هجمه دشمنان که با استفاده از حربه توهین به مقدسات و خشونت و تکفیر و ترور و زندانی رهبران دینی همراه بوده که عکس العمل طبیعی آن تمایل به روی آوردن به افراط گرایی است.

به نظرم موضوع افراط گری دینی با توصیه حل نمی شود و باید افراطی گری را همچون بقیه مسائل اجتماعی ریشه ایی حل کرد که یکی از طرق آن بازنگری در کتب درسی طلاب و افزودن علوم الحدیث و مقاصد تشریع به مواد درسی و پرورش ماموستایانی معتدل و جوابگویی نیازهای عصر می باشد.


۷- سوزی میحراب: استاد گرامی ؛ آیا شما بر این نظریه هستید که طلبه شدن و طلبگی یک ضرورت دینی است یا می توان به جای حجره و طلبه به دانشجو و دانشگاه هم دل خوش کرد ؟

ماموستا قادرپور: من وجود تحصیلات علوم دینی را در جامعه ی خودمان یک نیاز ضروری می دانم و باور دارم به این مسأله که ائمه جمعه و جماعت می توانند نقش مثبتی در هدایت و اصلاح جامعه ایفا کنند ؛ ولی به نظرم روش ماموستایه تی ما روش مطلوبی نیست و باید تغییرات لازم صورت گیرد که در بالا به قسمتی از تغییرات لازم و ضروری اشاره کردم.


۸- سوزی میحراب: استاد بزرگوار؛ به نظر شما یک دعوتگر موفق در عصر حاضر باید دارای چه ویژگی هایی باشد؟ ماموستا و دعوتگر بروز یعنی چه؟

ماموستا قادرپور: به نظرم شرط اول داعی اینست که مورد اعتماد مدعوین باشد، یعنی باید شخص داعی دارای اخلاق پسندیده، به معنی عام کلمه اخلاق باشد و در دعوتش خیر و صلاح مدعوین را بخواهد و مردم نسبت به او، این احساس را داشته باشند که او ادامه دهنده راه علمای دین، همچون شافعی و حنفی و مالکی و ابن حنبل و ابن تیمیه و… است، نه نوکر و جیره خوار و تملق گو و مداح قدرت های زر و زور و تزویر.

با شناختی که من از مردم دارم، اگر ماموستا با چنین رویکرد و دیدگاه و اهدافی با مردم رفتار کند و آنها را به خیر دعوت و از شر نهی کند، کارش بی نتیجه نخواهد بود و وسیله هدایت و فلاح آنها و خودش در دنیا و آخرت خواهد شد و اگر با این اوصاف و خصوصیات آنها را راهنمایی نکند، نتیجه ای نخواهند گرفت و خدای نکرده نتیجه آن هباء منثورا خواهد بود.


۹- سوزی میحراب: بسیاری از کارشناسان –و البته مردم خداجو– بر این باورند که آشفتگی بسیاری در میان ماموستایان کردستان؛ بویژه در بخش صدور فتوا، اعلان زمان عیدهای رمضان و قربان و همچنین زمان اذان در مساجد به چشم می خورد؛ این بازار آشفته چرا؟!

ماموستا قادرپور: در امور دینی مثل بقیه امور، کار اساسی و بنیادی صورت نگرفته است. اگر می بینیم چراغ دین در منطقه ما همچنان روشن است، نتیجه فعالیت های شخصی مضاعف افرادی دلسوز در بین مردم و ماموستایان است. خصوصاً ملت کرد از بدو ورود اسلام به کردستان علاقه وافری به حفظ و ترویج این دین سعادت آفرین داشته و هرگز عامل محرومیت ها و کمبودها و فقر و عقب افتادگی خود را دین ندانسته‌اند. بلکه برعکس راه رهایی خود را در دین و دینداری جستجو کرده و این دو عامل یعنی علمایی دلسوز و مردمی علاقمند به دین، عامل حفظ و بقای دین در کردستان بوده اند.

الان ما به کارهایی بنیادین و نهادینه شده نیاز داریم، بالاخص در امور دینی که بتوانیم با مدیریت و برنامه ریزی درست، مساجدمان را سروسامان داده و در بطن جامعه، فضایی گفتمانی ایجاد کنیم و هر جایی از عرف و عادات مردم مان که با روح و محتوا و اهداف دین در تعارضند را به تدریج و با آماده سازی ذهنی جامعه پاکسازی کنیم.


۱۰- سوزی میحراب: همچنانکه می بینیم در این دوره و زمانه رابطه و مراجعه جوانان به ماموستایان دینی به شدت کاهش پیدا نموده است؛ تحلیل شما از این وضع نامطلوب چیست؟ چرا در گذشته شرایط این گونه نبود؟

ماموستا قادرپور: به نظر من علت مراجعه نکردن جوانان ما به ماموستایان، مراجعه نکردن ماموستایان به جوانان است!

به دلیل آیه «هل ادلکم علی تجاره تنجیکم من عذاب الیم» دعوت و کار دینی به تجارت شبیه است؛ در تجارت همیشه دارنده کالا خصوصاً در بازارهای رقابتی به دنبال بازاریابی و فروش جنس است نه مشتری. در دیدگاه قرآن ، داعی، مسئول رساندن پیام خدا به دیگران است و باید او سراغ مردم برود و پیام خود را به آنها تسلیم کند.
در مورد دوری جوانان از مسجد، اگر به قرآن مراجعه کنیم، قرآن علت دوری مردم از دین را نبود و یا کمبود عاملین و آمرین به خیر و دعوتگران دینی معرفی می فرماید: «فلولا کان من القرون من قبلکم اولوابقیه ینهون عن الفساد» (هود:۱۱۵)

به نظرم شباهت زیادی بین تجارت که یک امر مادی است و دعوت که امری معنوی و دینی است می باشد؛ در تجارت بازاریاب با مشتری به بهانه های مختلف تماس می گیرد و او را از کالایش مطلع می کند و اطلاعات لازم را در اختیار مشتری قرار می دهد و به اشکال و عبارات مختلف او را ترغیب به خرید کالایش می کند و با خطی خوانا در یک پلاکاردی نوشته که حق با مشتری است.

داعی هم باید با مردم مثل یک فروشنده کالا یا خدمات رفتار کند و با آنها در تماس باشد، دین را به آنها معرفی کند و عذرهای آنها را قبول و نسبت به آنها مهربان باشد و خودش عملاً حافظ و نگهدار دین باشد.


۱۱- سوزی میحراب: یکی از پدیده های وقت گیر در زندگی ماموستایان ما، حضور مُدام در مجالس ترحیم مُردگان (فاتحه خوانی) است؛ اولاً بفرمایید این عادت در منطقە شما چگونە است؟ ثانیاً آیا از ته دل از این عادت اجتماعی – دینی خشنود هستید؟ چه راهکاری برای برگزاری مشروع این عادت دارید؟

درباره مجالس تعزیه، متأسفانه یکی از عرف های بد جامعه ماست و سبب اتلاف وقت ماموستایان و بستگان میت و اتلاف اموال آنهاست و باید برای نماندن این عرف غلط، ماموستایان و معلمین مدارس و اصحاب رسانه مجازی و حقیقی با اطلاع رسانی و آگاهی دادن به مردم و الگو سازی، زمینه ریشه کن کردن این عرف غلط را فراهم کرد.


۱۲- سوزی میحراب: خوش ترین خاطره دوران طلبگی – و ماموستایه تی- و البته تلخ ترین آن را هم برای ما بیان بفرمایید؟

ماموستا قادرپور: من یک خاطره تلخ و شیرین که تقریباً از لحاظ زمانی به هم متصل بودند و مربوط به اوایل جوانیم می باشد، به عرضتان می رسانم. من و ماموستا سعید اشکوتی یک روز بعد از ظهر رفتیم به شهرستان بوکان به قصد دیدار حاج ماموستا ملا ابوبکر شفیعی رحمه الله و خدمت ایشان رسیدیم. در حالیکه هیچ آثاری از مریضی در چهره او نبود و خیلی سالم و سرحال بودند و چند ساعتی خدمتشان بودیم و سوالاتی که داشتیم، مطرح کردیم و به همه سوالاتمان در کمال محبت و تواضع پاسخ دادند و بعداً رفتیم به خانه استاد مجیزم مرحوم حاج ماموستا سید عبدالرحمن کریمی غفره الله که نزدیک ترین دوست ماموستا شفیعی بود و شب خانه او بودیم. قبل از اذان صبح یک نفر به در حیاط منزل حاج ماموستا زد و خبر وفات ماموستا شفیعی را به ایشان داد که ما از فوت ایشان خیلی ناراحت و مغموم شدیم، برخلاف روز قبل که از دیدارشان مسرور بودیم‌.

این خاطره شیرین و تلخی بود که در کمتر از یک شبانه روز با آن روبرو شدم.


۱۳- سوزی میحراب: استاد بزرگوار؛ گویا در بین ماموستایان و دعوتگران دینی، علاقه به مطالعه کمرنگ شده است؛ چرا؟ خودتان چی ؟ اهل مطالعه هستید؟

ماموستا قادرپور: متأسفانه تعدادی از ماموستایان به مطالعه و تحقیق کم علاقه یا بی علاقه اند و این معضل، در میزان علاقه مردم به دین انعکاس پیدا کرده است و یکی از دلایل ضعف مطالعه در بین دعوتگران ، بی علاقگی مردم به دین و عدم پرسشگری آنان است.

به نظر من ماموستایان باید به این قضیه واقف باشند که درصد بالایی از جامعه ما تحصیلات بالا دارند و باید سطح سواد ماموستای هر مسجد در حدی باشد که بتواند نیاز علوم دینی جامعه را تأمین کند.

در مسایل شخصی من علاقه شدیدی به مطالعه دارم، بالاخص سال های اخیر بررسی های خوبی درباره اصول الفقه و مقاصد تشریع انجام داده ام و متوجه این مطلب شده ام که علمای طراز اول ما در عصر حاضر به علم مقاصد توجه خاصی داشته اند؛ برای اثبات موضوع می توان به سفارشات مکرر امام عبده به شاگردانش جهت مطالعه موافقات شاطبی و تدوین کتاب مصالح التشریع الاسلامی توسط ابن عاشور و معرفی علم مقاصد التشریع از جانب ایشان به علمی مستقل از اصول الفقه و‌ تدوین کتب و مقالات متعدد توسط معاصرینی مثل؛ عمر عبید حسنه و حسن ترابی و طه جابر العلوانی و محمد عابد الجابری و خصوصا دکتر احمد الریسونی که تألیفات خیلی خوبی در این باره دارند، توجه نمود ؛  بالاخص به کتاب ارزشمند ایشان «المدخل فی علم المقاصد» می توان اشاره کرد که من این کتاب را به عنوان منبعی درسی، خدمت اساتید حجره پیشنهاد می کنم.

کتاب در دست ترجمه اینجانب به نام “مقاصد اتشریعه الاسلامی و مکارمها” نوشته علال الفاسی هم جزء آثار گران‌بها در این زمینه است.

راه حل این موضوع مطالعه بیشتر و عمیق تر و بروز بودن و پرهیز از سطحی بودن و باور به تأثیرگذاری مطالب مطروحه در خطبه ها و سخنرانی ها و اهتمام و توجه بیشتر به آماده کردن موضوعات و مطالب و بیان آن به طور رسا و بلیغ می باشد.


۱۴- سوزی میحراب: استاد ارجمندم؛ دعوت و دعوتگری  را چگونه ارزیابی می کنید؟ آچه سفارش هایی به آنان دارید ؟

ماموستا قادرپور: به نظر من باید به کیفیت ها توجه کرد نه کمیت. باید صدها سال عقب افتادگی فکری و اخلاقی را جبران کرد. باید انسان هایی باایمان و تقوا و آگاه به زمان پرورش داد.

باید افراد و جامعه ای داشته باشیم که بتوان گفت مصداق آیه «کنتم خیر امه اخرجت للناس … وکذلک جعلناکم امه وسطا لتکونوا شهداء علی الناس…» باشد.

باید خود را نقد کنیم و معایب و ایرادات خود را بیابیم و اولویت های خود را بشناسیم.

امروز با استفاده از رسانه های جمعی می توانیم دین را به مردم برسانیم و به نظر نمی رسد که هیچ قدرت سیاسی و نظامی بتواند مانع رسیدن پیام رسای دین به مردم باشد. به عنوان مسلمان متعهد به ملت خودمان، ملت مظلوم کُرد، این حقیقت را تفهیم کنیم که ما هم ملتی هستیم مثل سایر ملل. مسلمان متعهد راضی نیست به هیچ بهانه ای حتی به بهانه دفاع از دین و تشکیل امت واحده و اسامی و عناوین دیگر، راضی نیست حقوق ملی و مذهبی و اقتصادی این ملت زجر کشیده باشد پایمال شود.  باید به ملت مان براساس «الاقرب فالاقرب» این حقیقت را بگوییم که اولویت ما راهنمایی و خدمت به ملت خودمان است و بعد دیگران.

باید به بدخواهان این مردم وابسته به هر مکتب و جریانی باشد، اعلام کرد که مساله ملت کرد تنها مساله فرهنگی نیست تا با حل قضیه فرهنگی حل شود؛ بلکه مساله کرد ملی است، یعنی قضیه یک ملت و یک سرزمین است.


۱۵- سوزی میحراب: ماموستا عثمان جان؛ خطابه و گفتمان ماموستایان در نمازهای جمعه و مجالس ترحیم و کلاً در مسجد را چگونه ارزیابی می کنید؟ آیا از ورای آن، مطالعه و تحقیق و جامعه شناسی و… به چشم می خورد؟ برای بستن این شکاف چه کار می توان کرد؟

ماموستا قادرپور: باید خطبه و سخنرانی با توجه به شرایط ذهنی و روانی مخاطب و اولویات جامعه ادا شود و بروز باشد. من از یازده دوازده سالگی شروع به تحصیل علوم دینی کرده ام و به خطبه و سخنرانی ماموستایان گوش داده ام و الان چهل و چند سالی از آن وقت می گذرد، متأسفانه هیچ تغییری در موضوعات و کیفیت اداء و بروز شدن خطبه و سخنرانی تعداد زیادی از ماموستایان نمی بینم.

در رابطه با مسأله خطابه ی ماموستایان، این نکته را لازم می‌دانم یادآور شوم که به نظرم خطیب باید برای مردم پیامی داشته باشد و پیام دین را با اقتضای مخاطبان و شرایط متفاوت برساند و از حالت انفعالی و تدافعی در قبال شبهات پرهیز کند؛ مثلاً همین قضیه فاتحه خوانی باید خطیب موضع دین را درباره حیات و مرگ و صبر و بردباری و سنت پیامبر و دیدگاه علما برای مردم تبیین کند و اگر نقدی دارد، ضمن ادای پیام دین، آن را با کمال ادب و احترام و اختصار بیان کند و اگر پیشنهاد عملی قابل اجرا برای خود و دیگران درباره پیامش دارد، آن را ادا کند.


۱۶ سوزی میحراب: ماموستای عزیز؛ سخنان ناگفته تان را می شنویم، بفرمایید که سرا پا گوش و هوشیم.
استاد گرامی. از وقتی که در اختیار سوزی میحراب گذاشتید و از حوصله ای که در پاسخ ها بخرج دادید، صمیمانه متشکریم

ماموستا قادرپور: در پایان برای مدیر سایت و کانال تلگرامی سوزی میحراب که می خواهند دعوت دینی را پیگیری کنند و سهمی در ارتقای دانش و اخلاق دینی داشته باشند و اقوال مختلف و نظریات گوناگون را به نظر خوانندگان و مشترکان خود برسانند، از خداوند منان طلب موفقیت و سرفرازی و اجر مضاعف دارم.


مصاحبه کننده: رسولی کیا
سوزی میحراب

از طريق
عثمان قادر پور
منبع
sozimihrab
نمایش بیشتر

رسول رسولی کیا

@نویسنده و مترجم @ آذزبایجان غربی - مهاباد @ شغل : دبیر آموزش و پرورش

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا